۱۳۹۰ شهریور ۲, چهارشنبه

بحران انتخابات؛ کارزاری که برنده ندارد

نماینده گی سیاسی سازمان ملل متحد در افغانستان - یوناما روز سه شنبه با صدور اعلامیه ای از تصمیم کمسیون انتخابات مبنی بر سلب صلاحیت نه تن از اعضای مجلس نمایندگان و معرفی چهره های تازه از جمع نازمزدان معترض به مجلس پشتیبانی کرده است.

در همین حال صد ها تن از نامزدان معترض و هواداران آنان با راه اندازی تظاهراتی خواستار عملی شدن قرار قضایی دادگاه استیناف کابل که بر مبنای آن باید ۶۲ تن از اعضای مجلس جای خود را به نامزدان معترض خالی کنند، شده و در برابر این رویکرد سازمان ملل متحد واکنش نشان داده اند.

نماینده ی ویژه ی دبیرکل سازمان ملل متحد در امور افغانستان تصمیم اخیر کمسیون انتخابات را پایانبخش بن بست میان نهاد ها دانسته و به گونه ی معنا داری گفته است که "مردم افغانستان از پارلمان، دولت و قوه قضاییه توقع دارند تا در حوزه صلاحیت های تعیین شده خویش در مطابقت با قانون اساسی و دیگر قوانین افغانستان به منظور تامین صلح، پیشرفت و ترقی در کشور مساعی به خرج دهند.

این در حالی است که بر بنیاد معلومات منابع موثق، کمسیون انتخابات زمانی تصمیم به آوردن تغییر در نتایج انتخابات را گرفت که سماجت آقای کرزی و تیم او مبنی بر آمدن تغییرات دلخواه آنان در ترکیب مجلس افغانستان از یک سو و جبهه گیری تند مجلس در برابر تشکیل دادگاه ویژه انتخاباتی و سپس هم فیصله های این دادگاه فضای سیاسی را به بن بست کشانید و این موضوع نگرانی های زیادی را در ذهن و ضمیر پشتیبانان بین المللی روند جاری در کشور ایجاد کرد.

جامعه بین المللی که در آغاز از اعلام نتایج انتخابات پارلمانی پشتیبانی کرده بود در پی بحرانی شدن هر چه بیشتر اوضاع در افغانستان به ویژه این که ماه های اخیر خونین ترین روز های حضور نیرو های جهانی در این کشور را رقم زد، نه تنها از پشتیبانی کمسیون انتخابات سرباز زد بلکه بر بنیاد معلومات موثق که ما به دست آورده ایم، در تبانی با تیم رییس جمهور کرزی بالای رییس کمسیون انتخابات فشار وارد کرد تا از میان ۶۲ نامزد برنده اعلام شده از سوی دادگاه ویژه هفده تن آنان را تایید و به مجلس معرفی نماید.

در حدود دوماه گذشته از یک سو حلقه های قدرت در درون و به ویژه اطرافیان رییس جمهور کرزی با تمام نیرو در برابر این کمسیون انتخابات وارد عرصه شدند و حد اقل اپوزسیون سیاسی نیز نقش باییسته ی خود را در راستای کم اثر کردن فشار های آنان ایفا نکرد، و از جانب دیگر در آستانه ی برگزاری نشست بن دوم جامعه بین المللی در راس سازمان ملل متحد نه تنها از رویکرد پیشینه ی خود مبنی بر حمایت از نتایج اعلام شده از سوی کمسیون انتخابات عقب نشینی کرده بلکه تلاش کرد تا بر خلاف آنچه ظاهرا برآن تاکید می شود و با تبعیت از خط رهبری دولت افغانستان، بدون در نظرداشت قانون اساسی و قانون انتخابات راه میانبری که بخشی از طرف های درگیر در مساله انتخابات را راضی نماید، دریابد و در همین راستا پس از تایید فیصله دادگاه ویژه انتخاباتی توسط دادگاه استیناف کابل، از کمسیون خواسته بود تا با جابجایی ۱۷ تن از نامزدان برنده اعلام شده ی دادگاه ویژه به عوض همین تعداد اعضای برحال مجلس نمایندگان به بحران انتخابات خاتمه دهد.

