۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

آیا نقش مردم افغانستان تماشای محض "کشتی نرم" است؟

به نظر می رسد که چالش های پسا انتخاباتی حامدکرزی به مراتب بزرگتر از آنچه در زمان برگزاری انتخابات به آن روبرو بود می باشند.
پس از اعلام نام حامد کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان از سوی کمسیون انتخابات، در کنار حلقات سیاسی مخالف با حامد کرزی و منتقدان وی در داخل؛ بسیاری از رهبران جهان در حالی که هرکدام به دلیلی نظر کمسیون انتخابات افغانستان مبنی بر انتخاب دوباره ی کرزی به حیث رییس جمهور افغانستان را تایید کردند، موج گسترده یی از انتقادات و اعتراضات خویش نسبت به عملکرد هشت ساله ی وی به عنوان مدیر بحران افغانستان را به راه انداختند و دوام پشتیبانی از روند کنونی افغانستان زیر رهبری حامد کرزی را به انجام اصلاحات جدی و قابل لمس در عرصه های حکومت داری خوب، مبارزه با فساد اداری، پاکسازی اداره ی افغانستان از وجود جنگ سالاران و مافیای فساد اداری مشروط کرده اند.
این انتقاد ها در حالی ابعاد گسترده تری به خود می گیرد که صرف نظر از زد و بندهای انتخاباتی و رقابت های جناح های قدرت؛ بسیاری از صاحب نظران و آگاهان مسایل افغانستان به این پرسش که آیا حکومت آینده به رهبری حامد کرزی از مبانی مشروعیت بخش برخوردار است یا خیر؟ جواب «نه» داده اذعان می کنند که با این وضعیت اداره ی امور افغانستان برای 5 سال آینده با دشواری های زیادی روبرو خواهد بود.
شک و گمان ها در مورد مشروعیت حکومتی که برآیند تقلب گسترده ی انتخاباتی و عملکرد اقتدار گرایانه ی کمسیون مستقل انتخابات تلقی می شود، این پرسش را به وجود آورده که آیا عملکرد های حامدکرزی به عنوان رییس این حکومت می تواند ملاک عمل ایالات متحده ی آمریکا، بریتانیا و دیگر هم پیمانان ناتو در مورد دوام حضور نظامی در افغانستان و یاهم خروج نیرو های شان از این کشور قرار بگیرد یا خیر؟
رهبران غربی و مسوولان سازمان ملل متحد با اذعان به ناکامی های اداره ی زیر فرمان حامدکرزی در 8 سال گذشته به ویژه در راستای مبارزه با فساد اداری و مواد مخدر؛ تلاش کرده اند تا این موضوع را به حامدکرزی تفهیم کنند که از این پس با ابراز محض تعهدات تکراری که ضمانت های اجرایی برای آنها وجود نداشته و اراده ی واقعی و ابزارمند به خاطر عملی شدن آن ها از سوی وی و اداره یی که قرار است توسط او ایجاد شود، تبارز داده نشود، برای راضی نگه داشتن هم پیمانان بین المللی روند کنونی افغانستان پس از طالبان کافی نخواهد بود.
کما این که پایین آمدن میزان حمایت مردمی از حامدکرزی آنگونه که انتخابات 29 اسد نشان داد، این گمانه را بیش از هر زمان دیگری برجسته کرده که حامدکرزی مولفه های داخلی برای ایفای نقش به عنوان یک شریک خوب آمریکا در نبرد با هراس افگنی را نیز به میزان قابل ملاحظه یی از دست داده است.
به این صورت و با توجه به ناتوانی هایی که آقای کرزی در دیگر عرصه های مدیریت بحران افغانستان پسا طالبان از خود تبارز داده، این پرسش در بعد داخلی و خارجی قابل طرح شدن است که بحران چند بعدی موجود در افغانستان و پیامد هایی منفی یی ممکن است این بحران متوجه امنیت و ثبات جهانی نماید، تا به این حد ساده است که چگونه گی برخورد حامد کرزی با آن بتواند، تعیین کننده ی سمت و سوی تصمیم های کلان جهانی در این رابطه باشد؟
در حالی که پدیدار شدن نشانه های کاهش حمایت مردمی از حامد کرزی، این گمانه که حکومت به رهبری وی در 5 سال آینده بتواند ممثل واقعی اراده ی اکثریت مردم افغانستان باشد، را به گونه ی چشم گیری تضعیف کرده است، آیا در آخرین تحلیل تصمیم هایی که آقای کرزی به خاطر پیروز شدن خود در "کشتی نرم" با غرب می گیرد، در صورتی که این تصامیم به سرخوردگی های رهبران جهان و فاصله گرفتن افکار عامه در کشور های هم پیمان افغانستان و بلاخره خروج نیرو های این کشور ها از افغانستان بیانجامد، می تواند تمثیل کننده ی اراده ی کل مردم این کشور مبنی بر سپردن دوباره ی افغانستان بدست طالبان/ هراس افگنان و همچنان شبکه های مافیایی فساد اداری و قاچاق مواد مخدر برخواسته از متن نظام نوین افغانستان تلقی شود؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر