۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

دیورند





تنش مرزی با پاکستان، شمشیر دو دم 

تنش در روابط افغانستان و پاکستان پس از درگیری میان مرزبانان دو کشور در ولسوالی گوشته ولایت ننگرهار افزایش یافته است، رییس جمهور کرزی در تازه ترین اظهاراتش در این مورد حمله های نیرو های پاکستانی به مناطق مرزی کشور را بخشی از تلاش های پاکستان برای وادار کردن جانب افغانستان جهت به رسمیت شناختن خط مرزی دیورند عنوان کرده و همچنان اذعان کرده که دستاورد های افغانستان در 11 سال گذشته در راستای دولت سازی برای پاکستان غیر قابل تحمل است.
آقای کرزی همچنان گفت که خط دیورند را به رسمیت نمی شناسد و پیشتر از این جلوگیری از حمله ها و مداخله های همسایه گان در امور افغانستان را از پیش شرط های امضای توافق نامه امنیتی با ایالات متحده امریکا عنوان کرده است.
حمله های توپخانه یی نظامیان پاکستانی بر شماری از ولسوالی های ولایت های ننگرهار، کنر و نورستان در امتداد مرز 2700 کیلومتری دیورند، از حدود دوسال پیش آغاز شده و در واپسین مورد به گفته ی مقام های امنیتی، ایجاد یک دروازه در فلات این سوی دیورند و بر بنیاد برخی ادعا ها در عمق 10 کیلومتری خاک افغانستان از سوی مرزبانان پاکستانی با واکنش شدید نیرو های امنیتی – دفاعی افغانستان روبرو شد و این نیرو ها توانستند دروازه ایجاد شده را نابود سازند و نیرو های پاکستانی را وادار به عقب نشینی کنند.
 این نبرد چندساعته "پیروزمند" که به کشته شدن یک تن و زخمی شدن سه تن دیگر از سربازان پولیس مرزی افغانستان انجامید، در افغانستان بازتاب گسترده یی داشته، شماری در کابل، ننگرهار و لغمان با راه اندازی تظاهرات بر طبل جنگ کوبیدند و رییس جمهور کرزی نیز همپای این موج به گونه یی حرکت کرد که ژرفنای تنش آلود بودن روابط دو کشور و دورنمای تاریک آن را به نمایش گذاشت.
 در اظهار نظر هایی که در شبکه های اجتماعی صورت گرفته می توان اعتماد و باور مندی به نیرو های امنیتی کشور و همچنان بالا رفتن وجهه و اعتبار این نیرو ها نزد افکار عامه را به مثابه یک پدیده مثبت مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد، اما روی دیگر این واکنش ها بالا بودن میزان احساسات مردم و مسوولان را به گونه یی بازتاب می دهد که عقلانیت جمعی و برخورد متناسب با پیچیده گی های و الزامیت های وضعیت موجود را به حاشیه می راند.
آنچه در این میان قابل تامل است این که سربازان در صفوف نیرو های امنیتی در مقابله با حمله های انتحاری و مقابله با تهدید های امنیتی از ورای رویکرد های خشونت آمیز شورشیان و به تازه گی هم مقابله با توسعه طلبی های مرزی پاکستان توانایی و قابلیت قابل توصیفی از خود تبارز داده اند، اما پرسش بنیادینی که در حال حاضر و پیشاپیش باید به آن پاسخ داده شود این که اگر در نتیجه اقدامات تحریک آمیز دو طرف و موجی از احساسات که به نظر می رسد دولت افغانستان در صدد انگیزش هرچه بیشتر آن در برابر پاکستان است، جنگی میان افغانستان و پاکستان صورت بگیرد؛ کدام یک از طرفین بیش ترین آسیب را خواهد دید. آیا نیرو های دفاعی و امنیتی افغانستان از نظر تعادل استراتژیک قوا تا بدان حد از توانایی بشری، روانی و تسلیحاتی رسیده اند که آسیب های ناشی از یک چنین جنگی برای تداوم ثبات نیم بند موجود در کشور را به حداقل برساند یا خیر؟
