۱۳۸۸ آذر ۳, سه‌شنبه

صد روز

صد روز نخست و صد ها پرسش بی پاسخ !

شمارش معکوس آغاز شده است، 98 روز دیگر از جمله روزهایی خواهد بود که عزم و قاطعیت جدی و یا هم میان خالی بودن تعهدات حامد کرزی رییس جمهور افغانستان را نزد مردم و جامعه‌ی جهانی به نمایش بگذارد.
صد روز نخست حکومت های تازه به قدرت رسیده، امروزه در برخی کشور های جهان به عنوان نماد عملی شدن تعهدات و قول هایی است که رییس جمهور پیروز در کارزار انتخاباتی اش به مردم داده است. حامد کرزی پس از ماه ها تب و تاب انتخاباتی و این همه رسوایی که انتخابات برای وی به بار آورد در محور داخلی زد و بندهای سیاسی و به گفته ی خودش کشتی نرم با قدرت های جهان، که سه روز می‌شود دوباره بر کرسی ریاست جمهوری افغانستان برای پنج سال آینده لمبیدن را آغاز کرده است، شاید در سراسر زندگی خود هرگز با چنین وضعیتی مواجه نبوده است.
وضعیتی که به سادگی نمی‌توان برای تعریف آن در فرهنگ های علوم سیاسی واژه‌ی مناسبی یافت. وضعیت بحرانی؟ بی سر و سامانی سیاسی؟ فشار بین المللی؟ بیم قطع شدن کمک های بین المللی؟ خروج نظامیان پشتیبان نظام؟ هژمونی قدرت در محور داخلی سیاست های حکومت؟ رییس جمهور دست و پاچه؟ حکومت غیر مشروع؟ احتمال فروپاشی نظام؟ نگرانی از واکنش پارلمان در برابر کابینه‌ی جدید؟ بی باوری به تطبیق شدن برنامه های تعهد شده؟ عدم اعتماد بیش از 51 درصد مردم به حکومت؟ و بالاخره حفظ توازن در برخورد با حامیان موسمی و دلالان سیاسی – قومی که در انتخابات آقای کرزی را همراهی کردند و جامعه‌ی جهانی که به بهای گذشتن از هفت خوان رستم، مشروعیت حضور وی را به عنوان رییس جمهور افغانستان پذیرفته اند؟
این ها همه ساده ترین پرسش هایی اند که رییس جمهور کرزی برای تداوم حضورش در کرسی ریاست جمهوری، پیش‌رو دارد و مردم و جامعه‌ی انتظار رویت، دست‌کم نمادهایی از رفع این چالش ها را که اکنون همه‌ی آنان نزد آقای کرزی، فقط به عنوان پرسش مطرح است، در صد روز نخست باید، در هر یک از این زمینه ها کارهای روی دست گرفته شود.
با آن که به نظر می رسد شخص آقای کرزی و مشاوران نزدیک اش از چالش‌ها و دشواری های را که در برابر حکومت جدید قرار دارد به خوبی آگاهی دارند، ولی برخی اطلاعات رسیده از ارگ ریاست جمهوری به روزنامه‌ی نخست، نشان می‌دهد که تا هنوز محورهای هم پیمان با آقای کرزی روی تشکیل کابینه و دیگر سمت های بلند حکومتی به توافق نرسیده اند. از اعلام پیروزی حامد کرزی از سوی کمسیون مستقل انتخابات هفته ها می گذرد، و چهارمین سوگند وی به عنوان رییس جمهور افغانستان نیز انباشته از قول و قرار هایی بود که در چند سال گذشته در قالب الفاظ و کلمات متفاوت از زبان وی تکرار شده و کتمر کسی از موافقان و مخالفان کرزی به اجرای وعده های داده شده در این مراسم باورمند بوده می تواند.
همچنان بعید به نظر می رسد تا برگزاری لویه جرگه برای جستجوی راه های تشویق شورشیان برای پیوستن به روند صلح که از سوی آقای کرزی وعده داده شده، با توجه به وضعیت موجود و فاصله هایی که میان دیدگاه های شورشیان، دولت افغانستان و کشور های هم پیمان روند کنونی کشور وجود دارد، تاثیر چندانی بر روند کلی بحران موجود در کشور داشته باشد و اگر کاسه ی دیگری زیر نیم کاسه ی لویه جرگه نباشد و بیش تر از هدف عنوان شده، اهداف جانبی بسان آوردن تعدیلاتی در قانون اساسی که مثلاً از یکسو داکتر عبدالله را از شعار هایی بسان تغییر نظام خلع سلاح نماید و از جانب دیگر زمینه های آوردن تغییرات مورد نظر غربی ها مانند، ایجاد پست اجرایی، وزارت ارشد، وزارت خاص و یاهم موضوعات دیگری مد نظر آقای کرزی نباشد، امیدی برای اثرگزاری گلو پاره کردن چند تن از سران قبایل، جنگ سالاران واجب احترام و آنانی که به توجیه بی برنامه گی های دولت از نام مردم افغانستان مامور می شوند، به هیچ صورت گره از کار فروبسته ی بحران چند بعدی موجود در کشور باز نخواهد کرد و استفاده از احساسات مردم در برابر فشار های فزاینده ی جامعه ی بین المللی در راستای مبارزه با فساد اداری و حکومت داری بهتر ؛ تنها ره آورد این لویه جرگه برای آقای کرزی و درنتیجه تشدید تنش میان وی و جامعه ی جهانی تلقی شده می تواند.
به این صورت در حالی که صد روز نخست ریاست جمهوری دور دوم آقای کرزی می تواند، محکی برای پنج سال آینده ی حکومت وی قلمداد شود، همه چیز وابسته به این است که مشاوران بادرایتی که با ارایه ی فهم نادرست از قضایای جاری در کشور در هشت سال گذشته، عینک مکدری را به چشم های آقای کرزی بسته و خود به زر اندوزی و فرصت سازی برای نزدیکان و وابسته گان خویش از خوان نعمت "ملک خداداد افغانستان" پرداخته اند، برای بیرون رفت از این همه دشواری و چالش خود ساخته چه مشوره هایی به ولی نعمت خویش خواهند داد؟

۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

از شریک بد تا شریک ناشایست!

از زمانی که مبارزات انتخاباتی برای گزینش رییس جمهور افغانستان در کشور جریان داشت، دیپلوماتان آمریکایی و مسوولان پروژه ی افغانستان این کشور چند بار به این موضوع اذعان داشته اند که آینده ی تصمیم های امریکا در ارتباط به این کشور وابسته به این موضوع است که برآیند انتخابات 29 اسد "شریک خوب" ایالات متحده خواهد بود، یا خیر؟
اکنون که انتخابات به پایان رسیده و حامد کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان برای دومین بار سوگند خورده است، به نظر می رسد که ایالات متحده حامد کرزی رانه تنها به چشم یک شریک خوب نمی بیند، بلکه با گذشت هر روز ابعاد نارضایتی این کشور از حضور کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان نیز بیشتر از گذشته پدیدار می شود.
نخست مهلت شش ماهه ی باراک اوباما به کرزی برای برداشتن گام های جدی در راستای مبارزه با فساد اداری و سپس اظهارات مقامات نظامی و دیپلوماتیک این کشور در ارتباط به افغانستان بیان گر این موضوع است که دوام ماموریت امریکا در افغانستان با حضور کرزی به یکی از جدی ترین چالش ها فراروی اداره ی اوباما تبدیل شده است.
در تازه ترین رویداد، نانسی پلوسی رییس مجلس نمایندگان ایالات متحده ی امریکا حامد کرزی را یک شریک ناشایست خوانده و رابرت گیتس وزیر دفاع این کشور خواستار نظارت بیشتر کشور ها و نهاد هایی که به افغانستان کمک می کنند، بر قرار داد ها و پروژه های شان در افغانستان شده است.
رییس مجلس نمایندگان ایالات متحده ی امریکا گفته است، در حالی که شریک قابل اعتمادی در افغانستان نداریم، چگونه می‌توانیم از مردم آمریکا بخواهیم تا بهای سنگین مالی و جانی این جنگ را متحمل شوند.
این سخنان بانو پلوسی، نگرانی های جدی دولت ایالات متحده ی امریکا در مورد فاصله گرفتن هرچه بیشتر افکار عمومی این کشور از نبرد پر مصرف اما کم دستاورد امریکا در افغانستان را بر می تابد که گفته شده، بسیاری از شهروندان امریکایی نسبت به موفقیت کشور شان در نبرد بی سر انجام این کشور با هراس افگنی به ویژه در صورت دوام وضعیت موجود،ابراز تردید می کنند.
اکنون این نگرانی در افغانستان در حال تقویت شدن است که اگر موضع گیری های آگنده از نارضایتی مقامات امریکایی واقعاً مقدمه یی برای پایان دادن به پروژه ی افغانستان کاخ سفید باشد، که تا اکنون به استثنای حضور نظامی پرخرج در منطقه دستاورد دیگری از آن نداشته و تلفات سربازان این کشور در افغانستان هم اکنون به اعداد سه رقمی نوشته می شود، بازنده ی اصلی این نبرد امریکایی ها خواهند بود؛ یا مردم و آنچه اکنون "دولت افغانستان" خوانده می شود؟
آیا پیش بینی دیوید ملیبند وزیر امور خارجه ی بریتانیا مبنی بر این که در صورت خروج نیرو های بین المللی از افغانستان در زود ترین فرصت ممکن طالبان این کشور را تسخیر خواهند کرد، تنها در سطح یک هشدار سیاسی محض قابل قابل مطرح شدن است، و آنگونه که "رییس پالیسی دفتر رییس جمهور افغانستان" در واکنش به این سخنان "مبالغه آمیز" مقامات غربی فرموده اند، هر چند حکومت این کشور به حضور نظامی جامعه بین المللی در افغانستان نیاز جدی دارد، اما این به آن معنی نیست که خروج نیروهای خارجی سبب سقوط زود هنگام حکومت افغانستان شود. یا این که در آخرین تحلیل این مردم افغانستان خواهند بود که پیامد های ناگوار سماجت کور کورانه شماری از سیاست پیشه گان بی ابتکار که سرنوشت افغانستان را خوان نعمت خدادادی و فرصتی بی نظیر برای کسب قدرت و اندوختن ثروت برای خود می پندارند، برای بدست آوردن و یاهم حفظ قدرت را خواهند پرداخت و آنانی که از دست رفتن فرصت های گرانسنگ هشت سال گذشته برای نجات افغانستان از شر تندروی و دام تزویر های هراس افگنانه را سبب شده اند، بدون شک از این همه ثروت باد آورده جایگاه و بارگاهی در سواحل خوش آب و هوای اقیانوس ها برای خزیدن دست و پا کرده اند!
چه این که سخنان اهانت آمیز رییس مجلس نمایندگان ایالات متحده ی امریکا عنوانی آقای کرزی، روان آزاده ی مردمی که در هر حال مجبور به تحمل او به عنوان رییس جمهور کشور شان می باشند، را بیشتر از وی، درباریان واجب الاحترام و حتا مخالفان و رقیبان سیاسی او آزار می دهد.
چهارمین سوگند کرزی؛ واپسین فرصت برای افغانستان

از زمان سقوط حاکمیت طالبان در افغانستان، کابل روز پنجشنبه شاهد چهارمین سوگند داعیه داران رهبری افغانستان به پیشگاه مردم این کشور بود.
در حالی که انتخابات آگنده از رسوایی 29 اسد، ماهیت چهارمین سوگند حامد کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان را تا سطح یک بازی فورمالیته و شکلی به خاطر توجیه دوام حاکمیتی که مشروعیت آن با پرسش های کلانی روبرو می باشد، تقلیل داده است. اشتراک نمایندگان حدود 40 کشور جهان در مراسم سوگند ظاهراً موجب دلگرمی آقای کرزی، مشاوران وی و دلالان سیاسی – قومی که خود را برای تقسیم ره آورد انتخابات 29 اسد با حامد کرزی آماده می کنند، شده است.
اگرچه با توجه به فشار های فزاینده ی بین المللی، انتظار می رفت تا حامد کرزی هنگام برگزاری مراسم سوگند اراده ی قاطع و ابزار مند خود در زمینه های مبارزه با فساد اداری، پایان دادن به فرهنگ معافیت جنایت کاران، خاتمه دادن به روند رو به رشد قانون گریزی تبارز دهد و به انحصار مناسبات قدرت توسط شماری از چهره های قومی- ایدیولوژیک و وابسته گان آنان و دیگر عواملی که باعث دلسردی و دلزدگی مردم افغانستان و جامعه ی جهانی از روند کنونی در کشور شده است، اشاره های قاطعانه یی داشته باشد. اما سراسر سخنرانی رییس جمهور کرزی آگنده از بیان "آرزو" هایی بود که آقای کرزی در هشت سال گذشته و به مناسبت های مختلف و در قالب الفاظ و کلمات متفاوت از آن سخن می گفته است. برگزاری لویه جرگه به خاطر جستجوی راه های مذاکره با شورشیان، برداشتن گام های عملی در راستای مبارزه با فساد اداری، برکناری مقامات دولتی "که ثابت شود" در قاچاق مواد مخدر دست داشته اند و تقویت و تجهیز هرچه بیش تر نیرو های امنیتی افغانستان از کلیدی ترین محور های سخنرانی آقای کرزی در روز برگزاری مراسم سوگند بود.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ی ایالات متحده ی امریکا اندکی پس از ادای سوگند آقای کرزی در کابل سخنان تازه ی کرزی را مثبت خوانده و بر عملی شدن وعده هایی که وی هنگام اجرای مراسم سوگند به مردم داده تاکید کرد و دیوید ملیبند وزیر امور خارجه ی بریتانیا نیز دیدگاه های مشابهی را مطرح کرده است.
حامد کرزی در حالی یک بار دیگر به عنوان رییس جمهور افغانستان سوگند یاد کرده که بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان، ناتوانی وی در اداره ی امور کشور و دستگاه دولتی که تمثیل کننده ی اراده مردم افغانستان و اجماع کم نظیر بین المللی در هشت سال گذشته دانسته می شد، را از عمده ترین دلایل دلسردی جامعه ی بین المللی و هم چننان افزایش فاصله ها میان مردم و دولت افغانستان تلقی می کنند.
در چهارباری که در هشت سال گذشته مراسمی بنام "سوگند" برگزار شده، نه تنها متن و محتوای سوگند نامه ها بلکه افرادی آنرا تکرار می کنند و کسانی که به عنوان مهمانان ویژه در هنگام ادای این سوگند های سیاسی در پیشگاه حامد کرزی صف می کشند نیز تغییر چندانی نکرده، شاید بتوان عدم حضور شماری از شریکان کلیدی وی در هشت سال گذشته، بسان برهان الدین ربانی، محمدیونس قانونی و شمار دیگری از بلند پایه گان نظام که با روگرداندن از وی و پشتیبانی از داکتر عبدالله توانستند چالش های جدی را فراراه دوام حضور وی به عنوان رییس جمهور مشروع و منتخب افغانستان قرار داده و به دشواری های فراروی وی در 5 سال آینده بیفزایند، را یکی از تفاوت های سوگند کنونی وی با سوگند های گذشته دانست.

اگرچه سنت خاندانی شدن قدرت در سه سده ی گذشته در افغانستان استمرار داشته و کسی که یک بار باز شاهی به شانه هایش می نشسته حکمروایی بالای "ملک خداداد افغانستان" را عطیه ی خداوند ( ج ) برای خود و خانواده و در نهایت قبیله ی خودش می پنداشته و در هر حالت تعداد بیشماری از اشراف منشان متملق و تزویر پیشه نیز وجود داشته که "فر" شاهانه ی ارباب قدرت را از "وجهه ی مردمی" و "تقدس آسمانی" بهره مند می کرده اند.
اما از آنجایی که از بین رفتن ثبات و امنیت نسبی موجود در کشور از جدی ترین دغدغه ها و نگرانی های مردم افغانستان و جامعه ی جهانی بوده و حرکت در این مسیر دشوار به برنامه ریزی دقیق و همه جانبه ی کسانی که از نام مردم این کشور در راس نهاد های خدمات عامه تا کرسی ریاست جمهوری قرار می گیرند، نیاز مند بوده و اندک ترین اشتباه می تواند پیام دردناک افتادن دوباره ی افغانستان به کام بحران و نا امنی و به تبع آن سپردن سرنوشت این کشور بدست گروه های تندرو و شبکه های هراس افگنی را به گوش های مردم زمزمه کند، چانه زنی حامدکرزی برای حفظ قدرتی که برای بدست آوردن دوباره ی آن چه ها که نکرد؛ دقت، ژرف نگری و مهم تر از همه صداقت و وفاداری در برابر آنچه با دیده درایی کم نظیری به اجرای آن "سوگند" خورده می شود، را می طلبد. چه این که اگر فرصت های اندک باقی مانده با بی برنامه گی و سیاست بازی مشمیز کننده یی که تا اکنون با محوریت آقای کرزی در افغانستان جریان داشته از دست برود، بهای آن را نه تنها مردم افغانستان بلکه دلالان سیاسی – قومی و شماری از افراد که هم مردم افغانستان و هم کشور های هم پیمان آن از خبره گی و چیره دستی آنان در بازی کردن با احساسات، ارزش ها، اعتقادات و داشته های مادی و معنوی مردم افغانستان در مسیر خواست ها و برنامه های مافیایی و منفعت اندیشانه ی شان به ستوه آمده اند، نیز خواهند پرداخت.

۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

26 عقرب

گو این که زمان فشار دادن "رگ های درد" فرا رسیده است!

