۱۳۹۳ دی ۲, سه‌شنبه

راه مدنیت

http://www.rahemadanyat.com/index.php/political/item/1112-کمیسیون-رسانه%E2%80%8Cهای-انتخابات؛-چالش%E2%80%8Cها-و-پیشنهادها
شنبه, 22 قوس 1393 ساعت 07:24

کمیسیون رسانه‌های انتخابات؛ چالش‌ها و پیشنهادها 

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
کمیسیون رسانه‌های انتخابات روز چهارشنبه ۱۹ قوس ۱۳۹۳ خورشیدی به کارش پایان داد. چالش‌های موجود فراراه پوشش رسانه‌یی انتخابات و نظارت از فعالیت رسانه‌ها در جریان انتخابات در گزارش نهایی این کمیسیون به کمیسیون مستقل انتخابات گنجانیده شده و پیشنهادهای مشخصی نیز به منظور بهبود وضعیت اطلاع ‌سانی و نظارت از روندهای انتخاباتی ارایه شده است. آنچه در زیر می‌خوانید فشرده‌یی از چالش‌ها و پیشنهادهای کمیسیون رسانه‌های انتخابات در همین باره است.

چالش‌ها
    • مشکل ساختاری، تشکیلاتی و شیوه گزینش اعضا.
    • عدم وضاحت قانون انتخابات پیرامون صلاحیت‌ها، اختیارها و جایگاه کمیسیون رسانه‌ها.
    • محدود بودن اختیارهای کمیسیون رسانه‌‌ها در روند رسیدگی به شکایت‌ها.
    • کم بودن میزان جریمه‌ها و عدم وضاحت مویدات جزایی برای رسانه‌های متخلف در قانون.
    • مرکزی بودن کمیسیون رسانه‌ها و نداشتن نماینده در تمامی ولایت‌های افغانستان.
    • محدود بودن زمان کار کمیسیون رسانه‌ها(ماده 61 قانون انتخابات)
    • مشخص نبودن سطح و شکل روابط کمیسیون رسانه‌ها با دارالانشا و دفترهای ولایتی.
    • زمان‌گیر بودن پروسه تدارک‌ها و بیروکراسی موجود در کمیسیون انتخابات.
    • عدم وضاحت قانون پیرامون رسیدگی شکایت رسانه‌ها از اشخاص و یا ستادهای انتخاباتی.
    • قراردادی بودن تیم نظارتی (به ویژه این‌که در این دوره نزدیک یک‌ماه بعد از آغاز مبارزه‌های انتخاباتی به کار آغاز کرد.)
    • عدم وضاحت قانون در مورد رسانه‌‌هایی که بعد از جریمه به افلاس مواجه می‌شوند یا در نتیجه‌ی آتش‌سوزی، حمله انتحاری، آفت‌های طبیعی وغیره متضرر می‌شوند.
    • عدم وضاحت در برخورد با رسانه‌های حزبی. (بسیاری از رسانه‌های غیردولتی از وزارت اطلاعات و فرهنگ به عنوان رسانه‌های تجارتی جواز گرفته‌اند، در حالی که شمار زیادی از آنان در دور اول و دوم انتخابات ریاست‌جمهوری به عنوان ارگان نشراتی احزاب و ایتلاف‌های سیاسی و به نفع کاندیدان انتخابات عمل کردند.)
    • عدم وضاحت قانون انتخابات در پیوند با رسانه‌های اجتماعی (فیسبوک، تویتر و...)
    • نبود میکانیزم قانونی برای حمایت و دادخواهی از رسانه‌ها در صورت اخطار، برخورد توهین ‌میز و لت‌وکوب خبرنگاران  توسط کاندیدان و ستادهای انتخاباتی‌شان.
    • نبود وضاحت درمورد عدم قناعت طرف به حکم صادره کمیسیون مستقل انتخابات بعد از استیناف‌‌خواهی.

پیشنهادها
    • حدود، وظایف و صلاحیت کمیسیون رسانه‌ها باید بازنگری شود و اختیارهای بیش‌تری به این کمیسیون در ارتباط با قضایای رسانه‌ها‌ی داده شود.
    • کمیسیون رسانه‌ها صلاحیت مصرف بودجه و تامین مصارف خو را در اختیار داشته باشد تا بتواند وظایف خود را بدون تلف شدن وقت و به گونه‌ی موثر انجام دهد.
    • میکانیزم مشخصی برای همکاری دفترهای ولایتی با کمیسیون رسانه‌ها در نظر گرفته شود. و همزمان با آغاز کار کمیسیون رسانه‌ها در هر ولایت حداقل یک ژورنالیست مسلکی آگاه با مسایل حقوقی زیر نظارت مستقیم این کمیسیون استخدام شود تا هم آهنگی‌های لازم میان کمیسیون رسانه‌ها، دفترهای ولایتی، رسانه‌ها ‌ و تیم‌های نظارتی این کمیسیون در ولایت‌ها به صورت بهتر و موثرتر تامین شده بتواند.
    • ضرورت دایمی بودن ساختار مرکزی کمیسیون رسانه‌ها به شدت احساس می‌‌شود، از آنجا که این کمیسیون در این دوره هیچ نوع زمینه قانونی برای تامین ارتباط با کمیسیون شکایت‌های انتخاباتی نداشته و وضعیت حقوقی کنونی کمیسیون پاسخگوی نیازهای عینی جامعه رسانه‌یی کشور نیست. به این صورت بخش بزرگی از وقت و انرژی کمیسیون رسانه‌ها صرف مدیریت توقع‌های چند جانبه‌‌یی می‌شود که در جریان روندهای انتخاباتی از این کمیسیون وجود می‌داشته باشد. تاکید ما این است که در قانون انتخابات ضرورت ایجاد کمیسیون رسانه‌ها به صورت یک نهاد مستقل به رسمیت شناخته شود یا این که این کمیسیون در جنب کمیسیون انتخابات با اختیارها و صلاحیت‌های بیش‌تر به صورت دایمی ایجاد شود و فعالیت‌های رسانه‌یی مرتبط به آگاهی عامه و تشویق مشارکت مردم برای شرکت در انتخابات زیر نظر مستقیم کمیسیون رسانه‌ها پیش برده شود.
    • در طرح تعدیلی کمیسیون رسانه‌ها برای ماده 61 و دیگر بخش‌های مرتبط به رسانه‌ها پیشنهادهای مشخصی در این ارتباط وجود دارد، مطابق این طرح اگر دایمی بودن ساختار کمیسیون رسانه‌‌ها به هر دلیلی مورد تایید قرار نمی‌گیرد، این کمیسیون حداقل یک ماه پیش از آغاز عملیات انتخاباتی ایجاد شود و میکانیزم لغو آن هم به مقتضای پیشرفت کار و تکمیل دوسیه‌های رسانه‌ها، نهادها و افراد متخلف از قانون در این عرصه بین دو تا سه ماه پس از اعلان نتایج نهایی انتخابات در نظر گرفته شود.
    • پیش از آغاز کار برای هرنوع انتخابات دیگری در کشور تعدیل و اصلاح قانون انتخابات در پیوند با رسانه و کمیسیون رسانه‌‌ها و پوشش انتخابات ضروری است، در غیر آن با گسترش دامنه فعالیت‌های رسانه‌یی به ویژه در پیوند با مسایل انتخاباتی این کمیسیون و کمیسیون انتخابات با چالش‌های فراوانی روبرو خواهند شد. سلیقه‌ها و خواست‌های شخصی اعضای کمیسیون انتخابات به‌جای قانون و مقررات بر کار این کمیسیون سایه خواهد افگند.
    • ایجاد رهمنودها و اصول رفتار رسانه‌‌ها در مقاطع مختلف به صلاحیت کمیسیون رسانه‌ها در زودترین زمان ممکن در جریان عملیات انتخاباتی.
    • در چند دور انتخابات گذشته و هم‌چنان انتخابات 93 تیم نظارت مسلکی بر فعالیت رسانه‌ها در بیرون از این کمیسیون و توسط UNDP  تمویل شده و توسط یک شرکت خصوصی انجام می‌شده است، از این رهگذر کمیسیون رسانه‌ها در این دوره با چالش‌های زیادی روبه‌رو بوده است، در صورت فراهم شدن امکانات بهتر است تیم نظارتی زیر نظر مستقیم کمیسیون رسانه‌ها در مرکز و ولایت‌ها ایجاد گردد و فعالیت آن در ولایت‌ها از سوی نماینده کمیسیون رسانه‌ها نظارت شود.
    • بخش آگاهی عامه کمیسیون مستقل انتخابات همزمان با آغاز برنامه‌های عملیاتی باید تمام اعلانات کمیسیون را در مشورت با کمیسیون رسانه‌ها به شیوه رقابتی در مجلس داوطلبی به رسانه‌‌های مرکز و ولایت‌ها واگذار کند تا مردم هم به‌طور دقیق از انتخابات آگاهی حاصل نمایند و هم بین رسانه‌ها برخورد تبعیض‌آمیز صورت نگیرد.
    • وزارت اطلاعات و فرهنگ در هر انتخابات پیش از آغاز عملیات انتخاباتی فهرست کامل رسانه‌هایی که از این وزارت جواز گرفته‌اند را با تفکیک، دولتی، تجارتی، خدمات عامه، سیاسی و غیره خصوصیت‌های ساختاری آن‌ها به کمیسیون رسانه‌ها ارسال نماید.
    • نظارت از کارکرد رسانه‌ها از آغاز تا انجام روند انتخابات یک ضرورت انکارناپذیر است. در حالی که در قانون موجود بیش‌ترین تاکید روی زمان مبارزات انتخاباتی صورت گرفته است. چگونگی پوشش رسانه‌یی و نظارت از آن در دور دوم انتخابات و روندهای اضطراری مانند تفتیش و بازشماری آرا از اهمیت فوق‌العاده برخوردار است، بهتر است تا میکانیزم‌‌های نظارت از رسانه‌ها در مواقع اضطراری و برخود با تخلف‌های رسانه‌‌یی و تخلف‌هایی که در این دوره‌ها علیه رسانه‌ها صورت می‌گیرد، در نظر گرفته شود.
    • از آن‌جایی که کار روی پیشنهاد تعدیل‌ها در قانون انتخابات و قانون تشکیل وظایف و صلاحیت‌های کمیسیون‌های انتخاباتی از سوی نهادهای جامعه مدنی و پارلمان کشور آغاز گردیده و با اختتام کار کمیسیون رسانه‌‌های انتخابات کار روی پیشنهاد تعدیل‌ها در پیوند با پوشش رسانه‌‌یی انتخابات متوقف شده است؛ طرح پیشنهادی کمیسیون رسانه‌های انتخابات در این رابطه باید از سوی نهادهای رسانه‌یی و خبرنگاران مورد بحث قرار گرفته و در طرح تعدیلی قانون انتخابات کشور گنجانده شود.
    • از دولت وحدت ملی تقاضا می‌شود تا کار عملی برای ایجاد کمیسیون اصلاحات کمیسیون‌‌های انتخاباتی را به زودترین فرصت ممکن آغاز نموده و در روند تعدیل قانون انتخابات و قانون تشکیل وظایف و صلاحیت‌های کمیسیون‌های انتخاباتی به نقش و جایگاه کمیسیون رسانه‌ها؛ آگاهی عامه؛ اطلاع رسانه‌یی و نظارت از پوشش رسانه‌یی انتخابات توجه جدی نموده و پیشنهادهای کمیسیون رسانه‌های انتخابات را در این روند در نظر بگیرد.

