۱۳۸۹ فروردین ۹, دوشنبه

از كابل تا روم

سفر به شهر تنديس هاي استوره يي

ملت ها در هرجاي اين كره ي خاكي كه زندگي دارند به ارزش هاي تاريخي و تمدني خويش ارزش ويژه يي قايل اند و در جهان متكثر كنوني هيچ يك از كشور هاي جهان از پاسداشت ارزش هاي تمدني، تاريخي، فرهنگي و اعتقادي خويش بي نياز بوده نمي تواند.
سفر از يك كشور عقب مانده ي جهان سومي مانند افغانستان كه سه دهه جنگ تاروپود آن را از هم گسسته است، به كشور ايتاليا كه ميراث دار تمدن كهن روم بوده و در اين جاي تاريخ نيز دستكمي از كشور هاي پيش رفته و ثروتمند جهان ندارد؛ پيام هاي گوناگوني به انسان مي دهد.
شهر روم پايتخت ايتالياي كنوني كه درواقع بر روي سنگ پاره هاي تمدن روم باستان بنا شده، به ما كه خود را وارثان تمدني همپاي روم و يونان در اين سوي دنيا مي دانيم و با چسپيدن محض به افسانه هايي از غارت و غيرت، تور و شمشير ويرانگري و چپاول بالاي عالم و آدم فخر مي فروشيم، اين موضوع را گوشزد مي كند كه نازيدن به جانمايه هاي تمدني- تاريخي در صورتي زيبنده است كه وضعيت امروزين ما تداوم روندي باشد كه از يك سو جاي پاي دانشمندان و فرهيخته گاني كه مدنيت هاي بشري وامدار تلاش ها و سخت كوشي هاي آنان است، در درازناي تاريخ دست يافتني باشد و از جانب ديگر كارنامه ها، رويكرد ها و انديشه ها و افكار امروزين ما نيز در ظرف ها و زمينه هايي تبارز يابد كه نه تنها پشتوانه هاي تاريخي - تمدني بر آن سنگيني نكند، بلكه نماد ها و نمود هاي تمدن هاي كهن بر زاويه ها و چهره هاي زندگي مان پديدار باشد كه سوگمندانه در مورد ما چنين نيست اما عظمت برخاسته از تمدن روم باستان بر چهره ي شهر رومي كه اكنون پايتخت ايتاليا است، به ساده گي قابل رويت است.
حدود ساعت سه و نيم پس از چاشت چهاردهم مارچ 2010 همراه با گروهي از خبرنگاران افغاني با يك هواپيماي نظامي ايتاليايي به سوي پايگاه اين نيرو ها در شهر ابوظبي امارات متحده ي عربي پرواز كرديم.
اگرچه هواپيما سروصداي گيج كننده يي داشت، اما در حالي كه در ذهن و ضمير هركدام ما تصورها و پرسش هاي زيادي سرگردان بود. پس از حدود 4 ساعت هواپيمايي به پايگاه نظاميان ايتاليايي ناتو در ابوظبي رسيديم و پس از ايستار كوتاهي در ابوظبي سوار هواپيماي مسافربري غول پيكري شديم كه عازم شهر روم پايتخت ايتاليا بود اگرچه در هواپيماي نظامي نيز شماري از سربازان ايتاليايي ما را همراهي مي كردند اما، اين هواپيما پر بود از نظاميان خسته از جنگ ايتاليايي كه پس از انجام ماه ها ماموريت دشوار در افغانستان به كشور شان برمي گشتند.
هنگامي كه هواپيماي حامل ما در ميدان هوايي روم فرود آمد، ساعت دونيم بامداد به وقت افغانستان و حدود 11 شب در ايتاليا بود شماري از سربازان كه خانواده هاي شان در ميدان هوايي انتظار ورود شان را مي كشيدند، مي خواستند با عجله از هواپيما پياده شده خود را به نزديكان شان برسانند.
اما مهماندار به زبان ايتاليايي چيزي براي آنان گفت و به سوي اما اشاره ي مودبانه يي كرد. اگرچه در بين ما هيچ كس زبان ايتاليايي نمي دانست اما براي همه ي ما قابل فهم بود كه از آن ها خواسته شده بود كه پيش از ما از هواپيما پياده نشوند و آنان هم به آرامي چنين كردند.
وقتي از هواپيما پياده شديم، در كنار شماري از مقامات وزارت امور خارجه ي ايتاليا يك خانم از سفارت افغانستان نيز به استقبال ما آمده بود پس از احوال پرسي مقدماتي ما را به "ويلا اسپادا" انتقال دادند، جايي كه در واقع يك محله ي نظامي- ديپلوماتيك در شمال شرق شهر روم انتقال دادند. اگرچه با هيچ گونه برخورد نظامي گرانه يي روبرو نشديم اما از همان آغاز متوجه شديم كه مهمانداران ما از اين كه مبادا كسي يا كساني از اعضاي گروه 20 نفري خبرنگاران افغان فرار نمايد، هراس داشتند. (ويلا اسپادا) مهمان خانه ي نظامي بود با آنكه فضاي سبز گسترده و زيبايي داشت، اما از چهار طرف محدود بود و از جمع ما اگرهم كسي ميخواست فرار نمايد دسكتم از ويلا اسپادا اين امكان وجود نداشت، با آنكه هوتل زيبا و مدرني بود اما به هر دليل امكانات دسترسي به تلفن و انترنت و ديگر وسايل ارتباطي براي ما نهايت دشوار بود.
در همان آغاز كاغذي از سوي نماينده ي وزارت امور خارجه به تيم ما توزيع شد كه در واقع تقسيم اوقات برنامه هاي ما در دوران اقامت 5 روزه ي ما در ايتاليا بود و بر مبناي آن ما با بخش مطبوعاتي وزارت امور خارجه، معاون و سپس وزير امور خارجه، كمسيون روابط بين المللي و كميته ي ويژه يي كه در اين كمسيون براي پيگيري امور افغانستان ايجاد شده است، گروه ويژه يي از پوليس اين كشور كه وظيفه ي تنظيم امور آموزش پوليس مرزي افغانستان در ولايت هرات را به عهده دارد و فرماندهي عمليات مشترك نظامي ايتاليا- افغانستان، شماري از نمايندگان رسانه هاي اين كشور ديدار كرديم و يك روز هم در قالب چهار گروه در رسانه هاي ديداري، شنيداري ، چاپي و الكترونيك اين كشور حضور يافتيم و شماري از خبرنگاران در بحث ها و گفتگو هاي راديويي و تلويزيوني شركت كردند.
وزارت امور خارجه