اگرچه دلیل این میانجی گری یوناما به نشست بن دوم و این که در صورت موجودیت یک چنین بحران فراگیر در افغانستان حتا جامعه جهانی نیز در این نشست گپی برای گفتن نخواهد داشت، مرتبط دانسته شده است، اما با توجه به صف بندی های صورت گرفته پس از اعلام نظر تازه کمسیون انتخابات و اوضاع جاری در کشور بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان به این باور اند که بحران جاری در کشور نه تنها به این زودی ها پایان نخواهد یافت، بلکه روزتا روز چهره های تازه ی آن پدیدار می شود.

زیرا اگر تصمیم کمسیون انتخابات سنگ تمام رویکرد های قانونی و غیر قانونی در پیوند با انتخابات پارلمانی ۲۷ سنبله ۱۳۸۹ خورشیدی در افغانستان تلقی شود، به استثنای ۹ تنی که تازه به شورا راه می یابند، و رییس جمهور کرزی که با علم کردن تامین "وحدت ملی" در اعلان نتایج انتخابات ولایت غزنی بحران سازی از ورای انتخابات پارلمانی را آغاز کرد و گفته می شود به تداوم بحران سیاسی در کشور تا زمان مشخص شدن اجندا و طرح بن دوم علاقه ی فراوان دارد.

در این گیرودار نه نامزدان معترض و نه هم اعضای برحال مجلس نتوانستند ماهی های دلخواه را از آب گل آلود بحران جاری در کشور به دست بیاورند و نه هم رای دادگاه های قانونی و غیر قانونی که با تقدس مآبی در راستای سیاست های رییس جمهوری حرکت کردند، به کرسی نشست.

بررغم ایستاده گی درخور ستایش کمسیون انتخابات در برابر فشار های وارده از سوی حلقات قدرت در آغاز؛ بلاخره تغییر در نتایج انتخابات از سوی همین نهاد انجام شد.

تغییر مسیر روند ها در افغانستان مانند همیشه این بار نیز بر خلاف پیش بینی ها انجام شد، فضل احمد معنوی رییس کمسیون انتخابات که روزی گفته بود تغییر در نتایج انتخابات "خیال است و محال است و جنون" ولی امروز می گوید، کمسیون انتخابات کاری کرد که همه باید بپذیرند! اما آنچه مسلم به نظر می رسد این که نفس کار کمسیون انتخابات در این مرحله این اصل را تداعی می کند که اگر رهبری این کمسیون در این دوره نیز بسان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ خورشیدی گوش به فرمان رییس جمهوری بوده و در یک معامله تنگاتنگ با اطرافیان همه چیزفهم ایشان عمل می کرد، شاید نه این همه بحران و سراسیمه گی ایجاد می شد و نه هم نامزدان و طرف های دخیل در قضایای انتخابات و دیگر بازیگران این عرصه از تصامیم و عملکرد های تیم حاکم آگاهی می یافت و بدون این که آب از آب تکان بخورد اوضاع بر وفق مراد جناب رییس جمهوری مهندسی می شد و روزی هم که دیمستورا بسان پیتر گالبرایت به بیرون دادن خاطره های تلخ و شیرین خود از سایه روشن های انتخابات پارلمانی افغانستان در بیرون از مرز های این کشور اقدام کند، شاید به سان گفته های اخیر داوود علی نجفی در مورد نقش برازنده ی خودش به عنوان رییس پیشین دبیرخانه ی کمسیون انتخابات در راستای تحمیل نمودن حامد کرزی برای ۵ سال دیگر بر گرده های مردم افغانستان، به ساده گی به فراموشی سپرده شود و آنگاه سخنگویان دولت افغانستان او را به مداخله در امور داخلی کشور و دسیسه در برابر تیم فرشته خوی حاکم بر کشور متهم خواهند کرد.

۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه

رویداد های خاور میانه و شمال افریقا و هراس از فراموشی افغانستان

بُن دوم، بُن مایه یی برای فردا یا پویانمایی بُن بست امروز

نشست بن دوم به رهبری دولت افغانستان برگزار می شود بدون اجازه حکومت افغانستان هیچ شخص یا جریانی اجازه شرکت در این نشست را نخواهد داشت.

