۱۳۹۲ فروردین ۱۱, یکشنبه

قطر


قطار بی فرجام صلح در ایستگاه قطر


حامد کرزی رییس جمهوری افغانستان به کشور شاهی قطر سفر کرده تا از یک طرف به روند صلح و مذاکره با شورشیان طالب جان تازه یی ببخشد و از جانب دیگر آنگونه که از گفته های مقام های حکومتی افغانستان در این واخر بر می آید، اغماض از نقش پاکستان در روند صلح افغانستان را برای نخستین بار تجربه کند.
در هفته های گذشته مسوولان دستگاه دیپلوماسی افغانستان و هم سخنگوی رییس جمهوری به ناامیدی دولت افغانستان از ایفای نقش صادقانه پاکستان در پیشبرد مذاکرات صلح با طالبان اذعان داشته و گفته اند که روند صلح را بدون حمایت پاکستان ادامه خواهند داد.
نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در افغانستان نیز پیش از انجام این سفر ابراز خوشبینی کرده و مقام های پاکستانی اما، رییس جمهور کرزی را بزرگترین مانع فراراه روند صلح افغانستان عنوان کردند که با واکنش تند سخنگویان حکومتی روبرو شده و گفته می شود سفر کنونی رییس جمهوری به قطر هم به منظور به حاشیه راندن پاکستان از این روند برنامه ریزی شده و بر بنیاد معلومات منابع نزدیک به ارگ، انجام گفتگو های رودر رو میان کرزی و نمایندگان طالبان در قطر نیز در اجندای سفر رییس جمهوری گنجانده شده اما امیداواری زیادی برای این که این دیدار انجام شود و چهره های با صلاحیت طالبان در آن حضور داشته باشند، وجود ندارد.
اگرچه ظاهراً حساسیت و هراس مقام های پاکستانی از به حاشیه رانده شدن این کشور در روند مذاکرات صلح افغانستان در حال افزایش است و در تلاش اند تا اهمیت نقش پاکستان در این روند را هم در چانه زنی های دیپلوماتیک برجسته سازند و به گونه آشکارا از نقش افراطیت مسلح در منطقه و این که هیچ کشوری در دنیا به اندازه پاکستان توانایی استفاده از این پدیده به عنوان ابزار سیاست خارجی اش را ندارد، سخن می گویند.
پشتیبانی از شورشگری در افغانستان و پیوند هایی پیچیده یی که جریان های تندرو با سازمان استخبارات و دیگر وزیر مجموعه ها و حتا فرماندهان ارتش پاکستان دارند، به تازه گی مقام های امنیتی پیشین، سیاسیون و حتا روحانیونی که جریان های سیاسی – مذهبی را در زیر چتر نظام پاکستان رهبری می کنند، که در برنامه ها و مناظره های رسانه یی مشترک میان دو کشور صحبت کرده اند نیز بازتاب واضحی داشته و از موجودیت لایه های ستبر سوء تفاهم و سوء برداشت دو جانبه در روابط دو جانبه و در نوع نگاه های پاکستانی ها نسبت به آنچه مبارزه با هراس افگنی خوانده می شود، پرده برداشته است.
اسد درانی رییس پیشین آی اس آی، چندی پیش در مناظره یی که از تلویزیون طلوع و تلویزیون اکسپرس در افغانستان و پاکستان پخش شد، افغانستان را یک کشور اشغال شده خواند و با همین فرض دخالت کشورش در افغانستان را موجه عنوان کرد و به تازه گی هم افرادی که از نام علمای دینی پاکستان در یک مناظره رادیوی آزادی شرکت کرده بودند، به وضاحت از طالبان پشتیبانی کردند و گفته های ماه گذشته ی مولانا طاهر اشرفی مبنی بر جایز بودن جهاد و حقانیت عملکرد های خشونت آمیز طالبان در قالب الفاظ و کلمات متفاوت تکرار کردند.
به این صورت و با وجود فشار های روز افزون امریکایی ها بالای پاکستان در نزدیک به دو سالی که از کشته شدن اسامه بن لادن در خاک این کشور می گذرد، بسیاری از قراین موجود در جغرافیای بحران از تداوم حمایت پاکستان از افراطیت مسلح در منطقه حکایت دارد و این که بدون آمدن تغییر در منش و کنش پاکستان در پیوند با منازعه جاری در افغانستان و بخش هایی از پاکستان اندک ترین روزنه یی برای تامین صلح از رهگذر تلاش هایی از نوع آنچه آقای کرزی برای انجام آن به قطر سفر کرده است، قابل مشاهده نمی باشد.
دولت افغانستان اما، در دو سال گذشته بخش بزرگی از توانایی ها و ظرفیت های دست داشته خود را صرف اثبات مالکیت تصنعی خود بر روند صلح کرده است. به گونه یی گه گاهی به ایالات متحده امریکا تاخته و حتا آنکشور را به نوعی تبانی با طالبان متهم کرده و گاهی هم تلاش های کشور های اروپایی مانند، بریتانیا، فرانسه و آلمان که با برگزاری نشست هایی از طرف های درگیر در منازعه جاری و گذشته افغانستان به هدف انجام مذاکرات صلح میزبانی کرده اند، نکوهش کرده است. افزون بر آن فعالیت ها جریان های داخلی و اپوزسیون سیاسی در راستای گفتگو با شورشیان مسلح فارغ از چارچوب حکومت را غیرقابل تحمل دانسته است.
اتاق مذاکره قطر هم که در آغاز از سوی امریکایی ها پیشنهاد شد، در نخست با مخالفت آقای کرزی روبرو شد، اما بعد تر از سوی دولت و شورای عالی صلح پذیرفته شد.
 اکنون یکسال پس از آغاز رایزنی های امریکایی ها در این مورد آقای کرزی با سفر به قطر در صدد پیش برد روند کند و بدور از دورنمای مذاکرات صلح خویش برآمده و به نظر می رسد که این سفر نیز بیشتر از این که کنشی معطوف به تامین صلح در افغانستان باشد، واکنشی در برابر گردن فرازی های پاکستان است، که مقامات این کشور به همین تازه گی ها رییس جمهور کرزی را بزرگترین مانع فراراه تامین صلح در افغانستان عنوان کرده اند.
 رده های بالایی طالبان در ده سال گذشته هیچگاهی به درخواست های کابل مبنی بر انجام مذاکرات پاسخ مثبت نداده اند، اما از دوسال به این سو گفتگو هایی میان نمایندگان طالبان و حزب اسلامی در جزایر مالدیو و جا های دیگر انجام شده و در واپسین مرد حدود دوماه پیش یک مذاکره کننده طالبان با نمایندگانی از اپوزسیون سیاسی، جامعه مدنی و شورای عالی صلح در حومه پاریس دیدار کرد و زمزمه هایی در پیوند با مذاکرات امریکاییان و انگلیس ها با رده های میانی و بالایی طالبان نیز سر زبان ها افتاد.
 اگرچه در پیوند با اتاق مذاکره یا همان دفتر سیاسی طالبان در قطر مباحث سیاسی و رسانه یی فراوانی صورت گرفته و گاهی هم میدواری هایی را در میان بخشی از جریان های سیاسی و اطرافیان رییس جمهور کرزی پدید آورده است، اما از آنجایی که گفته می شود مذاکره کننده گان قطر نه از جبهه های جنگ در افغانستان بلکه از گوانتانامو به آن جا انتقال داده شده اند و گردانندگان و رهبری کننده گان اصلی جنگ و خشونت در افغانستان هم در پناهگاه های امن شان در زیر چتر امنیتی و محافظتی سازمان استخبارات پاکستان خزیده اند، امید چندانی به موفقیت گفتگو های صلحی که احتمالا آقای کرزی در قطر انجام دهد، نمی توان بست.
اگر موضع گیری های دوامدار دولت افغانستان مبنی بر این که لانه های اصلی هراس افگنان و شورشیان در خاک پاکستان قرار دارد مورد توجه قرار بگیرد، این دیدگاه که هیچ نوع روند صلحی در افغانستان بدون حمایت صادقانه پاکستان به سرمنزل مقصود نمی رسد، با عقلانیت سیاسی نزدک تر به نظر می رسد، تا اینکه با بازی کردن با مهره های مرده و از کار افتاده طالبان و دیگر دسته های شورشی در قطر مانور دهی تصنعی و بدون دورنما ادامه یابد و در فرجام فرصت های اندک باقی مانده تا بیرون شدن سربازان بین المللی از افغانستان صرف چانه زنی های بی درون مایه و وقت کشی های کشنده یی شود که منفعت آن باز هم نصیب سازمان های استخباراتی منطقه و جریان های تندرو واپس گرایی شود که برای فرا رسیدن سال 2014 روزشماری می کنند.    
       