سه روز پس از افشای نامه ی محرمانه ی سفیر ایالات متحده‌ی آمریکا عنوانی باراک اوباما که در آن کاخ سفید را از فرستادن نیروی بیشتر به افغانستان تا هنگامی که دولت تازه به رهبری حامد کرزی گام های عملی در راستای مبارزه با فساد اداری و حکومت داری بهتر نبردارد، برحذر داشته بود، به نظر می رسد که آقای سفیر به بیان مفردات نامه‌یی که به رییس جمهور کشورش فرستاده به مقامات دولتی و مردم افغانستان نیز بی علاقه نیست.
جنرال ایکن بیری در مراسم آغاز به کار اداره‌ی تازه ای که به خاطر مبارزه با فساد و آنچه جرایم سنگین خوانده می شود در کابل کاخ های شیرپور، آسمان خراش های کابل و خریداری موتر‌های لوکس از سوی مقامات دولتی که اندک ترین سودی به مردم نمی رسانند، را نماد های آزار دهنده ی فساد دولتی در افغانستان خوانده اذعان کرد که باید به این قایله پایان داده شود.
در همین حال هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ی این کشور هشدار داده تا زمانی که از پاسخگویی حامد کرزی و وزیرانش در برابر جامعه‌ی جهانی اطمینان حاصل نشود، آمریکا کمک های غیر نظامی بیشتری به افغانستان نخواهد کرد.
وزیر امور خارجه‌ی امریکا که پیشتر خواستار مبارزه‌ی جدی حامد کرزی در دور دوم ریاست جمهوری اش در برابر فساد دولتی و بهبود در اداره‌ی امور کشور شده بود، اکنون خواستار پدیدار شدن نشانه های ملموس در راستای رسیدگی به خواست های مردم در تمام سطوح و فراهم آوری خدمات مورد نیاز برای آنان در عملکرد دولت تازه ی حامد کرزی شده است.
هشدارهای مقامات امریکایی به حامد کرزی در مورد مبارزه ی جدی وی در دور دوم ریاست جمهوری اش با فساد دولتی در حالی ابعاد جدی تر و وسیع تری به خود می گیرد که حامد کرزی برای برگزاری چهارمین و دشوار ترین سوگند خود مبنی بر اداره ی امور افغانستان در پنج سال آینده آمادگی می گیرد.
دشوار از این جهت که بسیاری از وعده هایی که عملی نشدن آن ها پس از هر سوگند آقای کرزی، اکنون به موانع جدی فرا راه ثبات و امنیت و برگرداندن اعمتاد مردم به دولت در داخل و دوام پشتیبانی جهانی در خارج مبدل شده اند.
آنچه سفیر ایالات متحده‌ی آمریکا از آن ها به عنوان نماد های آزاردهنده‌ی فساد دولتی یاد کرده، در واقع فشار دادن رگ دردی است که بدون شک بسیاری از افرادی که روز دوشنبه در یکی از گران قیمت ترین هوتل های کابل به سخنان ایکن بیری گوش می دادند را نیز آزار داده است.
در میان بلند پایه گانی که دیروز به حرف های سفیران ایالات متحده و بریتانیا مبنی بر ضرورت تلاش های جدی تر در راستای مبارزه با فساد اداری سر می جنباندند، بدون شک صاحبان کاخ های شیرپور، سهام داران شهرک های گرانقیمت، باندیست هایی که بدون حمایت آنان قاچاق مواد مخدر از افغانستان به کرانه های عالم ناممکن به نظر می رسد نیز حضور داشته اند.
از گذشته ها مردم افغانستان با شمار زیادی از آدم هایی که ثروت های باد آورده از آنان شخصیت مهم، محترم و شبه کاریزما؛ اما غیر مفید، بی ابتکار و تزویر پیشه می ساخته است، روبرو بوده اند، و این روند در هشت سال گذشته با استفاده از خوان نعمتی که آمریکا و غرب در افغانستان زیر رهبری حامد کرزی پهن کرده، به شکل سرسام آوری به شمار چهره های به ظاهر محترم اما تا گلو غرق در فساد و مردم فریبی افزوده است.
اما انگار سفیر ایالات متحده به تازه گی سنگینی کاخ های مجلل کابل و موتر های آخرین مودلی که دولت مردان کشورش به عنوان یکی از بزرگ ترین قدرت های سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان کمتر از بلندپایه گان واجب الاحترام نظام نوپا و فقیر افغانستان توان سوار شدن به آن ها را دارد، بر شانه های مردم و دولت کشورش حس کرده است.
در حالی که قاضی القضات افغانستان بخش زیادی از فساد اداری موجود در افغانستان را بسان آقای کرزی به خارجی ها احاله می کند، بسیاری از همین موتر های آخرین سیستم که پر از محافظان تا دندان مسلح "رجال برجسته و مقامات عالی رتبه ی دولتی افغانستان" با استفاده از همین فیصدی ناچیزی از کمک های بین المللی که وزارت مالیه از پاسخگویی خود در برابر هر پول آن سخن می گوید و به امر جناب رییس جمهور افغانستان خریداری شده که در برخی موارد حتا زمانی که این افراد محترم از سمت های دولتی برکنار شده اند، سخاوت مندانه به آنان بذل و بخشش شده است.
به این صورت اگر سخنان سفیر امریکا در کابل تظاهر به واشگافی یکی از کلیدی ترین چالش های موجود فرا راه روند جاری در افغانستان به خاطر اعمال فشار مقطعی بالای رییس جمهور کرزی نباشد، لازم است تا دستکم از ادامه ی وضعیت موجود از منظر مبارزه با فساد اداری به هر صورت ممکن جلوگیری شود.

۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

اردوی ملی 25 عقرب

آیا اردوی ملی تافته ی جدابافته از جامعه ی نه چندان ارزش مدار افغانستان است؟

خدا(ج )، وطن، وظیفه شعار اردوی ملی افغانستان است و با آغاز تلاش ها به خاطر تجهیز و تقویت نیروی هوایی اردو روند تکاملی تجهیزات نیرو های نظامی افغانستان وارد مرحله ی تازه یی می شود.
پس از آغاز روند تاسیس اردوی هفتاد هزار نفری در آغازین سال های پس از سقوط طالبان، بحث های مربوط به این که برنامه ی دی دی آر چگونه انجام شود و جنگ افزار های جمعاوری شده در نتیجه ی اجرای این برنامه و سپس تطبیق برنامه ی دایاگ در کجا ها و چگونه نگهداری شوند بیش ترین زمان کاری سیاستگذاران و مستشاران خارجی روند ساخت این اردو را به خود اختصاص داده بود، تا این که هر قدر زمان گذشت و افزایش قدرت نمایی های نگران کننده ی شورشیان در برابر نظامیان تا دندان مسلح کشور های غربی، کارشناسان نظامی را از پنتاگون تا کابل به چالش فرا خواند، ضرورت توجه به ظرفیت ها و مولفه های داخلی ثبات و امنیت در کشور، افزایش شمار سربازان اردوی ملی افغانستان به میزانی که بر مبنای سنجه های علمی و دقیق نظامی توانایی دفاع مستقلانه از تمامیت ارضی افغانستان را بدست بیاورد، برجسته تر گردید و بلاخره جامعه ی جهانی که در زمان امضای توافقات بن اردوی 70 هزار نفری را برای افغانستان پسا طالبان بسنده تلقی می کرد به بلند بردن شمار سربازان اردوی ملی تا مرز 134 هزار تن موافقت کرد و این روند کما کان ادامه دارد.
از زمانی که بحث ها پیرامون افزایش شمار سربازان اردوی ملی افغانستان آغاز شده، شماری از افراد که خود را کارشناسان مسایل نظامی کشور می خوانند، در نقد عملکرد این نیروی تازه ایجاد می گویند که اردوی ملی افغانستان یک اردوی اجیر است و اعضای این اردو بیشتر با انگیزه های اقتصادی به صفوف آن می پیوندند.
پایین بودن میزان تعهد در برابر ارزش های کلان ملی، موجودیت تعصبات قومی و در برخی موارد مانند آنچه در 8 ثور 1386 در کابل اتفاق افتاد، پایین بودن روحیه و مورال نظامی میان سربازان اردوی ملی از بزرگ ترین و جدی ترین ایراد هایی بوده که به این نیرو گرفته می شده و هنوز هم از زبان شماری از "آگاهان امور" تکرار می شود.
این نظریه پردازان می گویند که بسیاری از سربازان نه با انگیزه ی دفاع از وطن و حراست از نوامیس ملی ، بلکه به دلیل مشکلات اقتصادی به صفوف اردو وارد می شوند، که به این صورت نمی توان توقع داشت تا این سربازان بتوانند در برابر شورشیان متحجر و سر سپرده گان آرمان های فرامرزی و آسمانی گروه های تروریستی که به خاطر رسیدن به "بهشت موعود" به جنگ نیرو های بین المللی و"بقایای شر و فساد" در افغانستان می شتابند، ایستادگی نمایند.
اگرچه درگوشه و کنار شهرهای بزرگ افغانستان تابلو های تبلیغاتی بزرگی به چشم می خورد که جوانان برای پیوستن به صفوف اردوی ملی تشویق می شوند، اما ادعا هایی هم وجود دارد که هرگاه فردی از شهروندان افغان بخواهد به صفت افسر در این اردو ایفای وظیفه نماید، باید گذشتن از هفت خوان رستم را مد نظر داشته و به دادن رشوه به تناسب رتبه ی نظامی ای که به مقتضای پیشینه ی کار، تجربه و آموزش های نظامی که در اردو های پیشین فرا گرفته خواستار باشد و یاهم به پیدا کردن واسطه و شناخت در حلقات بالایی ارتش پیش از پیش آمادگی داشته باشد.
اما با وجود این مشکلات با استناد به دیدگاه هایی که مردم در مورد نیرو های نظامی و امنیتی کشور ابراز می دارند، اردوی ملی افغانستان از خوشنام ترین ارگان های دولت افغانستان است که آرام آرام راه دشوار کسب اعتماد مردم را می پیماید.
برای رفتن به کنه موضوع خاطره‌ی یکتن از افسران جوان اردوی ملی را که جهت فراگیری آموزش های نظامی به ایالات متحده ی امریکا فرستاده شده بود، در این جا می آوریم، وی می گفت در جریان تمرینات سخت نظامی که در افغانستان هیچگاه به آن روبرو نشده بود، در یکی از آموزشگاه های نظامی این کشور، بالای آموزگارش عصبانی شده و از وی پرسیده است که چرا این همه برای آموزش نظامی بالای وی فشار وارد می کند؟ افسر امریکایی در پاسخ برایش گفته بود به خاطری که وی امریکا را دوست دارد، دانشجوی نظامی افغان می گوید: این چه ربطی به موضوع دارد؟ آموزگار امریکایی پاسخ داده بود که هرقدر شما زود تر و بهتر آموزش ببینید، کشته شدن فرزندان امریکا در جنگ کشور شما زود تر به پایان می رسد و...
اما آیا یک چنین احساسی در میان سربازان و افسران اردو و دیگر نهادهای امنیتی افغانستان وجود دارد و متن جامعه‌ی به شدت آشوب زده و بهم ریخته‌ی افغانستان برای پرورش یک چنین سربازانی مساعد می باشد؟
در کشوری که از سه دهه به این سو شعار هایی بسان دفاع از وطن، دین و نوامیس ملی بیش ترین قربانی ها را از پاک ترین فرزندانش گرفته و حتا اکنون بسیاری از جوانان فقیر‌ و نا آگاه افغانستان با همین شعار ها به صحنه های نبرد با اردوی ملی افغانستان و دیگر نیرو های نظامی داخلی و خارجی کشانده می شوند.
با آنکه در این سوی خط نیز خدا، وطن و وظیفه شعاری است که منسوبان اردوی افغانستان هر بامداد در تعلیم گاه های نظامی تکرار می کنند، اما این که بر بنیاد فرموده های شماری از "کارشناسان نظامی" میزان پایبندی اردوی ملی "اجیر" افغانستان به این ارزش ها در سطح پایینی قرار دارد، جای بس تعمق و واشگافی فراتر از یک متن کوتاه رسانه یی دارد، و لازم است این "کارشناسان" در نخست به پرسش هایی از این دست پاسخ دریافت کنند که چند تن از بلند پایگان بخش های ملکی و نظامی نظام کنونی به خاطر وطن و خدا و مردم خدمت صادقانه به این کشور می کنند، رشوت نمی گیرند، از پول هایی که به خاطر آبادی دوباره ی ویرانی های ناشی از نبرد های "ارزش مدارانه" در سه دهه ی گذشته، به این کشور سرازیر می شود، به خود موتر های آخرین مودل خریداری نکرده و آسمان خراش‌های مجلل بنا نمی کنند، تا مردم به پاکی وصداقت آنان در خدمت به کشور ویرانه ی شان اعتماد و باور داشته باشند؟
نخبه گان سیاسی و آنانی که داعیه‌ی رهبری نبرد مقدس در برابر کمونیزم را داشته و اکنون بیشتر آنان به دلالان سیاسی – قومی تبدیل شده اند، تا چه حدی باورمندی خویش به ارزش های کلان کشوری و شعار هایی که از سوی آنان به خاطر به خدمت گرفتن احساسات طبقات فقیر جامعه سرداده می شود را صادقانه در وجود خود و وابسته گان شان به فعلیت رسانده اند که روحیه ی خدمت گزاری با ذهن و ضمیر مردم افغانستان عجین شود؟
از زمان پدیدار شدن نخستین نشانه های جنبش روشنفکری در سده ی پیشین و حرکت شبه روشنفکرانه ی منتسب به محمود طرزی، آنانی که داعیه های روشنفکری و نجات مردم از شر جهالت و کوته نگری سنتی را داشته اند، چند تای شان بادیدن مظاهر فریبنده ی قدرت و ثروت مسخ نشده، و وفاداری شان به رسالت عظیم و پرمخاطره ی روشنفکری را حفظ کرده اند؟
در حالی که پرسش های زیادی در پیوند با زمینه های اجتماعی شکل گیری روحیه ی ملی در سطح کشور در توالی دهه ها هم چنان بدون پاسخ باقی مانده و با توجه به این همه بی باوری به ارزش های جمعی که می تواند ریشه در واقعیت های تاریخی، کنش های قوم محورانه حکام و پندارهای کوته بینانه از ارزش های دینی و مذهبی که برای شمار زیادی از افراد در طول سال ها نان و نام و نشان فراهم کرده، داشته باشد اجیر خواندن اردوی ملی و بی باوری افراد شامل در ساختار آن به این ارزش های نه چندان تعریف شده اما ضروری نه تنها غیر منصفانه به نظر می رسد، بلکه سوگمندانه باید اذعان کرد، که بخشی از بحران فعلی افغانستان نتیجه‌ی همین نوع نگرش نحله‌های قدرتی است که در رویا رویی ظاهراً دموکراتیک با دستگاه حاکمه قرار دراند، و در کنار این روند کند ملت سازی که اردوی ملی یکی از بارز ترین نمونه های آن به شمار می رود، را صدمه ی جبران ناپذیری خواهد زد.

۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

نوشته 19 عقرب


حرف های سازمان جاسوسی پاکستان از زبان ولی نعمت پارینه اش برون می آید

پرویز مشرف رییس جمهور پیشین پاکستان، استخبارات، رییس جمهور و دولت افغانستان را به گونه ی طعنه آمیزی مورد انتقاد قرار داده و گفته است آنان جهان را فریب می دهند، در حالی که همواره برضد پاکستان سخن می گویند و سازمان جاسوسی این کشور را به داشتن ارتباط با گروه های تروریستی متهم می کنند زیرا تمامی آنان زیر تاثیر استخبارات هندوستان قرار دارند.
مشرف در گفتگو با به سی ان ان دولت افغانستان را یک دولت خریداری شده توسط هندوستان خوانده و گفته است، در مورد وابسته گی مقامات ارشد حکومتی افغانستان به استخبارات هندوستان اسناد بدست دارد.
این سخنان مشرف در حالی ابراز می شود که حامدکرزی رییس جمهور و شماری دیگر از بلندپایه گان نظام افغانستان به خاطر اشتراک در اجلاس سالانه ی سازمان کنفرانس اسلامی و آنچه انجام مذاکرات حاشیه یی به خاطر کاهش تنش ها و فاصله های به وجود آمده میان حامدکرزی و غرب خوانده شده در ترکیه بسر می برند.
درحالی که بسیاری از تحلیلگران مسایل افغانستان نبرد های پشت پرده ی استخباراتی را از اساسی ترین دلایل دوام بحران در افغانستان و منطقه می دانند و برموجودیت گماشته گان سازمان های جاسوسی بیرونی در دستگاه دولتی افغانستان حتا باری از زبان رییس جمهور افغانستان اذعان شده است اما، دستکم روی یک موضوع میان نهاد های امنیتی – استخباراتی ، دولت و مردم تقریباً اتفاق نظر وجود دارد که در پشت بسیاری از حملات هراس افگنانه که هرچندگاه یک بار آرامش یک بخش از کشور را برهم میزند و شماری از شهروندان کشور را به کام مرگ می فرستد، دست سازمان استخبارات پاکستان آی اس آی قرار دارد.
اما جاری شدن این حرف ها در یک چنین مقطع زمانی از زبان پرویز مشرف که در حدود یک دهه سلطه ی استبدادی وی بر پاکستان، افغانستان دشواری های زیادی را از منظر مداخلات حکومت زیر فرمان وی متحمل شد، در حال حاضر به چه مفهومی می تواند تلقی شود؟
این اظهارات رییس جمهور معزول پاکستان که از سوی سخنگویان دولت افغانستان مغرضانه و غیر مسوولانه خوانده شده، زیاد هم نمی تواند با نگرانی هایی که در دستگاه حکومتی این کشور در ارتباط به چگونه گی رویکرد نظام تازه ی افغانستان وجود دارد بی ارتباط تلقی شود، زیرا اگر موجودیت یک حکومت ضعیف و غیر مشروع در افغانستان تا حدودی می توانست گامی در راستای منافع این کشور در افغانستان باشد، صراحت بیان کشور های غربی در مورد چگونگی برخورد حکومت آینده با مبانی مشروعیت و دوام حضور نیرو های بین المللی در این کشور می تواند این گمانه را در اذهان مقامات این کشور یجاد کرده باشد که از یک سو خاموش ماندن کشور طماع شان در قبال افغانستان ممکن است به آینده ی دست درازی های برادربزرگ منشانه ی این کشور آسیب برساند و از سوی دیگر حکومت این کشور که به تازه گی برای همراهی در کارزار مبارزه با هراس افگنی از ایالات متحده ی آمریکا تعهد بیشتر از 5 میلیارد دالر باج دریافت داشته و نمی تواند نشانه های بارزی از مداخله و ماجراجویی در قبال افغانستان را از خود بروز دهد که به این صورت بهترین زبان به خاطر بیان دیدگاه های حکومت ملکی پاکستان می تواند زبان "کارشناسانه" ی دیکتاتور پیشین این کشور باشد.
از جانب دیگر این دیدگاه های پرویز مشرف یک باردیگر این ذهنیت را تقویت می کند که افغانستان کماکان صحنه ی رقابت های دیرینه و ابزارمند میان سازمان های استخباراتی منطقه به ویژه پاکستان و هندوستان می باشد و در حالی که در افغانستان دستکم در ظاهر امر نشانه یی از مداخله ی ماجراجویانه ی هندوستان در افغانستان وجود ندارد؛ اما از انجام سالانه دستکم یک مورد حملات انتحاری بالای سفارت هند در کابل برمی آید که صدمه زدن به منافع در بیشتر موارد تعریف شده ی هندوستان در افغانستان یکی از اهداف پاکستان در افغانستان است.
در حالی که اداره ی استخبارات افغانستان هرچندگاه یکبار چهره های هراس افگنان بازداشت شده که در پرورشگاه های ای اس آی آموزش می بینند را از طریق رسانه ها در معرض دیدجهانیان قرار می دهد، آقای مشرف که هنوز روحیه ی آمرانه و نظامی گرانه ی خویش را از دست نداده می گوید که ای اس آی با شماری از گروه ها "ارتباط کاری" دارد که این ارتباط به معنای پشتیبانی از شبکه های هراس افگنانه نیست که بدون شک اگر تمامی مخاطبان دیکتاتور نظامی پیشین پاکستان نظامیان زیر فرمان وی در ارتش پاکستان می بودند یک صدا فریاد می زدند، جناب جنرال درست می فرمایند!
اما در حالی که ماهیت اصلی این "ارتباط کاری" اکنون نه در افغانستان و نه حتا نزد افکار عامه ی پاکستان پوشیده نمانده که همانا پشتیبانی از هراس افگنان به عنوان جوخه های مرگ و وحشت آفرینی در افغانستان برای اعمال فشار بر دولت این کشور و زمین گیر شدن نیرو های بین المللی که درحال حاضر امکان تبدیل شدن افغانستان به سوبه ی پنجم پاکستان را از این کشور گرفته اند، می باشد.

یاددهانی: این مقاله در 31 اسد 1388 خورشیدی نوشته شده است.


برگزاری انتخابات؛ آغاز یک فرایند دشوار

بلاخره پس از ماه ها انتظار، بگو مگو ها و مبارزات انتخاباتی ؛ انتخابات 29 اسد برگزار شد.
اگرچه کار های تخنیکی شمارش آرا کاملاً به پایان نرسیده اما این پرسش که بلاخره کی رییس جمهور افغانستان خواهد شد؛ دغدغه ی اصلی مردم افغانستان است.
صف بندی های جریان های سیاسی تا پیش از برگزاری انتخابات بخش زیادی از معادلات قدرت در چند سال گذشته را دچار تغییرات گسترده یی کرده و به خاطر کسب آرای مردم افغانستان تقریباً از تمامی کارویژه های ممکن استفاده صورت گرفت.
حامد کرزی مبارزات انتخاباتی خود را با انجام معاملات پشت پرده با شماری از مخالفان سیاسی خود از نشانی اقوام افغانستان از یکسو و دعوت از شورشیان مسلح به خاطر شرکت در انتخابات از جانب دیگر آغاز کرد اما در حالی که سراسر مبارزات انتخاباتی حامد کرزی نیز آگنده از انتقادات مخالفان وی و نهاد های غیر حکومتی و حتا کمسیون مستقل انتخابات در مورد استفاده از امکانات دولتی در سطوح و اشکال متفاوت آن بود، در دست داشتن سمت ریاست جمهوری این امکان را برای وی فراهم کرد که بسیاری از چهره های نیرومند و با نفوذ و آنانی که به تازه گی دلالان قومی وسیاسی نام گرفته اند حول محور وی گرد بیایند و با گرفتن وعده های چرب در مورد سپردن سمت های بزرگ و حساس دولتی در مرکز و ولایت ها به آنان کمپاین های گسترده و وسیعی را به نفع وی راه اندازی نمایند. کما این که به عقیده ی بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان با وجود پایین آمدن میزان محبوبیت وی در چند سال گذشته حمایت های همین دلالان سیاسی – قومی از وی پیشتاز ترین نامزد انتخابات ریاست جمهوری 1388 ساخته و احتمال این که مجموعه یی از مولفه های قومی، سنتی و سازکاری های پشت پرده چه در معاملات کلان سیاسی و چه روند های انتخاباتی وی را به عنوان نامزد برنده انتخابات مطرح کند وجود دارد.
داکتر عبدالله عبدالله با گرد آوردن شماری از ناراضیان نسل دوم مجاهدین و با تکیه بر نوعی جوانگرایی که در قالب آن توانست حتا آرای شمار زیادی از مخالفان سیاسی پارینه اش بدست بیاورد، آغاز به پیکار های انتخاباتی کرد، که حضور برهان الدین ربانی و جبهه ی ملی در کنار وی از جهت هایی زمینه های تقویت جایگاه وی در میان دیگر نامزدان را تقویت کرد اما از جانب دیگر میان داکترعبد الله و آنعده از افغان ها که از دوران حاکمیت 5 ساله ی مجاهدین خاطرات خوشی نداشتند فاصله ایجاد کرد.
عبدالله که سرتاسر پیکار های انتخاباتی اش آگنده از نقد و انتقاد از عملکرد های چند ساله ی حامد کرزی بود و تغییر و امید دو واژه یی بود که همواره از زبان وی تکرار می شد و در حالی که تغییر نظام سیاسی کشور از ریاستی به پارلمانی و انتخابی شدن والی ها بازر ترین وجه تمایز وی از حامد کرزی و دیگر نامزدان قلمداد می شد اما بسیاری از آگاهان مسایل سیاسی کشور برنامه های ارایه شده از جانب وی را به باد انتقاد گرفته و شباهت های زیادی میان برنامه های عنوان شده از جانب وی با برنامه ی انتخاباتی پالایش شده 5 سال پیش حامد کرزی که در این انتخابات نیز با تغییرات اندکی به بازار آمد؛ در یافته اند.
از جانب دیگر در حالی که انتظار می رفت وی با یک رویکرد های نوین و تعریف شده و در خور حال وضعیت سیاسی کشور که تفاوت هایی را با کارویژه های تنظیم های جهادی و جریان های سیاسی – ایدیولوژیک پیشین بر بتابد، وارد رقابت با جریان های سیاسی ای که با کارت های مذهبی و قومی سیاست افغانستان را به روزمره گی کشانده اند، شود، اما دیده شد که وی دستکم در سرتاسر مبارزات انتخاباتی خویش در زمینه های حقوق بشر، هنجار های مدنی، ارزش های شهروندی کمتر تماس گرفته و بیشتر بر کارویژه های معمول در فضای سیاسی هشت سال گذشته در کشور تکیه داشته است.

داکتر رمضان بشر دوست کسی که پس منسوب شدن به جای حاجی محمد محقق به عنوان وزیر پلان در کابینه ی اداره انتقالی حامد کرزی، با چند اقدام نمادین مانند برخورد با موسسات غیر دولتی ( ان جی او ) ها به شهرت رسید و در طول مدت عضویت در مجلس نمایندگان، از بیرحم ترین منتقدان حکومت، رهبران جهادی و شماری از اعضای سرشناس پارلمان افغانستاان بوده و به این صورت شهرت قابل ملاحظه یی که از منظر رویکرد های عوام گرایانه کسب کرد وی را در قطار نامزدان مطرح انتخابات ریاست جمهوری قرار داد. اما بسیاری از اندیشه های مطرح شده توسط وی از جانب منتقدانش پوپولیتسی و آرمان گرایانه تلقی شده و برنامه ها و کارویژه های منحصر بفرد انتخاباتی وی نیز با توجه به ساختار های سنگین قومی و قبیله یی کشور، آنگونه که انتظار می رفت در میان افکار عامه جا باز نکرد کما این که ویژه گی های رفتاری و شخصیتی وی نیز از او چهره یی ترسیم نموده که با وجود طرفداران زیادی که در لایه های فقیر و کم درآمد جامعه دارد؛ از سوی فعالان سیاسی و حتا رقیبان انتخاباتی اش جدی گرفته نمی شود.

اشرف غنی احمدزی وزیر مالیه ی اداره ی انتقالی و از طراحان اصلی نظام کنونی، اگرچه با تکیه بر دانش سیاسی و تجربه ی کار در نهاد های بین المللی بیشتر به عنوان یک چهره ی تکنو کرات تبارز کرد و همواره تلاش می کرد تا عملگرایانه تر و به ویژه در عرصه ی اقتصادی تخصصی تر صحبت نماید، اما در دیگر عرصه ها مانند چگونگی تامین صلح و برخورد با معضلات اجتماعی و سیاسی موجود در کشور برنامه ی جامع و قابل قبولی ارایه نداد.
اشرف غنی در حالی که از مطرح ترین نامزد های انتخابات افغانستان به شمار می رفت اما گفته می شود که به دلیل موضع گیری های برتری جویانه ی قومی و پشتیبانی سیاسی از طالبان در گذشته؛ میان اقوام غیر پشتون افغانستان بیشتر به عنوان یک چهره ی متعصب و قوم گرا شناخته می شود که شماری از تحلیلگران پایین بودن میزان رای وی به نتاسب سه نامزد دیگر در انتخابات 29 اسد را باوجود برنامه های بالنسبه علمی و عملی وی؛ در پیشینه ی رویکرد های سیاسی او نهفته می دانند.
به این صورت می توان نتیجه گرفت که نتایج انتخابات 29 اسد صرف نظر از اینکه چه کسی در برنده ی این انتخابات باشد، درس های بزرگی به مردم، بازیگران سیاسی و مدعیان قدرت در افغانستان آموخته است که لازم است تا این درس ها در کارویژه های سیاسی و برنامه هایی که برای دستیابی به قدرت طرح ریزی و اجرا می کنند، مردم افغانستان را به عنوان شهروندان آگاه و ولی نعمت اصلی قدرت سیاسی و اقتدار مشروع این جغرافیا در نظر بگیرند چه این که سیاست های تمامیت خواهانه، قومی، غیر مدنی دیر یا زود نزد افکار عامه مسخ خواهد شد و در آنصورت آنانی که از منظر کارویژه های سنتی قدرت در صدد کسب قدرت اند به انزوا کشانده خواهند شد.

۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

"نامه ی محرمانه"، سنگ تمام برای فرصت شش ماهه

به دنبال انتشار خبر های مربوط به این که گویا رایزنی های باراک اوباما به خاطر اعزام نیروی بیشتر به افغانستان به مراحل نهایی خود رسیده و رییس جمهور امریکا تصمیم نهایی خود در این مورد را اعلام خواهد کرد، از محتویات یک نامه ی جنرال کارل آیکن بیری سفیر ایالات متحده ی آمریکا در افغانستان عنوانی کاخ سفید که از سوی رسانه های غربی افشا شده چنین برمی آید که دولت تازه ی افغانستان به رهبری حامد کرزی برای راضی کردن این متحد استراتیژیک خویش راه دشواری در پیش دارد.
سفیر ایالات متحده ی امریکا در افغانستان در این نامه به باراک اوباما رییس جمهور کشورش تذکر داده است، که امریکا باید پیش از اعزام نیروی نظامی بیشتر به افغانستان در مورد مبارزه ی جدی حکومت تازه ی رییس جمهور کرزی با فساد اداری اطمینان حاصل کند.
پشتیبانی غرب به ویژه ایالات متحده ی آمریکا از تصدی امور افغانستان توسط حامد کرزی و سپس موضع گیری های زیکراکی نظامیان و مشاوران امنیت ملی باراک اوباما شک و تردید ها در مورد این که شرایط عنوان شده از سوی این کشور عنوانی رییس جمهور کرزی، آخرین دیدگاه های کاخ سفید در قبال حکومت تازه ی حامد کرزی را بر نمی تابد،را تقویت کرده است.
آیکن بیری جنرال چهار ستاره ی ارتش امریکا که بیشتر از دو سال فرماندهی نیرو های ایتلاف بین المللی ضد هراس افگنی در افغانستان را به عهده داشته، شاید از معدود نظامیان – دیپلوماتان امریکایی باشد که با شرایط و ظرفیت ها و موانع موجود در دستگاه دولتی افغانستان دستکم برای عملی شدن خواست های جامعه ی جهانی در راستای مبارزه با فساد اداری در این کشور از نزدیک آشنایی دارد.
در حالی که جنرال بیری در این نامه ی "محرمانه" به این موضوع که حامد کرزی بتواند در شش ماه آینده گام های بنیادی در راستای مبارزه با فساد اداری آنگونه که غرب و ایالات متحده ی آمریکا توقع دارند، بردارد؛ به شدت ابراز تردید کرده است، آقای کرزی برای برگزاری مراسم تحلیف به عنوان رییس جمهور 5 سال آینده ی کشور آمادگی می گیرد.
اگرچه افزایش محض نظامیان امریکایی بدون توجه به زیرساخت ها و پیش زمینه های اجتماعی و اقتصادی تامین امنیت و ثبات در افغانستان از سوی شماری از تحلیلگران مسایل سیاسی مردود شمرده می شود، اما فرماندهان نیرو های ناتو و شمار زیادی از کارشناسان مسایل نظامی و امنیتی افغانستان برای فرونشاندن بحران در حال افزایش کنونی در افغانستان دستکم در کوتاه مدت، افزایش نیروی نظامی را بهترین گزینه می دانند.
محتویات نامه ی بیری اگرچه ظاهراً به گونه ی ناخواسته به رسانه ها درز کرده، نشان دهنده ی این واقعیت است که سفیر امریکا در افغانستان می خواهد به کاخ سفید گوشزد کند که بدون توجه به زمینه های نرم افزاری تامین امنیت و ثبات از منظر ایجاد یک اداره ی عاری از فساد اداری، شفاف و پاسخگو در افغانستان؛ افزایش نیروی نظامی پیامدی به جز از بیشتر شدن فاصله ها میان مردم افغانستان و روند مورد پشتیبانی جامعه ی جهانی و غرب در این کشور نخواهد داشت.
زیرا ایکن بیری به خوبی می داند که اگر در راستای عملی شدن خواست های جامعه ی جهانی به ویژه در امر مبارزه با فساد اداری و پاکسازی دستگاه دولتی افغانستان از وجود دسته هایی از سیاسیون مفسد و بی ابتکار، بیش تر از این اغماض وبی مبالاتی صورت بگیرد؛ نفس وضعیت موجود، زد وبند های سیاسی و رقابت های هم پیمانان انتخاباتی حامد کرزی برای تصاحب سمت های حساس و سود آور حکومتی، فرصت های اندک موجود برای جلوگیری از تبدیل شدن دولتی که قرار است به ریاست آقای کرزی ایجاد شود، به بازیچه ی دست گروه های مافیایی قدرت و قاچاقچیان مواد مخدر را نیز از کف آنان خواهد ربود.
به این صورت به نظر می رسد که کاخ سفید نه تنها به این زودی ها به اعزام نیروی نظامی بیشتر به پیمانه یی که جنرال مک کریستان پیشنهاد کرده تصمیم نخواهد گرفت، بلکه تصمیم گیری و عملکرد آقای کرزی که سماجت وی برای این که به هرقیمت ممکن رییس جمهور افغانستان خوانده شود، تا حدود زیادی در ساختار کنونی قدرت افغانستان ابزارمند شده است؛ در راستای گزینش اعضای تیم تازه اش، به همان اندازه که برای مردم افغانستان اهمیت دارد، برای هم پیمانان بین المللی اش حایز اهمیت می باشد.
زیرا از یک طرف ترفند ها و کارویژه هایی که آقای کرزی در هشت سال گذشته ضعف ها و ناتوانی های خود در مدیریت بحران افغانستان را از چشم جهانیان بدور نگه داشته است، کار آیی و موثریت پارینه را از دست داده و از جانب دیگر قانع کردن افکار عامه در ایالات متحده ی آمریکا و دیگر کشورهای پشتیبان روند جدید برای فرستادن فرزندان شان به این جغرافیای قاتل و تامین هزینه های جنگ افغانستان و ساخت آسمان خراش های مجلل از سوی زورمندان وابسته یا دستکم مرتبط به آقای کرزی؛ از مالیات زمین، کارخانه و شرکت تجارتی آنان برای دولت های این کشورها به مراتب دشوار تر از گذشته شده است.
این دو نامزد کوتاه نمی آیند؛ شما استعفا بدهید!