حضور طالبان به عنوان یک دسته ی شورشی پیش تر توسط حامد کرزی منتفی دانسته شده بود و به تازه گی رایان کراکر سفیر امریکا در افغانستان نیز به این امر تاکید کرده که طالبان در نسشت بن اشتراک نخواهند داشت.

حضور نداشتن طالبان/ هراس افگنان در نشست نخست بن توسط برخی از چهره های سیاسی و تحلیلگران نزدیک به آنان در چند سال گذشته به عنوان یکی از دلایل ناکامی روند سیاسی جاری در کشور مطرح می شده است.

در حال حاضر شماری از سردسته ها و چهره های مطرح رژیم طالبان که اکنون زیر چتر حاکمیت دولتی زندگی دارند، با حضور در رسانه ها نسبت به پیامد های عدم شرکت طالبان در نشست بن دوم هشدار می دهند و در دستگاه دولتی افغانستان هم اکنون کم نیستند شمار افراد و دسته هایی حتا در اطراف رییس جمهوری که به گونه های مستقیم و غیرمستقیم در راستای تلطیف چهره ی خشن و وحشت آفرین طالبان/ هراس افگنان و حتا ترسیم سیمای،منادیان مقاومت ملی افغان ها از این گروه تلاش می کنند.

البته ظاهرا رییس جمهوری شاید به خاطر نگهداشت اتوریته و پرستیژ نظام از عدم حضور طالبان یا "دیگران" به عنوان افراد و دسته های مجزا از دولت افغانستان در نشست بن دوم سخن گفته اما با توجه به درخواست های تضرع آمیز وی از طالبان به خاطر نشستن پشت میز مذاکره و رویکرد های دیگر وی در این راستا در گذشته هایی نه چندان دور این گمانه در حال تقویت شدن است که در پشت صحنه ی آنچه روند صلح خوانده می شود، بانزدیک شدن هرچه بیشتر زمان برگزاری نشست بن دوم، سناریو ها و برنامه هایی در جریان است که بسیاری از بازی هایی که انجام می شوند، از انظار مردم بدور نگه داشته می شود.

از دیدگاه های رایان کراکر سفیر ایالات متحده امریکا در افغانستان در پیوند با عدم حضور طالبان در این نشست بر می آید که آمریکایی ها در ازای سپردن مدیریت نشست بن دوم به دولت افغانستان حتا به گونه یی که حضور یا عدم حضور مخالفان سیاسی آقای کرزی نیز وابسته به اجازه ی وی باشد، او را متقاعد کرده اند که حضور برادر خوانده های طالب خود را نیز به پیوستن پیشاپیش آنان به روند صلح مشروط نموده و به این صورت دست رد به سینه ی شمار زیادی از لابی های قبیله یی طالبان/هراس افگنان در اطراف خودش نیز بزند.

از سوی دیگر به نظر می رسد همان گونه که در سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ جنگ و بحران افغانستان در نتیجه ی آغاز جنگ عراق به انزوا کشانیده شد و کشور های همسایه افغانستان و جریان های تندرو با استفاده از فرصت های بی نظیری که بدست آوردند در سایه ی مدیریت سیاسی ضعیف درونی و مولفه های دیگر زمینه های گسترش دامنه ی بحران و بی ثباتی به سرتاسر افغانستان را مساعد یافتند، اکنون نیز تحولات خاور میانه و شمال افریقا در حال تبدیل شدن به یکی از مسایل کلان سیاسی در سطح جهان است، نشانه های به حاشیه کشانده شدن بحران افغانستان از متن سیاست گذاری های جهانی در حال پدیدار شدن است.

در فراسوی همین تحولات کلان در عرصه سیاست جهانی و سرخورده گی از روند بی روح و عاری از دورنمای جاری در افغانستان است که اجندا های کلان و ارزشمند گذشته بسان حقوق بشر، محاکمه جنایت کاران جنگی، حکومت داری خوب، مبارزه با فساد اداری در افغانستان یا به فراموشی سپرده شده یا از درون به پوسیده گی رسیده و در مباحث مربوط به مذاکرات صلح آقای کرزی جای خود را به عبارت ناپیدا و تفسیر بردار "دستاورد های ده سال گذشته" داده است.