حشمت‌الله رادفر؛ رییس کمیسیون رسانه‌های انتخابات
خواندن 47 دفعه

سفارسات کمیسیون


http://www.mandegardaily.com/پیشنهادهای-کمیسیون-رسانه%E2%80%8Cهای-انتخاب/

پیشنهادهای کمیسیون رسانه‌های انتخابات در پیوند با اصلاحات در نظام انتخابات

حشمت‌الله رادفر 
ـ رییس کمیسیون رسانه‌های کمیسیون انتخابات
mnandegar-3کمیسیون رسانه‌های انتخابات به روز چهارشنبه ۱۹ قوس ۱۳۹۳ خورشیدی به کارش پایان داد. چالش‌های موجود فراراه پوشش رسانه‌‌یی انتخابات و نظارت از فعالیت رسانه‌ها در جریان انتخابات، در گزارش نهایی این کمیسیون به کمیسیون مستقل انتخابات گنجانیده شده و پیشنهادهای مشخصی نیز به منظور بهبود وضعیت اطلاع‌رسانی و نظارت از روندهای انتخاباتی ارایه شده است. آن‌چه در زیر می‌خوانید، فشرده‌یی از چالش‌ها و پیشنهادهای کمیسیون رسانه‌های انتخابات در همین باره است.
چالش‌ها
ـ مشکل ساختاری، تشکیلاتی و شیوة گزینش اعضا
ـ عدم وضاحت قانون انتخابات پیرامون صلاحیت‌ها، اختیارات و جایگاه کمیسیون رسانه‌ها
ـ محدود بودن اختیارات کمیسیون رسانه‌ها در روند رسیده‌گی به شکایات
ـ کم بودن میزان جریمه ها و عدم وضاحت مویدات جزایی برای رسانه های متخلف در قانون
ـ مرکزی بودن کمیسیون رسانه ها و نداشتن نماینده در تمامی ولایات افغانستان
ـ محدود بودن زمان کار کمیسیون رسانه ها (مادة 61 قانون انتخابات)
ـ مشخص نبودن سطح و شکل روابط کمیسیون رسانه ها با دارالانشای و دفاتر ولایتی
ـ زمان‌گیر بودن پروسة تدارکات و بیروکراسی موجود در کمیسیون انتخابات
ـ عدم وضاحت قانون پیرامون رسیده‌گی شکایت رسانه‌ها از اشخاص و یا ستادهای انتخاباتی
ـ قراردادی بودن تیم نظارتی ( به ویژه این که در این دورة نزدیک یک ماه بعد از آغاز مبارزات انتخاباتی به کار آغاز کرد.)
ـ عدم وضاحت قانون در مورد رسانه‌هایی که بعد از جریمه به افلاس مواجه می‌شوند یا در نتیجة آتش‌سوزی، حملة انتحاری، آفات طبیعی و غیره متضرر می‌شوند.
ـ عدم وضاحت در برخورد با رسانه های حزبی (بسیاری از رسانه های غیردولتی از وزرات اطلاعات و فرهنگ به عنوان رسانه های تجارتی جواز گرفته اند در حالی که شمار زیادی از آنان در دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری به عنوان ارگان نشراتی احزاب و ایتلاف های سیاسی و به نفع نامزدان انتخابات عمل کردند)
ـ عدم وضاحت قانون انتخابات در پیوند با رسانه‌های اجتماعی (فیسبوک، تویتر و…)
ـ نبود میکانیزم قانونی برای حمایت و دادخواهی از رسانه ها در صورت اخطار، برخورد توهین‌آمیز و لت و کوب خبرنگاران توسط نامزدان و ستادهای انتخاباتی‌شان
ـ عدم وضاحت در مورد عدم قناعت طرف به حکم صادرة کمیسیون مستقل انتخابات بعد از استیناف‌خواهی.
پیشنهادها
ـ حدود، وظایف و صلاحیت کمیسیون رسانه‌ها باید بازنگری شود، اختیارات بیشتری به این کمیسیون در ارتباط با قضایای رسانه‌یی داده شود.
ـ کمیسیون رسانه‌ها صلاحیت مصرف بودجه و تأمین مصارف خود را در اختیار داشته باشد تا بتواند بتواند وظایف خود را بدون تلف شدن وقت و به گونة موثر انجام دهد.
ـ میکانیزم مشخصی برای همکاری دفاتر ولایتی با کمیسیون رسانه‌ها در نظر گرفته شود. و همزمان با آغاز کار کمیسیون رسانه‌ها در هر ولایت حداقل یک ژورنالیست مسلکی آگاه با مسایل حقوقی زیر نظارت مستقیم این کمیسیون استخدام شود تا هماهنگی‌های لازم میان کمیسیون رسانه ها، دفترهای ولایتی، رسانه ها و تیم های نظارتی این کمیسیون در ولایت ها به صورت بهتر و موثر تر تامین شده بتواند.
ـ ضرورت دایمی بودن ساختار مرکزی کمیسیون رسانه ها به‌شدت احساس می‌شود، از آن‌جایی که این کمیسیون در این دوره هیچ نوع زمینة قانونی برای تأمین ارتباط با کمیسیون شکایات انتخاباتی نداشته و وضعیت حقوقی کنونی کمیسیون پاسخگوی نیازهای عینی جامعة رسانه یی کشور نیست. به این صورت بخش بزرگی از وقت و انرژی کمیسیون رسانه‌ها صرف مدیریت توقعات چندجانبه‌یی می شود که در جریان روندهای انتخاباتی از این کمیسیون وجود می‌داشته باشد. تأکید ما این است که در قانون انتخابات ضرورت ایجاد کمیسیون رسانه‌ها به صورت یک نهاد مستقل به رسمیت شناخته شود یا این که این کمیسیون در جنب کمیسیون انتخابات با اختیارات و صلاحیت های بیشتر به صورت دایمی ایجاد شود، و فعالیت های رسانه‌یی مرتبط به آگاهی عامه و تشویق مشارکت مردم برای شرکت در انتخابات زیر نظر مستقیم کمیسیون رسانه‌ها پیش برده شود.
ـ در طرح تعدیلی کمیسیون رسانه‌ها برای مادة 61 و دیگر بخش‌های مرتبط به رسانه‌ها پیشنهادات مشخصی در این ارتباط وجود دارد، مطابق این طرح اگر دایمی بودن ساختار کمیسیون رسانه ها به هر دلیلی مورد تأیید قرار نمی گیرد، این کمیسیون حداقل یک ماه پیش از آغاز عملیات انتخاباتی ایجاد شود و میکانیزم لغو آن هم به مقتضای پیشرفت کار و تکمیل دوسیه های رسانه ها، نهادها و افراد متخلف از قانون در این عرصه بین دو تا سه ماه پس از اعلان نتایج نهایی انتخابات در نظر گرفته شود.
ـ پیش از آغاز کار برای هرنوع انتخابات دیگری در کشور تعدیل و اصلاح قانون انتخابات در پیوند با رسانه و کمیسیون رسانه‌ها و پوشش انتخابات ضروری است، در غیر آن با گسترش دامنة فعالیت های رسانه‌یی به ویژه در پیوند با مسایل انتخاباتی، این کمیسیون و کمیسیون انتخابات با چالش‌های فراوانی روبه‌رو خواهند شد. سلیقه ها و خواست های شخصی اعضای کمیسیون انتخابات به‌جای قانون و مقررات بر کار این کمیسیون سایه خواهد افگند.
ـ ایجاد رهمنودها و اصول رفتار رسانه‌ها در مقاطع مختلف به صلاحیت کمیسیون رسانه‌ها در زودترین زمان ممکن در جریان عملیات انتخاباتی
ـ در چند دور انتخابات گذشته و همچنان انتخابات 93 تیم نظارت مسلکی بر فعالیت رسانه ها در بیرون از این کمیسیون و توسط UNDP تمویل شده و توسط یک شرکت خصوصی انجام می‌شده است، از این رهگذر کمیسیون رسانه ها در این دوره با چالش های زیادی روبه‌رو بوده است، در صورت فراهم شدن امکانات بهتر است تیم نظارتی زیر نظر مستقیم کمیسیون رسانه ها در مرکز و ولایت ها ایجاد گردد و فعالیت آن در ولایات از سوی نماینده کمیسیون رسانه ها نظارت شود.
ـ بخش آگاهی عامة کمیسیون مستقل انتخابات همزمان با آغاز بر نامه‌های عملیاتی باید تمام اعلانات کمیسیون را در مشوره با کمیسیون رسانه ها به شیوة رقابتی در مجلس داوطلبی به رسانه‌های مرکز و ولایات واگذار کند تا مردم هم به‌طور دقیق از انتخابات آگاهی حاصل نمایند و هم بین رسانه‌ها برخورد تبعیض‌آمیز صورت نگیرد.
وزارت اطلاعات و فرهنگ در هر انتخابات پیش از آغاز عملیات انتخاباتی فهرست کامل رسانه‌هایی که از این وزارت جواز گرفته اند را با تفکیک، دولتی، تجارتی، خدمات عامه، سیاسی و غیره خصوصیت های ساختاری آن‌ها به کمیسیون رسانه ها ارسال نماید.
ـ نظارت از کارکرد رسانه ها از آغاز تا انجام روند انتخابات یک ضرورت انکارناپذیر است. در حالی که در قانون موجود بیشترین تأکید روی زمان مبارزات انتخاباتی صورت گرفته است. چه‌گونه‌گی پوشش رسانه یی و نظارت از آن در دور دوم انتخابات و روندهای اضطراری مانند تفتیش و بازشماری آرا از اهمیت فوق العاده برخوردار است، بهتر است تا میکانیزم‌های نظارت از رسانه ها در مواقع اضطراری و برخود با تخلفات رسانه یی و تخلفاتی که در این دوره ها علیه رسانه ها صورت می گیرد، در نظر گرفته شود.
ـ از آن‌جایی که کار روی پیشنهاد تعدیلات در قانون انتخابات و قانون تشکیل وظایف و صلاحیت‌های کمیسیون‌های انتخاباتی از سوی نهادهای جامعة مدنی و پارلمان کشور آغاز گردیده و با اختتام کار کمیسیون رسانه‌های انتخابات، کار روی پیشنهاد تعدیلات در پیوند با پوشش رسانه‌یی انتخابات متوقف شده است؛ طرح پیشنهادی کمیسیون رسانه‌های انتخابات در این رابطه باید از سوی نهادهای رسانه‌یی و خبرنگاران مورد بحث قرار گرفته و در طرح تعدیلی قانون انتخابات کشور گنجانده شود.
ـ از دولت وحدت ملی تقاضا می‌شود تا کار عملی برای ایجاد کمیسیون اصلاحات کمیسیون‌های انتخاباتی را به زودترین فرصت ممکن آغاز نموده و در روند تعدیل قانون انتخابات و قانون تشکیل وظایف و صلاحیت‌های کمیسیون‌های انتخاباتی، به نقش و جایگاه کمیسیون رسانه‌ها؛ آگاهی عامه؛ اطلاع رسانه و نظارت از پوشش رسانه‌یی انتخابات توجه جدی نموده و پیشنهادهای کمیسیون رسانه‌های انتخابات را در این روند در نظر بگیرد.