به نظر می رسد، انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، با گزار از یک مرحله ی بحرانی به مرحله ی بحرانی دیگر می رود.
افراد نزدیک به داکتر عبدالله عبدالله یگانه رقیب حامد کرزی در دور دوم انتخابات به روزنامه ی نخست گفته اند که با پایان یافتن مهلت داده شده از جانب وی و اجرا نشدن شرط های داکتر عبدالله از سوی رییس جمهور کرزی، این نامزد انتخابات امروز یک شنبه دیدگاه خود در مورد این که در انتخابات شرکت کند یا خیر را بیان خواهد کرد.
پیش از این گمانه هایی مطرح شده که داکتر عبدالله انتخابات دور دوم را تحریم خواهد کرد.
طرفداران حامد کرزی از بی نتیجه بودن مذاکرات محرمانه ی دو روزه میان کرزی و عبدالله سخن گفته و اضافه کرده اند که در این مذاکرات داکتر عبدالله روی شرط های پیشینه ی خود تاکید کرده و حامد کرزی نیز اجرای این شرط ها را ناممکن خوانده است.
برخی از گمانه ها نیز از بحث های جدی این دو نامزد انتخابات در مورد ایجاد یک حکومت ایتلافی و تقسیم پست های حساس دولتی در مرکز و ولایت های کشور حکایت داشته و بر‌ بی نتیجه بودن این بخش از صحبت های آقایان عبدالله و کرزی اذعان شده است.
کمسیون انتخابات از آمادگی ها برای برگزاری دور دوم انتخابات سخن گفته و تحریم و یاهم انصراف یکی از دو نامزد را در آستانه ی دور دوم انتخابات غیر قابل پذیرش خوانده است.
اکنون پرسشی که مطرح می شود این که لجاجت دو نامزد مطرح در مورد اجرا و عدم اجرای چند شرطی که زیاد هم ناممکن به نظر نمی رسند؛ کار انتخابات و به تبع آن روند شکننده ی کنونی را به کجا خواهد کشاند؟
لابی های دوطرف برای توجیه و یاهم غیر قانونی قلمداد کردن فرمایشات این دو نامزد چی ها که از طریق رسانه ها به مردم نمی گویند. اما ذهن و ضمیر مردم انباشته از پرسش هایی است که اگر عامل به وجود آمدن این پرسش ها بحث و جدل های بی سرانجام انتخاباتی به نفع این دو نامزد بر سر شرایط داکترعبدالله به خاطر رفتن به دور دوم انتخابات بوده و پشت صحنه ی نمایش انتخاباتی افغانستان طور دیگری طراحی نشده باشد، راه سومی نیز قابل بررسی است و آن این که بلند پایه گانی که رفع یک بحران سیاسی کلان در جامعه به ماندن یا نماندن آنان در سمت های دولتی ای که در هر حالت چند روزی از آن باقی نمانده، بسته گی دارد؛ با یک برخورد مدنی و جاودانه از سمت های خود شرافتمندانه استعفا بدهند. تا از یک طرف اعتماد مردم نسبت به دور دوم انتخابات افزایش یابد و از جانب دیگر اگر ترفند های پشت پرده یی به خاطر جلوگیری از برگزاری دور دوم انتخابات وجود داشته باشد، نیز خنثا ساخته شود.
چه این که برمبنای کارویژه های مدنی ای که در بسیاری از کشور های جهان معمول است، شماری از این بلندپایه گان با توجه به ناتوانی هایی که در اجرای وظایف محوله ی شان از خود بروز داده اند، باید ماه ها پیش از سمت های دست داشته ی شان استعفا می دادند، به ویژه برای رییس کمسیون انتخابات پس از آنکه تقلب یکنیم میلیونی رای در دور اول انتخابات در اداره ی زیر امر وی افشا شد؛ بهترین گزینه استعفای شرافت مندانه از این سمت بود. که این موضوع حتا می توانست موقعیت حامدکرزی به عنوان نامزد برسر اقتدار را نیز در دور دوم انتخابات نزد افکار عامه در وضعیت برتری قرار دهد.
البته شمار بلندپایه گانی که واگذاری سمت های حساس و مهم دولتی به آنان فرصت های گران ارجی را برای بهسازی وضعیت در عرصه های مختلف از کف مردم و دولت افغانستان ربوده، در دستگاه دولتی افغانستان کم نیست؛ اما در قسمت افرادی بسان رییس کمسیون انتخابات و شماری دیگر از افرادی که به هرصورت و به هرقیمت ممکن در پست های بلند دولتی تکیه زده اند، استعفا دادن از سمت های شان نه تنها آبروی آنان را از بربادی نجات خواهد داد، بلکه پاسخ دهی آنان زمانی شاید در آینده های دور این کشور در یک دادگاه عادلانه در مورد کارنامه های شان در زمان تصدی این سمت ها و اندوخته های بی حد و حصر آنان از جیب مردم افغانستان در این دوران، را ساده تر خواهد ساخت و از درد وجدان آنان در زمانی که از زد و بند های سیاسی کنار گذاشته شوند، نیز خواهد کاست.
آقای لودین درست می فرمایند!

نیویارک تایمز از زبان عزیزالله لودین رییس کمسیون مستقل انتخابات افغانستان نقل کرده که وی با تبسم گفته است حامدکرزی برنده ی دور دوم انتخابات خواهد بود.
اگرچه تیم انتخاباتی داکتر عبدالله نیز آغاز مبارزات انتخاباتی برای دور دوم را به برکناری مسوولان ارشد کمسیون انتخابات به شمول آقای لودین مشروط کرده و هرگونه ابراز نظر در این مورد از سوی طرفداران رییس جمهور کرزی حمل بر پشتیبانی از داکتر عبدالله خواهد شد؛ اما انصافاً این موضوع از نام یک رسانه ی آزاد و کثرت گرا نیز قابل مطرح کردن است که این نظریات عالی ترین مقام انتخاباتی افغانستان از هر زاویه یی که مورد مداقه قرار بگیرد نه پذیرفتنی است و نه شایسته ی کسی که مسوولیت برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در یک کشور بحرانی را به عهده دارد.
در حالی که سخنگویان کمسیون زیر فرمان آقای لودین همواره از شفافیت عملکرد و بی طرفی کارمندان زیردست و فرادست این نهاد سخن می گفته اند، حدود یک نیم میلیون رای تقلبی که خوشبختانه به مدد "مداخله های خارجی ها " افشا شد به اضافه ی صد ها مورد تخطی و نا کار آمدی از نوع توزیع کارت رای دهی به نوزادانی که هنوز تولد نشده اند، ثبت کارنامه های این تیم "بی طرف و درستکار" می باشد.
گذشته از زد و بند های انتخاباتی میان نامزدان انتخابات، مردم افغانستان نیز حق دارند تا از آقای لودین بپرسند، از کجا و چگونه اطمینان دارند که این یا آن نامزد انتخابات که برای دستیابی به عالی ترین سمت دولتی افغانستان به رقابت شدید می پردازند، برنده ی زود هنگام این رقابت سخت و دشوار است.
اگر آقای لودین زمانی که رییس جمهور کرزی به دلیل باطل شدن حدود یک میلیون رای منتسب به ایشان خشمگین شده و وی را به خاطر توضیحات در این مورد به ارگ فرا خوانده بود به آقای کرزی قول به پیروزی رساندن دوباره ی وی به هرصورت و به هر قیمت ممکن را نداده است؛ در نتیجه ی کدام تحقیق اجتماعی و پژوهش علمی و کارشناسانه در یافته اند که مردم افغانستان از میان این دو نامزد آقای کرزی را برگزیده اند.
اگر جناب رییس کمسیون "مستقل" انتخابات به این حد از کمال رسیده اند که حتا از استخاره های آقای مجددی نیز پا فراتر گذاشته و برای تسکین خاطر ولی نعمت خویش به غیب گویی می پردازند، باید در برخی زمینه های دیگر مرتبط به انتخابات نیز تا بدان حد از آگاهی و معرفت رسیده باشند و دستکم این موضوع را روشن نمایند که حدود 200 کارمند پایین رتبه و شاید هم بی واسطه یی که به اتهام ارتکاب تقلب از کار برکنار می شوند، از کدام شخص عالی مقام و واجب الاحترام دستور می گرفته اند و آقای لودین بدون شک به این موضوع هم واقف اند که اگر برکنار شوندگان از زمره ی متقلبان باشند دست به افشاگری های رسوا کننده یی خواهند زد.
ولازم است تا در کنار کارشناسی های فراست مآبانه ی دیگر به این نکات ریز که ممکن است نه تنها سمت کنونی وی را به عنوان اجرا کننده ی طرح های درباری از نام "کمسیون مستقل انتخابات" به تزلزل بیشتر بکشاند، به موقعیت آقای کرزی به عنوان کسی که آقای لودین را به عالی ترین سمت انتخاباتی افغانستان گمارده است، آسیب های جدی خواهد رساند.


تظاهرات زنجیره یی؛ پدیداری بعد تازه یی از بحران

در روز های اخیر تظاهرات دانشجویان در اعتراض به آنچه سوزاندن قرآن کریم توسط نیرو های آمریکایی در یکی از روستا های ولایت میدان وردک خوانده شده، تقریباً از خبر های داغ رسانه های کشور بوده است.
روز های یکشنبه و دوشنبه جاده های نزدیک به دانشگاه کابل، پولی تکنیک و یکی از موسسات تحصیلی نیمه عالی شاهد تظاهرات اعتراض آمیز محصلان در همین رابطه بود که در نهایت به خشونت گراییده، شماری از "دانشجویان" بازداشت و حدود 16 تن از افراد پولیس ضد شورش وزارت امور داخله در نتیجه ی پرتاب سنگ از سوی تظاهر کنندگان زخمی شدند.
مسوولان امنیتی این تظاهرات را سازمان یافته خوانده و گفته اند شماری از افراد با استفاده از نام دانشجو و قرار گرفتن در میان آنان در صدد اخلال نظم عامه و بر انگیختن احساسات مردم در برابر نیرو های خارجی بوده اند.
روز سه شنبه از برپایی تظاهرات اعتراض آمیز دانشجویان دانشگاه های بلخ و بغلان در همین رابطه خبر داده شده که تظاهر کنندگان در کنار این که خواستار خروج نیرو های امریکایی از افغانستان شده اند، شماری از آنان در گفتگو با رسانه ها تهدید کرده اند، "که دولت بايد کسانى را که قرآنکريم را حريق نموده اند، مجازات کرده و آنرا از طريق رسانه ها بگوش مردم برساند، در غير آن مظاهرات و تجمعات، شکل گسترده را بخود خواهد گرفت."
در همین حال والی و فرمانده پولیس میدان وردگ که روز سه شنبه به خاطر ارایه ی توضیحات در این مورد به مجلس نمایندگان فراخوانده شده بودند، هیچ گونه سندی که این ادعای "دانشجویان معترض " را به اثبات برساند بدست نداده اند.
ضرورت احترام گذاردن نیرو های خارجی به فرهنگ و مقدسات افغان ها در هشت سالی که نیرو های بین المللی در افغانستان حضور چشمگیر دارند، از جدی ترین موضوعاتی بوده که هرچندگاه یک بار مطرح شده و با توجه به شرایط عینی و ذهنی موجود در جامعه، بدیهی است که شورشیان مسلح نیز از این رهگذر به اندازه ی کافی سوء استفاده کرده و ذهنیت های شماری از مردم را در برابر حضور نیرو های خارجی در کشور و کلیت روند کنونی افغانستان مغشوش کرده اند.

در همین حال شبیه سازی رویداد هایی که زیر عنوان اهانت به مقدسات توسط نیرو های خارجی که در بیشتر موارد از سوی شورشیان صورت گرفته و به خورد افکار عمومی داده می شود؛ در قالب بزرگنمایی آن از سوی برخی از رسانه ها در بیشتر موارد ماشین جنگ روانی شورشیان را به کار انداخته و فاصله های موجود میان دولت و نیرو های بین المللی پشتیبان آن با مردم افغانستان را افزایش داده است.

از سوی دیگر این که مردم افغانستان به معتقدات و مقدسات دینی و مذهبی شان بیش تر از هر چیز دیگری ارزش قایل هستند، یک اصل قابل احترام برای تمامی طرف های درگیر در این کشور است و هیچ نوع اهانت و تجاوز به حریم این مقدسات قابل تحمل نیست. اما این موضوع که در آستانه ی برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری صد ها تن از جوانان بدون این که در مورد حقانیت ادعا های مربوط به سوزاندن قرآن کریم و یاهم نوع دیگری از اهانت به مقدسات اندک ترین سندی در دست داشته باشند؛ به جاده ها سرازیر شده و به اعمال خشونت آمیز تا بدان حد که 16 تن از نیرو های امنیتی را با پرتاب سنگ زخمی می سازند و به گونه ی هم آهنگ و هم زمان در چند شهر افغانستان با بستن پارچه های سبز رنگ و سیاه رنگ مزین با "الله اکبر" بر پیشانی های شان، به جاده ها می ریزند و پلاکات هایی تقریباً با عین محتوا و عین شکل را به دوش می کشند، پرسش های زیادی را در اذهان تداعی می کند، گو این که استفاده از احساسات جوانان افغان یکبار دیگر مورد توجه دشمنان روند کنونی افغانستان و شاید هم حلقاتی در درون نظام سیاسی کشور قرار گرفته باشد.
با توجه به این که چندی پیش رییس عمومی امنیت ملی از موجودیت گروه کم نام و نشان تری از مخالفان روند کنونی افغانستان زیرنام حزب التحریر که گفته شده داعیه ی جهانی داشته و به سربازگیری از جوانان افغانستان آغاز کرده، سخن گفته بود؛ این گمانه هم می تواند در مورد تظاهرات زنجیره یی اخیر وجود داشته باشد که نه تنها دست طالبان و حزب اسلامی بلکه طرفداران این گروه نیز بسان آتش زیر خاکستر به بر انگیختن جوانان افغاستان در برابر دستاورد های هشت سال گذشته در کشور شان آغاز کرده باشد.
به این صورت بر نهاد های امنیتی کشور است که بدون توصل به روش های سرکوب گرانه و استبدادی و کاربرد روش های دقیق و منطقی با این موضوع بی نهایت مهم به سرنوشت افغانستان برخورد کنند و نگذارند تا یک بعد تازه یی به بحران بی سرانجام کنونی کشور افزوده شود. چه این که تحقیق در مورد ادعا های مطرح شده در مورد اهانت به قرآن کریم و قناعت دادن به افکار عامه در این زمینه نیز به دوش نهاد های مسوول دولتی می باشد.
مانند طالبان رسانه ها را ببندید!!

شماری از اعضای مجلس سنای افغانستان روز سه شنبه با انتقاد شدید از رسانه ها خواستار "قانونمند شدن" فعالیت آن ها شدند.
سناتوران ادعا هایی از نوع نشر موضوعات مخالفت اخلاق اسلامی و حتا کفر آمیز و توهین به نمایندگان مردم را در مورد برخی از رسانه ها مطرح نموده و شماری از آنان خواستار ایجاد راه کار های نو به منظور تنظیم فعالیت رسانه ها شدند.
خبرنگارانی که در نشست روز سه شنبه ی مجلس سنا حضور داشتند، گفته اند دلیل بر آشفته شدن اعضای این مجلس نشر خبر مربوط به درخواست دو روز پیش یکی از سناتوران که دوره ی کارش به پایان رسیده بود از صبغت الله مجددی رییس مجلس سنا که به خاطر امنیت و سرنوشت آنان پس از ختم دوره ی کار شان به دلیل این که دستاوردی برای مردم ندارند خواب ببیند، بوده است.
شماری از اعضای این مجلس خواستار معرفی نمودن "رسانه های قانون شکن" به نهاد های عدلی و قضایی کشور شده و حتا یکتن از آنان با انتقاد از بی پروایی حکومت در زمینه ی اعمال کنترول بر رسانه ها، خواستار بستن رسانه ها بسان دوران طالبان شد.
این در حالی است که شماری از اعضای مجلس سنا در گذشته نیز نارضایتی خود از رسانه ها و علاقه مندی شان برای اعمال محدودیت بر فعالیت آنها را ابراز کرده اند و در این اواخر نگرانی ها از اعمال فشار از سوی مسوولان حکومتی بر رسانه ها نیز افزایش یافته است.
اگرچه موجودیت قوانین مردم سالارنه و عملکرد مبتنی بر قانون دستمایه یی است که در یک جامعه ی دموکراتیک تمامی راه های روبرو شدن نهاد های دولتی، جامعه ی مدنی و شهروندان به برخورد های استبدادی حاکمیت ها و آنانی که دیدگاه های شخصی و باور های سنتی و قبیله یی خویش را قانون تصور می کنند، سد می سازد. اما در افغانستان نقض قانون و عمل کردن بر مبنای تعبیر های من درآوردی از قوانین بیماری است که حتا نهاد های قانون گذاری و مجریان قانون از عمده ترین مبتلایان به آن پنداشته شده می توانند.
این درست است که با توجه به جوان بودن تجربه ی دموکراسی، آزادی بیان و فعالیت آزاد رسانه ها در کشور عملکرد رسانه ها خالی از کاستی ها، خطا ها و افت و خیز ها بوده نمی تواند، اما برخورد شماری از اعضای مجلس سنای افغانستان که خود را مقدس ترین و واجب الاحترام ترین انسان های افغانستان تلقی می کنند، در چند سال گذشته با رسانه ها این موضوع را بر می تابد که تعریف این سناتوران از رسانه ها به گونه یی است که فقط اجازه دارند به تعریف و تمجید از ایشان بپردازند و هرگاه موضوعی در رسانه ها بازتاب یافت که گوشه یی از بی برنامه گی ها و ناکاره گی های شماری از افرادی که از نام نمایندگان مردم در" مجلس سنای افغانستان" حضور دارند را بر ملا می کرد؛ ساتور قانون شکنی، عدم رعایت اخلاقیات اسلامی و حتا کفر گویی بر سر آنان فرود می آید.
اگر شمار زیادی از روز های کاری "نمایندگان مردم در خانه ی ملت" به جای پرداختن به این همه ضرورتی که در راستای تصویب و تعدیل قوانین دست و پاگیر و قرون وسطایی کشور وجود دارد، در گلوپاره کردن ها و وقت کشی ها به خاطر تقیبح یا تمجید از این یا آن رویداد در فلان نقطه ی افغانستان یا جهان سپری می شود و یا افرادی که ماهانه حدود سه هزار دالر از بودجه ی ملی افغانستان را زیر عنوان نمایندگی از مردم به جیب می زنند و ماه ها به جای حضور در مجلس؛ مشغول تجارت و یاهم کمپاین انتخاباتی به نفع این یا آن نامزد ریاست جمهوری می باشند، و ده ها مورد دیگر هیچ گونه صدای اعتراضی بلند نمی شود و کسی از معرفی کردن آنان به نهاد های عدلی و قضایی کشور گپی به زبان نمی آورد، اما اگر رسانه یی به تحلیل انتقادی حرف های این نمایندگان واجب الاحترام پرداخت و یا مثلاً در نقد استخاره های اقتدار گرایانه ی جناب رییس مجلس سنا چیزی نوشت و یا درخواست "خواب رهایی بخش" یکتن از سناتورانی که از برگشتن بی دستاورد به خانه بیم ناک است از آقای مجددی را پخش کرد، شمار زیادی از آنان برآشفته می شوند و حتا یکتن از این نمایندگان که شاید آزادی بیان را امتیاز بزرگوارانه ی دستگاه حاکم به مردم می داند؛ بالای حکومت افغانستان صدا می زند مانند طالبان آن ها را بسته کنید!
به این صورت اگر برخورد روز سه شنبه ی شماری از اعضای مجلس سنا با رسانه ها، در کنار بهانه جویی هایی که به تازه گی از سوی برخی نهاد حکومتی به خاطر فشار وارد کردن بر رسانه ها آغاز شده است، گذاشته شود،؛این نگرانی قوت بیش تر می یابد که در آغاز به کار اداره ی جدید در کشور آنچه بزرگ ترین دستاورد افغانستان پسا طالبان دانسته می شود، با موج تازه یی از کنش های محدود کننده و چالش بر انگیز از سوی دشمنان آزادی بیان و ارزش های مدنی و شهروندی در کشور روبرو می باشد.
آیا نقش مردم افغانستان تماشای محض "کشتی نرم" است؟