در حالی که به دنبال اثبات ناتوانی آقای کرزی در مدیریت دستکم بعد داخلی بحران جاری در کشور، افزایش سرسام آور فاصله ها میان مردم و نظام نوپای کشور، قدرت گرفتن روز افزون دسته های شورشی و در فرجام به بن بست رسیدن روند نظام سازی در افغانستان زیر فرمان حامد کرزی؛ تقریبا همه ی چشم ها به تصمیم جامعه ی جهانی در مورد آینده ی افغانستان در نشست بن دوم خیره شده بود، به نظر می رسد که انتباه های مطرح شده از پیامد های این نشست نیز با واقعیت های پشت صحنه یی که نشست بن دوم را تا مرز یک نشست فرمایشی حکومتی تقلیل ماهیت خواهد داد، مطابقت ندارند، زیرا بخش افغانستانی این نشست و صحبت کردن از نشانی مردم این کشور به رجزخوانی های میان خالی و عوام فریبانه ی حامدکرزی و شماری از وزیران او که فقط در پروپوزل نویسی و جلب نظر کمک کننده های خارجی خبره گی قابل ملاحظه یی کسب کرده اند، خلاصه خواهد شد و به این صورت در فرجام هم نماینده گان ۴۸ کشوری که در این نشست شرکت خواهند داشت، با وعده دادن مقداری کمک و امضا نهادن در پایان یک توافق نامه یا شاید هم اعلامیه یی که وعده و وعید های آنهم از الزامیت چندانی برخوردار نباشد؛ دوباره به خانه های شان برخواهند گشت و آقای کرزی افتخار ربودن آخرین فرصت های باقی مانده برای بازنگری رویکرد های غیر عقلانی نظام زیر فرمان خود از کف مردم افغانستان را نیز به نام خود ثبت خواهد کرد.

زیرا طالبان/ هراس افگنان حضور نخواهند داشت تا بتوان به پایان دادن شورشگری در کشور از راه مذاکره امید بست، به مخالفان سیاسی حق ابراز نظر داده نخواهد شد تا دستکم پهلو های ناشناخته تر یا فراموش شده ی بحران جاری در افغانستان نمایان شود و تک صدایی کسل کننده و تمامیت خواهانه یی که در چند سال گذشته کتمان و وارونه جلوه دادن واقعیت های موجود در کشور نزد جهانیان را به تیم حاکم امکان پذیر ساخته است، شکسته شود.

به این صورت به نظر می رسد که جامعه بین المللی در راس ایالات متحده امریکا بازهم به ندانم کاری ها و یک دنده گی های آقای کرزی پیشاپیش امتیاز های سنگینی داده و در نشست دوم بن که در ده ساله گی امضای توافقات بن که اساس روند جاری در افغانستان را گذاشت و ظاهرا به منظور ارزیابی موفقیت ها و ناکامی های دولت افغانستان و ترسیم دورنمای ده سال آینده بر گزار می شود هم قاضی خواهد بود و هم طرف دعوا و این مردم افغانستان اند که ملزم به پرداخت هزینه های سنگین اشتباهات ندانم کاری ها و ناکاره گی های کسانی اند که مشروعیت اخلاقی و روانی برای نماینده گی از آنان را از دست داده اند،اما از ناگزیری های جامعه جهانی در جغرافیای بحران خیز افغانستان، به خاطر توجیه موقعیت خود در ده سال گذشته ظرفیت حد اکثر سوء استفاده را کسب کرده اند.

۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

تقلیل ماهیت پیمان استراتیژیک به اعلامیه دوجانبه؛

تصویب کنگره امریکا یا هفت خوان رستم افغانستان؟


رایان کراکر سفیر تازه ی ایالات متحده امریکا در افغانستان، به تازه گی گفته است که "امریکا با افغانستان اعلامیه استراتیژیک امضا می کند نه پیمان استراتیژیک".

این ابراز نظر سفیر امریکا در حالی صورت می گیرد که دولت افغانستان از ماه ها به این سو ظاهرا سرگرم "رایزنی" ها در پیوند با امضای پیمان استراتیژیک با ایالات متحده امریکا بوده است.

نخستین بار در زمستان سال گذشته، رییس جمهور کرزی از تمایل ایالات متحده امریکا به ایجاد پایگاه های نظامی این کشور در افغانستان و سپس دریافت پیشنویس پیمان استراتیژیک میان افغانستان و ایالات متحده امریکا خبر داد و گرفتن هر نوع تصمیم در این مورد را به منافع ملی افغانستان مشروط کرد.