پروان

http://www.mandegardaily.com/حکایتِ-پُردردِ-مشکلاتِ-امنیتیِ-پروان/


حکایتِ پُردردِ مشکلاتِ امنیتیِ پروان

حشمت رادفر/ 22 اسد 1393
اظهاراتِ والی پروان را در تلویزیونِ میترا دربارۀ اوضاع امنیتیِ این ولایت دیدم. اکنون من نیز به عنوانِ یک شهروند و بینندۀ بسیاری از مظالم، گپ‌های گذشته‌ام را دوباره تکرار می‌کنم، اگرچه می‌دانم که جناب والی صاحب بهتر از من و امثالِ من می‌فهمند که اوضاع از چی قرار است، اما این‌بار ایشان با بسیار احتیاط و «سیاست‌مدارانه» گپ می‌زنند و تلاش می‌کنند به اثبات برسانند که دنیا گل و گلزار است. mnandegar-3
مشکلات امنیتی پروان و کمیسیون امنیتی وزارت امور داخله
بیشتر از یک سالِ پیش در یک نوشته‌ام به بهانۀ میلۀ توت شمالی، به بحرانِ امنیتیِ در حالِ ظهور در پروان اشاره‌هایی کرده بودم. و طی این مدت چند بارِ دیگر در پی رویدادهای امنیتی از این دست در بگرام، چاریکار، جبل‌السراج و حتا درۀ غوربند، هشدار داده‌ام که مشکلاتِ امنیتی و حتا اجتماعیِ پروان بیشتر از آن‌که به عوامل بیرونی ربط داشته باشد، ناشی از عمل‌کردهای غیرقانونی و فراقانونیِ فرماندهان مسلحِ مسوول و غیرمسوولِ مرتبط به بلندپایه‌گانِ نظام و نماینده‌گانِ این ولایت در مجلس نماینده‌گان و رقابت‌ها، رفاقت‌ها و حتا دشمنی‌ها و هم‌چشمی‌های این زورمندان در این ولایت می‌باشد.
ـ اگر نازدانه‌یی در روز نوروز سه فرد غیر نظامی را به رگبار می‌بندد و به‌راحتی از زندان رها شده، به زورگویی و قلدری در شهر چاریکار و اطرافِ آن ادامه می‌دهد؛
ـ اگر آقازاده‌یی اول با موترش لباسِ یک انسان را کثیف می‌سازد و جواب اعتراضِ او را به مرمی داده نقش زمینش می‌کند؛
ـ اگر در شهر چاریکار بزرگ‌زاده‌گانی موترهای مردم را با موترهای لوکسِ نظامی و غیرنظامی‌شان درب و داغان کرده و خودشان را کشته و زخمی می‌سازند و سپس مأمور ترافیک و پولیس می‌آید، دست به سینه می‌ایستد و می‌گوید امر خدمت! بعدش هم جانب مقابل که بی‌گناه است مجبور به ترمیم موتر خود و این قلدارن می‌شود؛
ـ اگر هیچ‌کس از ترس دزدان مسلحِ مرتبط به فرماندهان غیرمسوول در مناطق اطراف شهر چاریکار، با تاریک شدن هوا از سرک لیسۀ نعمان – سیدخیل – گلبهار گذر کرده نمی‌تواند؛
ـ اگر عالی‌جنابی برای انحراف افکار عامه، مظلوم‌نمایی و اثبات همسویی‌اش با طالبان در درۀ غوربند، فلم ویدیویی شبیه‌سازی کرده آن را از حنجرۀ «نمایندۀ مردم» بیان می‌کند؛
ـ اگر هرچندگاه یک‌بار در بخش‌هایی از این ولایت انسان‌های بی‌گناه از سوی افراد نزدیک به «بزرگان» کشته، زخمی، توهین، لت‌وکوب می‌شوند و سپس آب از آب تکان نمی‌خورد؛
ـ در فرجام این‌که اگر در چندصد متری دربارِ شاهانۀ یکی از نماینده‌گان پروان در مجلس، دزدان ملسح برای دوشب از ساعت 9 تا 4 صبح کنترول شاهراه کابل – شمال را به‌دست می‌گیرد و دارایی ده‌ها تن از مسافران را تاراج می‌کنند؛
همه و همه ناشی از چالش‌هایی‌ست که عالی‌جنابانِ زورمندِ پروان به مردم این ولایت ایجاد کرده و موثریتِ فعالیت‌های ادارۀ ضعیفِ محلی در این ولایت را به میزان قابل ملاحظه‌یی کاهش داده است؛
مسلح‌سازی صدها تن از افراد بی‌کار، دزدان حرفه‌یی، قاچاق‌بران و حتا معتادان به مواد مخدر به بهانۀ بحرانِ انتخاباتی از سوی شماری از زورمندان محلیِ مرتبط به بلندپایه‌گانِ نظام در حومۀ پروان در ماه‌های اخیر، مزید بر علت‌های گوناگون دیگر در راستای افزایش ناامنی و بی‌ثباتی در این ولایت است.
بی‌کفایتی ادارۀ محلی و ضعف نهادهای امنیتی و مهم‌تر از همه معافیتِ جنایت‌کاران از مجازات در پروان، دشواری‌های فراوانی را به مردمِ این ولایت ایجاد کرده است. کمیسیونی که به‌تازه‌گی از سوی وزیر امور داخله برای رفع چالش‌های امنیتی پروان ایجاد شده با ترکیبِ موجود مؤثریتی نخواهد داشت؛ زیرا شماری از خود همین بلندپایه‌گان با ناامنی‌ها و بی‌ثباتی‌های اخیر در پروان بی‌ارتباط نیستند.

پرتو

http://www.mandegardaily.com/درد-کهـنه-بازی-نو/

درد کهـنه بازی نو

حشمت رادفر
اگرچه در گزارش سال 2013 سازمان گزارشگران بدون مرز از وضعیت رسانه‌های افغانستان در سال 2012 میلادی ابراز خوشبینی شده است، اما به نظر می‌رسد که در این گزارش به عمق قضایای مربوط به جامعۀ خبرنگاری افغانستان پرداخته نشده است.
دست‌کم در ماه‌های آخر سال 2012 میلادی حداقل 4 مورد خشونت از جانب مسوولان حکومتی صورت گرفته، حق دسترسی به معلومات در پایتخت و ولایت‌های کشور به رسمیت شناخته نمی‌شود. مسوولان محلی در ولایت‌ها حتا در شیوه های پردازش اطلاعات از سوی رسانه‌های محلی اعمال نفوذ می‌نمایند. و کابوس‌های بدترشدن وضعیت جامعۀ خبرنگاری افغانستان 2014 از همین اکنون در حال پدیدارشدن است.
به تازه‌گی، پرتو نادری یک تن از نویسنده‌گان چیره دست کشور در پیوند با مضمونی که حدود یک‌سال پیش نوشته بود به دادستانی‌کل کشور جلب شده و تحت فشار قرار دارد.
حدود یک سال پیش روزنامة ماندگار اسنادی را به نشر رسانده بود که در آن به نقل از داوود عالی نجفی وزیر ترانسپورت آمده بود که «کرزی را من رییس‌جمهور ساختم ورنه داکتر عبدالله رییس‌جمهور می‌شد»، و این‌گونه از نقش خود در به قدرت رسیدن دوبارة حامد کرزی در انتخابات سال 88 سخن گفته بود. در جنب واکنش‌های متعدد رسانه‌یی، پرتو نادری هم تحت این عنوان که «رییس جمهور آینده را چه کسی انتخاب می‌کند» نوشت و در آن پرسش‌‎هایی را به نشانی آقای نجفی و شخص رییس‌جمهوری مطرح کرده بود که احتمالاً هر دو طرف از پاسخ‌دادن به آن‌ها ناتوان بودند یا حد اقل آن را به نفع خود نمی‌پنداشتند.
اکنون حدود ده ماه پس از انتشار این مقاله آقای نادری حکم جلب دادستانی کل را دریافت کرده و قرار است مورد بازجویی قرار بگیرد.
در این باره 3 موضوع را باید مطرح کرد:
1 – پرتو نادری پیش از این که به کمسیون غیرقانونی بررسی تخطی‌های رسانه یی فراخوانده شود، به دادستانی کل جلب شده است.
2 – آقای نجفی احتمالاً در صدد نوعی بهره‌برداری سیاسی از این غایله می‌باشد، زیرا این پرسش قابل طرح است که چرا ایشان در همان زمان از آقای نادری شکایت نکرد و اکنون که بیشتر از ده ما از انتشار نوشته یا نوشته‌های پرتو نادری در این مورد می‌گذرد، به این موضوع اقدام کرده است.
3 – پرتو نادری با وجود بیشتر از 4 دهه سابقۀ کار روزنامه‌نگاری و نویسنده‌گی ممکن است، با لحن بیان صریح و رو راستی که دارد از نظر آقای نجفی اشتباهی را مرتکب شده باشد که توانایی دفاع از آنچه نوشته است را در یک فرایند قانونی و مسلکی را نیز دارد، اما اگر با باز کردن دوباره این پرونده آقای نجفی ریگی در کفش ندارد، پاسخ دادن به پرسش‌های فراوانی که پس از انتشار آن گفته های گویا «منتسب به ایشان» نزد افکار عمومی به وجود آمد و سلامت روند انتخابات رسوا و پرتقلب سال 88 را بیشتر از پیش زیر سوال برد، الزامی تر، مسوولانه تر و ارزشمدارانه‌تر از این است که به مثلا اشتباه آمیز بودن نوشته آقای نادری در این مورد را در یک روند غیرقانونی به اثبات برسانند.