افراطیت مسلح


توهم افراطیت مسلح، از بدخشان تا پنجاب

افراطیت مسلح که از چهار دهه به این سو به مثابه ابزار سیاست خارجی پاکستان مورد استفاده قرار می گرفت و امروزه بزرگترین چالش فرا راه امنیت و ثبات بین المللی قلمداد می شود، در این اواخر در کنش و منش بسیاری از افراد و دسته هایی که از دین به مثابه ابزار پیش برد اهداف و برنامه های ایدیولوژیک و سیاسی شان استفاده می کنند، اگرهم ظاهراً به انجام اعمال خشونت آمیز اقدام نمی کنند تبارز یافته است.
چندی پیش هنگامی که رییس شورای علمای دینی پاکستان با حمایت صریح از طالبان نشست علمای دینی افغانستان و پاکستان در کابل را تحریم کرد، در افغانستان بسیاری ها این اقدام را نکوهش کرده، همسویی علمای دینی پاکستان با سازمان استخباراتی ارتش این کشور را عامل اصلی این رویکرد روحانیون پاکستانی عنوان کردند، اما هنگامی که دو هفته پیش شورای علمای دینی افغانستان اعلان کرد که اگر نیرو های ویژه امریکایی از میدان وردگ خارج نشوند و مسوولیت زندان بگرام به افغان ها واگزار نشود، حضور امریکایی ها اشغال تلقی خواهد شد، واکنش چندانی بر نیانگیخت و در فرجام امریکایی ها به رغم نارضایتی شان به خواست های دولت افغانستان تن دادند.
نمایه هایی از این گونه هشدار ها که به ساده گی از سوی مردم و حتا بازیگران بین المللی منازعه جاری در افغانستان جدی گرفته می شود در نگاه آکنده از ترس مردم به تبلیغات تخدیر کننده ی گماشته گان سازمان های استخباراتی منطقه و شبکه های تندرو به ویژه در روستاها و مناطق دور دست افغانستان از نشانی منبرها و مسجدها قابل مشاهده است.
در حال حاضر هیچ گونه تفکر سیاسی و اجتماعی به اندازه افراطیت مسلح و شمایل آشکار و نهان آن در سمت دهی افکار عامه و حتا فرایند های سیاسی و اجتماعی، گسترده، تاثیر گزار و ترسناک و خشونت آمیز نیست.
صرف نظر از بازی های سیاسی و تقابل دیدگاه های موجود میان دولت های افغانستان و پاکستان لایه های زیرین و به شدت سنتی جامعه افغانستان که از چهار دهه به این سو در معرض پیچیده ترین کارزار های سیاسی و استخباراتی قرار داشته اند، در حال حاضر با توهم نهادینه یی دست و پنجه نرم می کند که ریشه در گسترده گی و نیرومندی تفکرات تندروانه یی دارد که الزامآ به طالبان به مثابه یک گروه مسلح پیوندی ندارد اما در یک مراوده دوجانبه گسترش تفکرات تندروانه از این رهگذر به گسترس دامنه تسلط روانی طالبانیزم می انجامد، شبکه های کوچک در سطح محلات نیز در راستای تحمیل دیدگاه های خود از توهم ناشی از سایه افراطیت مسلح سود می برند.
به بیان دیگر اگر در ولسوالی نا امن وردوج بدخشان در روز روشن پتلون یک جوان به بهانه پوشش نا مناسب توسط طالبان، از بدنش کشیده می شود و  آتش زده می شود - سایه سنگین افراطیت مسلح در پس این رویداد قابل مشاهده است و یا اگر فردی با عبا و قبای مقدس روحانیت مذهبی به مردم در شمال کابل به خاطر فرستادن دختران شان به مکتب یا هم کار کردن در دولت به گفته آنان "دست نشانده یهود و نصارا" فحش و ناسزا می گوید، این نیرومندی و توانایی را نه از احترام نهادینه ی مردم به علمای دینی بلکه از افراطیت مسلحی می گیرد که عقبه استراتیژیک آن تا پنجاب گسترده شده و شبکه ی نیرومندی از زور و زو و تزویر پایایی و تداوم آن را تضمین می کند.    
آنچه درخور نگرانی است این که با وجود نبرد 11 ساله جهان در روستا های افغانستان بر ضد تروریزم، به مبنا های تیوریک و ایدیولوژیک این پدیده و از بین بردن ریشه ها و زمینه های اجتماعی گسترش تفکرات تندروانه یی که افراطیت مسلح را بر گرده های مردم افغانستان و بخش هایی از آنسوی دیورند، تحمیل کرده و تداوم آن را نیز ضمانت کرده است، اندک ترین توجهی صورت نگرفته است.
در حالی که نیرو های بین المللی شاید در صدد فرار از جغرافیای بحران به هر صورت و به هر قیمت ممکن برآمده اند، طیف سیاسی افغانستان اعم از موافقان و مخالفان سیاسی نظام، درگیر زد و بند های میان تهی و ابزار گرایانه یی است که در صورت دوام وضعیت موجود نه تنها به حاشیه خواهند رفت بلکه روند سیاسی جاری در افغانستان را نیز به چالش های تازه تر و وحشتناک تری روبرو خواهد کرد.   

۱۳۹۱ اسفند ۲۸, دوشنبه

نوروز


پرتو نادری


جشن جمشیدی نوروز مبارک بادا!