نخستين مقام بلندپايه ي ايتاليايي كه با وي در پيوند با مسايل افغانستان به بحث نشستيم، بانو استيفاني كراتسيا معاون وزارت امور خارجه ي اين كشور بود. در كنار بحث ها و صحبت هاي معمول در پيوند با مسايل افغانستان، بخشي از سخنان وي در پاسخ به پرسش بي ربط و ناسنجيده ي يكتن از همراهان ما برايم جالب افتاد كه گفت در پايان جنگ دوم جهاني بسياري از داشته هاي مادي ما از بين رفته بود به گونه يي كه هموطنان ما در جزاير سيسيل و ديگر مناطق از گرسنه گي و فقر جان مي دادند، اما ما به كمك جامعه ي بين المللي به ويژه امريكا و تلاش خسته گي ناپذير خود ما، اكنون پنجمين قدرت اقتصادي جهان استيم و 9000 تن از نيرو هاي مسلح ما در 22 نقطه جهان به شمول كشور شما مشغول انجام ماموريت هاي صلح خواهانه مي باشند، به خدا اين حق ماست كه از مرفه ترين و متمدن ترين ملت هاي جان باشيم.
روزي كه با فرانكو فرانتيني وزير امور خارجه ي ايتاليا در يك نشست رسمي به بحث پيرامون افغانستان پرداختيم پركار ترين روز ما در ايتاليا بود زيرا اگرچه فرانتيني همراه با رييس جمهور كشورش عازم سوريه بود، گروه ما نشست هاي پيهمي با نماينده ي خاص ايتاليا و معاون نماينده ي خاص ايالات متحده در امور افغانستان، نمايندگان شماري از رسانه ها و موسسات غير حكومتي ايتاليا كه در افغانستان فعاليت دارند، داشتيم و در خلال همين نشست هاي پيهم بود كه از طريق بخش فناوري معلوماتي وزارت امور خارجه در روز سوم اقام مان در ايتاليا امكان برقراري ارتباط با خانواده ها و وابسته گان مان را در افغانستان يافتيم.
فرانتيني از اشتباه آميز بودن نوع نگاه جامعه ي جهاني در پيوند با مسايل افغانستان در 8 سال گذشته سخن گفت و افزود كه كشورش از اين پس كمك هاي خود به افغانستان را به بخش هاي زيربنايي به مصرف خواهد رساند و به آموزش پوليس مرزي افغانستان ادامه خواهد داد و در پاسخ به نگراني مطرح شده از جانب خبرنگار افغان كه افكار عمومي در غرب نسبت به جنگ افغانستان تغيير خورده و حمايت ها از اين جنگ رو به كاهش است، گفت كه ايتاليا به حضور نظامي در افغانستان تا هنگامي نيرو هاي امنيتي افغان روي پا هاي خود شان بايستند ادامه خواهد داد اگرچه از نظر افكار عمومي با مشكلاتي هم دست و پنجه نرم خواهد كرد زيرا از نظر ايتاليا امنيت پيش شرط توسعه ي انسان مدار در افغانستان است.
فرانتيني در پيوند با برنامه ي مذاكره با شورشيان در افغانستان گفت، ايتاليا تا بدان حد از اين فرايند استقبال مي كند كه زمينه هاي معافيت جنايت كاران جنگي و ناقضان حقوق بشر را بيش تر از پيش فراهم نكند. زيرا اين كشور به دفاع از حقوق بشر، حقوق زنان و جامعه ي مدني در افغانستان متعهد است.
وزير امور خارجه ي ايتاليا همچنان گفت كه براي راي نگه داشتن افكار عامه در غرب و افغانستان، تلاش هاي بيش تر دولت افغانستان در پيوند با مبارزه با فساد اداري و موادمخدر اهميت ويژه يي دارد و بايد در اين زمينه ها فعالانه تر برخورد كند.
خبرنگاران افغان در ديدار با شماري از مسوولان رسانه هاي ايتاليا از رويكرد منفي گرايانه ي رسانه هاي غربي در پيوند با مسايل افغانستان به شدت انتقاد كردند، كه خبرنگاران ايتاليايي با پذيرش بخش هايي از انتقاد هاي افغان گفتند كه رسانه ها در غرب به دنبال تعريف و تمجيد كردن از فعاليت هاي مسوولان كشور شما و كشور هاي خود شان در ممكلت شما نيستند بلكه به مواردي انگشت مي گذارند، كه ماهيت خبري داشته و براي مخاطبان شان جالب بيفتد.