در حالی که تب ملی گرایی و پاکستان ستیزی در افغانستان در حال بالا رفتن است، پاکستان اما در این مورد با سردی و مدارای استراتژیک برخورد می کند، زیرا از یک سو انتخابات پارلمانی یازدهم می  این کشور برای دولت و مردم پاکستان اولویت با اهمیت تر از تنش مرزی میان این کشور و افغانستان در فلات دور افتاده ی قبایلی زیر اداره این کشور است و از جانب دیگر به ویژه پی از این که رییس دفتر رییس جمهور کرزی ناتو را به واگزاری بخشی از پایگاه های نظامی خویش در مرز افغانستان به نیرو های ارتش پاکستان و دخیل بودن نظامیان خارجی در تنش مرزی میان دو کشور متهم کرد، ممکن است نظامیان پاکستانی مشغول ارزیابی چگونه گی برخورد نیرو های بین المللی در صورتی که تنش های موجود میان افغانستان و پاکستان به رویارویی و در فرجام جنگ مسلحانه میان دو کشور باشند. زیرا با وجود بلند رفتن روحیه و توانایی نیرو های امنیتی و دفاعی افغانستان و مولفه های نرم افزاری مانند "غیرت افغانی" که ظاهرا دولت افغانستان در صدد انگیزش آن است، یگانه عاملی که نظامیان پاکستان را از برنامه ریزی برای حمله به افغانستان یا هم توسعه طلبی آشکار در مرز های افغانستان باز بدارد، حضور نیرو های بین المللی و منافع اقتصادی و تجارتی این کشور در افغانستان است، چه این که جنگ نیابتی این کشور با استفاده از افراطیت مسلح در شهر ها و عوامل تبلیغاتی آنان روستا های افغانستان در وجود طالبان و حزب اسلامی حکمتیار همچنان ادامه دارد و دستکم در حال حاضر نیاز چندانی به رویارویی با نیرو های امنیتی افغانستان و باز کردن جبهه دیگری بسان کشمیر در مرز های شمال غربی کشور شان نمی بینند.
اما در حالی که افغانستان در حال حاضر فرایند های مهمی مانند انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، انتقال مسوولیت های امنیتی و بیرون شدن نیرو های خارجی را پیش رو دارد، باز کردن هرنوع پرونده دیگر مانند، زخم ناسور دیورند، برگزاری لویه جرگه در مورد توافقنامه امنیتی و مهم تر از همه گسترش تنش مرزی با پاکستان تا حدی که بروز جنگ تمام عیار میان دو کشور در آیینه آن متصور باشد، در هر حالت به این فرایند های اصلی که تداوم ثبات نیم بند موجود در کشور در گرو پیشبرد موفقانه و هوشمندانه ی آن از سوی دولت افغانستان است، آسیب خواهد رساند و افزون بر آن این احتمال هم قابل طرح است که صحنه سازی برای انحراف افکار عامه در افغانستان از انتخابات ریاست جمهوری سال 1393  و وقت کشی در این زمینه در بعد داخلی با منافع تیم حاکم بر افغانستان است و در بعد منطقه یی کشور های منطقه را با منافع استراتیژیک شان در افغانستان که همانا زمین گیر شدن جامعه بین المللی و غرب در افغانستان و شکست روند دولت سازی و ملت پروری در افغانستان است نزدیک تر خواهد ساخت و در فرجام جامعه جهانی با سرخورده گی به نظامی گری و پی گیری اهداف خود با توصل به گروه های قدرت و معامله با جنگ سالاران و حتا تندروان مسلح روی خواهند آورد و بازنده اصلی این غایله مردم افغانستان و آنانی خواهند بود که امروزه در جاده های کابل، ننگرهار و لغمان در فضای مسموم و آگنده از آرایه ها و هنجارمندی های قومی – ایدیولوژیک "غیرت افغانی" را فریاد می زنند.