از همان آغاز این گمانه هم مطرح بود که کرزی از مسآله ی پیمان راهبردی در راستای پیش برد "کشتی نرم" با ایالات متحده امریکا بهره برداری خواهد کرد و شمار زیادی از آگاهان مسایل سیاسی، رسانه یی ساختن زودهنگام این مساله و منوط کردن تصمیم گیری در مورد آن به رای لویه جرگه عنعنه یی را سرآغاز این بازی منفعت آمیز از سوی رییس جمهور کرزی تلقی کردند.

همزمان با طرح این مساله از سوی دولت افغانستان واکنش های متفاوتی نیز در درون و بیرون کشور ابراز گردید، شماری از جریان های اپوزسیون امضای پیمان راهبردی میان افغانستان و امریکا را به نفع ثبات در کشور ارزیابی کردند و حتا از زبان اعضای کابینه ی رییس جمهور کرزی در این مورد روایت های ضد و نقیضی بیان شد به گونه یی که شماری با این طرح موافقت کردند و عده یی هم از در مخالفت با آن پیش آمدند.
کشور های همسایه افغانستان به ویژه ایران و پاکستان به گونه ی آشکارا و در لفافه با امضای پیمان استراتیژیک میان افغانستان و امریکا آنهم در صورتی که ایجاد پایگاه های دایمی امریکا در افغانستان بخشی از این پیمان راهبردی باشد، مخالفت خود را ابراز داشتند و بر بنیاد برخی گزارش ها، دولت روسیه در این مورد به شدت واکنش نشان داده و نسبت به پیامد های زیانبار امضای پیمان راهبردی میان افغانستان و ایالات متحده امریکا هشدار داده بود.

رفت و آمد های پنهان و آشکار مقام های پاکستانی و همچنان دعوت های جورواجوری که برای شماری از اعضای پارلمان و دیگر بلندپایه گان دولت افغانستان از سوی نظام ایران راه اندازی شده و در هر یکی از این سفر ها چه این که افغان ها مهمان یا میزبان بوده اند، مسایلی را در پیوند با پیمان استراتیژیک به آنان گوشزد شده و جنبه های مختلفی از مخالفت خویش با این پیمان را به افغان ها توضیح داده اند.

درکنار جوسازی های منطقه یی، بسیاری ها به این باور اند که در اطراف رییس جمهوری نیز، حلقاتی که از نظر فکری و ایدیولوژیک با دسته های شورشی به ویژه طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار نزدیکی دارند، به منظور انصراف رییس جمهور کرزی از امضای پیمان راهبردی با ایالات متحده امریکا تلاش ها و جوسازی های فراوانی را سازمان دادند که بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان رویکرد های غرب ستیزانه ی رییس جمهوری افغانستان به ویژه پس از به میان آمدن موضوع پیمان راهبردی افغانستان – امریکا را به وسوسه های همین دسته ها مرتبط می دانند.

در حالی که مقام های افغان از شامل بودن ایجاد پایگاه های درازمدت در پیشنویس ارایه شده از سوی مقام های امریکایی سخن گفته اند، امریکایی ها شاید به دلیل درک حساسیت موضوع و این که همسایه گان افغانستان از تمامی امکانات دست داشته به منظور بازداشتن حامد کرزی از پذیرش موجودیت پایگاه های دایمی امریکایی در این کشور استفاده خواهند کرد، از عدم اراده کاخ سفید برای ایجاد چنین پایگاه هایی در افغانستان سخن گفته اند.

به تازه گی و پس از آنکه دولت افغانستان از ارایه ی پیش شرط های دولت افغانستان در پیوند با امضای پیمان راهبردی با ایالات متحده امریکا خبرداد، رایان کراکر سفیر تازه ی ایالات متحده امریکا در افغانستان گفته است که کشورش در صدد تنظیم روابط استراتیژیک خود با افغانستان در چارچوب یک اعلامیه ی استراتیژیک است نه آنگونه که قبلا گفته شده پیمان استراتیژیک.