پس از آنكه شماري از صاحبان موسسات غير حكومتي فعال در افغانستان از فعاليت هاي شان در اين كشور سخن گفتند، خبرنگاران افغان انتقادات تندي را به نشاني هزاران موسسه ي غير حكومتي داخلي و خارجي به شمول ايتاليايي ها مطرح كرده گفتند كه چيزي شبيه يك مافياي انجيو يي در افغانستان شكل گرفته كه بسياري ازپول هاي كمك شده به افغانستان توسط همين موسسات غارت مي شود، مسوولان ان جي او هاي ايتاليايي با پذيرش نفس اين مساله گفتند كه علاوه بر دولت افغانستان دولت ايتاليا نيز از كارهاي آنان نظارت جدي دارد و اين موضوع امكان سوء استفاده را كاهش مي دهد.
پارلمان
ديدار از پارلمان ايتاليا براي بسياري از خبرنگاران افغان فراموش ناشدني بود.
هنگامي كه خبرنگاران افغان وارد يكي از دهليز هاي لوژ هاي بالايي پارلمان ايتاليا شدند نمايندگان در مجلس عمومي پارلمان سرگرم بحث و گفتگو بودند و سرو صدا به حدي زياد بود كه همه به ياد بوتل جنگي هاي پارلمان افغانستان افتاديم، اما اندكي پس از آن كه ما و آقاي معروفي سفير افغانستان در ايتاليا بر جايگاه نشستيم رييس پارلمان جمله يي را به زبان ايتاليايي به نمايندگان گفت و ما فقط مفهوم "ژورناليستان افغانستان" را توانستيم از آن استنباط كنيم كه بلافاصله همه ي نمايندگان به سوي ما كه روبروي رييس و در جناح عقبي نمايندگان در منزل بالا قرار داشتيم همه به سوي ما روگرداندن و بسياري آنان از جا بلند شدند و صداي كف زدن هاي پيهم آنان سراسر تالار بزرگ وعصري پارلمان ايتاليا را فرا گرفت و سپس ما به اتاق معروف به نيم نته ها رفتيم تا با مسوول كميته ي افغانستان در كمسيون روابط بين المللي پارلمان ايتاليا ديدار داشته باشيم.
در ديداري كه روز بعد آن با اعضاي كمسيون روابط بين المللي پارلمان ايتاليا داشتيم، پرسش يكتن از نمايندگان از خبرنگاران افغان جالب بود كه گفت آيا رسانه هايي كه به نفع طالبان فعاليت كنند در افغانستان وجود دارد يا خير؟
شايد جالب ترين و آموزنده ترين بخش اين سفر به خبرنگاران افغان، ديدار از موزيم ملي ايتاليا و سنگ پاره هاي به جا مانده از تمدن روم باستان بوده باشد.
موزيم ملي ايتاليا
اگرچه سخن گفتن اندرباب يكي از بزرگ ترين تمدن هاي جهان بدون مطالعه و تحقيق دقيق وهمه جانبه به ساده گي امكان پذير نيست، اما بدون شك مي توان گفت كه فهم بخش بزرگي از فرازوفرود هاي تاريخي روم باستان از حدود سه هزار سال پيش تا دوران رنسانس، جنگ هاي اول و دوم جهاني وبلاخره پايه گذاري مدنيت جديد بر روي كاخ هاي ايستاده و افتاده ي تمدن روميان با يك ديدار عميق و كاوشگرانه از موزيم ملي شهر روم ايتاليا امكان پذير است.
درك اين واقعيت كه بي افراط و تفريط و بدون اين كه شيفته ي فرهنگ ها و مدنيت هاي ديگر شويم، تا كدام حد از كاروان مدنيت، پيشرفت، تسامح، مدارا و همديگر پذيري كه در توالي قرن ها دربستر فرهنگي - تاريخي و كنش گري هاي مثبت و منفي با كاربرد عقلانيت مدرن شكل مي گيرد، عقب هستيم؛ از وراي به زمين افگندن قامت دوهزار ساله ي بودا توسط طالبان و كينه توزي هايي كه در جامعه ي به ظاهر دموكراتيك كنوني، به اين تازه گي ها در برابر نوروز 5000 ساله ي مدنيت بومي- آريايي ما صورت مي گيرد، اين گمانه را قوت مي بخشد كه شايد ما فقط با ادعا هاي بزرگ، كينه توزي و دشمني با نماد ها و نمود هاي مدنيت ساز و باج گيري به طريقه هاي خشونت آميز با چسپيدن به عادت هاي قرون وسطايي كه بيش تر آن ها لباس دين داري پوشيده اند را به عنوان تنها روش زندگي كردن در جهان متكثر كنوني برگزيده ايم.
چرا كه اگر ما نيز وارثان يكي از كهن ترين و پربار ترين مدنيت هاي جهان كه در بسياري از عرصه ها از تمدن يونان و روم و چين و هند دست كمي نداشته است، بوديم و هستيم، چرا و چگونه فرصت ها و زمينه هاي باز انديشي و بازپروري ارزش هاي تاريخي و فرهنگي مان را در پاي تفكرات تندروانه و عصبيت هاي قومي - قبيله يي قرباني كرده ايم؟ پرسش بنياديني است كه