تا سخن از نوروز و طالبان به میان می آید این چند نکتۀ رنج آور در ذهن من بیدار می شوند:
·        طالبان جشن ملی نوروز را به ماتم ملی بدل کردند.
·        طالبان تقویم خورشیدی را که همان تقویم جلالی است، ممنوع ساختند.
·        طالبان درآستانۀ نو روزتندیس های بزرگ بودا را اعدام کردند.
·        طالبان پیش ازاین دزدانه منارچکری یکی ازیادگارهای بزرگ دورۀ بودایی افغانستان را دریکی از نیمه شبان بهاری ازبین بردند.
·        طالبان به کاوش­های غیر قانونی ساحات باستانی که بیشتر به وسیلۀ خود آنان وگروه­های پاکستانی صورت می گرفت، در بدل »خمس » اجازه داند.
طالبان رفتند؛اما تفکر طالبانی هم­چنان برجای مانده است. تنها دستارهای سیاه به نکتایی­های رنگارنگ بدل شده است. دوغ در کاسۀچوبین و کاسۀ بلورین همان دوغ است. تفکر طالبانی همان است که چه از زبان طالب راستین بشنوی و چه از زبان طالبی که خود را در زیر شمایل دموکراسی و چیز های از این قماش پنهان کرده است. تا یکی دو سال دیگر ممکن طالبان به گونه یی بر­گردند، شاید هم بهتر باشد بگویم که برگشتانده می شوند تا این تفکر پریشان مانده، بار دیگرتجسم حقیقی خود را در دستگاه حاکمیت افغانستان پیدا کند.
ما مردمان شگفتی هستیم، از پیرتا جوان از رییس جمهور تا کارمند پایین رتبه، همین که سخن از تاریخ به میان می آید، پیل مان یاد هندوستان می کند و بعد همان رجزخوانی است در چارسوق گزافه­های تاریخ ودیگر هیچ. در این رجز خوانی­ها ما تاریخ پنج هزار ساله داریم و دیگران همه ریزه خوار خوان تاریخ و فرهنگ ما بوده اند، همه بهترین­های جهان از ماست.ما حمام داشتیم  و سنگ پا را می شناختیم، کیسه، لیف و سابون را؛ اما اروپاییان گله وار زنده­گی می کردند و سروجان نمی شستند. بااین همه گزافه، گاهی هم که در تب هیجان­های خود جذباتی می شویم با هرچه تاریخ، مدنیت و فرهنگ و ارزش های تاریخی- فرهنگی است به ستیزه برمی خیزیم.
مثلأ نوروز جشن کبرگان است، باید از میان برداشته شود، نباید آن را تجلیل کرد که در آن صورت فرتشه­گان به خانۀ ما نمی آیند. تندیس­های بامیان باید از میان برداشته شوند که یادگار مدنیت بودایی­است. منار چکری باید فروافکنده شود که از دوران پیش از اسلام برجای مانده است. با این حال وقتی این سرزمین تعصب و زورگویی را وطن جرگه­­ها می خوانیم، به یاد آن بودایی بزرگ کنشکا می افتیم که نخستین جرگۀ بزرگ را او برگزار کرده بود و در آن  جرگه چند هزار تن اشتراک کرده بودند. تازه در همین جا بسنده نمی کنیم و بربنیاد چنین جرگه­هایی تاریخ پیدایی جامعۀ مدنی  نیز به سرزمین ما بر می گردد. برای آن که گویا چنین جرگه هایی خود نهاد های مدنی بوده اند!!!
تاریخ و فرهنگ یک سرزمین هویت تاریخی و فرهنگی آن سرزمین را می سازد. آن کی با تاریخ و فرهنگ خود می ستیزد در حقیقت با هویت خود می ستیزد و هویت خود را از میان بر می دارد. آن کی هویت تاریخی و فرهنگی ندارد در میان اقوام جهان بی شناسنامه است. البته آن کی به جعل تاریخ می پردازد در حقیقت در تلاش هویت سازی کاذب است که این امر بد تر از بی هویتی است. هویت کاذب برای یک قوم همان زیستن یک فرد در شخصیت کاذب است. این که صدای شمشیر نیاکان ما در این  یا آن سرزمین شنیده شده است، نمی تواند هویت تاریخی ما را بسازد. اگر به سنگ سنگ این سرزمین گوش فرا دهیم صدای صدگونه شمشیر را می شنویم که دمار از روزگار ما بر آورده است. چنگیز برای مغولان جهانگشای بزرگ است و اما برای ما یک متجاوز خوانخوار که بر بنیاد همان گفتۀ معروف:«آمدند و کشتند و سوختندد و بردند.» حال برویم جهان گشایان خود را از مردمانی بپرسیم که مدنیت آن ها را به خاک برابر کرده اند. ما نصف حقیقت را می پذیریم ویا تلاش داریم تا حقیقت آن گونه باشد که ما می خواهیم. گاهی هم جرأت روبه رو شدن با حقیقت را نداریم.
با وجود این همه چکاچاک شمشیر نیاکان؛ ما هنوز نتواسته ایم تا سهم بزرگ خود از تاریخ و مدنیت این حوزۀ بزرگ مدنی را به دست آریم. ما خود به عمد و یا هم از سرنابخردی تاریخ و فرهنگ خور را به دیگران بخشیده ایم. من خود بارها شنیده ام که کسانی که گویا آب وطنخواهی شان دریک درجه بالا تر از صفر به جوش می آید، گفته اند که جشن نوروز از ایرانی هاست و ما افغانیم و آن هایی که این جشن را تجلیل می کنند و یا به دفاع از آن بر می خیزند وابسته به ایران اند، جاسوسان ایرانن اند!!! من می خواهم بگویم آن­هایی که تاریخ و فرهنگ این سرزمین را به کشور دگری دو دسته می بخشند، دشمنان سوگند خورده ای فرهنگ وتاریخ این سرزمین اند. وقتی جشن نوروز از ما نیست، پس آن دوره های با شکوه اسطوره یی شاهنامه نیز ازما نیست و آن شخصیت­های اسطوره یی  مانند جمشید و دیگران  ودر یک سخن آن اسطوره ها هم از ما نستند. می خواهم بگویم ، قومی که اسطوره ندارد در حقیقت تفکر وبینشی نیز نداشته است. برای آن که اسطوره پاسخی انسان ابتدایی است به پرسش­های در پیوند به هستی و چگونگی آفرینش. حال کسی اسطوره هایی را که در این سرزمین شکل گرفته و هستی یافته اند، به دیگران می بخشد در حقیقت خرد گروهی این سرزمین را به دیگران بخشیده است. چنین کسی بدون تردید دشمن تاریخ و فرهنگ این سرزمین است. می خواهم به همین شاهنامه اشاره کنم که بخش بیشتر حوادث و ریداد های حماسی شاهنامه در همین سرزمینی که امروز به نام افغانستان یاد می شود، شکل گرفته است؛ اما وقتی که سخن از فردوسی به میا می آید، پیش از ایرانی ها ما خود می گوییم که فردوسی ایرانی­است. در این صورت ما چگونه می توانیم سهم خود را در بینش های اسطوره یی و رویداد های حماسی این حوزۀ بزرگ تثبیت کنیم. (در همین شاهنامه فردوسی بزرگوار از پیدایی جشن نوروز سخن می گوید، در زمان پیشدادیان بلخ در زمان پادشاهی جمشید؟  اگر بلخ از ماست و جمشید  در بلخ بوده پس جشنی را که او پایه گزاری کرده است چگونه نمی تواند از ما باشد. بزرگترین دشمنان یک سرزمین کسانی اند که می خواهند آن سرزمین را از نظر تاریخی وفرهنگی بی هویت سازند.)
به یاد دارم  در سال­های جمهوریت داوود خان که در پوهنتون و به زبان دیگر در دانشگاه کابل درس می خواندم. روزی رادیو افغانستان سخنرانی روان­شاد عبدالحی حبیبی را به گونۀ مستقیم از یکی از سمینار هایی که درکابل برگزار شده بود، پخش می­کرد، استاد حبیبی در پیوند به پیشینۀ تاریخی افغانستان و سهم افغانستان در این حوزۀ مدنی سخن می گفت و یا به پرسشی پاسخ می داد، استاد گفت: زمانی که بر اثر فشار حلقات تندرو ناسیونالستی ایران، آن کشور نام خود را از پارس به ایران تغییر داد، من همراه با میرغلام محمد غبار و چند تن دیگر رفتیم به وزارت خارجۀ کشور که در آن زمان فیض محمد ذکریا وزیر خارجه بود و برایش گفتیم که افغانستان باید در پیوند به نام ایران به سازمان ملل متحد شکایت کند و این نام را به رسمیت نشناسد. برای آن که به رسمیت شناختین این نام به مفهوم به رسمیت شناختن این امر است که گویا تمام دست آورد های علمی، فرهنگی، تاریخی و مدنیت های که در این حوزه بزرگ وجود دارند به همین ایران امروزه تعلق  دارند. در این صورت ایران می تواند ادعا کند که گویا این همه مدنیت های گسترده در نتیجۀ اندیشه و تلاش آن­ها پدید آمده است. به راستی این اقدام ایران در حقیقت نوع تجاوز به حق تاریخی و فرهنگی همۀ اقوام و کشور هایی­است که در این حوزۀ بزرگ مدنی وجود دارند. به یاد دارم که استاد حبیبی انتقاد می کرد که با وجود این تاکیدها و پیشنهاد­ها از سنگ صدا بر آمد و از افغانستان نه! او می گفت که ما ندانستیم، افغانستان چرا این گونه در این مورد خاموشی اختیار کرد!چه معلوم شاید ایرانی ها به مانند سیاست های امروزۀ شان کیسه های زر و به گفتۀ خودشان بسته های اسکناس را برای مقامات بلند پایۀ دولتی آن روز افغانستان  نیز می فرستادند!
نگرانی­های آن دو بزرگوار، حبیبی و غبار بسیار به جا بود؛ حال در یک جهت می بینیم که نه تنها ناسیونالیست های عظمت طلب ایران می خواهند تمام دست آورد های این مدنیت بزرگ را به ایران امروز نسبت دهند؛ بلکه به گونه­ی کشورهای این حوزه را قلمرو های از دست رفته ای ایران می دانند. این بدبختی زمانی ابعاد گسترده تری پیدا می کند که این جا در سرزمین خودمان افغانستان، شماری کوردلانه همه داشته های فرهنگی این سرزمین را از شخصیت های علمی و فرهنگی و فلسفی گرفته تا جشن ها و رویداد های تاریخی دو دسته به ایران تقدیم می کنند. نخستین و آخرین باری که به ایران رفتم سال دو هزارو چهار میلادی بود. من در کنفرانس شعر مدرن فارسی، دعوت شده بودم و یک هفته آن جا ماندم. در یکی از نشست­ها خانمی که خود را استاد یکی از «دانشگاه­ها»ی ایران معرفی می کرد، از من پرسید، آقای دکتر! البته من دکتر نیستم، همان گونه که این جا به راحتی شما را حاجی صاحب می گویند در آن جا هم به راحتی لقب دکتر را پیدا می کنید، خانم دانشگاهی از من پرسید که آیا در افغانستان بدیع و بیان وجود دارد؟ در آغاز متوجه نشدم، پرسیدم چه؟ آن بانوی دانشمند بار دیگر همین پرسش را تکرار کرد. به پندار من این پرسش دو بخش دارد. نخست این که می تواند بیانگر سفاهت آن بانوی دانشگاهی­ باشد، دو دیگر این که او شاید می خواست تا با چنین پرسشی افغانستان و فرهنگ او را توهین کند و مرا نیز!
پس از لحظه های سکوت گفتم:نه در افغانستان بدیع وبیان وجود ندارد.
گفت پس چه جوری شعر می سرایید؟
گفتم به همین دلیل می بینی که شعر های من خوب نیست، گفتم تمام این بدبختی از دست ناصر خسرو است.
با تعجب گفت یعنی چه؟
گفتم زمانی که او از شهر جوزجان، آن سفر هفت سالۀ خود را آغاز کرد و آن گونه که خود در سفر نامه گفته است، خورجینکی داشت، او آن خورجینک را از بدیع و بیان پر کرده بود؛ زمانی که در تبریز با شاعر قطران نام، دیدار کرد و دریافت که اوشعر نیکو نمی گوید، آن همه بدیع وبیان افغانستان را برای او داد. بانو خاموش شد؛ اما با ناراحتی، گونه هایش بیشتر سرخ شدند واین امر خوبی بود بر خلاف پرسشش.
تغییر نام فارس به ایران نوع اندیشۀ خویشتن برتر بینی  را در میان ایرانیان سبب شده است. چنان که آن­­ها نسبت به مردمان کشورهای دیگر این حوزه  خود را یک سرو گردن بر ترمی پندارند و فکر می کنند که حق بزرگی بر تمام این حوزۀ مدنی دارند و حتی فکر می کنند که این حوزۀ مدنی اساسأ از آن­هاست. چنین است که امروزه رسیدن به آن ایران بزرگ! در میان ناسیونالیستان تندرو ایران به یک اندیشۀ بنیادی بدل شده است.نگرانی های آن دو استاد جاودان یاد حبیبی و غبار درست به همین نقطه بر می گردد.
گذشته از بخشنده­گان فرهنگ و تاریخ به دیگران، شماری هم از منظرگاه­های دینی به نوروز وارزش­های تاریخی- فرهنگی دیگر نگاه می کنند. البته از منظرگاه­ فرائت های تنگ و تاریک برخی از دین مداران، به این نتیجه می رسند که جشن­ نورو بازمانده از دوران پیش ازاسلام است، پس تجلیل آن حرام است. من می گویم این سخن که تو می گویی خود حرام است. چنان که در گذشته ها نیز تلاش هایی وجود داشت تا هویت جشن نوروز را زیر نام «میلۀ دهقان» مخدوش سازند. وقتی ما ادعا می کنیم که پنج هزار سال تاریخ داریم، این سخن به این مفهوم است که تاریخ ما با اسلام آغاز نشده است و ما نمی توانیم تاریخی را که پیش از اسلام وجود داشته است برداریم و در کشورهای خلیج به حراج بگذاریم. فکر نمی کنم که کدام یک از کشورهای اسلامی تاریخ پیش از اسلام خود را نابود کرده باشد، اگر چنین می بود امروز در مصر نه اهرامی وجود داشت و نه هم جسد های مومیایی شده یی. وقتی رزدشت  بر پندار نیک، گفتار نیک وکردار نیک  تاکید می کند، کجایی چنین سخنانی با اسلام در تضاد است؟می گویند که آیین بر گزاری نوروز به زمان جمشید برمی گردد. گویند در آن روز جمشید بر تخت نشست و گفت خدای تعالی شما را خلق کرده است، باید که به آب­های پاکیزه تن بشویید و غسل کنید و به سجدۀ شکر او مشغول باشید و هرسال در همین روز به همین دستور عمل کنید. او در این روز بر دادگستری تاکید می کند، مردمان را به حضور می پذیرد. کجایی چنین سخنانی و چنیین کار هایی با اسلام و خدا پرستی در تناقض است. برخلاف عقیدۀ چنین کسانی نوروز جشن وحدانیت است. جشن هم آهنگی زمان، با گردش زمین است. این هم آهنگ سازی به شاهان همین سرزمین بر می گردد. به ملک شاه سلجوقی که به عمرخیام و یاران دانشمند او دستور داد تا تقویمی بسازند که فصل های سال با گردش زمین هم آهنگ شود. تقویم ما همین تقویم جلالی است، شاید بخواهند بگویند که این هم اسلامی نیست، آن گونه که طالبان تقویم خورشیدی را ممنوع ساخته بودند ودنیای از مشکلات را برای مردم پدید آوردند.
در روزگاری که طیاره های امریکایی از آسمان بر دهکده­ها آتش مرگ فرو می ریزند و در زمین، طالبان مردمان را چنان گوسفندانی سر می برند و انتحاری­ها در مسجد ها و تکیه خانه ها  و در بازارها انبوه انبوه مردمان بی گناه را می کشند، چرا چنیبن جنایاتی تکفیر نمی شوند؛ اما اگر نوجوانی در نوروز لباس نوی پوشید و خانوادۀ در سفره اش هفت سین گذاشت، تکفیر می شود. نمی  دانم چرا نمی گذارند تا این ملت بد بخت و گرسنه، دست کم به بهانۀ نوروز به یک دیگر سال نو را مبارک باد گویند و آرزوی سال نیکی برای همدیگر داشته باشند. من نمی دانم تجلیل از نوروز گناه بزرگ است یا خاموشی در برابر انتحاری که نماز گزاران را در مساجد و تکیه خانه ها می کشند و رهگذاران را در کوچه­ها. در پیوند به چنین جنایت­هایی همه­گان مهر احتیاط بر دهان­ها زده اند که مبادا فردا طالب بیاید و آن گاه چه خواهیم گفت.
ما مردمان شگفتی هستیم، در هر زمینه احساسات ما بیشتر از خرد ماست. ما بیشتر از این که خرد تاریخی و سیاسی داشته باشیم، احساسات تاریخی و سیاسی داریم. همان گونه که احساسات فرهنگی ما بیشتر از خرد فرهنگی ماست. حتی در دین و مذهب نیز چنینم. ما با احساسات مذهبی سروکار داریم نه با خرد مذهبی. شاید چنین چیز هایی­است که تا هنوز نتوانسته ایم راه بهتر زیستن را، باهم زیستن را و سر بلند زیستن را و در رفاه زیستن را یاد بگیریم.
هموطن عزیز!
نوروز بر تو مبارک، کودکانت خندان، دست هایت پر، کشتزارانت سر سبز،دلت چراغ­خانۀ ایمان، صلح و دوستی کبوتر پرچال بامت باد!
پایان

