۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

استعفا؛ ساتوري براي تثبيت و تداوم سناتوري

صبغت الله مجددي رييس مجلس سناي افغانستان در مراسم آغاز سال پنجم شوراي ملي افغانستان،‌ پس از اين كه تلاش كرد با تحقير شماري از بلندپايه گان منصوب به ايتلاف ضد طالبان، مقاومت پنج ساله در برابر حاكميت طالبان را به ارشادات تقدس مآبانه ي خودش نسبت دهد،‌ با يك ژست كاريزما منشانه يي در اعتراض به اين كه بلندپايه گان نظام به شمول خود ايشان از متهمان به فساد اداري،‌ پشتيباني مي كنند، از سمت رياست مجلس سناي افغانستان استعفا داد،‌ اما دو روز پس از آن ظاهرا در نتيجه ي پا درمياني شماري از سناتوران دوباره به كار برگشت.
آقاي مجددي كه در نشست افتتاحيه ي مجلس به شيوه ي فرشته خويانه يي از بي توجهي دولت در امر مبارزه با فساد شكواييه سر داد كه گويي نه تنها در گفتار و كردار اين روحاني واجب الاحترام اندك ترين ايراد و اشتباهي وجود نداشته و ندارد،‌ بلكه ايشان هيچگاه و به هيچ صورتي از فساد پيشه گاني كه با وي ارتباط خانوادگي و تنظيمي داشته اند، دفاع و حمايت نكرده و نزديكان و وابسته گان ايشان از نفوذ نمادين وي در ساختار هاي قدرت افغانستان هيچ گونه استفاده و سوء استفاده يي نكرده و نمي كنند.
اين مامول در دستگاه دولتي افغانستان از گذشته هاي دور جريان داشته كه رعايت قانون و قانونمداري همواره و هميشه از طبقه هاي فرودست جامعه توقع برده مي شده و فرادستاني كه به هرصورت جاه و مقامي بدست مي آورند،‌ خود و وابستگان شان از معافيت احترام آميزي در پيوند با جنايت هايي كه انجام مي دهند،‌ برخوردار مي باشند و در هشت سال گذشته نيز اين قاعده به گسترده گي وپيچيدگي بيش تري رعايت شده است.
بسياري از آگاهان مسايل اقتصادي و سياسي به اين باور اند كه پيگيري رشته هاي فساد در گونه هاي مختلف آن در جامعه در بسياري موارد به بلندپايه گاني مي رسد كه يا به ارگ رياست جمهوري پيوند هاي خوني و خانوادگي دارند و ياهم به شبكه هاي فساد اندودي مرتبط اند كه سر رشته هاي آن در دست يكي از چهره هاي نيرومند به ظاهر مقدس مي باشد.
از آنجايي كه بلندپايه گاني مانند آقاي مجددي همواره شمار زيادي از تملق پيشه گان بي ابتكار و بي خاصيت را در دور و بر خود دارند كه سر تاييد جنباندن به فرمايشات خوب و خراب آنان، دست به سينه سرخم كردن در پيش چشم هاي ديگران براي اين كه آنان را براي دستبوسي جناب حضرت در ناگزيري تخدير كننده يي قرار دهد، از وظيفه هاي اصلي شان است. از نظر رواني اين گونه افراد در وضعيتي قرار مي گيرند كه فكر مي كنند ايشان به امر و نهي و آقايي و باداري بالاي مردم آفريده شده اند،‌ ايشان هيچ گاه اشتباه نمي كنند، از تمامي علوم و معارف بشري آگاهي دارند به ويژه اين كه جهاد مردم افغانستان را "از راه دور" رهبري كرده و اين سرزمين را از شر "طاغوتيان" و "اهريمنان" نجات داده اند؛ تمامي مردم بالاجبار بايد به ايشان و فرموده هاي شان مادام العمر احترام داشته باشد، يك كلمه هم در جهت خلاف مصالح و منافعي كه ايشان درست تشخيص مي دهند به زبان نياورند و يك گام هم در اين مسير انحرافي نبردارند،‌ زيرا يا در دنيا ياهم در آخرت به آنان آسيب خواهد رسيد.
اين عالي جنابان هرچه از اطرافيان شان مي شنوند،‌ تعريف و تمجيد و تملق و چاپلوسي است و هيچگاه با سخن مخالف روبرو نمي شوند، هرگاه هم اندكي به جايگاه ملكوتي آنان آسيب برسد يا كسي جرآت ايستادگي ياهم استدلال كردن در مورد امر و نهي هاي ايشان را به خود بدهد،‌ احتمال تكفير،‌ زنجير و زندان و حتا كشته شدن آنان بعيد نيست، چه اين كه مثال هاي زيادي از كشته شدن توسط افراد ناشناس، تيرباران شدن ها در محضرعام،‌ شليك بالاي افراد خودي از نام جبهه ي مخالف در صحنه هاي نبرد، تصادم هاي ساخته گي رانندگي و گونه هاي ناشناخته تر ديگري از انسان كشي وجود دارد كه در سه دهه ي پسين به اشاره ي چشم تزوير پيشه گاني كه تا اكنون با همين پشتوانه ها و با استفاده ي ابزاري از ارزش هاي ديني و ‌عصبيت هاي قومي كه اينك اقتصاد مافيايي نيز به آن پيوسته است، داعيه ي رهبري مردم افغانستان را دارند؛ صورت گرفته است.
فساد اداري به عنوان يك عبارت مود روز درحالي از زبان فرادستان نظام كنوني تكرار مي شود كه از راس هرم قدرت افغانستان گرفته تا رده هايي پاييني آن نشانه هاي بارزي از دست داشتن مقامات در اين قايله به چشم مي خورد.
در حالي كه دست داشتن برادران رييس جمهوري در تاراج دارايي هاي عامه با استفاده از قدرت دولتي از گذشته ورد زبان زد خاص و عام بوده است،‌ به همين تازه گي ها رييس جمهور كرزي شهردار مجرم پنداشته شده ي كابل را از وراي ارتباط فساد اندود خود و برادرانش، شخصيت پاك و صادق افغانستان خوانده و به خاطر جلوگيري از يك رسوايي مالي امر رهايي وي از زندان را صادر كرد. با اين حال در هر جا و در هرموردي كه زبان به سخن گفتن بگشايد، از مطرح كردن مبارزه با فساد اداري به عنوان يكي از اولويت هاي كاري حكومت تازه اش نيز باكي ندارد.
صبغت الله مجددي كه محمد رفيق مجددي شهردار پيشين هرات، فردي كه از سوي نهاد هاي عدلي به اختلاس ميليون ها دالر متهم شناخته شده بود را نه تنها براي حدود دو سال پس از صدور حكم تعليق وي از سوي دادستاني در سمت پردرآمد شهرداري هرات نگه داشت،‌ بلكه پس از آن نيز با جاي دادن وي در آستان ملكوتي خويش در كابل وي را از هرگونه تعقيب عدلي در پيوند با مبالغ مليارد افغانيگي اختلاس شده در امان نگه داشته است.
با مرحوم ذبيح الله عصمتي رييس پيشين اداره ي مبارزه با فساد اداري تا آن زمان از در مخاصمت و دشمني پيش آمد و او را كمونيست و نامسلمان خواند كه وي يكتن از نزديكان مجددي (دگروال نظامي كه ماه ها پس از بركناري مجددي از رياست دولت مجاهدين به امضاي ايشان به سترجنرالي رسيده بود و هيچ گاه نتوانست سند سترجنرالي خود را ارايه نمايد) را با اصرار بيش از حد و شكايت هاي پيهم به رييس جمهوري به مقام "رياست تدقيق و مطالعه ي حقوقي" منصوب نكرده بود و مثال هاي زياد ديگري نيز وجود دارد كه جناب ايشان همان گونه كه در مراسم آغاز سال پنجم كاري مجلس اعتراف كرده،‌ "خودشان" از فساد پيشه گان حمايت كرده و دست به انجام كارهايي زده اند كه فساد اداري پنداشته شده مي تواند.