۱۳۸۹ فروردین ۳, سه‌شنبه

اصلاحات در نظام انتخاباتي و هراس از طالباني شدن پارلمان آينده

نماينده ي جديد سازمان ملل متحد در امور افغانستان در نخستين اظهاراتش پس از احراز اين سمت با تاكيد بر اين كه ضرورت ايجاد تغييرات بزرگ و سازنده در كمسيون انتخابات افغانستان وجود دارد، از اتخاذ تدابير ويژه به خاطر برگزاري شفاف انتخابات پارلماني در سال جاري خبر داده است.
آقاي دي مستورا از چگونه گي اين تدابير چيزي نگفته اما ابراز اميدواري كرده كه بتواند در انتخاب دو تن از اعضاي كمسيون شكايت هاي انتخاباتي از دقت لازم كار بگيرد و افرادي را معرفي كند كه به " فرهنگ افغاني" آشنايي داشته باشند.
برگزاري انتخابات پارلماني بزرگ ترين آزموني است كه براي تداوم روند دموكراسي نيم بند كنوني فراراه دولت افغانستان، هم پيمانان بين المللي و سازمان ملل متحد در كنار كش و قوس هاي مذاكره با شورشيان، مبارزه با فساد اداري و ديگر چالش ها قرار دارد.
سال گذشته مباحث جدي پيرامون انتخابات رياست جمهوري دقيقا از همين روز ها آغاز شد و نمايندگي سازمان ملل متحد به عنوان تمثيل كننده ي نقش جامعه ي جهاني در اين روند، بر شفافيت و سلامت انتخابات رياست جمهوري كه آنهم با تاخير برگزار شد، تاكيد هاي اميدوار كننده يي داشت.
رسوايي هاي انتخابات 29 اسد 88 و افشاگري هاي پيتر گالبرايت معاون نماينده ي ويژه ي دبيركل سازمان ملل متحد در پيوند با تقلب هاي گسترده ي انتخاباتي به نفع نامزد حاكم، لكه هاي ننگيني را بر دامان سازمان ملل متحد گذاشت تا آنجا كه شماري از رسانه هاي غربي آقاي كاي آيده سلف آقاي دي مستورا را"نارويژي پنهان كار" لقب دادند.
اگرچه باطل اعلان شدن حدود يك و نيم ميليون راي متعلق به نامزدان پيشتاز به رفتن انتخابات به دور دوم انجاميد، اما نبود شفافيت در روند دومين انتخابات رياست جمهوري و تقلب گسترده يي كه در پيش چشم هاي سازمان ملل متحد و ديگر نهاد هاي ناظر بين المللي صورت گرفت، آسيب پذيري دموكراسي نوپاي افغانستان را به طرز نگران كننده يي به نمايش گذاشت.
همهمه ي مذاكره با شورشيان"طالبان و حزب اسلامي حكمتيار" دركنار اين كه ظاهرا به روند تامين ثبات در افغانستان مفيد قلمداد مي شود، طالباني شدن هرچه بيش تر پارلمان آينده ي افغانستان را نيز به دنبال خواهد داشت. زيرا حضور ده ها تن از اعضاي پيشين اين دو گروه شورشي و ديگر جريان هاي تندرو در پارلمان افغانستان، نه تنها از شكل گيري روحيه ي مدني، دموكراتيك و عدالت محور در ساختار نظام سياسي افغانستان جلوگيري كرد، بلكه به رسوخ تفكرات تندروانه به سراسر دستگاه دولتي افغانستان نيز انجاميده است.
بدون شك يكي از وعده هايي كه اداره ي رييس جمهور كرزي به ويژه به حزب اسلامي خواهد داد، دادن آزادي هاي بيش تر به اعضاي اين گروه شورشي در انتخابات پارلماني پيش رو خواهد بود ولو كه مذاكرات در پيوند با پيوستن يا نپيوستن گلبدين حكمتيار به دولت به نتيجه يي نرسد، ديدوواديد هاي افرادي از نام اين گروه شورشي با هم تنظيمي هاي پيشينه ي شان كه در هشت سال گذشته با اندكي تغيير چهره امتياز هاي بزرگي را نصيب شده اند، زمينه هاي حضور آنان در انتخابات را بيش تر از پيش فراهم خواهد كرد.
با توجه به تغييراتي كه در قانون انتخابات آمده و بدآموزي هايي كه چند انتخابات گذشته به دنبال داشته است، دسته ها و گروه هاي تندرو زمينه هاي قدرت نمايي بيش تري خواهند يافت و همان گونه كه در گذشته تجربه شد، تندروان جنايت كار اعم از اعضاي جريان هاي شورشي و آناني كه در هشت سال گذشته در كنار رييس جمهور كرزي قرار داشتند و اكنون به ثروتمندان زورمندي نيزتبديل شده اند، براي تصاحب كرسي هاي پارلمان امكانات و ابزار هاي زيادي در تناسب به چهره هاي مستقل در اختيار خواهند داشت.
اگرچه سازمان ملل هرچندگاه يكبار از همسويي خود با عدالت طلبي و محاكمه ي جنايت كاران جنگي سخن گفته و در قطعنامه ي 41 ماده يي كه به تازه گي و به مناسبت تمديد ماموريت يوناما انتشار داده، در كنار موضوعات ديگر به پاسداري از اين ارزش ها نيز تاكيد كرده اما در عمل نه تنها خط ترسيم شده توسط لخضر ابراهيمي نخستين نماينده ي ويژه ي دبيركل در امور افغانستان پس از فروپاشي حاكميت طالبان كه همانا قرباني كردن عدالت در پاي صلح در افغانستان بوده است را تعقيب كرده و در بسياري موارد با انفعال تخدير كننده يي به توجيه كنش هاي ناشي از سراسيمه گي و بي برنامه گي هاي دولت افغانستان و قدرت هاي بزرگ صاحب نقش در اين كشور پرداخته است.
به اين صورت آنچه از پشت صحنه ي نه چندان ناپيداي زدوبند هاي قدرت در افغانستان برمي آيد اين كه آنچه در اين ميان به ساده گي قابل قرباني شدن است،‌ همانا عدالت و تامين حقوق بشري افراد بوده و تكميل دايره ي جنايت كاران در زير چتري بنام دولت افغانستان از وراي صلح خواهي پر از ابهام و چند دسته گي دولت افغانستان كه ظاهرا از پشتيباني سازمان ملل متحد نيز برخوردار است، مسخ شدن هرچه بيش تر چهره ي دموكراسي نوپاي افغانستان را به دنبال خواهد داشت.