قطغن

http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2014/03/140326_k04_afg2014_north_journey

سفرنامه قطغن؛ بیم‌ها و امیدها در آستانه انتخابات

  • 26 مارس 2014 - 06 فروردین 1393

امنیت ولایات شمال شرقی در افغانستان در سالهای اخیر با چالش رو به رو شده است

در گذشته‌ها هرگاه از شمال کشور سخن بمیان می آمد، شهر مزار شریف به ذهنم مجسم می‌شد؛ زیرا هیچگاهی تجربه رفتن به حوزه شمال شرق یا همان سرزمین قطغن را نداشته‌ام، اما این بار در قالب یک ماموریت از جانب کمیسیون رسانه‌های انتخابات با یکی از همکارانم به ولایت‌های بغلان، قندوز، تخار و بدخشان رفتیم.
هنگامی که موتر/ماشین حامل ما از دوراهی پلخمری (مرکز ولایت بغلان) به دست راست پیچید در صفحه فیسبوکم نوشتم که برای نخستین بار دارم به بغلان مرکزی پا می‌گذارم، بلافاصله یکی از دوستانم که خود از ولایت بغلان است از کابل با من تماس تلفنی گرفت و گفت که به دلایل امنیتی باید این پست را از صفحه بردارم و من هم همین کار را کردم.

بغلان مرکزی

به بغلان مرکزی رسیدیم، شهرک پر جنب و جوشی بود، همکارم که حدود ۱۰ سال با یکی از تلویزیون های خصوصی افغانستان کار می‌کرد، از حمله خونین انتحاری ۱۵ عقرب سال ۱۳۸۵ که در آن زمان برای پوشش خبری آن رویداد از کابل به این شهر آمده بود، قصه کرد.
در آن رویداد خونین بیش از صد تن به شمول ۵ عضو مجلس نمایندگان افغانستان و ده ها دانش آموز کشته شده بودند.
از بغلان مرکزی گذشتیم، در حالی که پیام دوست بغلانی‌ام از کابل و داستان حمله انتحاری ۱۳۸۵ ذهنم را به خود مشغول کرده بود، صدای همکارم سکوت را در موتر شکست که گفت این منطقه گرداب نام دارد و در سال های گذشته بسیار نا امن بود، حالا هم گاه گاهی مشکلات امنیتی دارد اما مانند گذشته نیست.

قندوز

به قندوز رسیدیم، شهری شلوغ و کمتر توسعه یافته یی که تصور می کردم باید به اندازه مراکز دیگر زون‌های افغانستان شاهد پیشرفت و توسعه بوده باشد، اگرچه از نظر امنیتی آرام به نظر می رسید اما گویی تاثیر ناامنی های چند سال گذشته هنوز در سیمای این شهر پدیدار است.

احساس امنیت، بجای کابوس ناامنی

شب را مهمان یکی از دوستان نزدیک و همصنفی دوران دانشگاهم در ولسوالی علی آباد در حاشیه غربی شهر قندوز بودیم. خانه ای در چند ده متری خانه یکی از فرماندهان پیشین طالبان محلی که حدود یکسال پیش در بندر تورخم توسط نیروهای امنیتی افغانستان بازداشت شد.


بغلان مرکزی شهرک پر جنب و جوشی است

در تابستان ۲۰۰۹ هنگامی که بمباران تانکرهای نفتی ربوده شده توسط طالبان از سوی نیروهای ناتو ده‌ها کشته و زخمی برجای گذاشت و سپس کشته شدن سلطان منادی خبرنگار افغان نیویارک تایمز در ولسوالی چهاردره قندوز خبر ساز شد.
به گفته مردم محل طالبان در این منطقه نیز حضور گسترده ای داشتند و شهر قندوز در تیررس جنگ افزارهای نیمه سنگین آنان قرار داشت.
با شنیدن این داستان آن هم هنگامی که از کنار خانه این فرمانده پیشین طالبان می‌گذشتم، برای دقایقی توهم روبرو شدن با سرنوشت سلطان منادی در ذهنم تداعی شد، اما دوست میزبان به ما اطمینان داد که در حال حاضر هیچ نوع نگرانی امنیتی از رهگذر حضور طالبان در این بخش از ولایت قندوز وجود ندارد.
پیشتر رفتیم، ده‌ها نوجوان در یک میدان خاکی مشغول بازی فوتبال و والیبال بودند و نشانه آشکاری از ناامنی دیده نمی‌شد.
بعدتر هم به دشت هایی که آبستن رویش سبزه و گل بود و گندمزارهایی که به دلیل وجود آنها روزگاری قندوز را کندوی افغانستان لقب داده بودند رفتیم و در غروبی رویایی و زیبا عکس های یادگاری گرفتیم.

بندر شیرخان دور افتاده و فقیر

روز بعد به دشت آبدان رفتیم، دشت بکر و وسیعی که مناظر زیبای آن در بهار همه ساله هزاران تن را از قندوز و دیگر بخش های کشور به خود می‌کشاند، اما هنوز سبز نشده و دست بیداد زمستان سر از کرانه های آن بر نداشته بود.
در پایان به بندر شیرخان رسیدیم و تا پل دوستی – مرز مشترک میان افغانستان و تاجیکستان، در کنار رود آمو رفتیم، بر خلاف تصورم این بندر با هیچ یک از دیگر بندرهای تجارتی و ترانزیتی افغانستان شباهت نداشت.
شهرک کوچک و گل آلود با امکانات محدود و چند ساختمان دولتی قدیمی به شمول ویلای یک طبقه‌ای که به گفته ساکنان محل روزگاری تفرج گاه محمد ظاهر شاه پیشین افغانستان بوده است.

خبرنگاران، دشواری های چند سویه

برگزاری کارگاه معرفی لایحه تنظیم فعالیت‌های رسانه‌ای به خبرنگاران ولایت های قندوز، بغلان و تخار هدف اصلی ما از سفر به قندوز بود، در این نشست حدود هفتاد تن از خبرنگاران و مسئولان رسانه‌ها از این سه ولایت شرکت کرده بودند.
آنان در کنار بحث روی لایحه، از مشکلات موجود فراراه دسترسی به اطلاعات انتخاباتی، برخوردها و رویکردهای مافیایی حلقات قدرت و گروه‌های مسلح غیر مسئول با خبرنگاران، مشکلات امنیتی در بخش‌هایی از قندوز به ویژه در ولسوالی های چهاردره و دشت ارچی سخن گفتند.
آنها از آنچه بدرفتاری اداره محلی با خبرنگاران خواندند شکایت کردند و با ابراز رضایت از رفتار نیروهای امنیتی با رسانه‌ها خواستار همکاری پلیس با خبرنگاران جهت دسترسی آنان به مناطقی که مشکلات امنیتی دارند، شدند.

سفر در سایه تفنگ

پس از دیدار با والی و فرمانده پلیس در پیوند با مشکلات خبرنگاران به مسئولین دفتر ولایتی کمیسیون انتخابات در قندوز گفتیم که می‌خواهیم به ولایت تخار برویم، چون برنامه بعدی ما دیدار با خبرنگاران ولایت بدخشان بود، آنان نگاه های معنا داری به سوی ما و همدیگر کردند و سپس از موجودیت مشکلات امنیتی در مسیر راه قندوز- تالقان با نزدیک شدن شب سخن گفتند. بلاخره ما با دو موتر پلیس بسوی شهر تالقان حرکت کردیم.

کمیسیون رسانه های کمیسیون انتخابات کارگاه هایی برای خبرنگاران راه اندازی کرد

با حرکت در یک محیط ناآشنا، آنهم در سایه تفنگ نیروهای امنیتی احساس غریبی در ذهن انسان تداعی می‌شود، به ویژه هنگامی که بیم وقوع رویدادهای غیر منتظره بر امیدها چیره شود.
ذهنم مشغول همین دغدغه ها بود که موتر پلیسی که پیش روی ما حرکت می‌کرد، اشاره توقف داد. یک افسر پلیس نزد ما آمد و گفت اینجا پل بنگی است، مسئولیت ما در قسمت شما ختم است بخیر برین، از این جا به بعد انشالله مشکلی نیست.
دوستم در آنجا در مورد روزهای گفت که پل بنگی خط مقدم جبهه میان نیروهای طالبان و نیروهای جبهه مقاومت به رهبری احمد شاه مسعود بود.