اگرچه ابتذال سياست از بزرگ ترين چالش هاي روند كنوني افغانستان پنداشته مي شود و شمار سياست پيشه گان بي ابتكار و باج گير از دستگاه قدرت در گذشته ي سياسي كشور نيز كم نبوده اند، اما روحانيت درباري كه همواره به عنوان بازوي حصيري حاكميت ها نقش ايفا كرده است، در تاريخ سه صد ساله ي معاصر افغانستان بيش ترين اثرگذاري را بر كنش هاي حكمروايان داشته است.
در بيش تر از يك سده ي گذشته بسياري از حاكميت هاي موجود در افغانستان توجيه ديني بسياري از خود محوري ها و حتا جنايت هاي شان را مديون افراد متعلق به خانواده ي مجددي بوده اند. به روايت تاريخ،‌ از دسيسه ي مهر نهادن بر صفحه ي قرآن كريم و ارسال وي از نام نادرشاه به حبيب الله كلكاني گرفته تا توجيه اعدام هاي پيهم"ياغيان شمالي" توسط جلادان نادرشاه در چهار راه هاي كابل و كشتار دسته جمعي شماري از افراد زيرنام همدستي با عبدالخالق هزاره (دانشجويي كه نادرشاه را به قتل رسانده بود) و ده ها مورد مشابه ديگر رد پاي بزرگان واجب الاحترام خانواده ي مجددي را مي توان يافت.
اگرچه جنگ سي ساله بسياري از فعل و انفعالات درون ساختاري قدرت در افغانستان را دگرگون كرد،‌ آقاي صبغت الله مجددي در آغازين روز هاي حكومت مجاهدين براي دوماه برسكان قدرت نيز تكيه زد،‌ اما پس از آن نقش اين روحاني محافظه كار به عنوان ممثل خانواده ي مجددي تاسطح يك چهره ي حاشيه يي شبه كاريزما تقليل يافته بود و طالبان نيز حتا به مداحي هايي كه وي به نسل كشي ها و جنايت هاي آنان كرد، وقعي نگداشتند تا اين كه پس از سقوط حاكميت طالبان به همراه بسياري از به خواب زمستاني رفته گان چندين ساله ي ديگر به افغانستان برگشت، درسمت هاي بلند دولتي كار كرد، قانون اساسي افغانستان را تا سرحد توشيح همراهي كرد اما در برابر جعل كاري و افزودن چند ماده ي ديگر به آن پس از تصويب لويه جرگه يي كه ايشان رياست آن را به عهده داشتند و پيش از توشيح توسط رييس جمهور؛ تا اكنون سكوت كرده است.
از زمان تاسيس شواري ملي افغانستان به حيث عضو انتصابي به مجلس سنا معرفي شد و همانگونه كه انتظار مي رفت به رياست اين مجلس رسيد كه در اين سمت نيز در بسياري از عرصه ها در همسويي با بي برنامه گي هاي رييس جمهور كرزي حركت كرده و نقش "روحانيت درباري" را در قالب به ظاهر نوين آن ايفا كرده كه استخاره ي اخير وي در پيوند با حمايت از حامد كرزي در انتخابات با وجود انتقاد هايي كه گاه ناگاه از عملكرد وي و حكومت ابراز مي دارد،‌ در همين راستا قابل تامل است.
بيش ترين وقت آقاي مجددي كه همزمان از سال 1385خورشيدي به اين سو رياست كمسيون تحكيم صلح را نيز به عهده داشته است، در بیرون از کشور سپری می‌شود و هرچندگاه یک‌بار از استراحت گاه خود در دنمارک به وطن برمی‌گردد و هم در مجلس سنا و هم کمسیون تحکیم صلح، امر و نهی های پدرانه می‌فرماید و دوباره برمی‌گردد و این کمسیون نیز بخش زیادی از وقت و سرمایه‌ی خود را آن‌هم بیش‌تر زیر نظر فرزندان و وابسته‌گان آقای مجددی در مرکز و ولایت ها اداره می شود، به برنامه هایی مقطعی و سطحی به مصرف می‌رساند. چه این‌که ادعا هایی نیز وجود دارد که شمار زیادی از افرادی که ظاهراً توسط این کمسیون تطمیع شده و به دولت می پیوندند، پس از گرفتن هدایای آقای مجددی و به زودی دوباره به صفوف شورشیان می پیوندند. در حالی که با توجه به هزینه‌های گزافی که کمسیون تحکیم صلح به مصرف می رساند، لازم بود تا دستکم یک استراتیژی دقیق و همه جانبه را به خاطر تامین صلح در افغانستان بر اساس معیار های دقیق و علمی به ترتیب و تدوین می کرد، تا در چارچوب آن از یک طرف فعالیت ها به خاطر تامین صلح در افغانستان از برنامه های مقطعی و ابزاری سیاست گران سنتی افغانستان فراتر می رفت و از جانب دیگر ابتکار عمل در این زمینه از دست چینل های استخباراتی و اطلاعاتی منطقه بیرون آورده می شد.
اما با آنكه گفته مي شود آقاي مجددي با نزديك شدن به نود ساله گي توانايي اجراي وظيفه در سمت هاي بلند و پرمشغله يي بسان رياست مجلس سنا و رهبري روند تامين صلح و تشويق شورشيان براي پيوستن به دولت از منظر كمسيون تحكيم صلح را ندارد،‌ اما هم در مجلس سنا و هم در اطراف رييس جمهور كرزي افراد و حلقاتي وجود دارند كه دوام كار مجددي در اين سمت هاي حساس را با منافع شخصي و گروهي خود سازگار مي بينند و هرگاه ايشان خود، به ويژه براي واگذاري رياست مجلس سناي افغانستان ابراز آمادگي مي كند،‌ آنان ايستادگي مي كنند و به اين صورت نفش خود را در راستاي از دست رفتن فرصت هاي گرانسنگ كنوني براي افغانستان ايفا مي نمايند.
"افغاني شدن" كمسيون هاي انتخاباتي، چرا و چگونه؟