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

احمدي نژاد به كابل مي آيد؛

تقلاي صاحبخانه ي منفعل و مهمان هايي از دور و نزديك


بر بنياد معلومات وزارت امورخارجه ي ايران، محمود احمدي نژاد رييس جمهوري اين كشور امروز به افغانستان مي آيد.
اين در حالي است كه همزمان با سفر نخست وزير و وزير دفاع بريتانيا و وزير دفاع ايالات متحده امريكا به افغانستان سفر از پيش برنامه ريزي شده ي احمدي نژاد به افغانستان به تعويق افتاد.
روز چهارشنبه، در حالي از سوي وزارت امورخارجه ي ايران زمان دقيق و قطعي سفر احمدي ن‍ژاد عنوان مي شود كه پيش از اين گفته شده بود، اين سفر به روز دوشنبه هفدهم حوت انجام مي شود، اما به دلايل نامعلوم انجام سفر احمدي ن‍ژاد به كابل با دو روز تاخير به روز چهارشنبه انجام مي شود.
سفر رييس جمهوري ايران به افغانستان در حالي صورت مي گيرد كه روابط اين كشور با كشور هاي غربي هم پيمان افغانستان در كارزار مبارزه با هراس افگني بيش از هر زمان ديگري به سردي گراييده و هراس جامعه ي جهاني از تبديل شدن نظام مذهبي ايران به يك قدرت منطقه يي تندرو مسلح به جنگ افزار هاي هسته يي بيش تر شده است.
اگرچه سفر گوردن براون نخست وزير بريتانيا به ولايت آشوب زده ي هلمند به روز يك شنبه انجام شد، اما سفر وزيران دفاع ايالات متحده و بريتانيا دقيقا روز دوشنبه صورت گرفت كه در اين روز دولت افغانستان بايد از محمود احمدي نژاد رييس جمهوري ايران پذيرايي مي كرد.
منوچهر متكي وزير امور خارجه ي ايران، همزمان با سفر گوردن براون به افغانستان، با ابراز ناراضايتي از حضور نيرو هاي جهاني در افغانستان، كشور هاي غربي به ويژه ايالات متحده و انگستان را به تحريك اقدامات "تروريستي" در منطقه متهم كرد و وزير دفاع ايالات متحده امريكا نسبت به پيامد هاي آنچه برخورد دوسويه ي ايران در افغانستان خوانده هشدار داده و گفته است كه ر‍ژيم ايران از يك سو از دولت افغانستان پشتيباني مي كند و از جانب ديگر به شورشيان طالب كمك هايي را فراهم مي نمايد. به گفته ي گيتس، حمايت هاي ايران از شورشيان طالب در سطح پايين بوده و اگر بخواهد مي تواند اين كمك ها را بيش تر كند كه در اين صورت واكنش نظاميان بين المللي در برابر اين اقدامات شديد خواهد بود.
درحالي كه هدف از سفر هاي مقامات ايران به افغانستان و برعكس، تعميق روابط دوجانبه و تقويت همكاري هاي دوكشور در عرصه هاي مختلف بيان مي شود،‌ اما به نظر مي رسد كه اين روابط صرفا در مقام حرف و دست فشردن هاي ديپلوماتيك دوستانه توصيف مي شود و نه تنها پشت صحنه ي زد وبند هاي قدرت هاي غربي و ايران در سايه روشن هاي بحران افغانستان به شدت تنش آلود و غير دوستانه است، بلكه اين تنش روابط دورنماي تامين ثبات در افغانستان از منظر تاثير پذيري اين كشور از پيامد هاي اين تنش ها؛ برخلاف آنچه مسوولان دستگاه ديپلوماسي افغانستان ادعا مي كنند، تاريك تر مي شود.
مقامات نظام ايران در هشت سال گذشته نارضايتي شان از حضور نيرو هاي بين المللي در افغانستان را پنهان نكرده و همواره در پيوند با آن بخش از مسايل افغانستان كه به اين حضور و اثرگذاري آن بر كليت روند رويداد ها در اين كشور ارتباط مي گرفته از در مخالفت، نفي و انكار و بدبيني پيش آمده اند كه مقامات غربي به ويژه امريكايي ها اين رويكرد ها را به مثابه ي حمايت از شورشيان مسلح تلقي كرده و بدست آمدن جنگ افزارهاي ساخت ايران در نقاط مختلف افغانستان كه گفته شده شورشيان از اين جنگ افزار ها برضد نيرو هاي بين المللي و افغان استفاده مي كنند، را بخشي از نمايه هاي حمايت اين كشور از دسته هاي شورشي عنوان كرده اند.
پس از بازداشت عبدالمالك ريگي رهبر گروه موسوم به جنبش مقاومت مردمي ايران، و اعتراف گونه هاي وي در پيوند با تباني گروه جندالله با عوامل سازمان هاي استخباراتي كشور هاي غربي، ظاهرا قدرت مانور بيش تري به نظام ايران در منطقه بخشيده به گونه يي كه اكنون نيرو هاي بين المللي مستقر در افغانستان را به "تحريك اقدامات تروريستي" در منطقه متهم مي كنند.
اگرچه بخش عمده يي از روحانيون محافظه كار نظام ايران،‌ افغانستان را يك كشور اشغال شده توسط امريكا و كشور هاي غربي تلقي مي كنند و در بسياري از عرصه ها (به استثناي اختلاف هايي كه در ساخت هاي مذهبي با همديگر دارند)، ديدگاه هاي آنان با ذهنيت هاي طالباني همخواني داشته و حتا در زمان حاكميت طالبان بر افغانستان نشانه هاي اين همگرايي آنان به تفكرات تندروانه ي طالباتي متبارز شده بود.