۱۳۹۱ اسفند ۲۷, یکشنبه

مناظره طلوع نیوز




آنسوی مرز، روایتی از پندار گرایی افغانی و منفعت اندیشی پاکستانی 
  
تلویزیون طلوع نیوز در توامیت با تلویزیون اکسپرس اسلام آباد به تازه گی نخستین مناظره تلویزیونی مشترک میان صاحبنظران و فعالان سیاسی دو کشور را زیر عنوان "آنسوی مرز" برگزار کرد.
برگزاری این مناظره از نظر شکل و محتوا نکات مثبت فراوانی را در خود داشت و از معدود برنامه های تلویزیونی در افغانستان بود که طیف گسترده یی از مخاطبان را برای بیشتر از یک ساعت در پای گیرنده های تلویزیون نشاند و بسیاری از قضاوت ها و دیدگاه های شان در پیوند با پیچیده گی های روابط پر فراز و فرود میان دو کشور همسایه در یکی از پرماجرا ترین بخش های دنیا دگرگون کرد.
هفته نامه نخست به دلیل اهمیت موضوعات مطرح شده و با سپاس از دست اندرکاران تهیه، اجرا و نشر این برنامه در تلویزیون طلوع بخش هایی از محتویات این مناظره با اهمیت را به چاپ می رساند.

پرسش های کلیدی مورد بحث در این مناظره از این قرار بود:
پاکستان چه نقشی را در آوردن صلح به افغانستان بعد از خروج نیروهای آمریکایی در سال 2014 ایفا می کند؟
 آیا در حال حاضر حرکت در مسیر از میان برداشتن سوء تفاهم و سوء برداشت هایی که در هر دو کشور نسبت به همدیگر وجود دارد، امکان پذیر است؟
 دورنمای رویارویی و تلاش ها و فرجام ناامید کننده صلح با طالبان چگونه است؟
مهمانان برنامه از جانب افغانستان:
1 - محمد حنیف اتمر، وزیر پیشین امور داخله
2 -  امر الله صالح  رییس پیشین اداره امنیت ملی افغانستان
مهمانان جانب پاکستانی:
1 - جنرال باز نشسته اسد درانی، رییس پیشین آی اس آی در سال های 1990 تا 1992میلادی.
2 - سناتور حاجی محمد عدیل، رهبر ارشد حزب ملی مردم، فرماندار پیشین ایالت پشتون نشین خیبر و اکنون رییس کمیته راوبط خارجی سنا پاکستان.
3 - شیخ رشید احمد رییس حزب عوامی مسلم لیگ وزیر اطلاعات در زمان رژیم پرویز مشرف.
در کابل و اسلام آباد شماری از تحلیلگران، خبرنگاران و دانشجویان نیز در تالار های دو طرف حضور داشته و مجاهد کاکر اجرای این برنامه را در طلوع نیوز به عهده داشته و در تلویزیون اکسپرس پاکستان بانو منیژه مجری برنامه بود.
 پرسش نخست در پیوند با انتقاداتی که هر دو کشور نسبت به هم دارند و سوء تفاهماتی که میان دو طرف وجود دارد از آقایان درانی و امرالله صالح مطرح شد.
آقای درانی: سوء تفاهمات زیادی وجود دارد. بیشتر این سوء تفاهم ها در پاکستان وجود دارد. افغانها اینجا بوده اند و شرایط را خوب می دانند ما گاهی اوقات فکر می کنیم که در افغانستان شاید شاهد حضور چشم گیر هند باشیم با آنکه تاریخ نشان می دهد که اینطور نبوده است. اما هر وقت که صحبت همبستگی میاید افغانها همیشه از ما حمایت کرده اند، در جنگهای سالهای 65 و 71  سربازان افغان به ما گفتند که ما میتوانیم نیروهای خود را از مرز غربی بیرون کنیم و آنان مواظب مرز می باشند.
دومین سوءتفاهم خط دیورند است؛ مشکل بزرگی که باید حل شود. که باید درباره ماهیت این مرز به مردم اطلاع رسانی شود که اگر به طور رسمی این موضوع حل نشود هنوز به عنوان یک تهدید برای دو طرف محسوب می شود. اگر طرف افغانی این خط را به رسمیت نشناسد این مشکل به طور محترمانه حل نخواهد شد. در غیر این صورت هیچ راه حلی برای این مشکل پیدا نمی شود.
سومین سوء تفاهم در افغانستان این است که گویا پاکستان به دنبال ایجاد یک جبهه مخالف در افغانستان است تا به نیابت از ما فعالیت کند. زمانی که افغانها سرنوشت شان را به دست خود شان می گیرند، اهمیت پاکستان در همسایه گی شان بخشی از منافع ملی شان خواهد بود. در سختی ها، زمانی که افغانستان توسط قدرت های بزرگ مورد حمله قرار گرفته، پاکستان همیشه حمایت گر آنها بوده و ما میزبان مهاجران آنان بوده ایم.