دادستاني كل- لوي سارنوالي افغانستان اعلام كرده است، به دوسيه هاي 17 تن از نامزدان انتخابات رياست جمهوري كه نتوانسته اند بيش تر از ده هزار راي بدست بياورند، در حالي كه كاپي هاي ده هزار كارت راي دهي را به كمسيون ارايه كرده اند،‌ را بررسي خواهد كرد.
گفته مي شود اين درخواست از سوي كمسيون انتخابات مطرح شده و هدف از آن ريشه يابي اين موضوع عنوان شده كه اگر اين نامزدان پشتيباني ده هزار تن از شهروندان افغان را با خود نداشته اند، پس كاپي ده هزار كارت راي دهي را از كجا و چگونه تهيه كرده و به كمسيون سپرده اند؟
همزمان تعديل قانون انتخابات توسط تيم رييس جمهور كرزي كه بلند بردن پول تضمين پيش پرداخت نامزدان انتخابات رياست جمهوري و پارلمان و افغاني سازي كامل كمسيون شكايات انتخاباتي از مهم ترين موارد تعديل شده در اين فرمان تقنيني است؛ با واكنش هاي گوناگوني روبرو شده است.
اين در حالي است كه كمسيون انتخابات در پيوند با رسيدگي به حدود يك ميليون و سه صد هزار راي تقلبي منسوب به آقاي كرزي و دوتن ديگر از نامزدان مطرح – داكتر عبدالله و رمضان بشر دوست سكوت كرده و رييس جمهوركرزي تقلبي خوانده شدن اين تعداد راي كه بيش تر آن به نفع وي در صندوق ها ريخته شده بود، را توطيه ي خارجي ها در برابر خودش خواند و با آنكه ظاهرا بسان وعده هاي پارينه اش در ديگر عرصه ها تعهد كرده است تا به اين موضوع رسيدگي كند، اما به نظر مي رسد كه مشاوران همه چيزفهم وي مشوره هاي مشميز كننده ي ديگري براي وي داده اند تا اگر بتوانند افكار عامه را از اين همه رسوايي كه به مسخ شدن چهره دموكراسي نوپاي افغانستان انجاميده، منحرف نمايند.
اما دستكم در دو محور "افغانيزه" كردن كمسيون شكايات انتخاباتي و به دادگاه كشانيدن نامزدان انتخابات رياست جمهوري؛ اين مشوره هاي منفعت آميز، زياد هم منطقي و دقيق به نظر نمي رسند.
افغاني كردن تمامي 5 عضو كمسيون شكايات انتخاباتي از نظر آناني كه به تعبير نزديكان آقاي كرزي عرق ملي شان به حدي بلند است كه افشاي تقلب يك ميليون و سه صد هزار راي در انتخابات رياست جمهوري را با منافع كلان افغانستان همسو نمي دانند، يك گام بزرگ براي خودماني تر كردن روند انتخابات در افغانستان و تنظيم امور بر وفق مراد حضرت سلطان و اطرافيان ايشان كه در وارونه جلوه دادن حقايق و واقعيت هاي بيرون از حصار هاي ارگ رياست جمهوري در پيش چشم هاي آقاي كرزي خبره گي بي شايبه و كم نظيري كسب كرده اند، قلمداد كنند.
اما آن بخش از مردم افغانستان و جهانيان كه افغاني كردن كامل كمسيون شكايات انتخاباتي به گونه يي كه مطمح نظر رييس جمهوري است را به مثابه ي پايان دادن به مهار ناپذيري روند رسيدگي نمادين به شكايت هاي انتخاباتي از سوي تيم حاكم در نتيجه ي بيرون كردن نمايندگان جامعه ي جهاني از اين كمسيون تلقي مي كنند؛ يك دست شدن اعضاي كمسيون شكايات انتخاباتي به گونه يي كه تمامي اعضاي آن از سوي رييس جمهوري انتخاب شوند را سنگ تمام گذاشتن به مشروعيت نامشروع حكومت برآمده از انتخابات 29 اسد، در انتخابات پارلماني سال آينده در نظر گرفته مي توانند.
از اين رهگذر مشروعيت به عاريت گرفته شده از پشتيباني جامعه ي جهاني نيز با پرسش هاي كلاني روبرو خواهد شد. زيرا بعيد به نظر مي رسد كه با توجه به عملكرد يك دست نهاد هاي حكومتي در حمايت از حامد كرزي در انتخابات 29 اسد، جامعه ي جهاني از روندي پشتيباني كه از يك سو به سلامت و شفافيت آن باورمند نباشد و از جانب ديگر تمامي مجرا هاي قانوني و شفاف دخيل بودن و نظارت آنان از چند و چون روندي كه با پول آنان و ظاهرا به خاطر تبديل كردن افغانستان به عضو مفيد جامعه ي جهاني راه اندازي مي شود، به روي آنان بسته شده باشد.
زيرا آنچه در جريان انتخابات رياست جمهوري اتفاق افتاد با وجود ادعا هاي پرتمتراق كمسيون هاي انتخاباتي و اطرافيان آقاي كرزي، اين موضوع را به اثبات رساند كه نهاد هاي داخلي و فرهنگ حاكم بر فعل و انفعالات درون ساختاري قدرت در افغانستان تا بدان حد از پختگي و ظرفيت نرسيده است كه شود برگزاري انتخابات به گونه يي كه مصلحت عامه ي مردم افغانستان فداي تماميت خواهي هاي قومي و ضد وبند هاي فساد اندود قدرت نشود را، از اين نهاد ها دستكم تازماني كه حامد كرزي رييس جمهور افغانستان خوانده مي شود، انتظار داشت.
از سوي ديگر معرفي هفده تن از نامزدان رياست جمهوري كه نتوانسته اند ده هزار راي بياورند به لوي سارنوالي اين پرسش را در اذهان تداعي مي كند كه آيا روشن شدن اين كه حدود يكنيم ميليون راي تقلبي چگونه به صندوق هاي نامزدان مطرح به ويژه فردي كه اكنون به سكان قدرت افغانستان تكيه زده است ريخته شد، اهميت بيش تر دارد يا اين كه چند نامزد آنهم در نتيجه ي ناتواني و نفهمي متوليان برگزاري انتخابات؛ مثلا با جعل كردن كارت هاي راي دهي يا چند بار كاپي كردن آن قصد رسيدن به شهرت از طريق نامزدي محض به سمت رياست جمهوري افغانستان و ياهم رسيدن به آمريت يك حوزه ي امنيتي يا فلان سمت حكومتي را داشته اند؟