در سال هاي نخست پس از سقوط حاكميت طالبان در سال 2001 ميلادي كه سيد محمد خاتمي اصلاح طلب رييس جمهوري ايران بود، حكومت اين كشور با تعهد 560 ميليون دالر كمك به بازسازي افغانستان در كنفرانس توكيو و پشتيباني نمادين از روند دولت سازي در اين كشور، همسويي نسبي با برنامه هاي جهاني در افغانستان را به نمايش گذاشت.
اما در چهار سال گذشته كه اوضاع امنيتي در افغانستان روبه خرابي گراييده و شورشيان مسلح آرام آرام از دخمه ها و نهان گاه هاي شان در كوهستان هاي دوسوي ديورند بيرون آمده و با استفاده از فقر، نا آگاهي، عقب ماندگي و هنجار هاي قبيله يي - قومي نهادينه شده در ساختار هاي اجتماعي افغانستان، به گسترش نفوذ وحشت اندود خود از نام مدافعان ارزش هاي ديني آغاز كردند، در ايران نيز با پيروزي محمود احمدي ن‍ژاد در انتخابات رياست جمهوري 1384 خورشيدي، وضعيت به سود جريان هاي محافظه كار و تندرو تغيير كرد.
در حالي كه سفر هاي مقامات بلند پايه ي دوطرف افغانستان و ايران ادامه داشته و ظاهرا روابط نيكي ميان اين كابل و تهران وجود داشت، بد بيني هاي نيرو هاي جهاني مستقر در افغانستان در پيوند با رويكرد هاي جمهوري اسلامي در مورد افغانستان افزايش يافت، به ويژه امريكايي ها بار ها آنچه كه پشتيباني حلقاتي در درون نظام ايران از طالبان/هراس افگنان مي خواندند را مورد انتقاد قرار داده و كشف اسلحه و مهمات ساخت ايران در پايگاه هاي شورشيان كه در مناطق نزديك به مرز هاي اين كشور در افغانستان به دست نيرو هاي افغان و بين المللي مي افتد را نشانه هاي دست اندازي زيرمجموعه هاي استخباراتي- ايديولوژيك نظام ايران در امور افغانستان عنوان كرده اند.
محمود احمدي نژاد و حامد كرزي كه تقلب سالاري در انتخابات رياست جمهوري بارز ترين وجه اشتراك زنده گي سياسي شان تلقي مي شود،‌ هرچندگاه يكبار با يك ديگر ديدار داشته و از امضاي تفاهم نامه ها و قرار داد هاي بازرگاني، اقتصادي و فرهنگي سخن مي گويند و با يدك كشيدن اشتراكات ديني، فرهنگي و تاريخي دو كشور همسايه كنفرانس هاي خبري مشترك شان را آزين مي بندند، اما به باور آگاهان مسايل سياسي منطقه، افغانستان و پاكستان در عمل از يك سو از ظرفيت هاي بالقوه ي موجود براي "تعميق و گسترش" روابط ميان دو كشور كم ترين استفاده را كرده اند و سايه ي سنگين امريكا ستيزي حاكم بر ذهن و ضمير بلندپايه گان نظام ايران بر تمامي رويكرد ها و برنامه هاي اين كشور در افغانستان و در پيوند با افغانستان در سطح منطقه و جهان قابل رويت بوده است.
از جانب ديگر نظام مذهبي ايران در راستاي ايجاد و تقويت فرايند هاي ثبات محور از رهگذر مناسبات منطقه يي در افغانستان در هشت سال گذشته هيچ گاه عملكردي متناسب به ادعا هايي كه در نشست هاي ديپلوماتيك از سوي بلندپايه گان اين كشور در پيوند با مسايل افغانستان ابراز مي شود،‌ نداشته و روند هشت ساله ي افغانستان را پروژه ي امريكايي- غربي قلمداد كرده كه گويا هدف اصلي آن "ضربه زدن به منافع جمهوري اسلامي" در منطقه مي باشد.
اگرچه وقايع سه دهه ي گذشته به اين واقعيت وحشتناك اشاره دارد كه كشور هاي همسايه افغانستان را به عنوان ساحه ي نفوذ خويش در رقابت هاي منطقه يي در نظر داشته و در اين راستا از در متعالي ترين ارزش هاي اعتقادي، فرهنگي و اجتماعي ساكنان اين جغرافيا وارد شده اند،‌ اما برخلاف خوش بيني هاي مقامات دولتي افغانستان، آنچه كه همسايه گان به ويژه ايران و پاكستان را براي ايفاي نقش "برادر بزرگ" آنهم برادراني كه تلاش دارند تا بزرگي شان را با اعمال نفوذ، زور و تزوير و گونه هاي ناشناخته يي از بازي هاي جهنمي استخباراتي بالاي آنكه كوچكتر و كهترش مي پندارند، به اثبات برسانند؛ نه تنها عوامل و مولفه هاي آن در متن مناسبات قدرت و واقعيت هاي اجتماعي كشور از بين نرفته بلكه نيرومند تر هم شده اند.
مخالفت اين كشور ها با حضور نيرو هاي بين المللي و توطيه چيني به خاطر پايان دادن به اين حضور نيرومند در افغانستان بيش تر از همين رهگذر با انديشه هاي طالباني در همسويي قرار مي گيرد كه هم طالبان/هراس افگنان و هم سازمان هاي استخباراتي و دسته هاي ايديولوژيك كشور هاي پشتيبان آنان در صدد تبديل كردن دوباره ي افغانستان به ميدان زور آزمايي هاي منفعت آميز اما خونين خويش به جغرافياي بحران اند.