به نظر می رسد که چالش های پسا انتخاباتی حامدکرزی به مراتب بزرگتر از آنچه در زمان برگزاری انتخابات به آن روبرو بود می باشند.
پس از اعلام نام حامد کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان از سوی کمسیون انتخابات، در کنار حلقات سیاسی مخالف با حامد کرزی و منتقدان وی در داخل؛ بسیاری از رهبران جهان در حالی که هرکدام به دلیلی نظر کمسیون انتخابات افغانستان مبنی بر انتخاب دوباره ی کرزی به حیث رییس جمهور افغانستان را تایید کردند، موج گسترده یی از انتقادات و اعتراضات خویش نسبت به عملکرد هشت ساله ی وی به عنوان مدیر بحران افغانستان را به راه انداختند و دوام پشتیبانی از روند کنونی افغانستان زیر رهبری حامد کرزی را به انجام اصلاحات جدی و قابل لمس در عرصه های حکومت داری خوب، مبارزه با فساد اداری، پاکسازی اداره ی افغانستان از وجود جنگ سالاران و مافیای فساد اداری مشروط کرده اند.
این انتقاد ها در حالی ابعاد گسترده تری به خود می گیرد که صرف نظر از زد و بندهای انتخاباتی و رقابت های جناح های قدرت؛ بسیاری از صاحب نظران و آگاهان مسایل افغانستان به این پرسش که آیا حکومت آینده به رهبری حامد کرزی از مبانی مشروعیت بخش برخوردار است یا خیر؟ جواب «نه» داده اذعان می کنند که با این وضعیت اداره ی امور افغانستان برای 5 سال آینده با دشواری های زیادی روبرو خواهد بود.
شک و گمان ها در مورد مشروعیت حکومتی که برآیند تقلب گسترده ی انتخاباتی و عملکرد اقتدار گرایانه ی کمسیون مستقل انتخابات تلقی می شود، این پرسش را به وجود آورده که آیا عملکرد های حامدکرزی به عنوان رییس این حکومت می تواند ملاک عمل ایالات متحده ی آمریکا، بریتانیا و دیگر هم پیمانان ناتو در مورد دوام حضور نظامی در افغانستان و یاهم خروج نیرو های شان از این کشور قرار بگیرد یا خیر؟
رهبران غربی و مسوولان سازمان ملل متحد با اذعان به ناکامی های اداره ی زیر فرمان حامدکرزی در 8 سال گذشته به ویژه در راستای مبارزه با فساد اداری و مواد مخدر؛ تلاش کرده اند تا این موضوع را به حامدکرزی تفهیم کنند که از این پس با ابراز محض تعهدات تکراری که ضمانت های اجرایی برای آنها وجود نداشته و اراده ی واقعی و ابزارمند به خاطر عملی شدن آن ها از سوی وی و اداره یی که قرار است توسط او ایجاد شود، تبارز داده نشود، برای راضی نگه داشتن هم پیمانان بین المللی روند کنونی افغانستان پس از طالبان کافی نخواهد بود.
کما این که پایین آمدن میزان حمایت مردمی از حامدکرزی آنگونه که انتخابات 29 اسد نشان داد، این گمانه را بیش از هر زمان دیگری برجسته کرده که حامدکرزی مولفه های داخلی برای ایفای نقش به عنوان یک شریک خوب آمریکا در نبرد با هراس افگنی را نیز به میزان قابل ملاحظه یی از دست داده است.
به این صورت و با توجه به ناتوانی هایی که آقای کرزی در دیگر عرصه های مدیریت بحران افغانستان پسا طالبان از خود تبارز داده، این پرسش در بعد داخلی و خارجی قابل طرح شدن است که بحران چند بعدی موجود در افغانستان و پیامد هایی منفی یی ممکن است این بحران متوجه امنیت و ثبات جهانی نماید، تا به این حد ساده است که چگونه گی برخورد حامد کرزی با آن بتواند، تعیین کننده ی سمت و سوی تصمیم های کلان جهانی در این رابطه باشد؟
در حالی که پدیدار شدن نشانه های کاهش حمایت مردمی از حامد کرزی، این گمانه که حکومت به رهبری وی در 5 سال آینده بتواند ممثل واقعی اراده ی اکثریت مردم افغانستان باشد، را به گونه ی چشم گیری تضعیف کرده است، آیا در آخرین تحلیل تصمیم هایی که آقای کرزی به خاطر پیروز شدن خود در "کشتی نرم" با غرب می گیرد، در صورتی که این تصامیم به سرخوردگی های رهبران جهان و فاصله گرفتن افکار عامه در کشور های هم پیمان افغانستان و بلاخره خروج نیرو های این کشور ها از افغانستان بیانجامد، می تواند تمثیل کننده ی اراده ی کل مردم این کشور مبنی بر سپردن دوباره ی افغانستان بدست طالبان/ هراس افگنان و همچنان شبکه های مافیایی فساد اداری و قاچاق مواد مخدر برخواسته از متن نظام نوین افغانستان تلقی شود؟
رییس جمهور در تداوم یک آزمون دشوار!

همزمان با سفر حامدکرزی به ترکیه، یک مقام ریاست جمهوری به روزنامه ی نخست گفته است "اگر ترکیه نتواند برای بهبود روابط کابل- غرب کاری انجام دهد، کرزی تداوم حضورش در قدرت را بازنگری خواهد کرد." این مقام باشاره به امر و نهی های پیهم مقامات غربی در مورد حکومت پساانتخابات به حامد کرزی اذعان کرده که این وضعیت شخص رییس جمهور و مشاوران نزدک وی را نگران ساخته که مبادا این جدال بی سرانجام به بهای از دست دادن حمایت جامعه‌ی جهانی از افغانستان تمام شود.
قرار گرفتن حامد کرزی پس از اعلام نام وی به عنوان نامزد برنده ی انتخابات 29 اسد از سوی کمسیون انتخابات در وضعیتی که بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان آنرا برزخی در میان دو انتخاب قلمداد کردند، این گمانه را یک بار دیگر تقویت کرده که تصمیم رییس جمهور کرزی همان گونه که در پایان قایله ی رفتن یا نرفتن انتخابات به دور دوم حایز اهمیت جدی بود، انتخاب کردن از میان معامله داران منفعت اندیش داخلی و هم پیمانان ماجرا جوی بین المللی افغانستان پسا طالبان نیز مهم پنداشته می شود.
در حالی که بسیاری از ناکامی های هشت سال گذشته به مدیریت ضعیف حامد کرزی نسبت داده می شود و مهم ترین دلیل مسخ شدن فرایند انتخابات 29 اسد نیز تقلب گسترده ی انتخاباتی که به نفع وی صورت گرفته، تلقی می شود؛ اما کشور های هم پیمان افغانستان در روند مبارزه با هراس افگنی با پشتیبانی مشروط شان از حامد کرزی از یک طرف زنگ خطر انزوای دوباره ی افغانستان و سپردن آن بدست طالبان / هراس افگنان را به صدا در آوردند و از جانب دیگر تلاش کردند تا رییس جمهور کرزی که می رفت تا آرام آرام مبانی تحکیم و تداوم قدرت خود را با تکیه به جنگ سالاران نیرومند و شماری از دلالان سیاسی – قومی، از حرف شنوی هم پیمانان بین المللی روند کنونی به ویژه ایالات متحده ی آمریکا بی نیاز نماید، را به تمکین در برابر خواست های خویش وادار نموده و اهمیت حمایت های شان در پیوند با بقای اداره ی زیر فرمان وی در افغانستان را به وی تبیین نمایند.
با توجه به این همه رسوایی که انتخابات آگنده از تقلب 29 اسد ایجاد کرد، این یک واقعیت مسلم است که رای رییس کمسیون انتخابات برای تامین مشروعیت نظامی که قرار است 5 سال تمام اداره ی امور افغانستان، اگر شود آنرا یک کشور در حال گذار از بحران تلقی کرد، را به عهده داشته باشد به هیچ صورت کافی به نظر نمی رسد و این فقدان مشروعیت می تواند چالش های بزرگی را فراراه حامد کرزی، مردم افغانستان و حتا هم پیمانان بین المللی روند جاری در این کشور قرار دهد.
به این صورت اگر فرض برین باشد که حامد کرزی تداوم پشتیبانی بین المللی از روند کنونی کشور را نسبت به چانه زنی برای ماندن در مسند قدرت به هرصورت و به هر قیمت ممکن ترجیح می دهد و برای از میان برداشتن تنش های موجود میان خود و هم پیمانان غربی اش به ترکیه سفر کرده است، در حالی که گفته می شود در داخل برای گماردن افراد نزدیک به جناح های سیاسی – قومی طرف معامله با وی انتخابات در سمت های کلیدی حکومتی به شدت زیر فشار قرار دارد. اهمیت این تصمیم کرزی نیز کمتر از پذیرش رفتن انتخابات به دور دوم نیست.
اکنون که به نظر می رسد نه معامله داران منفعت جوی داخلی از خواست های شان کوتاه می آیند و نه هم کشور های خارجی که دوام مسالمت آمیز روند کنونی افغانستان در گرو پشتیبانی بی دریغ آنان در عرصه های نظامی، سیاسی و اقتصادی می باشد، به تعیبر گوردون براون نخست وزیر بریتانیا نمی توانند فرزندان شان را از این بیش در کشوری که حاکمان فاسد بران حکمرانی کنند، قربانی نمایند، این انتخاب دشوار یک بار دیگر حامد کرزی را در آستانه ی یک خود کشی سیاسی و یا هم قهرمان شدن در یک بازی که ممکن است بسیاری از ناتوانی های وی در هشت سال گذشته را در اذهان مردم افغانستان و جهانیان تلافی نماید، قرار داده است.
از نامزد پیروز تا پیروزی افغانستان!

دو روز پس از اعلام حامدکرزی به عنوان "نامزد پیروز" انتخابات ریاست جمهوری، داکتر عبدالله عبدالله رقیب انتخاباتی وی این تصمیم کمسیون انتخابات را فاقد وجاهت قانونی خواند و هرگونه اشتراک خود در دستگاه دولتی که برآیند انتخابات آگنده از تقلب 29 اسد باشد را رد کرد، شماری از نمایندگان پارلمان در مورد این تصمیم به جان هم افتادند و به هم دیگر فحش و ناسزا گفتند.
این در حالی است که گفته شده حامد کرزی رای زنی ها به منظور گزینش اعضای کابینه و سمت های ارشد حکومتی را آغاز کرد است.
در حال حاضر شاید بزرگ ترین چالشی که فراراه حامدکرزی وجود دارد این که باید میان این همه وعده و وعیدی که برای دلالان سیاسی – قومی پیش از برگزاری انتخابات داده است و کرسی های بلند دولتی توازن برقرار کند.
چراکه گفته شده در زمان آغاز مبازرات انتخاباتی و معاملات با شماری از افراد بانفوذ، دسته ها و دلالان سیاسی – قومی در برخی موارد یک پست برای چند نفر وعده داده شده و شمار پست هایی که بالفعل وجود دارند از آنچه در اسناد توافقات انجام شده میان آقای کرزی و افراد و جریان های سیاسی طرف معامله با وی ثبت گردیده؛ کم تر است.
روز سه شنبه حامد کرزی در نخستین نشست خبری اش پس از اعلام "برنده شدن" وی در انتخابات از ایجاد حکومت "مشارکت ملی" خبر داده اذعان کرد که آغوش حکومت وی برای هر شخص یا گروهی که توانایی کار "در نظام افغانستان" را در خود می بینند حتا طالبان باز خواهد بود.
درحالی که به نظر می رسد حامد کرزی در صدد است تا به اعمال قدرت با استفاده از کارویژه ها و رویکرد های هشت سال گذشته ادامه دهد و هیچ گونه نشانه یی از این که موصوف دستکم به ناتوانی ها و کاستی های اداره ی زیر فرمانش در هشت سال گذشته توجه داشته و ضرورت بازنگری بر روش های حکومت داری را مطرح نماید، اما همان گونه که مشروعیت نظام زیر فرمان آقای کرزی برای 5 سال آینده با پرسش های کلانی روبرو بوده و با توجه به آنچه در انتخابات 29 اسد اتفاق افتاد، میزان محبوبیت وی نیز به طرز نگران کننده یی پایین آمده است؛ چالش های فراراه دوام حاکمیت وی نیز به مراتب نیرومند تر و گسترده تر شده اند.
اگر حامد کرزی رییس جمهور مادام العمر افغانستان نیز تلقی شود، آنچه ازنحوه ی بیان دیدگاه های وی در قبال مسایل افغانستان بر می آید، در حالی که ایشان خود نیز به ناکارآیی بخشی از مشوره هایی که اطرافیانش در موارد مختلف به او داده اند پی برده باشد، اما آنچه مسلم به نظر می رسد این که در حالی که چالش های موجود فراراه روند افغانستان پسا طالبان، در حال افزایش است، مشروعیت و محبوبیت اقتدار آقای کرزی و آنچه را ایشان "نظام افغانستان" می خواند، در سطح داخلی و بین المللی در حال کم شدن است و آقای کرزی به عنوان رییس جمهوری که افغانستان و واقعیت های آن را از عینک چند تن از درباریان نزدیک به خویش می بیند، بسیاری از ابزار ها و زمینه هایی که پیش از ماه جوزای سال روان از منظر مراجع اقتدار مشروع دموکراتیک در اختیار داشت را دیگر در اختیار ندارد، چه این که عوامل بالقوه و بالفعل شکننده گی ثبات در کشور مانند طالبان / هراس افگنان با استفاده از بی برنامه گی های " آشتی جویانه" ی ایشان در چند سال گذشته توانسته اند امنیت بخش های وسیع تری از کشور به تهدید های جدی روبرو کنند، حاکمیت دولتی را به چالش بکشند و پایگاه های حمایتی خود را تا ذهن و ضمیر شمار زیادی از اشخاصی که یا از نام مردم افغانستان در پارلمان کشور حضور دارند، یاهم در سمت های کلان حکومتی به تمثیل دموکراسی می پردازند، گسترش دهند.
به این صورت اگر آنگونه که سران جامعه ی جهانی به حامد کرزی گوشزد کرده اند، بی برنامه گی و ضعف در اداره ی افغانستان زیر رهبری حامد کرزی تا 5 سال دیگر ادامه یابد و نوع نگاه او مشاوران همه چیز فهم وی به قضایای افغانستان و گسترده گی چالش هایی که این کشور پس از اول جوزای 1388 به آن روبرو است، از بنیاد تغییراتی را به خود نپذیرد، روند کنونی طالبانی شدن سیاست و مافیایی شدن قدرت پیش از تکمیل این دوره ی پنج ساله؛ افغانستان را به بحران های تازه و تازه تری رهنمون خواهد ساخت و در نهایت جامعه ی جهانی نیز با سرخوردگی "افغانستان آباد و سربلند" را به عنوان جغرافیای ترور، تریاک و طالبانیزم به رسمیت خواهند شناخت و با برگرداندن فرزندان شان به خانه شکست مبارزه ی جهانی با هراس افگنی را به یک واقعیت عینی جهان مدرن مبدل خواهند کرد.
با این حال انتخابات "دموکراتیک" برگذار شدنی است؟