ایستگاه تالقان، شب و موسیقی

با همین قصه ها شب فرا رسید و ما به شهر تالقان رسیدیم. مرد عیار مشربی که در آواز خوانی هم دست بالایی داشت، در این شهر مهماندار ما بود.
این مرد در کنار پذیرایی و مهمان نوازی از ما شماری از خبرنگاران تالقان را نیز دعوت کرده بود و پس از صرف غذا تا پاسی از شب را برای ما آواز خواند. آواز گرم و توانایی ویژه اش در موسیقی محلی شمال افغانستان شب خاطره انگیزی را برای ما به یادگار گذاشت.

فیض آباد، قلب پرتپش بدخشان

منزلگاه نهایی ما در این سفر کاری ولایت بدخشان بود. فیض آباد شهری که جاده مرکزی آن با چراغ هایی با صفحه های انرژی آفتابی به زیبایی تزیین شده و ساختمان های بلند، رودخانه کوکچه که از قلب شهر می‌گذرد و کوه های اطراف که بسان حصاری طبیعی این شهر را احاطه کرده است، زیبایی های خیره کننده دارد.
به گفته ساکنان فیض آباد، این شهر در چند سال اخیر چهره بدل کرده و سرعت رشد و توسعه امید بخشی را تجربه کرده است.
حضور زنان و جوانان در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی، نهادهای دولتی و روندهای انتخاباتی چشمگیر است و برعکس ولایت قندوز که سیمای شهر، آرامش روانی چندانی به تازه واردها ارزانی نمی کند، به نظر می رسد مشکلات امنیتی که در چند ولسوالی بدخشان وجود دارد، تاثیر چندانی روی وضعیت عمومی و روند رشد و توسعه در بدخشان نداشته است.

خبرنگاری و انتخابات

نشستی که با خبرنگاران این ولایت داشتیم، ویژگی منحصر بفردی داشت و آن حضور پر رنگ زنان و دختران در این نشست بود.
ظرفیت و پشت کار خبرنگاران این ولایت در اطلاع‌رسانی و آگاهی از قضایای جاری در کشور نیز متفاوت بود.
آنان از ابتکارهای شان برای تشویق مشارکت مردم در روند انتخابات گفتند و مثال های عینی از آمادگی و شور و اشتیاق مردم حتا در مناطق دوردست این ولایت جهت رفتن به پای صندوق‌های رای در انتخابات ۱۶ حمل ۱۳۹۳ ارائه کردند.
ژنرال فضل الدین عیار، فرمانده پلیس بدخشان با تایید این که در ولسوالی‌های کران و منجان، وردوج و بخش هایی از جرم، مشکلات امنیتی وجود دارد اما نه به پیمانه‌ای که برگزاری انتخابات در این بخش ها ناممکن باشد.
او گفت پلیس آماده است تا هنگام انتقال مواد حساس و غیرحساس انتخاباتی و کارمندان انتخابات به بخش های ناامن و ولسوالی های دشوار گذر دروازها خبرنگاران را نیز با خود به این مناطق ببرند تا آنان بتوانند از روند انتخابات در این بخش ها اطلاع رسانی کنند.

شکایت از زورگویی

با این حال برخی از اهالی بدخشان در صحبت با ما، بخش بزرگی از مشکلات امنیتی و حتی ضعف و کم کاری نهادهای خدمات عامه در این ولایت را به زد و بندها و اختلاف‌های موجود میان مقامات اداره محلی، افراد زورمند و حتی نمایندگان این ولایت در شورای ملی افغانستان نسبت دادند.
آنها ادعا دارند که بخشی از عوامل ناامنی در این ولایت از سوی چهره های بانفوذ این ولایت در دولت افغانستان پشتیبانی می شوند.


دره فرخار در ولایت تخار از طبیعت زیبایی برخوردار است

کنسرت داوود پژمان

پس از پایان کار های رسمی ما با جمعی از جوانان برخوردیم که با اشتیاق تمام برای برگزاری کنسرت داوود پژمان – آواز خوان بدخشانی که با قشقارچه اش در برنامه ستاره افغان تلویزیون طلوع شرکت کرد و اکنون از آواز خوانان پرآوازه و محبوب نسل نو افغانستان است، آمادگی می گرفتند.

دره فرخار

در برگشت به ولایت تخار، به دره فرخار رفتیم و از چمن خُستده- دیدار کردیم و در یک میدان فوتبال با کودکان فرخاری توپ بازی کردیم، عکس گرفتیم و از آنان در باره انتخابات پرسیدیم.
این کودکان از انتخابات و این همه هیاهوی انتخاباتی بیخبر بودند، اما از این خرسند بودند که به زودی رخصتی های شان تمام می‌شود و با سبز شدن چمنی که در آن بازی همی کردند، به مکتب خواهند رفت.
رئیس امنیت ملی، یگانه مسئول ولایتی در تخار بود که با او دیدار کردیم. او گفت که در ۱۶ ولسوالی تخار تا اکنون مرکز رای‌دهی بسته وجود ندارد و وضعیت امنیتی این ولایت قناعت بخش است.
در دفتر ولایتی کمیسیون انتخابات در این ولایت صدها تن اعم از زن و مرد جهت گرفتن کارت رای‌دهی تجمع کرده بودند.

خان آباد

هنگام برگشت به قندوز به ولسوالی خان آباد رفتیم. بازار این ولسوالی جنب و جوش زیادی نداشت، از پیش نیز به ما گوشزد شده بود اوضاع امنیتی بخش هایی از این ولسوالی زیاد آرام نیست.


اوضاع امنیتی بعضی مناطق در ولسوالی خان آباد زیاد آرام نیست

از میان نامزدان ریاست جمهوری عکس ها و بیلبورد های قطب الدین هلال بیشتر بچشم می‌خورد، در حالی که در فیض آباد، تالقان، قندوز، بغلان مرکزی و شهر پلخمری عکس ها و بنرهای بزرگ و کوچک فروانی از اشرف غنی احمدزی، عبدالله عبدالله، عبدرب الرسول سیاف، زلمی رسول، رحیم وردک و دیگر نامزدان به چشم می‌خورد اما در مجموع به نظر می رسید.

راه برگشت

هنگام برگشت از حوزه شمال شرق کشور من و همکارم در این مورد بحث می‌کردیم که تهدیدهای امنیتی ناشی از حضور طالبان در بخش‌هایی از ولایت‌های بغلان، بدخشان و قندوز، موجودیت دسته‌های مسلح غیر مسئول به ویژه در بخش هایی از ولایت های تخار و بغلان، ضعف و کم کاری نهادهای خدمات عامه، موجودیت فساد اداری و نفوذ گروه‌های نیابتی شبکه های تندرو فرامرزی با استفاده از مدارس دینی و نهادهای مذهبی و انگیزش عصبیت‌های قومی از سوی گروه های قدرت داخلی، بزرگترین چالش های موجود فراراه پیشرفت روند دموکراسی و برگزاری انتخابات شفاف و سرتاسری در این بخش از کشور پنداشته شده می‌توانند.
اما ظرفیت ها، رویکردها و روزنه‌های امیدبخشی به تناسب دیگر بخش‌های کشور در حوزه شمال شرق وجود دارد که الگوها و نمادهای قابل تعمیم در سطح کل کشور در راستای بهسازی وضعیت و گذار از چالش‌های موجود فراراه ثبات، توسعه و دموکراسی در آیینه آن قابل مشاهده است.
http://www.bbc.co.uk/persian/mobile/blogs/2014/01/140125_l44_nazeran_afghanistan_kill_athletes.shtml