با اين حال سفر محمود احمدي نژاد به كابل در شرايطي كه افغانستان با دشواري هاي فراواني روبرو مي باشد، بيش تر از اين كه در چارچوب مشتركات ديني، تاريخي و فرهنگي دوكشور و امضاي چند توافقنامه ي توسعه يي نمادين قابل بحث باشد، از منظر مانور دهي اين كشور در بازي هاي بزرگ جهاني و منطقه يي قابل تامل است و ديده شود كه آقاي احمدي نژاد چه نيش و كنايه هاي به ظاهر زيركانه يي را نثار آناني كه به توطيه افگني و پشتيباني از شورشيان/ هراس افگنان متهمش مي كنند، نمايد؟

۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

امر و نهي هاي پدرانه و در عين حال غير مسوولانه

نهاد هاي امنيتي با ارسال نامه به شماري از رسانه هاي تصويري كشور،‌ از آنان خواسته است تا از پخش مستقيم رويداد هايي مانند حمله هاي انتحاري اخير در كابل، خود داري كنند.
اين محدوديت ظاهرا پس از آن اعمال شده كه پخش مستقيم رويداد هاي پس از حمله ي شورشيان به يك مركز بازرگاني در نزديكي ارگ رياست جمهوري، توسط شماري از رسانه هاي تصويري كشور ديدگاه هاي گوناگوني را در پيوند به توانايي هاي نيرو هاي امنيتي به دنبال داشت و برخورد خشونت آميز اين نيرو ها با شماري از خبرنگاران در اين روز با انتقاد هاي تند نهاد هاي رسانه يي روبرو شده بود.
شايد به دلايل همين فشار هاي وارده، بازتاب رسانه يي حمله ي روز جمعه بر "مركز تجارتي كابل" دستكم تا زماني كه نيرو هاي امنيتي از زير كنترول در آمدن كامل وضعيت اطمينان نداده بودند،‌ چندان گسترده نبود.
به گزارش بي بي سي از زبان رييس تحقيقات جنايي پوليس كابل، آنان به دستور "شوراي امنيت ملي" اين محدوديت را بالاي رسانه هاي تصويري وضع كرده اند. كه به اين صورت صحبت كردن روي اين تصميم از يك اقدام پيش گيرانه يا محدود كننده ي نهاد هاي امنيتي فراتر رفته و در سطح كليت دستگاه حكومتي افغانستان قابل بحث است.
البته پاسخ به اين پرسش كه "نشر مستقيم رويداد هايي بسان حمله هاي انتحاري، قانوني است يا غير قانوني؟ نه به آن ساده گي است كه مقامات دولتي در پيوند با آن بالاي رسانه ها امر و نهي كنند و نه هم تا بدان هم خالي از اشكال است كه بتوان ديدگاه هاي صرفا رسانه يي در اين مورد را به تمام و كمال تاييد كرد.
در قانون اساسي افغانستان آزادي بيان و همچنان حق دسترسي به اطلاعات به صورت يك اصل به رسميت شناخته شده، اما در هردو مورد حد حدودي بسان درنظر داشت حقوق و آزادي هاي ديگران و استثنا قرار گرفتن اسراري كه افشاي آن ها به مفهوم ناپيدا و چند پهلوي "منافع ملي" صدمه بزند؛ در نظر گرفته شده و در قانون رسانه هاي افغانستان نشر موضوعات اهانت آميز،‌ تصاوير خشونت آميز و قربانيان خشونت ممنوع قرار داده شده است.
اما تناقض هاي موجود در ماده هاي قوانين و نبود تفسير واحد از اين ماده ها، در كنار غير قابل پيش بيني بودن رويداد هايي بسان انجام حمله هاي انتحاري و غيره، همواره امكان قرار گرفتن سليقه هاي شخصي زورمندان و نهاد هاي حكومتي و بلند پايه گان نظام، در مقام مرجع تفسير و اعمال قوانين به ويژه در مورد رسانه ها را محفوظ نگه داشته است.
چه اين كه رسانه ها نيز در بسياري موارد خواسته ناخواسته در امر اطلاع رساني، شيوه هاي كسب و ارايه ي معلومات و در نظرداشت چگونه گي تاثيرات نشر فراورده هاي رسانه يي بر روان اجتماعي مخاطبان اشتباهات و كاستي هايي داشته اند.
باتوجه به پيچيدگي وضعيت امنيتي و گسترده گي زمينه هاي آزمون و خطا هم براي دست اندركاران رسانه ها و هم نهاد هاي امنيتي كشور، درحقيقت رسانه هاي افغانستان، هنگام پوشش رويداد هاي خونين انتحاري در قانوني ترين شكل آن، در برابر اين پرسش دشوار قرار مي گيرند، كه بين حق قانوني دسترسي مخاطبان شان به اطلاعات و انتشار آنچه كه با وحشت آفريني تمام امنيت و مصوونيت شهروندان را به مخاطره مي اندازد، كدام يك را انتخاب كنند؟
به اين صورت پرداختن به پيامد هاي روان شناختي اين گونه رويداد ها و همچنان اين كه كدام يك از طرف هاي درگير از كدام نوع رويكرد رسانه يي سود مي برند و چگونه رويكردي سلامت رواني افراد جامعه را متاثر مي سازد، در حاشيه قرار مي گيرد.
پرسشي كه مطرح مي شود اين است، افرادي كه از نام "شوراي امنيت ملي" از نشاني نهاد هاي امنيتي به امر و نهي كردن بالاي رسانه ها مي پردازند، كدام روي اين برخورد رسانه يي را مد نظر داشته اند و با توجه به گسترده گي و پيچيده گي پيامد هاي انتشار اطلاعات؛ در نتيجه كدام تحقيق فراگير و همه جانبه ي علمي دريافته اند كه "نشر مستقیم این (گونه حوادث) ده ها خطر را برای ما و ملت و مردم در پی دارد." در حالي كه گفته مي شود، شورشيان مسلح در هشت سال گذشته بيش تر از دولت و نيرو هاي پشتيبان آن از كثرت رسانه ها در افغانستان به نفع اهداف شورشگرانه و قرون وسطايي شان استفاده كرده اند،‌ اين عالي جنابان زحمت ساختن چند استراتيژي مدون و همه جانبه به خاطر خلق فرايند هاي ثبات محور از رهگذر استفاده ي بهينه از كثرت رسانه ها و تعدد منابع انتشار اطلاعات در افغانستان را به خود داده اند، كه اكنون با امر و نهي هاي بيروكراتيك و غير مسوولانه، مردم را از حق قانوني شان مبني بر دسترسي به اطلاعات به موقع و پيش از صحنه سازي هاي تريبيوني مقامات، پيرامون پيامد هاي ناگوار بي برنامه گي ها و ندانم كاري هاي نهاد هاي مسوول و پاسخگو در امر تامين امنيت و مصوونيت شهروندان، در برابر هراس افگناني كه به هيچ گونه ارزشي به جز دگم انديشي ها كوردلانه ي خود پايبندي ندارند، محروم مي سازند؟
در آيينه ي دوام بي ساماني موجود و مناسبات فساد اندود قدرت؛