۱۳۸۸ اسفند ۲, یکشنبه

از نبرد سنگين در هلمند، تا گرفتاري "ملا برادر" در كراچي پاكستان

در حالي كه از حدود يك هفته به اين سو عمليات نيرو هاي مشترك افغان و بين المللي در ولسوالي هاي مارجه و نادعلي ولايت هلمند بر ضد شورشيان ادامه دارد، مقامات امنيتي در پاكستان از بازداشت ملا عبدالغني برادر يكي از مخوف ترين چهره هاي طالبان افغاني در پاكستان خبر داده اند.
ملا برادر كه پيش از گرفتاري از او به نام رييس شوراي كويته و فرد شماره دوم طالبان نام برده مي شد، براي بسياري از مردم افغانستان چهره ي شناخته شده يي است و چه بسا شهروندان افغان كه وي را قاتل فرزندان شان،‌ كسي كه فرمان به آتش كشيدن تاكستان هاي شمالي را در دوران امارت طالباني صادر كرد و از پرنفوذ ترين سردسته هاي طالبان كه در واپسين سال هاي حاكميت جهنمي آنان بر بخش هاي وسيعي از افغانستان به خاطر قانع كردن رهبران اين گروه براي به زمين افگندن قامت دو هزار ساله ي بودا در باميان، در مقام معاونت وزارت دفاع طالبان بيش ترين تلاش ها را انجام داده بود،‌ مي دانند.
در حالي كه مقامات افغان و بين المللي با بزرگ نمايي نبرد جاري در هلمند تلاش دارند تا به زعم خود شان سردسته هاي طالبان را به نشستن پشت ميز مذاكره وادار كنند،‌ بازداشت ملا برادر توسط تيم مشترك استخباراتي امريكايي – پاكستاني در كراچي ظاهرا به بلند بودن دست پاكستان در "مبارزه ي جهاني برضد ترور" در صورتي كه دستگاه استخباراتي اين كشور اراده كند، اشاره دارد.
مقام هاي پاكستاني همواره تلاش كرده اند تا از طالبان/ هراس افگنان به عنوان ابزار هاي اعمال فشار بر دولت افغانستان و ايالات متحده ي امريكا استفاده كنند و پس از اعلام طرح صلح حامد كرزي در نشست لندن نيز به اين موضوع اذعان كرده اند كه مذاكره با طالبان چه افغاني و چه پاكستاني فقط از مجاري تعريف شده ي آي اس آي و با رعايت منافع راهبردي اين كشور در كارزار جهاني "مبارزه با هراس افگني" امكان پذير است.
شماري از تحليلگران مسايل منطقه به دام افتادن ملابرادر را نتيجه ي اختلافات وي با شبكه ي القاعده در پيوند با شيوه هاي طراحي و انجام عمليات هراس افگنانه در افغانستان تلقي كرده و اذعان كرده اند كه اگر ملا برادر گرفتار نمي شد، شايد از جمله فرماندهان طالبان مي بود كه تلاش هاي تازه ي دولت افغانستان و هم پيمانان بين المللي آن، صف او را از القاعده جدا مي كرد، چه اين كه با توجه به پيشينه ي فعاليت وي در گروه طالبان و روابط نزديك وي با ملا عمر جدا كردن اين دو بعيد به نظر مي رسيد.
آنچه در اين ميان قابل تامل است، در افغانستان با وجود اين كه زمان حضور نيرو هاي بين المللي به يك دهه نزديك مي شود،‌ نبرد با هراس افگني بيش تر به گونه ي سخت افزاري و با تكيه بر نيروي نظامي محض ادامه يافته است، به ويژه اين كه در بعد داخلي و از منظر عملكرد دولت افغانستان اين كارزار نبرد سخت بي سامان،‌ آشفته و حتا در مواردي آگنده با ناصداقتي و عوام فريبي بوده و است.
هنگامي كه در سايه ي انفعال،‌ بي برنامه گي و نگاه ابزار گرايانه،‌ سطحي نگرانه و مقطعي دولت،‌ تفكر طالباني به گسترانيدن دامنه نفوذ خويش بر لايه هاي سنتي و عقب مانده ي جامعه ي افغاني ادامه داده و موريانه وار به زير ساخت هاي نيم بند دولتي و حكومتي در سطوح مختلف آن نفوذ مي كنند، نه تنها آب از آب تكان نمي خورد بلكه حتا براي بلند نگه داشتن روحيه ستيز با طالبان/هراس افگنان در ذهن و ضمير آن بخش از جوانان افغانستان كه در لباس ارتش،‌ پوليس و استخبارات؛ در كوه ها و دشت هاي هلمند و فراه و كندهار و... با جوخه هاي مرگ و نفرت طالباني دست و پنجه نرم مي كنند، اندك ترين توجهي صورت نمي گيرد.
با آنكه رييس جمهور كرزي در مراوده با طالبان در يك بده بستان خونين از نشاني مردم افغانستان حاتم بخشي مي كند،‌ بازداشت ملابرادر در پاكستان مي تواند اين شادماني را در ذهن بسياري از مردم اين كشور ايجاد كند كه از جمله ي جنايت كاراني كه اكنون تلاش مي شود از آنان قهرمانان افسانه يي ساخته شود، يكتن آنان به دام نيرو هاي امريكايي افتاده است. اما اين نگراني هم باقي است كه اگر ملا برادر به دولت افغانستان سپرده شود،‌ رييس جمهور كرزي با سخاوتمندي تمام ايشان را ببخشايند و در پيش چشم هاي مردمي كه رنج هاي بيشماري را از تماميت خواهي خشونت آميز و نفرت اندود طالباني تحمل كرده اند،‌ بسان ملاضعيف،‌ ملاراكتي،‌ ملا متوكل و ديگران به بلندگو هاي ترويج تفكر طالباني در دستگاه دولتي به ظاهر دموكراتيك افغانستان مبدل شوند. ‌


۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

عفو بين الملل ويادمان افسانه يي فراموش شده

در حالي كه حكومت افغانستان براي اجرايي ساختن طرح صلحي كه در نشست لندن ارايه كرده آمادگي مي گيرد،‌ سازمان عفو بين المللي از رييس جمهور كرزي خواسته است تا به صورت فوري منشور مصالحه ي ملي مصوب زمستان سال 1385 خورشيدي پارلمان افغانستان كه توسط رييس جمهوري نيز توشيح شده است، را ملغا يا دستكم معلق اعلان كند.
بر مبناي اين منشور جنجالي،‌ تمامي افرادي كه در جريان جنگ هاي سه دهه ي گذشته به ارتكاب جرايم جنگي و جنايت در برابر بشريت متهم شده اند،‌ از هرگونه تعقيب عدلي در پيوند با اين گونه اتهام ها معافيت حاصل مي كنند.
با آنكه تصويب و توشيح اين منشور با واكنش هاي تند نهاد هاي مدافع حقوق بشر و قربانيان جنايت هاي جنگي دهه هاي گذشته روبرو شد اما،‌ قدرت و نفوذ قابل ملاحظه ي متهمان به ارتكاب اين جنايت ها در دستگاه دولتي افغانستان،‌ مانع شكل گيري هرنوع روندي كه به تامين عدالت از منظر محاكمه ي جنايت كاران جنگي بينجامد،‌ در چند سال گذشته شده است.
از سوي ديگر با آنكه دولت افغانستان پس از چاپ اين منشور در جريده ي رسمي از انتشار و در دسترس عامه قرار دادن آن خود داري كرده است اما،‌ اجرايي نشدن برنامه ي عدالت انتقالي كه در صورت تطبيق آن حيثت كذايي و زورمدارانه ي شمار زيادي از بلند پايه گان واجب الاحترام نظام را به چالش فراخوانده مي شد، ناديده گرفتن حقوق قربانيان جنايت هاي جنگي در پيوند با بحث مذاكره به شورشيان از مهم ترين پيامد هاي تصويب اين قانون پنداشته مي شود كه به عقيده ي شماري از فعالان حقوق بشر حتا رييس جمهور كرزي نيز از آن سود جويي كرده و مي كند.

آنچه "برنامه ي عمل دولت براي صلح،‌ مصالحه و عدالت" خوانده مي شد، اندكي پيش از تصويب منشور مصالحه ي ملي در پالمان از سوي حكومت افغانستان در سال 2006 به نشست پاريس ارايه شده بود كه اذعان به رنج هاي قربانيان جنايت هاي جنگي ايجاد نمادهايي براي قدرداني از آنان، نقشه كشي جنايت هاي ضد بشري و پاك سازي نهاد هاي عدلي و قضايي افغانستان از وجود افراد متهم به فساد از محور هاي كليدي اين برنامه به شمار مي رفت.
اگرچه تلاش هايي از سوي كمسيون مستقل حقوق بشر افغانستان به منظور اجراي اين برنامه صورت گرفت،‌ اما حكومت افغانستان و در راس حامد كرزي رييس جمهور،‌ هيچ گاه اراده سياسي لازم براي اجراي اين برنامه را از خود تبارز نداد كه مدافعان حقوق بشر برخورد انفعالي دولت افغانستان در اجراي برنامه ي عدالت انتقالي را به تصويب منشور مصالحه ي ملي و امضاي آن از سوي رييس جمهور كرزي مرتبط مي دانند.
اكنون كه به نظر مي رسد تلاش ها براي برگرداندن سردسته هاي طالبان و حزب اسلامي به روند صلح به هر صورت و به هر قيمت ممكن از سوي رييس جمهور كرزي و شماري از هم پيمانان وي در ايتلاف جهاني ضد ترور روي دست گرفته شده است و به اين صورت تا تكميل دايره ي جنايت كاران در دستگاه دولتي افغانستان فاصله ي چنداني باقي نمانده است، واكنش سازمان عفو بين المللي از جهت هاي مختلفي در خور تامل است به ويژه اين واكنش مي تواند برخواسته از اين نگراني باشد كه در پشت پرده ي زد و بند هاي سياسي به ظاهر صلح خواهانه در افغانستان نه تنها جايگاهي براي مفاهيمي بسان حقوق بشر،‌ عدالت و رعايت حقوق قربانيان جنايت هاي ضد بشري در نظر گرفته نشده، بلكه به متهمان كليدي نقض اين ارزش هاي جهان شمول باج دهي مي شود.
از آنجايي كه بسياري از متهمان به جنايت هاي ضد بشري در هشت سال گذشته در سايه ي معافيت برخواسته از منشور مصالحه ي ملي و منفعت انديشي هاي رييس جمهور كرزي در رده هاي بلند دستگاه دولتي افغانستان جاخوش كرده و نفوذ و قدرت آنان حتا بيش تر از زماني كه به صورت علني دسته هاي مسلح در اختيار داشتند،‌ در ساختار اجتماعي افغانستان نهادينه شده و اين روند در اشكال متفاوت آن شامل سردسته هاي شورشيان/ هراس افگناني كه اكنون نيز به كشتار مردم بيگناه به خاطر رسيدن به اهداف شان ادامه ميدهند هم گرديده است.
در چنين وضعيتي به اثر گذاري آنچه به تازه گي از سوي سازمان عفو بين المللي مطرح گرديده،‌ نمي توان اميد بست،‌ زيرا در كنار فرهنگ ساختارمند سنتي جامعه ي افغاني كه جنايت كاران در لايه هاي متنوع آن از قدرت و نفوذي برخوردار مي شوند كه به جاي مجازات و افتادن به زندان،‌ با تقدس مآبي و احترامي كه برروي جنايت و وحشت آفريني بنا مي شود، استقبال مي شوند، جامعه ي جهاني و كشور هايي كه در هشت سال گذشته دليل حضور پر خرج نظامي و قرباني كردن فرزندان شان در نبرد با هراس افگني را دفاع از حقوق بشر، تامين عدالت و برچيدن بساط تندروي در افغانستان و منطقه عنوان مي كردند،‌ به پشتيبانان روندي مبدل شده اند كه سرانجام آن تكميل دايره ي جنايت كاران در زير چتر به ظاهر دموكراتيك،‌ مدني و ارزش مداري به نام "دولت جمهوري اسلامي افغانستان" تلقي شده مي تواند.