امرالله صالح: این جنگ تفکر ها یا مقصر دانستن همدیگر نیست. واقعیت این است که برغم حقایقی که جنرال درانی اشاره کردند مبنی بر اینکه افغانستان پاکستان را به عنوان یک سرمایه ی مهم می شمارد، اما این سرمایه، آسیب های زیادی را به ویژه بعد از عقب نشینی شوروی به افغانستان وارد کرده است. چون آنها می خواستند که سلطه خود را به واسطه گروه هایی که در جهت منافع شان کار می کردند، تثبیت کنند. هیچ شکی در این نیست که پاکستان برای میلیون ها مهاجر افغان کمک هایی کرده است. اما این تصویر خوب در طول سال های بعدی به دلایل زیر از بین رفت. پاکستان در ابتدا از حکمتیار برای به دست گرفتن قدرت به طور نظامی، حمایت کرد و بعد از آن به وجود آوردن طالبان و بعد از 11 سپتمبر که یک پناهگاه امن  برای رهبران طالب که مشکلات زیادی را برای افغانستان به وجود آورده اند و مردم ما را کشته اند، به مبدل شده است.
در پیوند با روند صلح به رهبری افغان ها. البته که ما شاهد تغییراتی در نگرش پاکستان هستیم. در  گذشته سیاست پاکستان در مناطق پشتون نشین این بود که به آنها بگوید، شمالی ها بر شما حکومت می کنند و شما باید در برابر آنها شورش کنید. اما حالا آنها خود را به غیر پشتون های نام نهاد نزدیک کرده و به آنها می گوید که این یک دولت پشتون ها است، ما می خواهیم میان شما و طالبان شرایط گفتگو را فراهم کنیم و دولت افغانستان را در نظر نگیریم. این ما را به یک نیجه گیری آسان می رساند، پاکستان یک حکومت مقتدر در افغانستان نمی خواهد. بنابراین آنها دنبال این اند که بعد از اتمام دروه این حکومت جامعه را دوباره به دسته بندی ها سوق بدهند و به وسیله گروهی که آنها را حمایت می کند بالای افغانستان تسلط داشته باشند.
منیژه: آقای حاجی عدیل میخواهید که درباره حرفهای آقای صالح نظرتان ره بگویید؟
آقای عدیل: پاکستان اشتباهات زیادی را مرتکب شد. در گذشته حکومت جنرال ها، فکر می کردند که افغانستان یکی از ولایت های آن هاست و آنها با افغانستان مثل یک ولایت خود رفتار می کردند. در طول 5 سال گذشته حکومت منتخب مردم سعی بر این داشته که روابط بهتری با افغانستان داشته باشد که مذاکرات ریس جمهور زرداری و کرزی نمونه ای از آن است. مه فکر می کنم که روابط بین افغانستان و پاکستان نسبتا بهتر شده است.
 این به این معنی است که استخبارات پاکستان دیگر مثل گذشته فکر نمی کند. برادران افغان اگر بخواهند  که روابط دوستانه ای با هند داشته باشند چرا ما باید سر این موضوع معترض باشیم. افغانستان مستقل است و مردم افغانستان خودشان می توانند  که مشکلات خود را حل کنند به شرطی که همسایه های این کشور در امورش دخالت نکنند. اینجا هنوز پناهگاه های امنی برای طالبان افغانی و القاعده است و آنجا هم برای طالبان پاکستانی.

منیژه: منظور شما ملا فضل الله است؟

حاجی عدیل : البته، مه فکر می کنم که حالا وقت آن است که از مهمان های ناخواسته بخواهیم که کشور مان را ترک کنند.
حنیف اتمر:  نظر من درباره سوء تفاهم با شما  فرق دارد. یک، این جنگ سوء تفاهم ها نیست، این جنگ واقعیت ها است، واقعیت های تلخ، روزانه در حدود 10 تا 15 نفر در افغانستان و آماری تقریبا کمتر یا بیشتر از این تعداد شهروند در پاکستان جان خود را از دست می دهند. این درباره سوء تفاهم نیست این موضوع، موضوع تروریسم است. حقیقتی که دو ملت قادر به کنترول تروریست ها و در امان نگه داشتن جان شهروندان بی گناهشان نیستند. ما هرگز قادر نخواهیم بود که بر این مفکوره غلبه کنیم اگر تروریزم، پناهگاه های آنها و زیر ساخت های کمکی که هراس افگنان در اختیار دارند، از بین نبریم.
دوم، ما خواستار برقراری روابط حسنه با پاکستان و ارتباط خوب با همه کشورهای همسایه در این منطقه و بقیه شرکاء بین المللی خود هستیم . بنابر این کشور ها نباید افغانستان را از دید برد و باخت برای شان ببینند. افغانستان می تواند به سود همه باشد اما آن نیاز به صداقت و همکاری موثر هر دو طرف است.
زمان آن رسیده است که ما اقدامات صادقانه و موثری را در مورد پناهگاه های ترویست ها در هر جایی که هستند روی دست بگیریم. افغانستان دیدگاهش را برای شما پیشکش کرده و حالا ما خواهان اقدامات مشابه از طرف پاکستان هستیم. اجازه بدهید  اعتراف کنم که ما نشانه هایی اولیه ای از تغییرات نسبتا ساختاری را دیده ایم. علاقمندم که این تغییرات ایجاده شده در اجرای توافقات دو طرفه، مخصوصا توافق اخیری که در بریتانیا شد، موثر باشد.
شاید زمان آن رسیده باشد که همه طرف ها به بازی ک مقصر هست خاتمه بدهند. زمان آن رسیده است که اقدام موثر و مسولانه ای روی دست گرفته شود.
شیخ رشید: صلح افغانستان برای پاکستان هم بسیار مهم است. این خط یک خانه را به دو بخش تقسیم می کند. مانند این می ماند که اتاق نشینمن در یک طرف باشد و اتاق خواب شاید در سمت دیگر. در پاکستان هیچ غیر نظامی یا ارتش از تروریزم حمایت نکرده است. بدبختانه این مردم بسیار قوی هستند. من با رئیس جمهور کرزی ملاقات داشته ام. بسیاری از حقایق را می دانم. اگر بخواهم در این لحظه یا این برنامه از آنها بگویم، چیز های بدی اتفاق می افتد. نمی خواهم پیراهن کثیف کسی را در اینجا بشویم. می خواهم بگویم که ما پاکستانی ها شاید بیشتر از یک هزار پایگاه نظامی با 100 هزار نظامی در این مرز داریم تا برای توقف تروریزم تلاش کنند. زمانی که آنها از ما ملا برادر را می خواهند، ما برای شان داده ایم. اما زمانیکه ما خواستار هراس افگنانی که در انجا هستند، هستیم، به ویژه کسانی که زیر نفوذ هند هستند، آنها بازی های چند گونه را با ما انجام می دهند. افغانستان از لحاظ جغرافیایی یک کشور بسیار مهم است، مخصوصاً برای منافع ابرقدرت ها. بدبختانه هر دو کشور، هم افغانستان و هم پاکستان زیر تاثیر سیاست های آمریکا قرار دارد.
اسد درانی: حقیقت این است که افغانستان به راستی تحت اشغال خارجی ها است. پس اگر تحت اشغال خارجی ها هستند و یا اگر در آنجا توسعه طلبی صورت می گیرد، پس پاکستان گزینه یی بجز دخالت ندارد. اگر بخواهید یا نه. از همین رو همه با گروه های مختلف در افغانستان درگیر مذاکره بوده اند تا تفاهم در افغانستان ایجاد شود و به یک راه حل برسیم.
حاجی عدیل: افغانستان تحت اشغال خارجی ها نیست، زیر قطع نامه سازمان ملل می باشد و پاکستان هم یک بخشی از سازمان ملل است.
شیخ رشید: آن قطع نامه سازمان ملل چه است؟
        حاجی عدیل: افغانستان اشغال شده خارجی ها نیست. این نیروها آمدند تا افغانستان را کمک کنند تا با طالبان و تروریست ها مبارزه کنند.
امرالله صالح: بگذارید یک حقیقت روشن را برای شان بگویم که رهبر سازمان جهانی هراس افگنان یعنی القاعده، اسامه بن لادن در نزدیکی بزرگترین اکادمی نظامی شما، نزدیک کاکل پیدا شد. نه در نزدیکی کابل، پاکستان دیگر پناه دادن رهبران طالبان را در خاک خود رد نمی کند. حالا دولت پاکستان بهایی را بالای طالبان می گذارد و می گویند اگر این بها را بپردازید، این مردم را ما به گفتگو می کشانیم. و ما همه می دانیم که این بها چی هست.
 پاکستان این حق را به خود داده که تمام انواع رابطه های خارجی اش را خودش تصمیم بگیرد و زمانی که مسئله افغانستان مطرح می شود، برای ما محدودیت ایجاد می کنند و برای ما می گویند که با کی صحبت کنیم و دوست ما کی ها اند. اگر حضور نیروهایی که در افغانستان مفهوم یورش و اشغالگری کشور ما را می دهند، بهتر است که برای ژنرال درانی خاطر نشان کنم که با توجه به مواد زیادی که فعلاً فاش شده است، امریکا پس از 11 سیپتمبر از شما همکاری خواست و پاسخ ارتش شما به آنها این بود که هوا، خاک، دریا و همه و همه در اختیار شما است. اگر ما اشغال شده ایم، ما هر دو یک اندازه اشغال گردیده ایم، شما هم یک کشور اشغال شده هستید. مردم افغان بسیار هوشیار تر از دهه های 80 و 90 شده اند، بهترین راه برای پیشرفت ما این است که شما باید به افغانستان به عنوان یک ملت بزرگ احترام بگذارید، نه به عنوان حیاط پشست حویلی خود. تا زمانی که شما به خاطر تسلط بر ما از راه گروه های نیابتی ادامه دهید، نتیجۀ معکوس خواهد داشت، چون ما اکنون قدرت نرم بزرگی را در اختیار داریم و افغان ها آماده هستند که برخیزند و به عنوان یک ملت ایستاده گی کنند.
شیخ رشید : ما نمی خواهیم که بر افغانستان حکمفرما شویم، ما قبلاً در جریان اشغال روسیه، قیمت خود را پرداخت کرده ایم. تمام این مجاهدین در آن زمان به وجود آمدند، تمام آنها تحت نظر همین ابر قدرت هایی تربیه شدند که حالا بر علیه خارجی ها مبارزه می کنند. بدبختانه رفتار خوب ما، مفهوم بسیار بدی را از خود به جای ماند. ما می دانیم که شما با هندی ها چه می خواهید بکنید که من نمی خواهم در اینجا رویش بحث کنم، صلح افغانستان آرزو و خواستۀ ما است. این دیدگاه استخبارات پاکستان نیز است.
منیژه:        شیخ صاحب بسیار عالی است اما این اتهامات از آن طرف می آید، و من کف زدن را از سو شنیدم که افغانستان تغییر کرده است. ما نقش و سیاست های خارجی آنها را محدود می کنیم و تلاش می کنیم که بر آنها تاثیر داشته باشیم. آقای اسد درانی شما چی می گویید؟
درانی:       بله، یقیناً، این برداشت است که آنها دارند، ما روی مسایل تخنیکی صحبت می کنیم و تصویر بزرگ را فراموش کرده ایم. من با شیخ صاحب موافق ام. در زمان من ما دولت همه شمول می گفتیم و حالا تفاهم همه جانبه می گویند. اما حقیقت این است، جایی که افغانستان موقعیت گرفته است، بعضی همسایه ها به گونه حتمی علاقه مند می شوند و تا درگیر شوند. اگر ما به آن تصویر بزرگ نگاه کنیم، آن تصویر این است که همسایه ها تصمیم نگیرند افغان های تحت نفوذ شان را وارد یک اتاق کنند و اتاق را ترک کنند تا خود آنها با هم صحبت کنند و به نتیجه برسند. حالا اگر حاجی صاحب می گوید این کشور اشغال شده است یا خیر، پرسش این است که چگونه آنها را از صحنه برداریم.