رشد تفكر طالباني اجتناب ناپذير است

در حالي كه انجام حملات تخريب كارانه ي شورشيان در بخش هاي مختلف افغانستان همه روزه از شهروندان افغان قرباني مي گيرد، رويداد هايي بسان آنچه در روز 8 جدي در كابل اتفاق افتاد و به تازه گي يكي از نماد هاي اقتصاد بازاري افغانستان و مهمان خانه يي كه در آن شهروندان هندي زندگي داشتند را هدف قرار داد، پيچيده گي هاي بحران و ناتواني هاي نيرو هاي امنيتي افغان در مهار عوامل نا امني را به نمايش مي گذارد.
تقريبا پس از انجام هر مورد از حملات تخريب كارانه ي شورشيان در پايتخت، فعل و انفعلات سياسي و تحركات نمادين و تكراري مقامات مسوول شدت مي يابد و پس از اندك زماني فروكش مي كند.
فراخواني مسوولان رده ي نخست سكتور امنيتي كشور به مجلس نمايندگان از قابل پيش بيني ترين واكنش هاي نهاد هاي دولتي به كشتار مردم توسط شورشيان مسلح مي باشد كه در هرمورد هم پس از اين كه سخن فرسايي هاي مقامات امنيتي به پايان مي رسد، رييس و شماري از اعضاي مجلس از ايجاد استراتي‍ژي امنيتي و تلاش براي پايين آوردن ميزان تلفات در نبرد هاي افغانستان سخن مي گويند و شماري از نمايندگان هم انتقاد هاي تندي را به نشاني مسوولان سكتور امنيتي مطرح مي كنند تا مردم دوستي و احساس بلند شان در برابر مردمي كه به آنان راي داده اند را به نمايش بگذارند.
اما در عمل وضعيت به مراتب نگران كننده تر است و بسياري از مردم افغانستان كه همه روزه آماج حملات هراس افگنانه ي شورشيان قرار مي گيرند، از يك طرف با گذشت هر روز و وقوع هرمورد از حملات هراس افگنانه، اعتماد شان را نسبت به مسوولان امنيتي را از دست مي دهند و از جانب ديگر سخن فرسايي هاي ميان خالي اعضاي مجلس نيز دردي را از آن ها درمان نمي كند.
در سايه ي "سياست صلح جويانه ي رييس جمهور كرزي" شماري از گماشته گان شورشيان و پاسداران تفكر انسانيت ستيز طالباني اين فرصت و زمينه را يافته اند تا از نشاني مردم افغانستان در رسانه هاي ديداري و شنيداري كشور به طرفداري از طالبان/ هراس افگنان گلوپاره كنند و در پارلمان و حكومت افغانستان نيز روز تاروز به نهادينه كردن هرچه بيش تر اين تفكر تا بدان حد پيش رفته اند كه اكنون در پيوند با رويداد هاي خونباري از نوع آنچه روزانه در كندهار، هلمند، كابل و ارزگان زندگي را به كام مردم تلخ مي كند، كم تر مسوول سياسي و امنيتي به خود جرآت مي دهد نامي از "برادران طالب" ببرد.
به گونه ي نمونه هنگامي كه از وزير دفاع افغانستان در پيوند با چگونه گي عمليات "مشترك" در مارجه پرسيده مي شود، ايشان مقاومت مخالفان مسلح را ضعيف خوانده، مي فرمايند: "هدف اين عمليات از بين بردن مخالفان نيست، بلکه تامين امنيت، بازسازي، جدا کردن شورشيان از مردم و تحکيم حاکميت ملي در منطقه است."
شايد به همين دليل بود كه به روايت آگاهان مسايل نظامي در سرتاسر اين عمليات 15 هزار نفري به طالبان هراس افگنان فرصت ها و زمينه هاي فرار از ميدان جنگ به مناطق همجوار در دوسوي ديورند محفوظ نگهداشته شد و نصب نمادين بيرق افغانستان برفراز ساختمان ولسوالي مارجه به مثابه ي بزرگ ترين دستاورد اين ماموريت دشوار به رخ مردم افغانستان و جامعه ي جهاني كشيده شد، در حالي كه هنوز شمار ديگري از ولسوالي هاي هلمند و ولايت هاي همجوار آن كماكان در اختيار شورشيان است و امكان به چالش كشيدن "حاكميت ملي" مورد نظر آقاي وردگ در بخش هاي وسيع تري از مناطق معروض به نا امني وجود دارد و طالبان رهيده از رگبار مسلسل هاي ناتو و نيرو هاي افغان به ساده گي در اين مناطق نيز دركنار ديگر هراس افگنان به سازماندهي دوباره براي كشتن مردم و قدرت نمايي در برابر نيرو هاي مشترك و "قدرت آتش" آنان آماده مي شوند.
رويداد خونين روز جمعه ي گذشته در كابل كه كناره گيري نمادين سه تن از مسوولان پوليس كابل را به دنبال داشت و حمله هاي پيهم انتحاري در كندهار و ديگر ولايت هاي نا آرام كشور در كنار گمانه هاي ديگر به اين نگراني نيروي بيش تر مي بخشد كه تفكر حاكم بر ذهن وضمير شمار زيادي از بلندپايه گان نظام كه با تمام نيرو مصالحه و مذاكره با شورشيان به هرصورت و به هرقيمت ممكن را توجيه مي كند، بر روحيه ي نيرو هاي امنيتي،‌ به ويژه آناني كه در لباس پوليس، اردو و امنيت ملي وظيفه ي جنگيدن در برابر شورشيان را به عهده دارند، اثرات زيانباري گذاشته و دركنار اين كه انگيزه ي نبرد بادشمناني كه در كشتن و از ميان برداشتن آنان هيچ گونه اغماضي به خود راه نمي دهند را در وجود آنان پايين آورده، گمانه هاي رخنه كردن شورشيان از منفذ هاي قومي و ايديولوژيك به درون ساختار هاي امنيتي كشور را قوت بيش تر بخشيده است.
از سوي ديگر مافيايي شدن قدرت و ثروت، رجحان داشتن مناسبات فساد اندود، قوميت محور و ايديولوژي زده ي قدرت بر ارزش مداري نوين و جستجوي راه هاي پايان بحران؛ به تصاحب ساختارهاي اعمال قدرت و تمثيل اراده ي مردم در دستگاه دولتي برحسب همين مناسبات،‌ توسط دلالان سياسي- قومي پرورده شده در متن بحران سي ساله ي كشور انجاميده است.
ره آورد زد و بند هاي سياسي بي سرانجام بازيگران اكثرا مفسد و بي ابتكار عرصه ي قدرت در افغانستان، نيرومند شدن روز افزون شورشيان مسلح و نحله ي فكري كه هراس افگني هاي آنان را مشروع و دين مدارانه جلوه مي دهد، بوده است.
با توجه به نفوذ پذيري ساختار هاي اجتماعي به شدت سنتي و عقب مانده ي كشور، رسوخ تفكر طالباني تا بدان حد كه انجام حملات انتحاري و وحشت آفريني جوخه هاي مرگ و نفرت پرورده شده در درون آن، سربازان گمنام خود را در درون ساختار هاي سياسي و امنيتي كشور نيز دست و پا كند، از قابل پيش بيني ترين پيامد هاي آشفته بازار كنوني سياست در كشور پنداشته شده مي تواند. زيرا تمامي فعل و انفعالات سياسي حول محور مناسبات فساد اندودي مي پيچد كه بخش بزرگي از هدفمندي آن را بيش تر از آن كه در امنيت و ثبات وجلوگيري از قرباني شدن مردم افغانستان خلاصه شود؛ تامين مصوونيت هزينه هاي كلاني كه در وجود يك ساختار اقتصادي اقتدارگرا و مافيايي توسط وابسته گان و اعضاي خانواده هاي ي بلندپايه گان واجب الاحترام نظام در داخل و خارج كشور سرمايه گذاري شده و همچنان كاروان هاي قاچاق مواد مخدر كه آنهم بيش تر توسط نازپروردگان بالين ملكوتي قدرت صورت مي گيرد، را مدنظر دارد.