ره آورد نشست هاي بين المللي؛ مهار ناپذيري بحران افغانستان

حامد كرزي رييس جمهور و شماري از بلند پايه گان هم ركاب وي از هفته ها به اين سو سرگرم سفر به كشور هاي مختلف و اشتراك در نشست هاي به ظاهر مهم بين المللي كه اجنداي تمامي يا دستكم بخشي از آن ها را مسايل مربوط به افغانستان شكل مي دهد، بوده اند.
در چند سال گذشته، مبارزه با هراس افگنی و مواد مخدر، جلوگیری از کشتار غیر نظامیان در عملیات ضد هراس افگني، افزایش یا کاهش نیرو های جهاني مستقر در افغانستان از موضوعات كليدي مورد بحث در نشست هاي جهاني پيرامون افغانستان بوده اند. اما پس از انتخابات رياست جمهوري؛‌ مبارزه با فساد اداري . جستجوی راه های تامین صلح و گفتگو با مخالفین مسلح دولت افغانستان از موضوع هايي اند که ورد زبان دست اندرکاران داخلی و بین المللی مسایل افغانستان بوده و در هریکی از نشست های بین المللي، و مسافرت هاي ديپلوماتيك الفاظ و کلمات متفاوت از سوی جوانب مختلف مي باشند.
رييس جمهور كرزي پس از اشتراك در نشست لندن2 و سپس سفر به عربستان سعودي و پس از آن چهل و ششمين نشست امنيت جهاني در ميونيخ حرف هايي را تكرار كرد كه حتا با آنچه وي در سال گذشته در همين نشست ايراد نموده بود، تفاوت چنداني نداشته است.
"ما از تمام طالبانی که به شبکه القاعده ارتباط ندارند، در گروه های تروریستی مشارکت نداشته اند ومی خواهند به کشور باز گردند، در نظر دارند بر اساس قانون اساسی افغانستان به زنده گی شان ادامه دهد، صلح در این کشور را خواهانند و می خواهند به زنده گی عادی ادامه دهند برای بازگشت به کشور دعوت می کنیم." دقيقاًحرف هايي بود كه سال گذشته از زبان وي در اين نشست روايت شده بود.
اگرچه این سخنان رییس جمهور کرزی از حدود سه سال به این سو هر چند گاه یکبار بر حسب ضرورت تکرار شده، اما هیچ گاه یک برنامه ی منسجم و مدون برای عملی شدن آن ارایه نشده بود.
اكنون آقاي كرزي از طرح صلحي سخن مي گويد كه ظاهراً به خاطر ادغام مجدد شورشيان به روند صلح به تازه گي در نشست لندن ارايه كرده است.

با آن که اين برنامه ي تازه با ابهامات و نقض های ساختاری روبرو بوده و تعریف رابطه ی طالبان با شبکه ی القاعده از منظر دسته بندی های کرزی و اطرافيان وي از معما هایی بوده که فقط ایشان در پشت تریبیون های کنفرانس های بین المللی و بعضاً در کاخ ریاست جمهوری آن را حل شده تلقی می کنند در هشت سال گذشته حتی سازمان های استخباراتی نیز پاسخ های قانع کننده یی بدان دریافت نکرده اند. در عين حال هرباری که درخواست هایی از این دست از سوی تیم آقای کرزی مطرح شده شورشیان مسلح انجام هرنوع مذاکره یی با دولت را به خروج نیرو های بین المللی از افغانستان مشروط کرده اند.
شاید هریکی از افراد حاضر در این کنفرانس ها اعم از موافقان و مخالفان مذاکره ی دولت افغانستان با شورشیان مسلح؛ از خود پرسیده باشند که آقای کرزی برای آغاز و پیش برد فرایند پیچیده ی ایجاد زمینه های تامین صلح و ثبات پایدار در کشورش از منظر چگونه گی تعیین رویکرد دستگاه دولتی افغانستان، به کی ها و در کجا ها چشم دوخته و منتظر چه زمان و زمینه هایی می باشد؟
چون آنچه این فرایند را بیشتر از هر عامل دیگری با چالش ها و موانع روبرو کرده، رویکرد گنگ و برخورد های مقطعی و واکنشی دولت افغانستان در قبال عوامل دوام بحران در این کشور و تامین صلح به عنوان بستر اصلی تمامی فرایند های پیش رونده به سوی ثبات پایدار در افغانستان در حال گذار از جنگ بوده است.