سفیر امریکا گفته است، ما در مراحل مقدماتی مذاکرات قرار داریم. در این مذاکرات فهرستی از تقاضا ها از هر دو جانب وجود ندارد. در این مرحله امضای یک پیمان مطرح نیست، زیرا در نظام ما پیمان ها باید به تصویب کنگره آمریکا برسند و برای تصویب آن یک روند خیلی پیچیده وجود دارد".

بر مبنای اصول دیپلوماتیک دستیابی به پیمان ها و همچنان الزامیت دولت هایی که آنرا امضا می کنند، شرایطی به مراتب سنگین تر از اعلامیه ها دارند و در ارتباط به امضای یکی از این دو گونه سند ها میان افغانستان و ایالات متحده امریکا و آنچه این کشور را واداشته تا سند همکاری های راهبردی درازمدت خود با افغانستان را از پیمان راهبردی به اعلامیه استراتیژیک تقلیل ماهیت بدهد، در کنار بیانات دیپلوماتیک آقای کراکر می تواند به عوامل دیگری در افغانستان و منطقه نیز بسته گی داشته باشد.

در پیوند با این که کنگره امریکا با امضای مثلا پیمان راهبردی با افغانستان چگونه برخوردی خواهد داشت، حد اقل برای مردم ایالات متحده امریکا بر مبنای منافع ملی کشور شان قابل پیش بینی و حتا پذیرفتنی است، اما آیا محول کردن تصمیم گیری در مورد یک چنین موضوع حساس و پیچیده یی به لویه جرگه عنعنه یی که در آن بیشتر افراد از نشانی جایگاه منزلتی از ورای مناسبات قبیله یی شرکت خواهند کرد، واقعا می تواند تمثیل اراده ی آگاهانه ی مردم افغانستان در این مورد ارزیابی شود و با وجود این همه پیچیده گی که در حال حاضر بحران افغانستان به خود پذیرفته است، این افراد توانایی تشخیص "منافع ملی مردم افغانستان" را خواهند داشت؟ که اگر پاسخ " نه" به این پرسش ها در کنار ذهنیت های قبیله یی حلقه های تمامیت خواه و جوسازی های آنان در ارگ ریاست جمهوری با موج نیرومندی از تبلیغات و جنگ روانی که توسط دسته های شورشی راه اندازی شده، قرار داده شود، انتظاری بجز از رد بی چون و چرای این پیمان راهبردی میان افغانستان و ایالات متحده امریکا نمی توان داشت.

از سوی دیگر کشور های منطقه با اعمال فشار از طریقه های مختلف و رونمایی کارت هایی از مداخله و بحران آفرینی که در بازی بزرگ جدید در افغانستان در اختیار دارند و با استفاده از فضای ناشی از نبود دیدگاه در دستگاه دیپلوماسی و تصمیم گیرنده گان اصلی که همانا نزدیکان رییس جمهوری اند در حدود شش ماه گذشته توانسته اند، فشار های روانی کسل کننده و آزار دهنده یی را به ویژه بالای حامد کرزی به گونه یی تحمیل نمایند که او خود را ناگزیر از پذیرش خواست های پیدا و پنهان همسایه گان دانسته و روند روبه رشد بی اعتمادی میان افغانستان و غرب به ویژه ایالات متحده امریکا را تا مرز ایجاد بن بست استراتیژیک به پیش براند.

به این صورت از ورای تصمیم تازه ی ایالات متحده امریکا مبنی بر تقلیل ماهیت سند همکاری های استراتیژیک میان این کشور و افغانستان از یک پیمان استراتیژیک به یک اعلامیه دوجانبه، به چند موضوع می توان اشاره داشت:

1 – با وجود دست فشردن ها و گلو پاره کردن های دیپلوماتیک، و فشار هایی که پاکستان پس از کشته شدن اسامه بن لادن تحمل کرد، این افغانستان است که جایگاه پارینه ی خود در سیاست منطقه یی ایالات متحده امریکا را از دست داده و به حدی تنزل کرده که این کشور دیگر اهلیت و شایسته گی امضای یک پیمان استراتیژیک با امریکا که آن را در برابر مداخله ها و توطیه های همسایه گان آزمند این کشور بیمه نماید، ندارد و برای تسلیم شدن جهان به اراده پاکستان و قسما ایران در ارتباط به مدیریت بحران افغانستان شاید به زمان و زمینه سازی اندکی نیاز وجود داشته باشد.