حنیف اتمر: ما هیچ گاهی اشغال نشده ایم. همانطور که محترم سناتور گفتند، شماره یک: ما یک قطعنامه سازمان ملل متحد داریم که آنها اجازه عملیات آیساف را در افغانستان صادر می کند. شماره دو: ما یک توافقنامه ای را برای امنیت افغانستان بین ملت ها امضا کرده ایم. پس این بر پایه های همکاری دو ملت استوار است که با هم برای امنیت و هم برای پیشرفت کار کنند.
ما به خاطر اقدامات سازنده ی که از طرف دوستان و همکاران پاکستانی ما برداشته شده  است، به ویژه آزاد کردن زندانیان طالبان. به باور ما آنان باید به افغانستان سپرده شوند. نباید به آدرس های نامعلوم فرستاده شوند. برای آینده یقیناً هیچ جایگزینی برای همکاری صادقانه با اثبات و موثر میان افغانستان و پاکستان وجود ندارد. آیا ما آماده هستیم که این کار را کنیم؟ من می توانم بگویم که از جناح افغان ها ما آماده ایجاد این رابطه با شما هستیم. بیایید که در مورد آینده حرف بزنیم، و در در مورد اقداماتی که هر دوی ما باید بگیریم گپ بزنیم. در عین زمان باین جوابگوی یکدیگر باشیم.

منیژه:        پراجه (از جمع مهمانان تالار در پاکستان) سوال خود را بپرسید.