در حالي كه به تازه گي از اختصاص ميليون ها دالر در نشست لندن براي پيش برد برنامه ي تازه ي رييس جمهور كرزي كه به باور آگاهان امور تطميع افراد متعلق و مرتبط به رده هاي مياني شورشيان كليدي ترين محور آن است، در نشست لندن سخن گفته شده، فعالیت های آنچه کمسیون تحکیم صلح افغانستان خوانده می شود مهمترین و پرمصرف ترین دستگاهی که دولت افغانستان ظاهراً به خاطر تامین صلح در کشور نزدیک به 5 سال پیش ایجاد کرده؛ بیشتر از این که دورنمای صلح در افغانستان را روشن ساخته باشد، به مسخ این فرایند مهم نزد افکار عامه کمک کرده است.
این کمسیون تا اکنون از پیوستن حدود 8000 تن از شورشیان به دولت و رهايي شماري از زندانيان، از زندان های آمریکایی ها در بگرام و گوانتانامو خبر داده، اما در عمل موثریت کار این کمسیون که ریاست آن را صبغت الله مجددی به عهده دارد با پرسش های کلانی روبرو می باشد.
در حالی که با توجه به هزینه های گزافی که کمسیون تحکیم صلح به مصرف رسانده و قرار است تا پول هاي زياد ديگري زير همين نام در افغانستان به گردش بيفتد، دستکم یک استراتیژی دقیق و همه جانبه به خاطر تامین صلح در افغانستان بر اساس معیار های دقیق و علمی به ترتیب و تدوین نشده تا در چارچوب آن از یک طرف فعالیت هايي كه به خاطر تامین صلح در افغانستان انجام مي شود از برنامه های مقطعی و ابزاری سیاست گران سنتی افغانستان فراتر رود و از جانب دیگر ابتکار عمل در این زمینه از دست شبکه های استخباراتی و اطلاعاتی منطقه بیرون آورده شود.
از سوي ديگر به نظر مي رسد كه جامعه ي جهاني نيز فرصت و زمينه ي باز انديشي در مورد ريشه هاي بحران بي سرانجام افغانستان را در هشت سال گذشته به هدر داده اند،‌ زيرا درحالي كه سراسر حرف هايي كه هرچندگاه يكبار پيرامون مسايل افغانستان بيان مي شود چند جمله ي تكراري است كه هر كشور بر مبناي منافع خودش از آن تعريف ارايه مي كند و از همان رهگذر هاي وي‍ژه ي خويش نيز به ايفاي نقش در اين كشور مي پردازند.
اين بيان رييس جمهور كرزي در نشست امنيتي ميونيخ كه بنا به توصيه ي شماري از رهبران جهان اجباري شدن خدمت سربازي در كشور را بررسي مي كند،‌ صرف نظر از اين كه اجباري شدن خدمت سربازي در افغانستان خوب است يابد امكان پذير است يا ناممكن،‌ به اين موضوع اشاره دارد كه نه تنها رييس جمهور كرزي بلكه "رهبران جهان" نيز در پيوند باقضاياي افغانستان دچار سردرگمي بوده و خواستار دوام روند آزمون و خطا در اين كشور جنگ زده اند.
اگرچه سخنان دبيركل ناتو، مقام هاي نظامي كشور هاي غربي و ديگر آگاهان مسايل نظامي بين المللي در نشست امنيتي ميونيخ بازتاب دهنده ي شکل گیری نگاه تازه‌ی متحدان روند جدید افغانستان است اما در تمامي اين سخنراني هاي پرجاذبه يك جنبه دارد و آن اين كه به بحران چند بعدي افغانستان فقط از زاويه ي نظامي نگريسته مي شود و به زمينه هاي اجتماعي، سياسي،‌ فرهنگي، تاريخي و ايديولو‍ژيك دوام بحران هيچ گونه توجهي صورت نمي گيرد،‌ شايد اين طرز ديد شماري از نظاميان و نظامي گرايان غربي ناشي از همين نگره ي مصلت انديشانه باشد كه ايجاد زيرساخت هاي اصلي براي تامين و نهادينه سازي مولفه هاي ثبات محور به تدوين و اجراي برنامه ي خرج بردار و زمان گيري نيازمند است كه نظريه پردازان و تيوريسن هاي همپيمانان غربي روند كنوني افغانستان آن را با منافع درازمدت و راهبردي شان سازگار نمي بينند.
در بعد داخلي نيز بیانیه های از پیش نوشته شده ی آقای کرزی دیگر در محافل سیاسی و دیپلوماتیک جهان ماهیت و اثر گزاری پارینه را از دست داده و حالا دیگر زمانی که آقای کرزی در هر جایی و به هر دلیلی شروع به سخن گفتن می کند این موضوع تقریباً به تمامی مخاطبان وی تاحدود زیادی قابل پیش بینی است که ایشان روی کدام موضوعات صحبت می کنند و کدام موقف چندین بار تکرار شده ی خود را که از سوی دستیاران عقل کل وی به اصطلاح بروز سازي شده است، یک بار دیگر تکرار می فرمانید و آنجه در کلیت رییس جمهور کرزی در کنفرانس امنیتی میونیخ بیان داشته، اشاره به همان بنبست هایی است که افغانستان تحت رهبری ایشان از 8 سال به این سو در آن گیر مانده است.
آقای کرزی با آنكه همواره بخشی از ناتوانی های اداره ی زیر فرمان خود در زمینه های تامین امنیت، مبارزه با مواد مخدر و فساد اداری را پذیرفته به مشکلات موجود در دستگاه مدیریتی خود نیز اذعان داشته اما بدون اين كه به جستجوي راه هاي عملي براي از ميان برداشتن اين همه چالش فراراه روند كنوني كشور، گناه بسیاری از ناکامی های خويش را به گردن جامعه ی بین المللی، همسایه گان افغانستان و قدرت های منطقه یی می اندازد، اما آنچه در بیشتر موارد با چشم پوشی های ایشان و مشاوران همه چیز فهم وی روبرو مي شود، ضعف مدیریت، نبود روحیه ی خدمت گذاری به مردم، تمامیت خواهی و رجحان داشتن روابط قبیله یی و گروهی بر ضوابط و مهم تر از همه نبود دید استراتیژیك، اراده و توانایی لازم فکری و اندیشه گی برای مدیریت بحران در ساختار های مدیریتی کشور در هشت سال گذشته بوده است که اينك نشانه هاي لبريز شدن کاسه ی صبر پشتیبانان روند كنوني افغانستان نيز به طرز نگران كننده يي در حال پديدار شدن است.






۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

از لندن تا رياض

در جستجوي سرنخ ناپيداي بحران

حامد كرزي رييس جمهور كشور در حالي به اميد پيش برد روند صلح در افغانستان به عربستان سعودي سفر كرده كه اراده ي حكومت سعودي و اثرگذاري مثبت تلاش هايي كه احتمالا در پاسخ به درخواست "جدي تر" كرزي از سوي ملك عبدالله انجام شود، با پرسش هاي زيادي روبرو مي باشد.
اگرچه به تازه گي 5 تن از مقام هاي پيشين "امارت طالباني" از ليست سياه شوراي امنيت سازمان ملل بيرون آورده شدند،‌و گفته مي شود، دولت افغانستان در آينده ي نزديك خواستار بيرون آوردن نام هاي شمار بيش تري از افراد وابسته به شورشيان از فهرست سياه شوراي امنيت سازمان ملل خواهد شد اما تا اكنون نه تنها سردسته های شورشیان مسلح در لیست سیاه شورای امنیت سازمان ملل و ایالات متحده‌ی آمریکا قرار دارند بلكه در حال حار بعيد به نظر مي رسد كه اين درخواست شامل ملا عمر و گلبدين حكمتيار نيز شود.
اگر هم بنابه درخواست كرزي و ملك عبدالله بیرون کردن نام اين دو تن از لیست سیاه در دستور کار قدرت‌های بزرگ قرار بگیرد، اولاً شبکه‌ی القاعده به عنوان یک تهدید جهانی سرجای خود باقی است و هیچ ضمانتی هم وجود ندارد که اگر هم ملا عمر و گلبدین حکمتیار از لیست سیاه بیرون آورده شوند، پایان قایله ی بحران افغانستان متصور باشد، چون از یکطرف تفکر تندروانه ی ریشه دار طالبانی در دوسوی دیورند زیر چتر حمایتی سازمان های جاسوسی منطقه و شیخ های ثروتمند عرب که شاید هم بسیاری آنان هرچند گاه یکبار با جناب شاه سعودی بر سریک خوان می نشینند، به شدت در حال قدرت گرفتن است.
در کنار این نارضایتی از عملکرد های نیرو های خارجی مستقر در افغانستان و افزايش فاصله ها ميان مردم و روند جاري در كشور در نتيجه ي بی کفایتی و ضعف نهاد های خدمات عامه، امید واری‌های شورشیان مبنی بر زمین گیر شدن نیروهای بین‌المللی در افغانستان و در نهایت آمدن تغییرات کلان در افغانستان و منطقه به نفع آنان و پشتيبانان منطقه یی شان را افزایش می‌دهد که این شادمانی ها شامل حال شاه سعودی نیز شده می تواند که در نهایت گماشته گان پارینه ی خود را در برابر حریفان منطقه یی و جهانی بر اریکه های قدرت در افغانستان ببیند.