2- آنچه ایالات متحده امریکا را از امضای پیمان راهبردی با افغانستان باز می دارد زمان گیر بودن و دشواری روند امضا و تصویب آن در کنگره این کشور نه بلکه دشواری هایی است که حامد کرزی در تبانی با شماری از کشور های همسایه فراراه به نتیجه رسیدن تلاش های "دوجانبه" در این راستا ایجاد کرده است. از رسانه یی کردن زود هنگام این مساله گرفته تا استفاده از "شرایط افغانستان" به عنوان ابزار در "کشتی نرم" و همچنان دست تکان دادن و سرتایید جنباندن به کرنش های معنادار دشمنان سنتی امریکا در منطقه همه و همه از مشکل سازی فراراه تبدیل شدن افغانستان به طرف بلامنازع پیمان استراتیژیک با یکی از بزرگ ترین قدرت های نظامی و اقتصادی دنیا حکایت دارد.

3 – این که ایالات متحده امریکا اهدافی فراتر از آنچه در افغانستان انجام میدهد داشته باشد، می تواند از بدیهیات سیاست امروز در جهان به حساب آید و کشور های منطقه هم حق دارند تا به حسب منافع ملی شان با قضایایی از نوع حضور درازمدت امریکا در افغانستان برخورد نمایند، اما آنچه با رویکرد های تازه ی دولت افغانستان بیش تر از پیش در حاله یی از ابهام قرار گرفته سرنوشت افغانستان پس از سال 2014 است که در صورت از دست دادن پشتیبانی جهانی در نتیجه ی سیاست های فرد محورانه ی رییس جمهور کرزی و به پیروزی نرسیدن نبرد با هراس افگنی در این کشور در حالی که خروج نیرو های جهانی از این کشور به قطعیت رسیده باشد، افغانستان دوباره به لانه ی امن هراس افگنان بین المللی یا دستکم ساحت جولان تندروانه ترین و وحشیانه ترین شیوه های اعمال حاکمیت در جهان تبدیل خواهد شد یا این که معجزه یی اتفاق خواهد افتاد و روند جاری در این کشور زیر رهبری مدبرانه و خردمندانه ی رییس جمهور کرزی، بدون حمایت جامعه جهانی و در پناه الطاف برادرانه ی همسایه گان نیک خویش – پاکستان و ایران، در فهرست ملت های آباد و مرفه جهان قرار خواهد گرفت و راه سعادت و بهروزی را خواهد پیمود.

۱۳۹۰ مرداد ۱۰, دوشنبه

५ اسد

برخورد آگاهانه و تحلیلگرانه با پیمان راهبردی؟

رییس جمهورکرزی در تازه ترین اظهاراتش در مورد امضای پیمان استراتیژیک با ایالات متحده امریکا اذعان کرده است که دولت وی در پیوند با این پیمان؛ آگاهانه و تحلیلگرانه برخورد خواهد کرد.

اگرچه برخورد "آگاهانه و تحلیلگرانه" جزو ویژگی های یک رهبر یا رییس جمهور موفق است ولی پیش کشیدن چنین طرحی در اوضاع کنونی افغانستان و این که آقای کرزی در 9 سال گذشته کدام اقدامات و تصامیم خود را آگاهانه و تحلیلگرانه انجام داده است، سخت سوال بر انگیز می نماید.

بگو مگو ها پیرامون امضای پیمان راهبردی با امریکا که این روزها بسیار گرم شده است، کرزی و برخی حلقات در نزدیک وی تلاش دارند هر مسئله ای را به امضای این پیمان پیوند دهند. از افزایش نا امنی ها، ترور زنجیره ای مقامات حکومتی، تنش میان سه قوای دولت و حتا افزایش تحرکات حداقل دیپلوماتیک کشور های همسایه وقدرت های منطقه یی در برابر روند جاری در افغانستان گرفته تا قدرت مند شدن دوباره ی دسته های شورشی را به توطیه های ناتو و ایالات متحده امریکا برای آنچه دوام حضور شان در افغانستان و منطقه نسبت داده می شود.