پراجه: یک نظریه خیلی کوتاه درباره بیانیه ای که آقای امرالله صالح در اول برنامه بیان کردند و طوری به نظر می آید که ایشان هنوز هم خود را در موقف  که آقای کرزی برای شان داده بود، می بیند. حالا شما در آن وضعیتی نیستید که اینگونه صحبت کنید و این حرف ها را در برابر پاکستان بگویید. به عدیل صاحب ببینید، او چندین نفر پارلمان را از دست داده است، به پی پی پی ببینید، رئیس پی پی پی به دلیلی همی حملات تروریسمی به قتل رسیده است. اما سوال من درباره آینده است، نه دربارۀ بازی مقصر شمردن. از تمام شرکت کننده های این برنامه. چی در کابل و چی در پاکستان. راه آوردن صلح در افغانستان یا پاکستان چی است؟
امر الله صالح: آقای پراجه! احساسات ملی و میهن پرستی من هیچ ارتباطی با موقعیت من که در دولت داشتم، ندارد. اما من هنوز به عنوان یک ملت گرا و یک میهن پرست باقی مانده ام. چی در دولت قدرت داشته باشم و چه نداشته باشم. اصول احساسات یک انسان هیچ رابطه ای با قدرت او در دولت ندارد. ما یک ملت هستیم. می بینید که هنوز هم در افغانستان زندگی می کنم و هنوز هم می بینم که گروه های پاکستانی در کشورم چی می کنند. این بازی مقصر شمردن نیست.  وقتی که  ما همرای افسران ارتشی و یا فرمانده های سازمان های نظامی پاکستان ملاقاتی میداشتیم و حالا هم که همکاران من در دولت آنها را ملاقات می کنند، پاکستانی ها این موضوع را تکذیب نمی کنند که با طالبان دست دارند. آنها روی طالبان بهایی گذاشته اند. تشکیلات طالبان به نام "شورای کویته" است. کویته یکی از شهرهای شما و مرکز بلوچستان است. اما به وضوح می بینیم که مرکز فرماندهی طالبان هم در کویته موقعیت دارد. برای تخریب این فرماندهی طالبان، شما حتا به مداخله ارتش ضرورت ندارید، بل پولیس باید در برابر طالبان اقدام کند. اما پولیس شما در این زمینه هیچ اقدامی نکرده است. شیخ احمد رشید گفتند که ما در منطقه با دیگران همسو می شویم و گفتند که ثبوت هایی دارند. اجازه بدهید که به صراحت بگویم وقتی که پاکستان به خودش این اجازه را می دهد تا کشور من را بر اساس قوم ها تقسیم کند و برای گروه های ضد دولتی افغانستان در خاکش جایگاه می دهد، که به ما به عنوان یک دولت و ملت صدمه وارد می کند، شاید زمانی باشد که ما به شما از راه نرم پیش نیاییم و از شما بخواهیم تا بر ما مرحمت کنید. بنابراین افغانستان هم به عنوان یک کشور مستقل این حق را دارد تا منسجم شود.
کاکر: بلی، خب حاضرین محترم سوالات خودشان را مطرح کردند وحالی نوبت شما است آقای ظفر صالحی.
ظفر صالحی از مهمانان تالار در کابل: سوال من از دوستان پاکستانی این است که شما چه راه حلی برای این مشکل دارید در مقابل طالبان که از خاک شما به افغانستان آمده و عملیات هایی را انجام میدهند، چی می کنید؟
حبیب ظهوری خبرنگار افغانی: من فکر میکنم که بین ارتش پاکستان و حکومت پاکستان یک فاصله وجود دارد. پاکستانی گفتند که آن ها  هیچ وقت کوشش نکردند که به قلمرو افغانستان تجاوز کنند. که البته بنظر من ایشان از تاریخ و واقعیت ها چشم پوشی می کنند. سوال من از جناح های افغان این است که، با وجود اینکه پاکستان یک نگرانی مشروع دارد و چگونه می شود به آن پرداخت و سوال من از جناح های پاکستانی این است چطور می توانیم پاکستان را قانع سازیم که افغانستان صلح می خواهد و نمی خواهد که هیچ تهدیدی را به پاکستانی ها متوجه سازد. البته این کاملا واضح است که پاکستانی ها نمیخواهند یک ساندویچ بین دولت مستقل افغانستان و دولت مستقل هندوستان باشند.
حاجی عدیل: دولت ما یک دولت دموکراتیک است، در رابطه به صحبت های مولانا اشرفی، باید بگویم که وی نماینده گی از دولت پاکستان نمی کند. و ارتش با حکومت رابطه ی متناقصی ندارد. البته این را قبول داریم که در گذشته مرتکب اشتباهاتی شدیم. سال های پیش مردمان اینجا دموکرات نبودند و با افغانستان به عنوان کشور همسان برخورد نکردند. زمانی که وزیر داخله پاکستان می گفت که من طالبان را ساخته ام، این اشتباه بوده است. اما من فکر میکنیم که حالی پالیسی (سیاست) تغییر کرده است، سازمان ها و ارگان های نظامی  و دولت ملکی سنت قدیمی را پیروی نمی کنند.
شیخ رشید: من هم پنج بار رییس کمیته روابط خارجی سنا بوده ام. چیزی را که آقای عدیل می گوید، من آن را حمایت نمی کنم. هیچ کسی نمیخواهد این جنگ ادامه پیدا کند، بلکه میخواهند این قتل و کشتار ها از بین برود. همه میتوانند این را به صراحت ببینند که طالبان از افغانستان هستند، همانطور که دوست ما گفتند که ما به آن ها سرپناه میدهیم، ما نمی توانستیم برای امریکا بگویم که از خاک ما استفاده نکنید. متاسفانه ما همیشه به گذشته فکر میکنیم.
کسانی که بر خاک ما دهشت می فرستند، در افغانستان هستند. دولت ما از آن ها می خواهند که آنها را برای ما بر گردانند، اما این کار نمی شود. پس باید تصمیمی گرفته شود که تمامی کسانی که هراس افگنی می کنند باید به کشور های شان برگشتانده شوند.
اسد درانی: ما اینجه جمع شدیم که درباره ی آینده سوال کنیم و بتوانیم راهکاری برای حل مشکلات پیدا کنیم، اما این ها از گذشته سوال میکنند.
اتمر: موضوعات زیادی در اینجا مطرح شد، رابطه ای که  دولت افغانستان همرای هند دارد پالیسی ما کاملا روشن است. این اهمیت استراتیژیک برای ما دارد تا یک رابطه ی خوب همرای پاکستان داشته باشیم. درواقع این یکی از راهکارهای ما است که با کشورهای همسایه ی خود رابطه ی خوبی داشته باشیم همچنان همرای کشورهای منطقه ای، این از منافع ملی ما است که اجازه ندهیم هیچ نوع تهدید فزیکی و یا ذهنی از کشور ما متوجه پاکستان شود. ما انتظار مشابه از پاکستانی ها هم داریم. تا با ما همکاری کنند تا اینکه بتوانیم یک راه حلی برای مبارزه با ترورسیم پیدا کنیم. تنها مسئله کویته و کراچی مطرح نیست. مسئله وزیرستان شمالی نیست مطرح است. مردم افغانستان دست صلح را دراز کرده اند راه حل ما این است که برای مجادله با آن باید مشکلات سیاسی را از میان برداشت. اما اگر ما مجبور شویم که از مردم خود دفاع کنیم، پس گزینه یی نداریم.
صالح: بیاین آینده گرا باشیم. نباید در گذشته باقی بمانیم. اگر ما بخواهیم یک همکاری و هم نظری خوب بین دو کشور داشته باشیم، چند کاری را باید انجام دهیم که این فضا ایجاد شود.
گزینه ی اول: پاکستان باید با دولت افغانستان همکاری کند. پاکستان خاک افغانستان را به رسمیت شناخته اما حاکمیت دولت افغانستان را هیچ وقتی به رسمیت نشناخته است. روابط شما با عناصر غیر دولتی به مراتب بیشتر از روابط تان با دولت افغانستان است شما هنوز هم با امارت ملا عمر در افغانستان معامله می کنید و شما یک پایتخت برایش در کشور تان درست کرده اید. کابل را به عنوان پایتخت افغانستان احترام کنید، نهاد های ما را احترام کنید این تنها راه حل است. چرا شما به گروه های قومی تمرکز دارید، با رییس جمهور افغانستان طرف باشید. حکومت ما را اطمینان دهید که شما برای صلح هستید و پس از آن ما شاهد تغییر در سیاست پاکستان خواهیم بود. تا زمانی که این سیاست تداوم یابد؛ تفرقه و حکومت کردن، تسلط بر افغانستان، ایجاد پراکسی و کنترل مناطق مرزی با چنین پراکسی و تحت تاثیر قرار دادن این و آن کشور و این سیاست برای شما مفید نخواهد بود و برای ما هم.
شما مرز را آن چنان بی ربط و ضعیف ساختید که در برخی مناطق شماری از بازیگران پدید آمدند و خدا میداند آنها کیستند، این ناکامی ما نیست. اگر شما می خواهید دو کشور در صلح زندگی کنند راه حل اول این است: کار کردن با بازیگران غیر دولتی را متوقف کنید با کابل کار کنید و پایتخت افغانستان را احترام کنید.
 رشید: فکرمی کنم اگر شما تمام وقت را به حاجی عدیل بدهید به این معنی است که تمام فرصت را به مهمان های کابل داده اید.
عدیل: شما از پاکستان نمایندگی نمی کنید، شما مامور جنرال ها هستید و برای جنرال های ارتش کار می کنید.

عدیل: من نماینده مردم پاکستان هستم و فکر می کنم رهبری حکومت پاکستان با بازیگران غیر دولتی افغانستان کار نمی کند.