قتل ورزشکاران در افغانستان، هشدار به نسل نو 

به روز شده:  16:52 گرينويچ - 26 ژانويه 2014 - 06 بهمن 1392

در کمتر از یک هفته گذشته، دستکم ۱۲ جوان ورزشکار در افغانستان کشته و زخمی شده اند، روز شنبه ۲۸ جدی اصابت موشک به یک میدان خاکی فوتبال در ولایت قندهار سه کشته و چهار زخمی بر جای گذاشت و پنجشنبه همین هفته افراد مسلح ۵ جوان ورزشکار را در ولایت لغمان به رگبار بستند.
کشته شدن شهروندان و نظامیان داخلی و خارجی بر اثر حمله های انتحاری، بمب های کنار جاده و نبردهای مسلحانه در بیشتر از یک دهه گذشته به یک امر معمول تبدیل شده و کم بوده اند روزهایی که رسانه ها از این گونه رویدادها خبر نداده باشند.
طالبان و دیگر گروه های شورشی در بیشتر موارد با انجام حمله هایی از این دست اذعان کرده اند که هدف اصلی شان نیرو های خارجی یا نیرو های نظامی – امنیتی افغانستان بوده است.
اما گروگان گیری و آدم ربایی، حمله به بانک ها و تاسیسات عمومی و تیرباران و به دار آویختن های شهروندان غیر نظامی و حتی سنگسار زنان نیز بخشی از رویکرد جنگی – تبلیغاتی مخالفان مسلح دولت افغانستان در سال های پیشین بوده است.
در این میان کم نبوده اند رویدادهایی که شهروندان هدف اصلی و تنها قربانیان حمله های شورشیان بوده اند، در تابستان ۱۳۹۱ حمله گروهی از مهاجمان انتحاری به یک رستوران در مجتمع تفریحی بند قرغه به کشته و زخمی شدن ده ها غیر نظامی انجامید و در تازه ترین مورد هم حمله به یک رستوران لبنانی در کابل ۲۱ تن را به کام مرگ فرستاد.
با این که جنگ و کشتار در بخش هایی از کشور ادامه داشته و رویداد های ناشی از دوام بحران و منازعه همچنان تیتر های درشت رسانه های داخلی و خارجی را به خود اختصاص میداد و می دهند؛ روندی که با سقوط حاکمیت طالبان و پشتیبانی سیاسی، نظامی و اقتصادی جامعه جهانی در سال ۲۰۰۱ در افغانستان آغاز شد، ادامه یافت که تدوین قانون اساسی جدید، برگزاری چند انتخابات ریاست جمهوری، پارلمانی و شوراهای ولایتی بهره مندی شهروندان از حقوق سیاسی شان را به فعلیت آورد.
آزادی بیان، فعالیت آزاد رسانه ها، نهادهای جامعه مدنی و احزاب سیاسی مناسبات سنتی و ذهنیت های قبیله ای معطوف به قدرت را به چالش فراخواند، هزاران مکتب، بیمارستان و نهادهای خدمات عمومی و هزاران کیلومتر راه در سراسر کشور ساخته شد و وضعیت اقتصادی بسیاری از مردم بهبود یافت.
با وجود مشکلات و کاستی های فراوان گام های لرزان به سوی توسعه و تقویت ساختارهای دموکراتیک برداشته شد و مهم تر از همه این که قوای مسلح ۳۵۰ هزار نفری افغانستان تا رسیدن به مرحله ای که بتواند اعتماد مردم افغانستان را جلب کند فاصله چندانی ندارد.

ظهور نسل نو

در حالی که فراز و فرودهای روند سیاسی پر از آزمون و خطا، پر هزینه و دشوار افغانستان در مسیر ثبات و توسعه اجازه فاصله گرفتن از بیم و امید و بی ثباتی ذهنی را به روان جمعی جامعه نمی داد، و هنوز هم نمی دهد، نسل تازه ای از جوانان این کشور سر برآورد که متفاوت می اندیشد.
این نسل با خشونت و عصبیت های جمع گرایانه و هنجارهای خشونت آمیز میانه چندانی ندارد و بیشتر از یک دهه را برای کسب دانش و فن آوری و مهارت های بیشتر در ورزش، هنر و دیگر عرصه ها تلاش کرده و در نتیجه نشانه های نیرومندی از همگرایی و حرکت بر مبنای عقلانیت را به نمایش گذاشته اند.

ورزش نماد همگرایی

در این میان ورزش در افغانستان رشد چشمگیری داشته و رویکرد های کم نظیر اجتماعی در تاریخ افغانستان را شکل داده است.
کارنامه های ورزشکاران افغانی در المپیک ۲۰۱۲ لندن هزاران هموطن شان را بدون در نظرداشت قومیت، زبان، مذهب و نژاد به شب زنده داری مشتاقانه و نشستن پای تلویزیون ها وادار کرد.
در تابستان امسال نیز پیروزی تیم ملی فوتبال این کشور در رقابت های فوتبال جنوب آسیا اشک شادی را در چشم های هزاران تن از مردم این کشور جاری کرد و آنان برای نخستین بار بدون هیچ نوع ملاحظه ای پیروزی تیم ملی افغانستان را جشن گرفتند.
به تازه گی هزاران تن جهت تقدیر از کارنامه های درخشان تیم ملی کریکت افغانستان در ولایت خوست جایی که شورشیان مسلح بارها امنیت آن را به چالش کشیده اند، گرد آمدند.
دستاوردهای ورزشکاران افغانستان در تکواندو، کاراته و دیگر ورزش های رزمی نیز هرچندگاه حس افتخار را به بسیاری از جوانان کشور اهدا می کند.
این که جوانان افغانستان پیوند‌های کم رنگ گمشده شان را در سیمای هموطنان ورزشکارشان جستجو می کنند، اگر از یک‌سو به سرگشته گی این نسل و بی رمق بودن تفکر و روحیه ملی در دیگر عرصه های زندگی سیاسی و اجتماعی کشور اشاره دارد، از سوی دیگر جرقه‌های امید بخشی از تغییر دیدگاه‌ها و «نه گفتن» به عصبیت‌های زبانی، قومی، مذهبی و نژادی را پدیدار کرده است و این تحول برای گروه هایی که هویت شان را وامدار بازی کردن با این گونه عصبیت ها هستند، نگران کننده است.

سربازگیری از جوانان

در چهار دهه گذشته گروه های تندرو با استفاده از شگردهای ساده و عوام پسندانه و با سر دادن شعارهای مذهبی – ایدئولوژیک از درون لایه های فقیر و نا آگاه جامعه سربازگیری کرده اند، اما در دوازده سال گذشته با تغییر مناسبات اجتماعی و گسترش زمینه های آموزش و فناوری های ارتباطی در بسیاری از بخش های کشور، سربازگیری این گروه ها از میان جوانان کشور دشوارتر شده و تا حدود زیادی به مناطق ناآرام کشور محدود شده است.
البته گروه های تبلیغی و بازمانده‌گان گروه های تندروی جهادی پیشین در مناطق نسبتا امن تحت کنترل حکومت افغانستان نیز حضور گسترده ای دارند و گاهی با نام و عنوان های مختلف سر بر می آورند و مانند جاده صاف کن گروه های تندروی تروریستی عمل می کنند.
اما از آنجایی که روحیه عمومی سازگاری چندانی با رویکرد های آنان ندارد، شعارها و فعالیت های آنان تاثیر چندانی بر روی جوانان ندارد.
در سال های اخیر با فرارسیدن فصل زمستان که کارهای کشاورزی کاهش می یابد، بسیاری از جوانان در روستاها و مناطق نیمه شهری افغانستان به بازی های والیبال و فوتبال روی می آورند.
در نتیجه در بسیاری از ولایت های افغانستان موعظه های تخدیر آمیز ملاهای تبلیغی که مردم به ویژه جوانان را به دنیا گریزی، دیگر ستیزی و خشونت ورزی تشویق می‌کنند بخش قابل توجهی از مخاطبان خود را از دست داده و این وضعیت گروه های شورشی را به تغییر شگردهای تبلیغاتی و حتی عملیاتی شان در افغانستان وادار کرده است.

کشتار هدفمند ورزشکاران

در این اواخر پرتاب موشک به یک میدان خاکی فوتبال در قندهار و سپس تیرباران کردن ۵ جوان در میدان والیبال در ولایت لغمان از بارزترین نشانه های تغییر تاکتیک عملیاتی و تبلیغاتی دسته های شورشی و پشتیبانان منطقه ای آنان است.
زیرا اندک زمینه هایی که عاطفه جمعی مردم افغانستان را به هم پذیری و تسامح دعوت می کند، به این تازه‌گی ها در ورزش آشکار شده و این برای گروه های شورشی قابل تحمل نیست.
در کنار افزایش علاقمندی جوانان به فراگیری دانش و فناوری، ورزش، موسیقی؛ هم‌نوایی پرشور آنان با نمایندگان ورزش افغانستان در میدان های بین المللی، نشانه‌های فاصله گرفتن نسل نو کشور از روش‌ها و منش های عصبیت آمیز را بیشتر از پیش پدیدار ساخت.