با کنار رفتن داکتر عبدالله عبدالله از اشتراک در دور دوم انتخابات، به نظر می رسد بحران چندبعدی موجود در کشور وارد مرحله ی تازه و حساسی شده است.
از زمانی که عبدالله شرایط خود مبنی بر تعلیق وظایف شماری از وزیران کابینه و برکناری رییس کمسیون انتخابات را مطرح کرد، طرفداران حامد کرزی این شرط ها را غیر قانونی خواندند، خود وی اجرای این شرط ها را در آستانه ی برگزاری دور دوم انتخابات غیر عملی قلمداد کرد و در محافل سیاسی داخلی و خارجی نیز این شرط ها در حد تهدید های سیاسی محض به خاطر اعمال فشار بر رقیب انتخاباتی وی، حامد کرزی تلقی شد و به تازه گی هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ی ایالات متحده ی آمریکا گفته است که انصراف عبدالله اخلالی بر مشروعیت دور دوم انتخابات وارد نخواهد کرد.
اکنون که داکتر عبدالله عملاً در اعتراض به عدم پذیرش شرط هایش توسط تیم رقیب انتخاباتی اش که همزمان در راس هرم قدرت افغانستان نیز قرار دارد، از صحنه ی رقابت در انتخابات 16 عقرب کنار رفته و در قانون اساسی کشور نیز راه بدیلی دستکم درمورد شرکت نامزد سومی در رقابت های انتخاباتی وجود ندارد، این گمانه در حال تقویت شدن است که شاید جامعه ی جهانی برای رفع این بحران تازه دست به کار شود.
در روز های گذشته به نقل از طرفداران داکتر عبدالله از میانجی گری یوناما میان عبدالله و کرزی سخن گفته شده بود و در حال حاضر برخی حلقات احتمال سفر بانکی مون دبیرکل سازمان ملل متحد به افغانستان و تلاش وی وهیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ی ایالات متحده که در منطقه به سر می برد، برای پادر میانی در مورد انتخابات به افغانستان و دریافت راه های پایان بحران جاری انتخاباتی در این کشور را نیز مطرح کرده اند.
صرف نظر از لابی گری های طرفداران دو نامزد، سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با توجه به اهمیتی که این انتخابات بر کلیت روند دموکراسی در کشور دارد، با ابهام های بیشتری روبرو گردیده است.
با توجه به آنچه از تقلب و تخلف در دور نخست انتخابات صورت گرفت، تامین شفافیت انتخابات دور دوم و برگرداندن اعتماد مردم به این انتخابات صرف نظر از اینکه شرط های عبدالله پذیرفته شود یا نشود، مستلزم اقدامات نمادین دیگری از نوع شناسایی و معرفی دستکم چند تن از افراد به عنوان سازمان دهندگان تقلب های گسترده ی انتخاباتی از کمسیون انتخابات، نهاد های حکومتی و نیرو های امنیتی که در اجرای این همه تقلب نقش داشته اند؛ به دادگاه های کشور نیز بوده که به استثنای برکناری شماری از کارمندان پایین رتبه ی انتخاباتی آنهم در شماری از ولایت های کشور هیچ گونه اقدام موثری در این راستا صورت نگرفته است.
اکنون که انتخابات با بن بست دیگری روبرو گردیده پرسش اساسی این است که آمادگی ها برای برگزاری دور دوم انتخابات یک روند شکلی و فورمالیته به منظور آماده سازی افکار عامه برای یک وضعیت تازه است، یا این که آنگونه که رییس دبیرخانه ی کمسیون انتخابات اذعان کرده انتخابات "مطابق قانون" برگزار خواهد شد، آرای داکتر عبدالله نیز شمرده خواهد شد، اما آقای نجفی با اطمینانی که شاید از به پیروزی رساندن حامدکرزی در دور دوم انتخابات دارد؛ نگفته است که آرای مربوط به نامزدی که از صحنه ی رقابت ها کنار رفته است از نظر حقوقی چه تعریفی دارد و کسانی که مثلاً به داکتر عبدالله رای می دهند، چرا زحمت آمدن تا پای صندوق های رای را بکشند حالانکه رای آنان هیچ گونه موضوعیتی ندارد. آیا بهتر نیست تا از همین اکنون با یک جوسازی سیاسی - تبلیغاتی پیش از این که مردم را به رفتن دوباره به انتخابات به بهایی که ممکن است قطع شدن انگشت های دستان آنان را در پی داشته باشد، از همین اکنون آقای حامد کرزی را به عنوان رییس جمهور5 سال آینده به مردم افغانستان و جهانیانی که با حساسایت موضوع انتخابات این کشور را دنبال می کنند، معرفی نمایند.
و الا این که قاعده ی این بازی که دموکراتیک خوانده می شود و عدم توجه به پارادایم های کثرت گرایانه یی که در آن عنصر کلیدی پنداشته می شوند، با توجه به این مساله که آرای کسانی که به داکتر عبد الله رای داده اند، از لحاظ حقوقی به رسمیت شناخته نمی شود؛ این بازی شبه دموکراتیک تا چی حدی می تواند اعتماد از دست رفته ی آنان به روند کنونی کشور شان را برگرداند، پرسشی است که پاسخ دادن به آن نیاز به تعمق و واشگافی عوامل اجتماعی بحران چندبعدی و ریشه دار کنونی افغانستان دارد.
آغاز دور دوم مبارزات انتخابات؛ نامزدان و راه دشوار کسب آرای مردم

از امروز دور تازه یی از مبارزات انتخاباتی میان حامد کرزی و داکتر عبدالله عبدالله آغاز می شود.

در دور اول انتخابات نیز اگرچه حدود چهل تن به رقابت پرداختند، اما بسیاری از گمانه ها بر محور پیش تازی و حتا پیروزی یکی از این دو می چرخید. کما این که چنین شد و رمضان بشردوست و اشرف غنی احمدزی نیز توانستند بیش ترین آرا را بعد از این دو تن بدست بیاورند.
در طول تاریخ کهن و معاصر افغانستان، این نخستین باری است که در مدت کمتر از سه ماه دو انتخابات برگزار می شود و مردمی که کم ترین بهره مندی از حقوق اقتصادی و اجتماعی شان ندارند، در وضعیتی قرار داده می شوند تا برای دومین بار به پای صندوق های رای بروند و بهای ناتوانی ها، کژ اندیشی ها و بی برنامه گی ها ی مشتی از سیاستمداران بی ابتکاری را بپردازند که سال هاست با سرنوشت آنان بازی می کنند و سوگمندانه که هیچ گونه نشانه یی از پدیدار شدن یک روح تازه و روی صحنه آمدن یک نسل تازه اندیش، پویا و متفکر حتا در افق های دور دست این سرزمین به مشاهده نمی رسد.
مردم افغانستان بیشتر از دوماه شاهد وعده و وعید های نامزدان انتخابات به گونه هایی بودند که حتا برخی از آنان جلوگیری از آفات طبیعی و تقسیم اراضی افغانستان بین مردم را شعار می دادند.این که این وعده و وعید ها تاچه حدی توانسته روی انتخاب مردم اثر گزار باشد به خودی خود جای بحث دارد، اما دور اول انتخابات و این که حامد کرزی و داکتر عبدالله جایگاه پیشتاز ترین نامزدان این انتخابات را به خود اختصاص دادند، دستکم یک چیز را ثابت کرد که با وجود تحولات گسترده یی که عرصه های مختلف زندگی مردم به خود پذیرفته، قوم، مذهب و ایدیولوژی و قدرت کماکان گفتمان های مسلط بر ساختار اجتماعی به شدت از هم گسیخته ی افغانستان می باشند و کسب شهرت و پایگاه اجتماعی تحت هر نام و عنوانی اگرهم مشروع یا غیر مشروع باشد، می تواند، به عنوان مهم ترین و اثر گزار ترین ابزار ها برای رسیدن به سکان قدرت در سطوح مختلف آن را در اختیار اشخاص و دسته های سیاسی قرار دهد.
اگرچه موثریت نسبی روش های پوپولیستی و عوام گرایانه ی رمضان بشر دوست در مبارزان انتخاباتی و این که وی توانست از طیف های مختلف جامعه ی افغانی رای بگیرد، نشاندهنده ی نوعی تحول اجتماعی که می تواند بی باوری بخشی از مردم افغانستان به تعصبات قومی و ایدیولوژیک را به نمایش بگذراد، تلقی شده می تواند، اما
شیوه های مبارزات انتخاباتی که از سوی نامزدان مطرح ( داکتر عبدالله و حامد کرزی ) اعمال می شد، گیرایی و اثر گزاری بیش تر داشت تا دقیق ترین و همه جانبه ترین برنامه هایی که از سوی برخی از نامزدان که نام و نشان و امکاناتی بسان این دو را نداشتند.
در زمان مبارزات انتخاباتی و پس از انتخابات هم دیده شد که اعضای پارلمان افغانستان وظایف اصلی خود را کنار گذاشته و در حالی که شماری از آنان در مقام نامزد ریاست جمهوری و یا معاونان آنان سرگرم مبارزات انتخاباتی بودند، بسیاری از آنان در قالب تفکرات قومی و ایدیولوژیک به نفع یکی از این دو نامزد مطرح در برابر هم صف آرایی کردند و حتا شماری از اعضای اقتدار گرای این نهاد قانون گزاری افغانستان در لابی گری به منظور سرپوش نهادن بر تقلب گسترده ی انتخاباتی به نفع حامد کرزی حتا از اعضای دفتر مبارزات انتخاباتی وی نیز به حدی پیشی گرفتند که اسباب نارضایتی نزدیکان حامد کرزی را فراهم کرد. در حالی که هریکی از آنان بلافاصله پس از این که از گفتگو ها و بحث های رسانه یی فارغ می شدند، به میان تهی بودن و عوام فریبانه بودن استدلال هایی که به طرفداری از نامزد مورد نظر شان می کردند، اعتراف می کردند که این موضوع دلایل اثبات این ادعا تلقی شده می تواند که هنوز تا رسیدن افغانستان به وضعیتی که مبنای قضاوت مردم برنامه ها و دیدگاه های بدور از تعلقات قومی و ایدیولوژیک نامزدان انتخابات باشد، راه درازی برای پیمودن است.
اما اینک افغانستان در آستانه ی دور تازه یی ازمبارزات انتخاباتی قرار دارد که این دوره کوتاه ولی فشرده و دشوار به نظر می رسد.
داکتر عبدالله که تغییر نظام سیاسی از ریاستی به پارلمانی انتخابی شدن والی ها از مهم ترین محور های شعار های انتخاباتی وی بود و با استفاده از همین شعار و شناختی که از کار کردن در کنار احمدشاه مسعود تازمان ترور وی در سال 1380 خورشیدی کسب کرده بود، توانست شمار زیادی از سیاسیون جهادی و غیر جهادی را به سوی خود بکشاند، و به عنوان جدی ترین رقیب حامد کرزی عرض اندام نماید، اکنون با رقابت جدی تر و دشوار تری روبرو می باشد، زیرا باوجود پشتیبانی گسترده یی که از وی صورت گرفت، فاصله ی وی با حامد کرزی حتا پس از آن که حدود یک میلیون از آرای کرزی باطل شد در صورتی که آرای نامزدان دیگر نادیده گرفته شده و او یگانه رقیب حامد کرزی به حساب آید، در حدی نیست که بتواند چالش جدی یی را فراراه پیروزی حامد کرزی قرار دهد که این موضوع ضرورت بازنگری جدی ستاد انتخاباتی عبدالله به کارویژه ها و شگرد های انتخاباتی وی را بر می تابد، چه این که ممکن است فرورفتن هرچه بیشتر وی در لاک تعلقات ایدیولوژیک، و تنظیمی – قومی گذشته داکتر عبدالله را از آرای بسیاری از افراد و جریان های سیاسی دیگر که نه دل خوشی از سران تنظیم های جهادی دارند و نه حامدکرزی به آنان یک نامزد مطلوب می باشد، محروم ساخته باشد و این آسیب جدی در کنار موج نیرومندی از تعصبات قومی- قبیله یی که از سوی طرفداران حامد کرزی در حال راه اندازی شدن است و کاستی های دیگری که آسیب شناسی مبارزات انتخاباتی ماه های گذشته به دست می دهد، از موانع جدی فراراه پیروزی وی در عرصه ی رقابت با حامد کرزی در دور دوم انتخابات تلقی می شود.
حامد کرزی که از آغازین روز های پس از انتخابات با اعتماد به حرف های میان تهی شماری از مشاوران دور و پیش خود احساسات مبتنی بر پیروزی بی قید و شرط خویش در دور اول انتخابات را پنهان نمی کرد و اکنون با پذیرش شکست طرح ها و مهندسی های بیشتر قوم محورانه ی ارگ نشینان نزدیک به خود، با تکیه بر همین نیرو ها برای رفتن به دور دوم انتخابات آمادگی می گیرد، به نظر می رسد که در وضعیتی دشوار تر از داکتر عبدالله قرار گرفته است، زیرا از یک سو نا کار آیی این همه امکانات دولتی و این همه دم و دستگاه و خدم و حشم از پیش چشم هایش رژه می روند سوهان روح وی شده و از جانب دیگر رسوایی ناشی از تقلب گسترده یی که در این انتخابات به نفع وی صورت گرفت، به نارضایتی پشتببانان بین المللی روند کنونی افغانستان از او نیز افزوده است. که برای بیرون کردن وی و گروه مشاوران بی ابتکار و مافیایی وی که بیش تر در چنبره ی تعصبات قومی - قبیله یی می اندیشند و در هشت سال گذشته نیز یکی از عوامل ناکامی های وی و دیدن واقعیت های افغانستان از پشت عینک های سیاه آنان خلاصه شده می تواند، از ارگ ریاست جمهوری یک ابتکار سیاسی تازه به منظور ترسیم یک چهره ی غیر تنطیمی و فارغ از سلیقه های ایدیولوژیک و قوم محورانه و اتخاذ روش های نو به منظور جلب آرای طیف های وسیع تری از مردم افغانستان، از سوی داکتر عبدالله کافی به نظر می رسد.
به این صورت اگرچه با آغاز دور دوم مبارزات انتخاباتی فقط همین دو گزینه برای تصاحب مقام ریاست جمهوری افغانستان به رقابت می پردازند و وضعیت اجتماعی کشور نیز به گونه یی است که کم ترین اشتباه می تواند گامی بسوی یک بحران تازه باشد، لازم است تا هردو نامزد برای کسب آرای مردم افغانستان به جای چسپیدن به کارویژه های قومی، ایدیولوژیک و یا هم ساخت و بافت و معامله با دلالان سیاسی – قومی به ارایه ی برنامه ها و سردادن شعار هایی بپردازند که هدف از آن تامین وحدت ملی به مفهوم واقعی کلمه و جستجوی راه های عملی به منظور رهایی افغانستان از بحران چند وجهی ای که هم اکنون در این کشور جریان دارد و ابعاد تازه و تازه تر آن در حال پدیدار شدن است، باشد. چه این که روش ها و راهکار های اعوام فریبانه و سطحی نگرانه یی که برای کسب آرای مردم توسط هردو نامزد به کار گرفته شده دیگر نمی تواند ملاک رای آنان قرار بگیرد.
و اگرچه امکانات برنامه ریزی برای مهندسی دور تازه یی از تقلب انتخاباتی در دست طرفداران حامد کرزی می باشد اما

این خسروان صلاح مملکت خویش نه؛ که صلاح خویشتن دانند!


