درخواست رسیده گی به جنایت های جنگی و ترس از تکمیل دایره ی جنایت کاران
یک گزارشگر پیشین بخش قضایی و اعدام های خودسر در سازمان ملل متحد، از این سازمان خواسته است تا پیگرد قانونی جنایت کاران جنگی در افغانستان را مورد بررسی قرار دهد.
فلیپ آلستون که تا همین نزدیکی ها از گزارشگران ارشد سازمان ملل در امور عدلی بود، گفته است که عدم پیگرد قانونی متهمان جنایت های جنگی از نگرانی های جدی است و این کار سبب شده است که شمار زیادی از غیرنظامیان افغان در درگیری ها کشته شوند.
این مقام پیشین سازمان ملل نسبت به پیامد های زیانبار عدم پیگیری جنایت های جنگی در افغانستان هشدار داده و با اذعان به این که باید برای شناسایی و پیگرد جدی این جنایت ها در افغانستان تحقیقات جدی صورت گیرند، از این سازمان خواسته است تا قتل های سازمان یافته یی که از سوی ویکی لیکس افشاء شده اند را به بررسی بگیرد.
در همین حال آن بخش از تلفات ملکی در افغانستان که به نیروهای جهانی به ویژه نظامیان امریکایی و انگلیسی نسبت داده می شود، پس از انتشار هزاران سند محرمانه ی جنگ افغانستان توسط پایگاه انترنتی ویکی لیکس، هرچندگاه یکبار به موضوع داغ در رسانه های غربی تبدیل شده و نگرانی هایی را بر می انگیزد.
به همین تازه گی ها رسانه های غربی مواردی از فعالیت های جنگی نظامیان بریتانیایی را فاش کرده اند که در نتیجه ی آن 26 تن از غیرنظامیان افغان کشته شده و ده ها تن دیگر زخمی شده اند و در تازه ترین مورد قرار است تا سه تن از سربازان استرالیایی در پیوند با کشته شدن 5 کودک افغان در ولایت ارزگان در جریان یک عملیات نظامی این نیرو ها در سال 2009، مورد پیگرد عدلی قرار بگیرند.
اگرچه به نظر می رسد، روی سخن فلیپ آلستون بیش تر متوجه نیرو های بین المللی بوده و این بعد قضیه نیز از جهت های مختلفی درخور اهمیت بوده و رسیده گی جدی را می طلبد، اما رسیده گی به جنایت های جنگی سه دهه ی گذشته یکی از بزرگترین چالش های موجود فراراه رسیدن به صلحی عدالت محور در کشور بوده که به دلیل حضور گسترده ی ناقضان حقوق بشر در ساختار نظام سیاسی، دولت افغانستان در نه سال گذشته حتا از تبارز اراده ی لازم در راستای به اجرا گذاشتن برنامه های مطروحه ی خویش بسان برنامه ی عمل برای صلح مصالحه و عدالت، در این راستا ناتوان بوده است.
در پیوند با نحوه ی برخورد کشور های غربی شامل در ایتلاف جهانی ضد ترور با اتهاماتی از نوع آنچه سه تن از سربازان استرالیایی به آن روبرو می باشند، می توان گفت؛ این دولت ها به خاطر اقناع افکار عامه ی شان هم که شده، با این موارد با جدیت برخورد خواهند کرد. اما در مجموع آنچه پرسش برانگیز تلقی شده می تواند این که تقریبا تمامی کشور ها و طرف های صاحب نقش در قضایای افغانستان با موضوع رسیده گی به جنایت های ضد بشری انجام شده در افغانستان که به نظر می رسد تا اکنون نیز ادامه دارد، برخوردی سیاسی، مقطعی و ابزارگرایانه داشته اند.
ایالات متحده ی امریکا و دیگر کشور های شامل در جنگ افغانسان، هرگاه که منافع شان ایجاب می کرده یا می خواسته اند فردی یا جریانی را زیر فشار قرار دهند، از آغاز تحقیقات در پیوند با جنایت های جنگی در مورد آنان سخن گفته اند، اما در موارد بیشماری برغم انتظار های مردم و نهاد های مدافع حقوق بشر در برابر جنایت های مشهود بشری و یا افرادی که متهمان اصلی این گونه جنایت ها پنداشته می شوند، با اغماض و مدارا برخورد کرده و حتا به این گونه افراد و جریان ها امتیازاتی نیز قایل شده اند.