خشونت، الگوی تازه شگرد کهنه

روی آوردن جوانان به ورزش، موسیقی و دیگر هنرها و نفی منش ها و کنش های اجتماعی معطوف به خشونت، تمامیت خواهی و ذهنیت های تندروانه از سوی آنان، از یک طرف شکل گیری گفتمان های ثبات محور و وحدت بخش را شتاب می بخشد و از جانب دیگر دسته ها و گروه های تندرو و ایدئولوژیک را از رهگذر توجیه کاربرد شگردهای خشونت آمیز در راستای پیشبرد اهداف و تفکرات تندروانه با چالش های فزاینده ای روبرو خواهد کرد.
از این رو از میان برداشتن اندک زمینه ها و روزنه های تقویت عاطفه و روان جمعی مردم افغانستان که در حال حاضر بیشتر در ورزش و موسیقی آشکار شده، می‌تواند به عنوان یکی از بزرگترین اهداف گروه های شورشی به ویژه در آستانه خروج نیرو های بین المللی از افغانستان تلقی شود.
زیرا به هر اندازه ای که روزنه های آگاهی بخش بروی مردم افغانستان گشوده شود، امکان سربازگیری گروه های تندرو از جوانان افغانستان محدودتر می شود و به این صورت توجیه تداوم شورشگری در این کشور برای آنان دشوارتر خواهد شد.
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=46062

گزارش اخیر از پناهجویان افغانستان به کشورهای اروپایی می رساند که در تازه ترین رویداد ده ها تن از پناهجویان در آب های یونان غرق شده اند. وزارت امور خارجه می گوید تاکنون 21 جسد کشف شده است.
از سوی دیگر صدها پناهجوی افغانستانی هم اکنون در یونان در وضعیت دشواری بسر می برند.
برخی از آنان می گویند که نه تنها هیچ نهاد دولتی مربوط به افغانستان و یونان یا حتی سازمان ملل متحد رسیدگی نمی کنند بلکه خشونت های گوناگون را بر ایشان روا می دارند. فقر، بیکاری و ناامنی در افغانستان از دلایل عمده مهاجرت غیرقانونی جوانان به اروپا است.

آقای حشمت رادفر روزنامه نگار در گفتگو با آماج ، پیرامون وضعیت جوانان در افغانستان اظهار داشت: جوان افغانستانی حداقل امکانات رفاهی را هزاران کیلومتر آنطرف تر جستجو می کند. مساله مهاجرت در چهار دهه اخیر با زندگی مردم عجین شده و تازگی ندارد. گونه های مختلف مصیبت و ناامیدی نسل جوان یگانه عامل مهاجرت غیرقانونی به غرب بشمار می رود.

حشمت رادفر، با استناد بر امتیازات حقوقی و رفاهی جوانان در دیگر کشورها، افزود: قشر تحصیل کرده و جوان در صورت مرتبط نبودن با رهبران احزاب یا سردمداران سیاست امیدی به اشتغال ندارند و انباشته ای از امیال و آرزوها، نیازهای فروکوفته، اراده و دانش خود را مدفون می سازند. با چالش های چند بعدی این نسل برخورد سطحی و ابزارگرایانه داشته ایم.

در کنار بی توجهی و بی برنامگی دولت نسبت به جوانان، رسالت و نقش جوانان چرا مطرح نشده است؟
بنابر سخنان وی، چندماه قبل 7 تن از جوانان اداره سرمایه گذاری خصوصی بدلیل فساد، پارتی بازی و تبعیض نژادی از سمت های خود کناره گیری کردند. اما با تنزل جایگاه خود در نظام بروکراتیک افغانستان مجبور به عقب نشینی از مواضع خود شدند.

جوانان افغانستانی برای تثبیت جایگاه خود و تمایز دیدگاه با ساختار فساد اندود نسل های پیشین، نهادهای حمایتی ندارند. در کل ساختار تفکر اجتماعی پدر سالاری و نگاه ایدیولوژیک چهار دهه ای به قشر جوان برای ساخت کلاشینکف، دلیل عدم خودآگاهی نسل جوان برای متأثر نبودن از اجتماع است.

دلیل عدم حمایت سایرجوانان ضد فساد از آن 7 تن افراد مستعفی اداره سرمایه گذاری خصوصی چه بوده است؟
روزنامه نگار پاسخ داد: سردمداران متنفذ افغانستان شبکه های خود را در لایه های مختلف اجتماعی دارند و حتی نقش جوانان را شبیه سازی می کنند. شورای جوانان و امثالهم در مسیر مسخ نمودن حرکات خودجوش جوانان شکل گرفته است.

حشمت رادفر، در همین راستا مدعی شد: نسل در حال شکل گیری در نگاه خود به مناسبات اجتماعی، قدرت، تعصبات قومی و مذهبی نسبت به نسل های سوخته پیشین متفاوت است اما به نهادینگی مورد انتظار نرسیده است. بنابراین نمی توان با وجود سه دهه جنگ انتظار تحول یازده ساله را داشته باشیم.

با وجود شکل گیری جریانات کلان سیاسی همچون مصالحه، انتقال مسوولیت های امنیتی و سیاسی، بدون توجه و میدان دادن به جوانان، در کجا ایستاده ایم و این سکوت مرگبار به چه معناست؟
وی در خاتمه، با تمام چالش ها، مشکلات و بدبینی نسبت به این نسل، اگر تفکر حاکم بر نظام سیاسی و ساختار قدرت، جوانان را جدی نگیرد این بار نسل جوان بازنده نخواهد بود!
تشکیلات خرد و کوچک سیاسی و مدنی جوانان همزمان با روند تحولات دنیا بسمت قشر جوان امیدوارکننده است. بدون تردید به حاشیه کشاندن نسل جوان در یازده سال گذشته با دانش اندوختگی در سطوح مختلف و درطیف گسترده بیانگر سنگ تمام گذاشتن فعالان سیاسی در اشکال مختلف است و طبعا داعیه داران تبعیض، تعصبات قومی مذهبی و دموکراسی سنتی بازنده تحولات جهان خواهند بود.

نظرات بینندگان:
>>>   سلام خدمت تمام دوستان که درین سایت مصروف فعالیت و خدمت برای رساندن موضوعات درست و دقیق شبانه روز برای مردم هستند با سپاس فروان از اقای رادفر که به حمایت از نسل خودش در هر مجلس و رسانه بدون کمترین احساس خسته گی به فعالیت ونوشته های خود ادامه میده باید باور بمیان بیاید که بدون نسل جوان اگاه و روشن نمیتوانند به منزل مقصود رسید به تاید گفتهای رادفر صاحب این نسل بازنده نخواهد بود.

>>>   بیچاره رادفر است یا دادفر!
چیزی به گفتن نداره و اصطلاحات دزدی را به مانند فعل و انفعالات به مورد و بی مورد به کار میبرد، کاندیداتوری اش هم به جایی نرسید، نفهمیده بود که کاندید شورای ولایتی است یا کاندید ولسی جرگه.
قحط الرجالی هم در سخنان ایشان ثابت میشود.
سپیده
از بدخشان

>>>   من هم از کسانی بودم که همان برنامه آماج تلویزیون یک را با علاقمندی دیدم و شنیدم. دو نفر دیگر هم در آن بحث حضور داشت، اما سخنان رادفر (که البته من شناخت زیادی ازش ندارم) بر خلاف ادعای بانو سپیده هم جذابیت داشت و هم پیام...
دیگر اینکه از لحن سخن بانو سپیده که بدون تردید نام اصلیش نیست حسادت و کژاندیشی موج میزند و تبادل نظر بیشتر با ایشان نتیجه یی جز اتلاف وقت در پی ندارد. البته ممکن است در صحبت های رادفر کاستی ها و اشتباهات زیادی وجود داشته باشد اما سپیده آقا کمی با بیچاره گی بیشتر نظرش را بیان داشته که دلم به خود او سوخت نه آقای رادفر. زیرا ایشان درد رسیده به نظر میرسند!
سمیر سمنگانی