در حالی که روز شماری برای اعلان نتایج انتخابات، تقریباً تمامی طرف های درگیر، آگاهان مسایل سیاسی و مردم از پیگیری موضوعات مربوط به انتخابات دلسرد کرده است، پشت صحنه ی این وضعیت سخت تنش زا و آگنده از معاملات و معادلات دستخوش تغییر به نظر می رسد.
در حالی که در روز های گذشته منابع معتبر در کمسیون های انتخاباتی از پایین آمدن میزان آرای حامد کرزی تا مرز 47 درصد در نتیجه ی بازشماری آرای نمونه برداری شده از صندوق های مشکوک خبر داده بودند، اگرچه در گذشته ها نیز تردید های در مورد استقلالیت این کمسیون ها وجود داشته است اما اکنون کم تر کسی در افغانستان به این باور است که این دیگر کمسیون های انتخاباتی نیستند که حرف اول و آخر را در مورد این انتخابات بزنند، زیرا اگر رای نهایی این کمسیون ها دوام قدرت آقای کرزی برای 5 سال آینده را تضمین نکند، دستگاه حاکم از تمامی ابزار های دست داشته استفاده خواهد کرد و توجیهات شبه قانونی آن را نیز فراهم خواهند کرد، کما این که تازمانی که روند مهندسی شده ی انتخابات از سوی تیم انتخاباتی آقای حامد کرزی یا به تعبیری حکومت و شماری از اعضای هردو مجلس شورای ملی افغانستان به آرامی و بدون مزاحمت " خارجی ها" پیش می رفت، با آنکه ستاد های انتخاباتی دیگر نامزدان به ویژه داکترعبدالله چندین بار به نحوه ی کار این کمسیون ها تاخته بودند، اما تیم مبارزات انتخاباتی حامد کرزی این دو کمسیون را تنها نهاد های قانونی برای پیشبرد روند انتخابات قلمداد می کردند، اما این رویکرد به تازه گی تغییرات قابل ملاحظه یی را به خود پذیرفته و سخنگویان این ستاد انتخاباتی از عدم پذیرش نتایج "سیاسی شده" بازرسی های کمسیون های انتخاباتی سحن گفته اند.
بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان وضعیت کنونی این کشور را بسیار دشوار می دانند، زیرا روند کنونی کشور در روز های آینده با چالش های زیاد و تعریف ناشده یی روبرو بوده و موارد زیر قابل تامل می باشد.
1 - هرگاه تیم حاکم که تلاش های زیادی به منظور باقی ماندن آقای کرزی در راس هرم قدرت افغانستان جان فشانی های زیادی کرده، نسبت به عدم پیروزی خود در انتخابات نا امید شود، اعلان وضعیت اضطرار در نتیجه ی بدتر شدن اوضاع امنیتی ( که دوام بی مبالاتی و بی برنامه گی شاید هم برنامه ریزی شده ی کنونی در دستگاه های امنیتی کشور در برابر گسترش دامنه ی نا امنی ها از عمده ترین عوامل وضعیت موجود پنداشته شده می تواند) و در کنار آن افزایش تلاش ها به منظور بر انگیختن هرچه بیشتر احساسات مردم در لایه های سنتی به ویژه جامعه ی روستایی و قبیله یی کشور در برابر حضور نیرو های خارجی مشوره هایی است که احتمالاً مشاوران نزدیکان آقای کرزی برای وی توصیه کنند وضعیتی که اگر برای آقای کرزی و چند تن از سیاسیون بی ابتکاری که اطراف وی را احاطه کرده اند، منافع کوتاه مدتی در پی داشته باشد کلیت روند کنونی کشور را با دشواری های ناشناخته تری روبرو خواهد کرد.
2 – داکتر عبدالله دیگر نامزد انتخابات که توسط جمعی از سیاسیون جهادی و غیر جهادی در راس برهان الدین ربانی احاطه شده و این مجموعه در چانه زنی برای امتیاز گیری از حامد کرزی و استفاده از کاستی ها و ضعف های وی و اطرافیان اش برای توجیه و تثبیت جایگاه خود به عنوان نیروی سیاسی بدیل در اذهان عامه ی بخشی از مردم افغانستان در هشت سال گذشته تجربه و توانایی خود را به نمایش گذاشته، اما در بی برنامه گی و بی ابتکاری و ناتوانی به خاطر جستجوی راه های بیرون رفت از بحران چند بعدی موجود در کشور نه تنها دست کمی از تیم حاکم نداشته، بلکه در برخی موارد افراد و جریان های وابسته به آنان به ویژه در شماری از ولایت ها به موانع عمده فراراه بخشی از برنامه های قابل تطبیق به منظور ایجاد تغییرات مثبت در کشور تلقی شده می توانند.
3 – درحالی که زمان گیر شدن اعلان نتایج سرخوردگی های زیادی در اذهان عامه ایجاد کرده است، آنچه مداخلات خارجی ها خوانده می شود، از سوی تیم آقای کرزی نکوهش می شود اما بسیاری ها در کنار این که این موضوع را با سیاست های پشت پرده ی غربی ها در قبال این انتخابات مرتبط می دانند با توجه یه تقلب گسترده و رسوایی آوری که به نفع حامد کرزی در این انتخابات صورت گرفته به این باور اند، دستکم به خاطر جلوگیری از مسخ شدن چهره ی دموکراسی و تظاهر به موجودیت نوعی احترام نمادین به آرای مردم، حضور نمایندگان جامعه ی جهانی به عنوان یگانه نیروی بازدارنده در برابر برنامه های کمسیون هایی که اعضای آنان از سوی "رییس جمهور نامزد" انتخاب و شاید هم برای به پیروزی رساندن دوباره ی وی موظف شده اند، در این روند را ضروری می پندارند.
4 – نوع نگاه جامعه ی جهانی در راس ایالات متحده به انتخابات و رهبری آینده ی افغانستان بسیار با اهمیت تلقی می شود، آنچه اکنون مسلم به نظر می رسد این که اگر آمریکا واقعاً برای تامین امنیت و ثبات در افغانستان در این کشور حضور دارد و در استراتیژی درازمدت منطقه یی این کشور، افغانستان به عنوان یک کشور باثبات در نظر گرفته شده باشد، بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان به این باور اند، با توجه به کارکرد 8 ساله ی حکومت به رهبری حامد کرزی از یک سو و گیر افتادن داکتر عبدالله در چنبره ی تعلقات تنظیمی و ایدیولوژیک، نه حامد کرزی و نه داکتر عبدالله گزینه های مناسبی برای اداره ی امور افغانستان در 5 سال آینده و گزار این کشور از بحران چند بعدی موجود، از توانایی ها و ویژه گی های مدیریتی لازم برخوردار نمی باشند و در صورت تکیه زدن هریکی از این دو بر سکان قدرت افغانستان، آنچه می تواند موضوعیت بیشتر بیاید، پدیدار شدن ابعاد تازه تری از بحران موجود و گسترده تر شدن دامنه ی تعصبات قومی در افغانستان خواهد بود، که به این صورت دلزدگی و نا امیدی افکار عامه ی جامعه ی جهانی به ویژه کشور هایی که حضور نظامی آنان تضمین کننده ی ثبات در افغانستان دانسته می شود افزایش خواهد یافت و شاید در نیمه های این دوره ی 5 ساله ی دیگر فاجعه ی فراموشی افغانستان در واپسین دهه ی قرن بیست از سوی جامعه ی جهانی تکرار شود.
به این صورت اگرچه گمانه هایی در مورد استفاده ی تیم حامد کرزی از تمامی ابزار های موجود برای باقی ماندن در قدرت تا سطح ترغیب مردم برای ایستادگی در برابر حضور غرب و آمریکا در افغانستان و تهدید به اعلان حالت اضطرار و فراهم آوری زمینه های لازم به هرصورت و به هر قیمت ممکن از یک سو و تلاش های "خارجی ها " گاهی برای رفتن انتخابات به دور دوم و گاهی هم گرد آوردن کرزی و عبدالله در یک حکومت ایتلافی از سوی دیگر به این موضوع اشاره دارد که آنچه خالی از مفهوم گردیده آرای واقعی مردم افغانستان است و طرف های درگیر هریکی برای رسیدن به اهداف خود حاضر اند این ارزش گرانسنگ را به بازی بگیرند، از آن سوء استفاده کنند و یا آن را به گروگان بگیرند تازمانی که منافع ایشان را تامین نماید، روندی که در حال حاضر مسوولیت آن بیش تر از هر کس دیگری متوجه آقایان حامد کرزی و داکتر عبدالله عبدالله می باشد.

رییس جمهور کشورم، ناتوان تر از من!

آقای کرزی در آخرین نشست خبری اش کمی نا امید و نگران به نظر می رسد، وی در مورد آنچه انتقال گروه های شورشی توسط چرخبال ها به شمال کشور خواند، سکوت 5 ماهه ی خود را شکسته و گفته است که برخی گزارش های رسیده به وی از ادامه ی تلاش های مشابهی در حوزه ی شمال غربی کشور نیز حکایت دارد.
آقای کرزی در حالی به مقتضای شرایط روز به نظر خودش از روی یکی از عوامل نا امنی در شمال کشور پرده بر می دارد، که وضعیت امنیتی به صورت دوامدار در قلمرو زیر فرمان ایشان رو به وخامت گراییده و حتا از دست داشتن شماری از بلند پایه گان حکومت در نا امن سازی بخش هایی از کشور سخن گفته شده است.
آقای کرزی گفته است که از 5 ماه به این سو گزارش هایی به او می رسیده که چرخبال های ناشناس، شب هنگام در ولایت های کندز، سمنگان و بغلان افراد مسلح را پیاده می کرده است، اما در این مدت دستِ کم این موضوع که میانِ آوردن افراد مسلح توسط این چرخبال ها و افزایش نا امنی ها در شمال رابطه یی وجود دارد یا خیر؟ روشن نشده است.
آنچه در این میان مبهم به نظر می رسد این که آیا واقعاً با حضور هزاران سرباز خارجی در کنار نیرو های امنیتی، دفاعی و استخباراتی داخلی که ظاهراً در کنار هم در برابر عوامل نا امنی در شمال کشور می جنگند و وظیفه ی حراست از حریم هوایی و زمینی "ملک خداداد افغانستان" را به عهده دارند، این بررسی ها در 5 ماه تمام نتیجه ی در خور توجه جناب رییس جمهور را ارایه نداده اند. یا این که ایشان "بر اساس لزوم دید و مصلحت عامه" نظاره گر تبدیل شدن کندز و بغلان در شمال کشور به هلمندِ دیگر از نظر حضور و قدرت گرفتن روز افزون شورشیان مسلح بوده اند.
هم زمان با اینکه کشور یک پارچه زیر تاثیر عطش غیر قابل کنترول آقای کرزی و رقیبان انتخاباتی وی برای حفظ و یا هم دستیابی به قدرت در کام مباحث نمادین و در بیشتر موارد میان تهی انتخاباتی فرورفته بود و حتا بسیاری از مسوولان امنیتی مشغول مبارزات انتخاباتی به خاطر باقی ماندن آقای کرزی بر مسند قدرت بودند، شورشیان مسلح برای گسترش ساحه ی نفوذ شان بر مناطق وسیع تری از افغانستان تلاش می کردند.
داکتر عبدالله جدی ترین رقیب آقای کرزی در انتخابات 29 اسد، در جریان مبارزات انتخاباتی خویش با انتقاد از وضعیت امنیتی کشور گفته بود که نیرو های مخرب امنیت توسط چرخبال ها به شمال کشور انتقال داده می شوند.
انتقال نیروهای مخرب امنیت به شمال کشور توسط چرخبال ها یگانه وجه مشترک پرداخت های امنیتی آقای کرزی و آقای عبدالله دانسته می شود؛ اما با این تفاوت که آقای عبدالله این موضوع را به طرفداران آقای کرزی نسبت داده بود و آقای کرزی ظاهراً به نیرو های بین المللی ( امریکایی ها ) اشاره دارد، و اگر برای داکتر عبدالله گزینه یی پس از کرزی مطرح می بود، با توجه به موضع گیری های عطا محمد نور، شاید انگشت انتقاد به سوی (انگلیس ها) دراز می کرد.
این موضوع بعد دیگری از پیچیدگی وضعیت و تلاش توام با نوعی نا امیدی آقای کرزی برای به بازی گرفتن افکار عامه در یک کمپاین پس از انتخاباتی در این زمینه را برملا می سازد و این که ممکن است ایشان در حالی که از حدود یک ماه به این سو در میان حلقات نزدیک به خویش در انتخابات 29 اسد، نرد کامیابی می بازد! از نتایج باز شماری آرای مشکوک در انتخابات نه تنها راضی به نظر نمی رسند، بلکه خیلی هم نگران است و این نگرانی ایشان را به نشان دادن قطعه های دیگری که فکر می کند با بازی کردن با افکار عامه ی مردمِ نا آگاه از واقعیت های پشت پرده ی کشور شان برای آمریکایی ها وادار کرده است.
اکنون این فقط مردم اند که باید برای از رفع مشکلات امنیتی که روزانه از جان فرزندان شان و مال و آبروی آنان قربانی می گیرد ماه ها در میان دود و آتش منتظر بنشینند تا چالش های امنیتی و تهدید های بزرگی که امنیت های فزیکی، روانی و شهروندی شان را به چالش فرا می خواند، با مصلحت های سیاسی رییس جمهور مصلحت اندیش شان سازگار آید و ایشان بسان شهروندان عادی کشور زبان به شکایت بگشایند در نهایت ناتوانی حتا افشای نام کشوری که به گفته ی وی با چرخبال به افغانستان هراس افگن می فرستد « که پاکستان هم نیست» را به فاز دیگری از بازی سیاسی خویش واگذار کند.
آقای اوباما!

این ملک خداداد همان است که بود؛ شرط های شما عملی شدنی نیست!

پس از اعلام نام حامد کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان از سوی کمسیون انتخابات واکنش ها در برابر این رویداد، آغاز شده است.
داکتر عبدالله عبدالله جدی ترین رقیب حامد کرزی در انتخابات دوم و نامزدی که کنار رفتن وی از صحنه ی رقابت با حامد کرزی سبب اعلام شدن وی به عنوان نامزد پیروز گردید، اعلام کرد که" فیصله ی تقرر حامد کرزی" به عنوان رییس جمهور افغانستان از سوی کمسیون مستقل انتخابات غیرقانونی است و حکومت برآمده از این فیصله مشروعیت ندارد .
عبدالله که روز چهارشنبه در یک نشست خبری درست یک روز پس از اعلام حامد کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان از سوی کمسیون انتخابات صحبت می کرد افزود: حکومتی که توسط یک مرجع بی اعتبار مشروعیت داده شود نمی تواند قانونیت را در افغانستان پیاده کند و کمسیون مستقل انتخابات صلاحیت چنین امری را نداشته است.
عبدالله افزود: حکومتی که بر مبنای پشتیبانی و اراده ی مردم مشروعیت حاصل نکند، توانایی ندارد تا در برابر چالش های امروزی افغانستان مانند، تروریزم، مواد مخدر، فساد اداری، مشکلات امنیتی ، فقر و بیکاری مبارزه کند.
در همین حال بانکی مون دبیرکل سازمان ملل متحد، باراک اوباما رییس جمهور آمریکا و گوردون بروان نخست وزیر بریتانیا یک بار دیگر از حامد کرزی خواسته اند که "حکومت عاری از فساد" تشکیل داده با فساد اداری مبارزه ی جدی نماید، مبارزه با مواد مخدر را شتاب بیشتر بخشد و برای تامین خواست های مردم افغانستان تلاش بیشتر نماید.
همچنان گفته شده که باراک اوباما برای حامد کرزی شش ماه فرصت داده تا در راستای اجرای خواست های جامعه ی جهانی در افغانستان از جمله کاهش فساد داری، ایجاد اداره ی پاسخگو و از بین بردن فرهنگ معافیت جنایت کاران تلاش های ملموس و قانع کننده یی انجام دهد.
این در حالی است که بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان به این باور اند، از یک طرف سپردن اداره ی افغانستان به عنوان کشوری که باید با یک نظام سیاسی با مشروعیت و محبوبیت بلند و قابل اعتماد راه دشوار گزار از بحران را بپیماید، بر مبنای رای یک کمسیون اقتدار گرای انتخاباتی برای 5 سال به یک شخصی که 8 سال امتحان ناکامی و ناتوانی داده، دور نمای روشنی را فراراه روند کنونی قرار نمی دهد و از جانب دیگر نوع کنش آقای کرزی با انتخابات دور دوم که در آن برای تداوم قدرت خود از تمامی ابزار های " مشروع و غیر مشروع" دست داشته استفاده کرد، اما دستکم میان برنامه های انتخاباتی وی در دور اول و دور دوم انتخابات ریاست جمهوری تفاوت قابل ملاحظه یی وجود نداشت، چه این که حکومت مشارکتی عنوان شده از جانب وی نیز چیزی به جز تقسیم کرسی های دستگاه حکومتی افغانستان میان دلالان سیاسی – قومی که در انتخابات به نفع وی عرق ریزی و جان فشانی کرده اند، نمی تواند باشد و از افرادی که این دسته های سیاسی و افراد زورمند طرف معامله با آقای کرزی برای عضویت در " نظام افغانستان" معرفی کنند، نیز انتظاری برتر از آنچه اسلاف آنان از سیاست بازی و امتیاز گیری از آقای کرزی در 8 سال گذشته انجام داده اند، نمی توان داشت، چه این که ممکن است بسیاری از سیاست پیشه گان موجود در بدنه ی نظام سیاسی افغانستان که نقش خود را در ابقای آقای کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان با استفاده از امکانات دست داشته ی دولتی بازی کرده باشند؛ کماکان فیض حضور خویش را در بدنه ی نظام سیاسی و بهره مندی از خوان نعمت افغانستان تداوم خواهند بخشید.
که به این صورت آنچه محال و غیر عملی به نظر می رسد خواب های پریشانی از نوع مبارزه با فساد اداری و مواد مخدر، تامین امنیت سرتاسری، از بین بردن فرهنگ معافیت جنایت کاران و تامین عدالت در کشور است که هرچندگاه یکبار و به مناسبت های مختلف از سوی سران کشور های غربی و هم پیمانان بین المللی افغانستان رجز خوانی می شود. حرف هایی که یکبار دیگر به مناسبت برنده اعلام کردن حامد کرزی از سوی کمسیون انتخابات از زبان دبیرکل سازمان ملل متحد، رییس جمهور آمریکا و نخست وزیر بریتانیا تکرار شده است.
برآیند انتخابات "شریک خوب امریکا"

در ماه های پیش از انتخابات و پس از آنکه روابط میان حامدکرزی و ایالات متحده ی آمریکا به تیره گی گرایید، بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان چگونه گی نگاه ایالات متحده به عنوان بزرگ ترین پشتیبان جهانی روند کنونی افغانستان به آینده ی نزدیک این کشور را وابسته به نتایج انتخابات می دانستند و این نوع نگاه هرچندگاه یکبار در موضع گیری های مقامات ایالات متحده در مورد افغانستان نیز مصداق های خود را به نمایش می گذاشت. اما اکنون به نظر می رسد که نتایج انتخابات نیز نمی تواند ملاک رای کارشناسان و آگاهان مسایل سیاسی برای ابراز نظر در مورد دیدگاه ایالات متحده در قبال آینده ی افغانستان قرار بگیرد.
از زمانی که بحث های مربوط به رفتن انتخابات به دور دوم در افغانستان بالا گرفته و حامدکرزی و داکتر عبدالله به عنوان دو گزینه ی اصلی برای رهبری 5 سال آینده ی افغانستان مطرح شده اند، مقامات آمریکایی درکنار این که خرسندی شان از رفتن انتخابات افغانستان به دور دوم را پنهان نکرده و از حامد کرزی به خاطر این که این موضوع را پذیرفته تمجید کرده اند؛ در چند مورد به این موضوع اشاره داشته اند که آمریکا در افغانستان به یک شریک خوب نیاز دارد و چگونه گی رابطه ی آمریکا با حکومت آینده ی افغانستان نیز بیشتر به این موضوع بستگی دارد که برآیند انتخابات تاچه حدی به ایجاد یک دولتی که شریک خوبی به ایالات متحده باشد، کمک می کند. که این موضوع در سخنان مقامات آمریکایی و به تازه گی در اظهارات باراک اوباما رییس جمهوری این کشور بازتاب داشته است.
این در حالی است بسیاری ها به این باور اند، اگر اراده ی ایالات متحده ی آمریکا پایان دادن به بحران جاری در افغانستان و منطقه باشد، کارنامه ی هشت ساله ی حامدکرزی و پیچیدگی های موجود در فضای سیاسی و امنیتی کشور به این موضوع اذعان دارد که آمریکا نگران این است که در افغانستان نه حکومتی که رهبری آن را حامد کرزی به عهده داشته باشد و نه هم داکتر عبدالله نمی توانند، شریک خوبی با امریکا به ویژه در راستای مبارزه با هراس افگنی و پایان دادن به بحران چند بعدی و روبه افزایش موجود در افغانستان تلقی شوند. زیرا حامد کرزی در هشت سال گذشته از یک طرف نتوانسته بحران افغانستان را به سوی خلق فرایند های ثبات محور و از بین بردن عوامل نا امنی مدیریت کند و از جانب دیگر از افزایش احساسات ضد امریکایی در لایه های سنتی جامعه به خاطر تقویت جایگاه خود در راس هرم قدرت افغانستان استفاده نموده که این روند اثرات زیانباری را بر فرایند کلی دوام حضور ایالات متحده در این کشور و منطقه وارد آورده است.
داکتر عبدالله نیز به دلیل این که به جبهه ی ایتلاف ضد طالبان وابسته گی دارد و این جبهه به دلایل مختلفی در اذهان بخشی از مردم افغانستان کوبیده شده و بیشتر از منظر تنش ها و منازعات قومی و ایدیولوژیک سه دهه ی گذشته به آن نگاه می شود، اگر نتواند یک چهره ی متفاوت تر از مجموعه های منزلتی سیاسی – قومی که اکنون در تبانی با آنها عمل می کند، از خود تبارز دهد نمی تواند به عنوان رییس جمهور یک دولتی که بتواند شریک خوبی به ایالات متحده ی آمریکا به حساب آید، عرض اندام کند.
به این صورت این که ایالات متحده در صدد ایجاد یک "شریک خوب" در افغانستان، در نتیجه ی تلفیق هردو جریان عبدالله – کرزی و یاهم یک ساختار سومی که هیچ یک از این دو نتوانند نقش تعیین کننده و دست اولی دران داشته باشند، باشد زیاد از امکان بدور نیست.
با تغییر جایگاه در انتخابات؛ تغییر دیدگاه حتمی است.