عمده ترین مثال در این مورد هشدار حکومت ایالات متحده ی امریکا در مورد آغاز تحقیقات پیرامون ارتکاب جنایت های جنگی توسط افراد مربوط به جنرال دوستم در سال 2001 بود که تا اکنون از نتایج این تحقیقات خبری نیست و در مورد دیگر اعتراض های سازمان ملل متحد و شماری از کشور ها در پیوند با گزینش مارشال فهیم به حیث معاون اول رییس جمهور پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته توسط رییس جمهور کرزی بود که پس از انتخابات فروکش کرد.
نگرانی دیگر این است که انفعال دولت افغانستان در برخورد با موضوع جنایت های جنگی باعث نهادینه گی هرچه بیش تر فرهنگ معافیت در کشور شده، به گونه یی که نگرانی های نهاد های مدافع حقوق بشر در مورد برنامه ی صلح و مذاکره ی دولت با شورشیان مسلح نیز در حال افزایش است.
به ویژه پس از اعلام فهرست اعضای شورای عالی صلح و این که بسیاری از چهره های شامل در این شورا چهره های تندرو و بنیاد گرا و جنگجویان پیشین اند که بسیاری آنان خود از سوی نهاد های جهانی به ارتکاب جنایت های بشری متهم شده اند، این گمانه در حال قوت گرفتن است که اگر منافع دسته های شامل در ساختار نظام سیاسی کشور ایجاب کند، آنان در برابر جنایت هایی که طالبان انجام داده اند و تا اکنون انجام میدهند، با اغماض و حاتم بخشی از نشانی مردم افغانستان برخورد کنند و به این صورت با ورود طالبان با ساختار قدرت، دایره ی جنایت کاران در زیر چتری به نام دولت افغانستان به اکمال برسد و آنگاه درخواست های قربانیان و نهاد های مدافع حقوق بشر به رجزخوانی های بی اثری تقلیل ماهیت داده شود، که حتا جایی و زمینه یی برای کاربرد شیوه های ابزارگرایانه ی کشور های بزرگ در این مورد نیز باقی نماند.
چه این که ممکن است سخنان فلیپ آلستون نیز بیش تر از خوراک غربی آن، از ترسی ناشی بوده باشد که پشت صحنه ی آنچه ممکن است زیرنام مذاکرات صلح و ایجاد شورای عالی صلح در حال انجام است.
یک گزارشگر پیشین بخش قضایی و اعدام های خودسر در سازمان ملل متحد، از این سازمان خواسته است تا پیگرد قانونی جنایت کاران جنگی در افغانستان را مورد بررسی قرار دهد.
فلیپ آلستون که تا همین نزدیکی ها از گزارشگران ارشد سازمان ملل در امور عدلی بود، گفته است که عدم پیگرد قانونی متهمان جنایت های جنگی از نگرانی های جدی است و این کار سبب شده است که شمار زیادی از غیرنظامیان افغان در درگیری ها کشته شوند.
این مقام پیشین سازمان ملل نسبت به پیامد های زیانبار عدم پیگیری جنایت های جنگی در افغانستان هشدار داده و با اذعان به این که باید برای شناسایی و پیگرد جدی این جنایت ها در افغانستان تحقیقات جدی صورت گیرند، از این سازمان خواسته است تا قتل های سازمان یافته یی که از سوی ویکی لیکس افشاء شده اند را به بررسی بگیرد.
در همین حال آن بخش از تلفات ملکی در افغانستان که به نیروهای جهانی به ویژه نظامیان امریکایی و انگلیسی نسبت داده می شود، پس از انتشار هزاران سند محرمانه ی جنگ افغانستان توسط پایگاه انترنتی ویکی لیکس، هرچندگاه یکبار به موضوع داغ در رسانه های غربی تبدیل شده و نگرانی هایی را بر می انگیزد.
به همین تازه گی ها رسانه های غربی مواردی از فعالیت های جنگی نظامیان بریتانیایی را فاش کرده اند که در نتیجه ی آن 26 تن از غیرنظامیان افغان کشته شده و ده ها تن دیگر زخمی شده اند و در تازه ترین مورد قرار است تا سه تن از سربازان استرالیایی در پیوند با کشته شدن 5 کودک افغان در ولایت ارزگان در جریان یک عملیات نظامی این نیرو ها در سال 2009، مورد پیگرد عدلی قرار بگیرند.