در حالی که بسیاری از نشانه های موجود در افغانستان از خروج نیرو های جهانی و حداقل کاهش قابل ملاحظه ی نیرو های امریکایی حکایت دارد و دیدگاه های متضادی هم در حمایت یاهم مخالفت با امضای پیمان استراتیژیک با ایالات متحده امریکا ابراز شده است، مقام های سیاسی، نظامی و استخباراتی پاکستان با سفر های پیدا و پنهان شان به کابل مخالفت شان با امضای موافقت نامه استراتیژیک میان امریکا و افغانستان را در چانه زنی های پنهانی با مقام های افغانی مطرح کرده اند و بر بنیاد برخی داده ها از سوی شماری از نزدیکان وی در این مورد سر تایید هم جنبانده اند و مقام های ایران هم با استفاده از هر تریبونی که گیر آورده اند مخالفت خود با امضای پیمان راهبردی میان امریکا و افغانستان را ابراز کرده اند، چه این که نشانه هایی از مشکل تراشی کشور هایی بسان روسیه و چین هم در این راستا مشاهده می شود، اما هیچ یک از طرف های همسو با این روند به اندازه حامد کرزی و شماری از مشاوران وی مباحث مربوط به امضای توافق نامه استرانیژیک به عنوان ابزار فشار بالای امریکایی ها استفاده نکرده است.

پس از این که مجلس نماینده گان با برگزاری لویه جرگه عنعنوی به خاطر رد یا تایید پیمان استراتیژیک مخالفت خود را اعلام داشت و جریان های سیاسی مخالف، نهاد های مدنی و رسانه ها نیز به غیر قانونی بودن این جرگه تاکید کردند، به نظر می رسد که به چالش فراخواندن روند امضای این پیمان از ورای به بازی گرفتن افکار عامه و یدک کشیدن ارزش گونه های قبیله یی و هنجار های عوام گرایانه به بن بست رسیده، شماری از نزدیکان حامد کرزی در ارگ ریاست جمهوری که گفته می شود بخش زیادی از آنان با الهام از رویکرد های تندروانه و خشونت محور رهبران پارینه ی شان که اکنون عملا در صف مخالفت با روند جاری در کشور قرار دارد، با زیرکی تمام در صدد تغییر ذهنیت حامد کرزی در مسیر مخالفت با امضای پیمان استراتیژیک به هر صورت و به هر قیمت ممکن اند. و به نظر می رسد که در این راستا و با مدد گرفتن از وسوسه های کشور های همسایه موفقیت های قابل ملاحظه یی نیز داشته اند.

مقام های رده های نخست نیرو های امنیتی افغان سراسر هفته ی گذشته را سرگرم سفر به شماری از ولایت ها و بر افراشتن بیرق افغانستان در پایگاه های نیرو های بین المللی زیر نام انتقال مسوولیت های امنیتی بودند و اشرف غنی احمدزی رییس برنامه انتقال نیز از جیب خالی وعده های کمک های چند ملیارد دالری و چند صد میلیون افغانی گی به مسوولان ولایت هایی که روند انتقال از آنها آغاز شده سخن گفت و در واپسین بخش مرحله نخست انتقال، حامد کرزی این روند را موفقیت آمیز خوانده و آنرا "گامی مهم در حیات ملی کشور" عنوان کرده است.

با این حال آنچه در میان این همه قدرت نمایی کذایی، فرافگنی چالش های موجود امنیتی، اقتصادی و سیاسی به کشور های خارجی و رفتار های تناقض آمیز جامعه جهانی در حاله یی از ابهام قرار گرفته سرنوشت ثبات و امنیت در افغانستان و این که سرانجام این روند به نهادینه سازی "دموکراسی جوان افغانستان" یا هم به طالبانی شدن روند جاری می انجامد، می باشد، زیرا بر خلاف ادعا های بلند پروازانه ی رییس جمهور کرزی، اگر برنامه ها و رویکرد های گرداننده گان دستگاه قدرت افغانستان در ده سال گذشته اگر اندکی هم "آگاهانه و تحلیلگرانه می بود، اکنون و در آستانه ی خروج نیرو های جهانی، دموکراسی و روندی که روی هم رفته هزاران تن از شهروندان افغان و خارجی قربانی آن شده و ملیارد ها دالر از کمک های جهانی نیز در این کشور هزینه شده است، در لبه ی پرتگاه به باتلاقی از تندروی و واپس گرایی قرار نمی داشت.