پس از آنکه گردونه ی بحث های انتخاباتی برخلاف میل آقای کرزی چرخیدن گرفت، ایشان و تیم انتخاباتی شان به منتقدان روند رسیدگی به شکایت های انتخاباتی مبدل شدند.
"رادیو تلویزیون ملی افغانستان" که در سه ماه گذشته به عنوان یگانه پایگاه سخن پراکنی دستگاه حاکم ( تیم مبارزات انتخاباتی حامد کرزی) نقش بازی کرده و خسته گی ناشی از این همه تلاش و جانفاشانی بر سروصورت دست اندرکاران کهنه کار آن پدیدار است، اکنون متوجه آسیب های مشغول شدن بسیاری از دستگاه های خدمات عامه در مبارزات انتخاباتی به نفع رییس جمهور برحال شده اند، رسانه های دولتی با دسترسی بهتری که به منابع معلومات در درون دستگاه دارند، از ابعاد پیچیده ی آن بخش از "مداخلات بیگانه گان و کشور های خارجی " پرده بر می دارند که روی همرفته از مهم ترین موانع پیروزی دوباره ی حامد کرزی در انتخابات شده بود.
داکتر عبدالله عبدالله که از آغاز روند شمارش آرا بر کمسیون های انتخاباتی ایراد گرفته اکنون نسبت به رقیب "نیرومندش" حامد کرزی راحت تر به نظر می رسد، اما وی نیز مطمیناً به این باور نیست که ناکام شدن حامد کرزی الزاماً به مفهوم رسیدن وی به کاخ گلخانه می باشد، زیرا در دوماهی که این دو مشغول چانه زنی برای رسیدن به قدرت بودند، نوع نگاه جامعه ی جهانی و مردم افغانستان به انتخابات 29 اسد، تغییرات قابل ملاحظه یی را به خود پذیرفت و صف بندی های صورت گرفته به نفع این دو تفوق طلبی های قومی را برملا تر کرد و بسیاری از دلالان سیاسی – قومی را به انزوای ناشی از فهم ناشیانه ی شان از وضعیت افغانستان به ویژه پشتیبانی از حامد کرزی به عنوان نامزدی که خواهی نخواهی برای 5 سال دیگر سکان قدرت افغانستان را در دست خواهد داشت، سوق داد و آنان را به آزمون های دشوار تری به منظور تعریف جایگاه و منزلت آنان در ساختار اجتماعی و سیاسی کشور فرا خوانده است.
اما این انتخابات دستکم یک واقعیت را به اثبات رسانید که این دو به اندازه یی که قدرت انگیزش مردم از منظر تعصبات قومی و احساسات مذهبی را دارا می باشند، برای رفع بحران و ایجاد فضای هم پذیری و تفاهم در افغانستان نه تنها توانایی ندارند بلکه دستکم اراده ی قابل قبول و درخور اعتمادی از نیز از خود تبارز نداده اند.
چه این که چند دسته گی در درون دستگاه دولتی و نیرو های سیاسی قومی ای که در بدنه ی سختار نظام سیاسی کنونی افغانستان احراز موقعیت کرده اند و ناتوانی هایی که نیرو ها و پالیسی سازان امور امنیتی کشور در مهار بحران امنیتی از خود تبارز داده اند، باقی ماندن حامد کرزی در قدرت دورنمای تامین امنیت و ثبات در کشور را به طرز نگران کننده یی تاریک می سازد.
شاید به همین دلایل است که نظریه پردازان غربی و کشور هایی که به باور تیم آقای کرزی مداخلات آنان باعث به تاخیر افتادن اعلان نتایج انتخابات آگنده از تقلب 29 اسد به نفع ایشان شده است، در جستجوی دریافت راهکار های سومی برای رهبری افغانستان پس از اعلان به دور دوم کشیده شدن انتخابات بر آمده اند.
دور دومی شدن انتخابات؛ پایان یا آغاز شکل تازه یی از بحران

در حالی که مسوولان کمسیون شکایات انتخاباتی از اعلام نتیجه بررسی، شكايت هاي انتخابات ریاست جمهوری افغانستان خبر داده اند، بگو مگو ها در مورد برگزاری یا عدم برگزاری دور دوم انتخابات آغاز شده است. نیلکا لیتل یک سخنگوی این کمسیون روز جمعه به رسانه ها گفت، آن ها به کار خود ادامه می دهند و در تلاش اند تا روز شنبه نتايج را اعلام نمايند. در حالی که برخی از منابع آگاه به روزنامه نخست گفته اند، در نتیجه ی بررسی صندوق های مشکوک از سوی کمسیون شکایات انتخاباتی، میزان آرا ي حامد کرزی به چیزی بین 46 تا 48 درصد کاهش یافته، سخنگوی کمسیون شکایات انتخاباتی گفته است، زود است که پیش از پایان این روند در ارتباط به ارقام صحبت کرد.با افزایش احتمال پایین آمدن آرای حامدکرزی و در نتیجه برگزاری دور دوم انتخابات، تیم انتخاباتی حامد کرزی و مجموعه یی از لابی ها و سخنگویان تیم انتخاباتی وی به متنقدان روند کار کمسیون شکایات انتخاباتی مبدل شده و به گونه های مختلف در تلاش اند تا در فرصت کم باقی مانده نتایج کلی زد و بند های چندماهه در مورد انتخابات را به نفع نامزد مورد نظر شان تغییر دهند.
در عین حال داکتر عبدالله عبدالله به هشدار دهی در مورد واکنش های طرفداران خود در صورتی که در نتیجه ی انتخابات حامد کرزی به پیروزی برسد، ادامه می دهد.
در حالی که رفتن انتخابات به دور دوم تقریباً به قطعیت رسیده و کمسیون انتخابات نیز از آمادگی ها برای برگزاری برگزاری دور دوم انتخابات در صورت ضرورت سخن گفته است، اما برخی از آگاهان مسایل افغانستان به این باور اند، برگزاری دور دوم به دلایل مختلف مانند سرد شدن هوا در بسیاری از ولایت ها، افزایش نا امنی ها و مهم تر از همه و نزدیک شدن زمستان امکان برگزاری انتخابات دور دوم وجود ندارد و پالیسی سازان بین المللی روند انتخابات افغانستان در صدد دریافت یک روش تازه برای ساختار نظام سیاسی افغانستان دستکم تا اوایل سال آینده ی خورشیدی که امکانات برگزاری دور دوم انتخابات مساعد شود می باشند، ساختاری که درآن نه حامد کرزی و نه داکتر عبدالله به شخص اول مملکت مطرح نخواهند بود.
در همین حال روزنامه ی واشنگتن پست به نقل از سید طیب جواد سفیر افغانستان در ایالات متحده امریکا نوشته است که رفتن انتخابات به دور دوم محتمل است اما به نظر می رسد که برگزاری دور دوم در روشنایی مواد قانون اساسی افغانستان در زمان تعیین شده نا ممکن بوده و به تاخیر اندازی آن تا بهار آینده یک فاجعه است.
پیش از این ایالات متحده امریکا و ناتو توافق کرده بودند در صورتی که انتخابات افغانستان دور دوم را نیاز داشته باشد، باید در نخستین هفته ماه نوامبر این دور برگزار شود .

بازجویی چهار ساعته از مدیر مسوول روزنامه ی نخست

حشمت الله رادفر مدیر مسوول روزنامه ی نخست، به دستور مستقیم وزارت امور داخله بازداشت و برای حدود چهار ساعت مورد بازجویی قرار گرفته است.
پس از چاشت دیروز شماری از افراد لباس شخصی که خود را کارمندان جنایی حوزه ی سوم امنیتی شهر کابل معرفی می کردند، با ورود به دفتر روزنامه‌ی نخست و با این اظهار که کسی بالای شما ادعای حقوقی مطرح نموده بدون این در نظر داشت مراحل قانونی بازداشت افراد، از مدیر مسوول روزنامه خواستند تا به حوزه ی سوم امنیتی برود.
آقای رادفر می گوید، پس از این که به حوزه‌ی سوم رسیده مسوولان ریاست مبارزه با جرایم جنایی وزارت امور داخله به بخش جنایی حوزه ی سوم دستور داده تا نامبرده را به وزارت امور داخله انتقال بدهند.
اگرچه آقای رادفر برخورد مسوولان ریاست مبارزه با جرایم جنایی را خوب توصیف می کند اما می گوید که هویدا بود آنان از مقامات بالایی در این مورد به شدت زیر فشار بودند.
به گفته ی مدیر مسوول نخست، وقتی به ریاست تحقیقات جرایم خاص انتقال داده شده بلافاصله بازجویی آغاز شده و پس از چند پرسش و پاسخ کتبی در مورد روزنامه در باره ی یکی از عناوین صفحه ی هشت شماره ی 178 مورخ 28 میزان 1388 خورشیدی " چرخبال ها شناسایی شدند، انگلیس متهم ردیف اول، در نا امن سازی شمال" که به گفته ی مسوولان ریاست مبارزه با جرایم جنایی خشم رهبری وزارت امور داخله را بر انگیخته بود، از وی توضیحات خواسته شده است.
آقای رادفر می گوید، در بخشی از مطلبی که از یک شبکه ی بین المللی در روزنامه نقل شده بود، به آنچه روابط تنگاتنگ رهبری وزارت امور داخله با عوامل ارتش انگلیس خوانده شده بود، اشاره شده بود و ظاهراً همین موضوع دلیل عصبانیت رهبری وزارت داخله و بازجویی های آنان از وی بوده است.
همزمان با این، نظری پریانی مدیر مسوول روزنامه‌ی ماندگار نیز به وزارت امور داخله احضار شده بود که تقریباً به عین رویکرد روبرو گردیده بود.
موضوع متهم شدن چرخبال های انگلیسی به انتقال گروه های شورشی به شمال افغانستان و‌ ادعای مربوط به هدف قرار گرفتن سلطان منادی توسط نظامیان انگلیسی در ولایت کندز از یک سایت انترنتی خارجی برگرفته شده و به دلیل اهمیت موضوع در روزنامه منتشر شده است که از لحاظ قانونی روزنامه ی نخست مبنع دست اول آن نبوده، در صورت لزوم می تواند از طریق مجاری قانونی و دیپلوماتیک با رسانه یی که منبع اصلی خبر است، تماس گرفته شده و در مورد صحت و سقم آن پرسیده شود.
با این حال روزنامه ی نخست با توجه به پیچیدگی وضعیت موجود و افزایش عوامل نا امنی در کشور و این که انتشار یک چنین موضوعات می تواند برداشت های متفاوتی را در اذهان مخاطبان ایجاد کند و از این وضعیت دشمنان صلح و ثبات افغانستان سود ببرند، در صورتی که تعبیر رهبری وزارت امور داخله از انتشار این موضوع بی تفاوتی روزنامه به قوانین نافذه ی کشور و بی دقتی در رعایت اصول خبرنگاری باشد، ابراز تاسف می نماید.

آقای کوشنر!
برای ما مشروعیت حکومت آینده ی کشور ما مهم است

وزیر امور خارجه ی فرانسه که کشورش در حال حاضر ریاست دوره یی اتحاده ی اروپا را نیز به عهده دارد، در سفر به کابل از حامد کرزی و داکتر عبدالله خواسته است تا نتایج انتخابات را بپذیرند و از رفتن انتخابات به دور دوم ابراز نگرانی کرده است.
آقای برنارد کوشنر گفته است که اگر انتخابات افغانستان در دور نخست به نتیجه نرسد، برگزاری دور دوم این انتخابات با چالش های امنیتی و شرایط اقلیمی نا مساعد روبرو خواهد بود.
اگرچه گمانه هایی در مورد این که گویا آقای کوشنر به منظور تشویق آقای کرزی و داکتر عبدالله به ایجاد یک حکومت ایتلافی به افغانستان آمده است وجود داشته است اما وی در قالب الفاظ دیپلوماتیک این خواست خود را بیان کرده و گفته است، "شما مجبور هستید تا در کنار هم کار کنید."
این در حالی است با وجود وعده های داده شده هنوز نشانه یی از پایان بحران انتخاباتی افغانستان وجود ندارد و به نظر می رسد، با وجودی که کار کمسیون های انتخاباتی در مورد باز شماری آرای نمونه برداری شده از مجموع صندوق های مشکوک به پایان رسیده، زمان اعلان نتایج نهایی این انتخابات فرا نرسیده است.

تیم انتخاباتی آقای کرزی مداخلات "خارجی ها" را عامل اصلی اعلام نشدن نتایج انتخابات می خواند و این "خارجی ها" که نمی شود آنان را به یک طیف بخصوص و دارای خواست های همسان تلقی کرد، برخی از آنهاخواست های شان در این مورد را بسان آقای کوشنر مطرح می کنند و برخی دیگر به سان آقای کای آیده و پیتر گالبرایت به جان هم می افتند، اما آنچه مبهم به نظر می رسد این که آیا خارجی هایی که به هیچ صورت نمی خواهند، آقای کرزی برای 5 سال دیگر رییس جمهور افغانستان باقی بماند، درصدی آرای وی را کاهش یا افزایش می دهند، یا اینکه با توجه به پایین آمدن میزان آرای آقای کرزی در نتیجه ی بازشماری های تازه انجام شده آنهم در حضور "خارجی ها" که فریب دادن آنان به اندازه افغان ها ساده نیست، با ایجاد یک چنین جو تبلیغاتی در بیرون گماشته گان وی در کمسیون های انتخاباتی که زیر نظارت شدید "خارجی ها" قرار دارند، وظیفه ی دشوار دستکم بالا نگه داشتن آرای ولی نعمت خویش یعنی آقای کرزی تا" 50 اعشاریه 7 "درصد را به عهده نداشته باشند، که بدون شک این روند زمان گیر نیز است "که مردم باید حوصله مند باشند."
اکنون که آقای کوشنر از رفتن انتخابات افغانستان به دور دوم ابراز نگرانی کرده و علاقه ی خود به پایان یافتن این قایله در دور اول را پنهان نکرده، پرسشی که مطرح می شود این است که این شهروند فرانسه یی که کشورش از پیش گام ترین کشور های جهان در تامین دموکراسی و احترام گذاشتن به رای مردم است، اگر در کشور خودش به یک چنین وضعیتی روبرو شود به این ساده گی می تواند حکم کند که به نتیجه رسیدن انتخابات در دور اول به صلاح کشور شان خواهد بود یا این که اگر میزان آرای واقعی نامزدان و ویژگی های تخنیکی انتخابات ایجاب کند رفتن آن به دور دوم؟
این درست است که وضعیت افغانستان با فرانسه زمین تا آسمان متفاوت بوده و نا امنی و فراهم نبودن شرایط اقلیمی بزرگ ترین چالش های برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان می باشد، اما آقای کوشنر بدون شک این را هم می داند که مسخ شدن چهره ی دموکراسی نوپای افغانستان و تحمیل یک حاکمیتی که مشروعیت آن با پرسش های کلانی روبرو باشد، بیشتر از نا امنی های موجود و شرایط اقلیمی که ایشان عنوان کرده اند به مراتب خطرناک تر و تخدیر کننده تر خواهد بود. اما آنچه می توان از مطرح کردن این گونه خواست ها برداشت کرد این که برخی از "خارجی ها" نیز در صدد آن اند، تا برخلاف گفته ها و موضع گیری های کذایی تیم انتخاباتی حامد کرزی قایله ی انتخابات افغانستان هرچه زود تر به پایان برسد، اگرهم به بهای تحمیل شدن یک حکومت فاقد مشروعیت بر گرده های مردم افغانستان باشد.