این که چرا و چگونه آقای کرزی مثلاً به خاطر تامین صلح در افغانستان دست به دامان شاه سعودی شده است نیز به بازی گرفتن افکار عمومی در کشور های منطقه و جهان در ارتباط به گفتمان صلح در افغانستان را تشديد كند.

به این صورت در حالی که چشم انداز روشنی برای ایجاد بستر ها و ظرفیت های لازم در درون ساختار های اجتماعی افغانستان و اوضاع منطقه برای تامین صلح در اين بخش از جهان لا اقل در کوتاه مدت تاريك به نظر می رسد، اثرگزاري مثبت سفر رييس جمهور كرزي به زادگاه اسامه بن لادن نيز در هاله يي از شك و گمان باقي مي ماند. زيرا بخشي از سرنخ هاي پيچيده گي بحران كنوني در افغانستان را در لاي سياست ها و برنامه هاي منفعت انديشانه ي كشور هايي بسان عربستان سعودي نيز مي توان جستجو كرد. چه اين كه از شرط گذاري هاي اين كشور در پيوند با درخواست رييس جمهور كرزي نيز بر مي آيد كه شاه سعودي علاقه ي چنداني به جدا كردن راه اسامه بن لادن هراس افگن عرب تباري كه تا اكنون هزاران كيلومتر دور تر از كشور زادگاهش با ميدان جنگ و جهاد ساختن ديگر سرزمين هاي اسلامي ، افغانستان و پاكستان خود را قهرمان افسانه يي اذهان عرب هاي ثروتمند ساخته است،‌ از ملا عمر به عنوان فردي كه تا اكنون بيش ترين تعداد فرزندان مسلمان افغان را در سايه ي القاآت تخدير كننده ي وي قرباني كرده است، جدا شود، زيرا اغتشاش هاي اخير در يمن اين پيام را نه تنها به عربستان سعودي بلكه به ديگر كشور هاي عربي داده است كه پايان قايله ي جنگ در افغانستان به مثابه ي تغيير جغرافياي بحران به شبه جزيره ي عربستان و ديگر سرزمين هاي عربي – اسلامي تلقي شده مي تواند.

۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه


وقتی نیرو های خودی به جان هم می افتند!


در یک درگیری میان نیرو های امریکایی و سربازان اردوی ملی افغانستان که گفته شده در نتیجه ی بروز سوء تفاهم هنگام برگشت از عملیات نظامی برضد شورشیان در ولسوالی سیدآباد ولایت میدان وردگ صورت گرفته، 11 تن از سربازان اردوی ملی افغانستان کشته و زخمی شده اند.
رویداد های مشابه در سال های گذشته چندین بار به کشته و زخمی شدن شماری از سربازان اردوی و پولیس ملی افغانستان انجامیده است.
اگرهم نتیجه ی چنین برخورد هایی آنگونه که مسوولان حکومتی در ارتباط به رویداد میدان وردک گفته اند، بروز سوء تفاهم بوده است، شورشیان مسلح اعم از طالبان، حزب اسلامی و دیگر دسته های ناشناخته ی هم سنخ آنان تلاش کرده اند از این گونه رویداد ها به نفع خود استفاده نمایند.
گاهی زمینه سازی چنین برخورد هایی را به گماشته گان خود شان در صفوف اردو و پولیس نسبت داده اند و زمانی هم تلفات ناشی از این گونه رویداد ها را بزرگ نمایی کرده و کوشیده اند تا از یک طرف اعتماد و هم آهنگی موجود میان نیروهای مشترک را کاهش دهند و از جانب دیگر، فاصله گرفتن افکار عامه از روند جاری در کشور و حضور نیرو های بین المللی در افغانستان را شدت ببخشند.
درمورد افرادی که بلافاصله پس از وقوع بسیاری از رویداد های هراس افگنانه از نشانی های نامعلوم در تماس های تلفنی با شماری از خبرنگاران، خود را سخنگویان گروه طالبان یا حزب اسلامی معرفی نموده و از ورای این گونه رویدادها رجزخوانی می کنند، این احتمال وجود دارد که اگر استفاده ی تبلیغاتی از پذیرش مسوولیت حوادث طبیعی نیز امکان پذیر باشد، آنان وقوع زلزله، سیلاب و رانش زمین و لغزش کوه را به جوخه های مرگ و نفرت وابسته به خویش نسبت خواهند داد.
اما آنچه در این میان قابل تامل است این که اگر آنگونه که نیرو های بین المللی و افغان اذعان کرده اند، سال 2000 سال نبرد های خونین برای درهم شکستن طالبان/هراس افگنان باشد، نفوذ شورشیان در بدنه ی نیرو های امنیتی افغان باید بیش تر از هر زمان دیگری مورد توجه قرار بگیرد و آسیب پذیری ساختار های نه چندان نظم یافته ی این نیرو ها به ویژه پولیس از این رهگذر پایین آورده شود، زیرا برخی از آگاهان مسایل نظامی با استناد به رویداد های خونینی از نوع آنچه در روز 28 جدی در چند متری ارگ ریاست جمهوری اتفاق افتاد، ابراز عقیده می کنند که این گونه رویداد ها به ویژه رسیدن افراد مجهز با سلاح و جنگ افزار، با گذشتن از این همه سد و مانع تا دروازه های ریاست جمهوری، فقط با رخنه کردن در بخش هایی از نیرو های امنیتی یا دستکم تطمیع افراد قدرت مند و صاحب مقامی در این سوی خط امکان پذیر است.
چه این که اختصاص حدود 40 میلیون دالر از سوی ایالات متحده و بریتانیا برای تطمیع حلقات میانی شورشیان می تواند واکنش های شبکه های هراس افگنی و سازمان های استخباراتی پشتیبان طالبان را در پی داشته باشد و در یک بازی چند بعدی، پیچیده و جهنمی؛ از یک طرف تلفات نیرو‌های امنیتی افغان افزایش یابد و از جانب دیگر افزایش بی اعتمادی میان نیرو های بین المللی که جنگنده های هوایی آنان در برخی موارد با دستپاچه گی به تفنگداران امریکایی و افغان آتش گشوده اند و نیروهای مسلح متعلق به دولت افغانستان زمینه ی قدرت نمایی هرچه بیش تر شورشیان را در یک جنگ فرسایشی و پیچیده فراهم نماید.