اگرچه به نظر می رسد، روی سخن فلیپ آلستون بیش تر متوجه نیرو های بین المللی بوده و این بعد قضیه نیز از جهت های مختلفی درخور اهمیت بوده و رسیده گی جدی را می طلبد، اما رسیده گی به جنایت های جنگی سه دهه ی گذشته یکی از بزرگترین چالش های موجود فراراه رسیدن به صلحی عدالت محور در کشور بوده که به دلیل حضور گسترده ی ناقضان حقوق بشر در ساختار نظام سیاسی، دولت افغانستان در نه سال گذشته حتا از تبارز اراده ی لازم در راستای به اجرا گذاشتن برنامه های مطروحه ی خویش بسان برنامه ی عمل برای صلح مصالحه و عدالت، در این راستا ناتوان بوده است.
در پیوند با نحوه ی برخورد کشور های غربی شامل در ایتلاف جهانی ضد ترور با اتهاماتی از نوع آنچه سه تن از سربازان استرالیایی به آن روبرو می باشند، می توان گفت؛ این دولت ها به خاطر اقناع افکار عامه ی شان هم که شده، با این موارد با جدیت برخورد خواهند کرد. اما در مجموع آنچه پرسش برانگیز تلقی شده می تواند این که تقریبا تمامی کشور ها و طرف های صاحب نقش در قضایای افغانستان با موضوع رسیده گی به جنایت های ضد بشری انجام شده در افغانستان که به نظر می رسد تا اکنون نیز ادامه دارد، برخوردی سیاسی، مقطعی و ابزارگرایانه داشته اند.
ایالات متحده ی امریکا و دیگر کشور های شامل در جنگ افغانسان، هرگاه که منافع شان ایجاب می کرده یا می خواسته اند فردی یا جریانی را زیر فشار قرار دهند، از آغاز تحقیقات در پیوند با جنایت های جنگی در مورد آنان سخن گفته اند، اما در موارد بیشماری برغم انتظار های مردم و نهاد های مدافع حقوق بشر در برابر جنایت های مشهود بشری و یا افرادی که متهمان اصلی این گونه جنایت ها پنداشته می شوند، با اغماض و مدارا برخورد کرده و حتا به این گونه افراد و جریان ها امتیازاتی نیز قایل شده اند.
عمده ترین مثال در این مورد هشدار حکومت ایالات متحده ی امریکا در مورد آغاز تحقیقات پیرامون ارتکاب جنایت های جنگی توسط افراد مربوط به جنرال دوستم در سال 2001 بود که تا اکنون از نتایج این تحقیقات خبری نیست و در مورد دیگر اعتراض های سازمان ملل متحد و شماری از کشور ها در پیوند با گزینش مارشال فهیم به حیث معاون اول رییس جمهور پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته توسط رییس جمهور کرزی بود که پس از انتخابات فروکش کرد.
نگرانی دیگر این است که انفعال دولت افغانستان در برخورد با موضوع جنایت های جنگی باعث نهادینه گی هرچه بیش تر فرهنگ معافیت در کشور شده، به گونه یی که نگرانی های نهاد های مدافع حقوق بشر در مورد برنامه ی صلح و مذاکره ی دولت با شورشیان مسلح نیز در حال افزایش است.
به ویژه پس از اعلام فهرست اعضای شورای عالی صلح و این که بسیاری از چهره های شامل در این شورا چهره های تندرو و بنیاد گرا و جنگجویان پیشین اند که بسیاری آنان خود از سوی نهاد های جهانی به ارتکاب جنایت های بشری متهم شده اند، این گمانه در حال قوت گرفتن است که اگر منافع دسته های شامل در ساختار نظام سیاسی کشور ایجاب کند، آنان در برابر جنایت هایی که طالبان انجام داده اند و تا اکنون انجام میدهند، با اغماض و حاتم بخشی از نشانی مردم افغانستان برخورد کنند و به این صورت با ورود طالبان با ساختار قدرت، دایره ی جنایت کاران در زیر چتری به نام دولت افغانستان به اکمال برسد و آنگاه درخواست های قربانیان و نهاد های مدافع حقوق بشر به رجزخوانی های بی اثری تقلیل ماهیت داده شود، که حتا جایی و زمینه یی برای کاربرد شیوه های ابزارگرایانه ی کشور های بزرگ در این مورد نیز باقی نماند.
چه این که ممکن است سخنان فلیپ آلستون نیز بیش تر از خوراک غربی آن، از ترسی ناشی بوده باشد که پشت صحنه ی آنچه ممکن است زیرنام مذاکرات صلح و ایجاد شورای عالی صلح در حال انجام است.