رشید: ما کرزی را حمایت کردیم. ببینیم چه اتفاقاتی در سال نو خواهد افتاد در حالی که انتخابات هم پیشرو است، اینها باید بررسی کنند که توسط مقام های نظامی امریکا در سال های 2002و 2003 یا 2005 آموزش دیده اند. چند نفر طالبان را رهبری و یا به آنها می پیوندند، من نمی خواهم در این باره بحث کنم. تنها چیزی که ما می خواهیم بحث کنیم این است که هر چیزی را که دوستان مان می گوید ما متهم نیستیم ما قیمت توقف این مجاهدین را می پردازیم و قیمت گزافی برای متوقف ساختن مجاهدین پرداخته ایم اما متاسفانه این ها برادر و خواهران زیادی در پاکستان دارند آرزو دارم متوجه شوند که پاکستان با جه مشکلات زیادی روبرو است این خیلی آسان است که سخن بگوییم اما اگر شما بخواهید، که به وزیرستان شمالی بروید، مربوط شما نمی شود. ما می خواهیم پدیده تروزیم با همکاری هر دو کشور از بین برود. سیاست مداران هر دو کشور نمی خواهند اگرچه بعضی ها هستند که مثل اتحاد شمال نیستند و به شمول رییس جمهور کرزی.
اقبال ختک خبرنگار پاکستانی مقیم پیشاور: من مهمانان اسلام آباد و کابل را متهم می دانم. سیاسیون باید نکاتی را روی دست بگیرند. نظامیان و سیاسیون گفتگو های زیادی کرده اند، پس باید رسانه ها و جوانان فرصت دهیم و مطمین هستم پرسش های خوبی مطرح می کنند، این ها آینده سازان هستند. سیاسیون به نتیجه ای نرسیده اند.
یک تن از حاضران تالار که خود را معرفی نکرد:  لطفا سیاست خارجی و داخلی تان را بررسی کنید. کشور تان را رهبری کنید و اگر کنترول نمی توانید لطفا به طالبان افغانی بسپارید. فکر میکنم آنها بسیار خوب پیش خواهد برد.
درانی: در سال 2002 طالبان گفتند ما می خواهیم در روند سیاسی شریک شویم اما رد شد. امروز، 11 سال بعد فرقه قدرتمند و بزرگی امنیت کاروان های اکمالاتی ناتو را تامین می کند، سالانه 150 میلیون دالر از سوی ناتو تمویل می شود فقط برای تامین امنیت و برای اینکه بتوانند حرکت کنند. 150 میلیون دالر برای تجارت مواد مخدر. 500 میلیون دالر غربی ها به نحوی به طالبان می رسد تا موتر های اکمالاتی ناتو انتقال یابد. پس بدون شک باید امروزه بخشی مهمی از گفتگو ها طالبان هستند. در نتیجه استحکام خوبی دارند. به زودی با دو سناریو روبر می شویم: یکی از سناریو های خوب قطر یا جاهای دیگر است که طالبان و امریکا به توافقی دست می یابند و پس از آن به قول معروف بازی تمام می شود. بد ترین سناریو به توافق نرسیدن دو طرف است و جنگ ادامه می یابد و نیروهای خارجی با موافقه یا بدون موافقه حکومت افغانستان در این کشور باقی مانند. دلیل حضور نیروهای خارجی در افغانستان این است که اگر چراغ سبز خوبی برای افغانستان ندهد نگرانی و آشفتگی ادامه پیدا خواهد کرد و این در طبیعت افغانستان است.
صالح: من خیلی خرسندم که در این بحث ما شاهد بعضی اعترف ها و اقرار های دوستان پاکستانی مان هستیم که کابل از پاکستان  خواسته است تا طالبان را به گفتگو حاضر بسازد. شما آشکارا اقرار کردید که طالبان نیابت شما در افغانستان است شما می گویید که طالبان به نیروی نظامی ترسناک مبدل شده است. نیروی نیرومند و غیر قابل کنترل، آقای جنرال درانی به عنوان یک جنرال نظامی می داند که این ها پشتوانه راهبردی باید داشته باشد و باید به زیربنا و شالوده دسترسی داشته باشد و ما اطلاعاتی داریم که پاکستان طالبان را پشتیبانی استراتیژیک کرده است.
افغانستان ارتشی دارای توانایی های جنگی دارد و همچنان این سناریوی بدی برای شما خواهد بود. برای اولین بار در تاریخ تان، به گروه های نیابتی اعتماد نکنید، شما به گروه های شبه نظامی تکیه نکنید، شما به مردم افغانستان و به خواست های سیاسی ما اعتماد کنید و از سیاست تمامیت خواهی دست بکشید و با ما به عنوان یک کشور کار کنید پس در چنین سناریویی پاکستان به انرژی می رسد و در همکاری های منطقه ای یکجا خواهد شد و افغانستان هم خوشحال خواهد و ما هم. اما وقتی توپ را به میدان ما می اندازید و می گویید کابل کلید تعیین آینده کشور است، در بعضی نکات شما راست می گویید. اما قسمت دیگر سناریو مکمل به شما بستگی دارد که دست از سیاست های حمایوی نظامی گری در منطقه بردارد و راهبرد جدیدی روی دست گیرد تامطابق به همکاری های اقتصادی و انرژی و غیره باشد. ما نشانه هایی از راهبرد دومی را نمی بینیم و شما تا هنوز با همان راهبرد پیشین تان باقی ماندید.
 آن آقایی که در بحث نشسته است به خوبی درک می کند که افغانستان هرگز قادر نخواهد بود تا تهدید برای امنیت و یا علیه نهاد های دفاعی پاکستان باشد. این احساس دهه هشتاد است و سیاست های جنرال ضیاالحق بود که افغانستان را به عنوان منظقه تحت نفوذ طبیعی شان می دانست و تا کنون همین سیاست ادامه دارد. اگر آنها این سیاست شان را رها کنند افغانستان یک کشور متغییر خواهد بود.

حنیف اتمر: من این نکات را پیشنهاد می کنم. شماره یک؛ رهبری حکومت دو طرف باید با همدیگر یکجا شوند و رو در رو در باره نگرانی و انتظارات متقابل بحث کنند، این نگرانی و انتظارات باید با روش پاسخگو و موثر مشخص و نشان داده شود. شماره دو؛ حکومت افغانستان و مردم ما سیاست مصالحه و صلح را تصویب کردند ما دوست داریم با افغان هایی صلح کنیم که قانون اساسی ما را بپذیرد و به روند سیاسی بپیوندد. شماره سه؛ وصل کردن مردم بسیار مهم تر از سیاست مداران در این مقطع است. امروز من بی نهایت از این ابتکار سپاسگزاری می کنم که مردم افغانستان و پاکستان با همدیگر بحث می کنند. بیایید فراتر از بازی اتهام برویم. برای آینده بهتر کودکان مان و مردم مان سخت مبارزه کنیم من کدام مشکل ساختاری نمی بینم که ما را جلوگیری کند. بدیهی است من سیاست هایی را می بینم که به اشتباه درک و تدوین شده. بیایید مطابق به مصالح دو طرف مان با همدیگر کار کنیم و این ممکن است و ما باید به آینده امن برای کودکان مان پاسخ بگوییم.
درانی: اگر ما در باره حمایت پاکستان از طالبان حرف می زنیم من این پرسش را مطرح می سازم اگر این بازیگران غیر دولتی، ملیشه ها و به قول معروف شبه نظامیان توسط حکومت ملکی ضعیف پاکستان حمایت می شود و بعضی ها این حکومت را ناکام می خواند، اگر این ها مسلط و چیره هستند پس حکومت و ارتش افغانستان توسط 90 کشور دنیا حمایت می شود، اگر ده سال را در نظر بگیریم ما با کی معامله کنیم و ما کی را به عنوان نماینده کل افغانستان بشناسیم، حکومت افغانستان در وضعیتی است که نمی تواند 90 در صد کشورش را کنترول کند و در جریان شب 95 درصد افغانستان را کنترول کرده نمی تواند. اگر این حکومت نا امیدانه به یک بازیگر غیردولتی مبدل می شود لطفا بیا با ما گفتگو کن. در نتیجه برای پاکستان به طور واقعی اینها یک فاکتور مهم است. من خوشحال می شوم وقتی می گویند ما فقط با آنها مذاکره می کنیم وقتی قانون اساسی را پذیرفت سلاح های تان را بر زمین بگذارید شما تلاش می کنید امر و دیکته کنید و چیزی که بهتر است و چیزی که در جایگاه رهبری است. همیشه گفته می شود که ما باید این کار را کنیم یا آن کار را.
عدیل: به نظر من جنرال صاحب این را پاسخ گفتند. و شیخ رشید پاسخ می گوید و من فقط می خواهم جواب پرسشی را بدهم که توسط دوست افغانی ام مطرح شد. تغییر در سیاست های پاکستان؛ خوب من سه بار به افغانستان رفتم، جلال آباد را دیدم درجریان سال های گذشته، من اشخاص عادی و وکلای پارلمان و حتا سه بار رییس جمهور کرزی را ملاقات کردم من تغییر به نفع پاکستان را یافتم چون سیاست و رفتار پاکستان امروزه دوستانه است با افغانستان.
 نام من عثمان ظفر خبرنگار و استاد علوم سیاسی در اسلام آباد هستم. یکی از نکاتی که همواره اینجا مطرح میشود این است که افغانستان توسط پاکستان کنار زده شده و  واژه روند صلح به رهبری افغان ها همواره یاد آوری شده پس این خیلی غیرمنصفانه است که بگوییم افغانستان جز این روند نیست. از منظر ها که مرا وا می دارد تا بگویم و همواره از طالبان یاد میشود چون جنرال درانی گفتند طالبان افغانی در یک موقف مستحکمی قرار دارند پس چه تضمینی برای موافقت با مصالحه و گفتگو با طالبان وجود دارد؟
رشید: چیزی را که ما بحث می کنیم؛ حال، آینده و گذشته افغانستان است. عامل اصلی طالبان است، بیایید صادق باشیم. طالبان هم در افغانستان و هم در پاکستان یک حقیقت است چه شما قبول کنید یا نکنید. هر مذاکره و هر راه حل بدون طالبان ممکن نیست، پس یک روزی شما باید دنبال اش کنید. بهتر است این را امروز انجام دهید.
اتمر: در قدم اول من کاملا مخالف این هستم که بیش از 90 تا 95 درصد قلمرو افغانستان توسط نیروهای شورشی کنترل می شود و این یک ارزیابی غیرواقعی است اما البته صلح و مصالحه با طالبان و نیروهای شورشی جزیی از سیاست ما است. انتظار ما از همکاران پاکستانی ما چیست؟ این نیست که به ما بگویید شما ضعیف هستید و این ها قوی هستند و صلحی نخواهد بود. انتظار ما این است که پیامی را به آنها بفرستید که صلح از دیدگاه اصول اسلامی و سیاست خارجی مان منافع همگی در این منطقه است. در اینصورت ما از دوستان پاکستانی خود انتظار داریم که با آنها در تماس شوند و تشویق کنند.
نکته انحراف این گفتگو در چیست؟ قبلا هم یادآوری کردم چندی قبل حکومت پاکستان از افغانستان خواست تا نقشه راه و برنامه برای صلح تهیه کند، بدترین سناریو به نفع هیچ کسی نیست. قدم هایی را که ما باید برداریم یک: از روند صلح باید حمایت کنیم. دو: افغانستان و پاکستان روی نگرانی و انتظارات دوجانبه به یک اجماع راهبردی دست یابد.
امرالله صالح: من این واژه "طالبان و حقیقت" را شنیده ام میخواهم این را حقیقت زشت بگویم. این بهترین منافع حکومت پاکستان است که از حقیقت زشت فاصله بگیرد و به حقیقت مثبت نزدیک شود که شامل حکومت و مردم افغانستان می شود. چون اگر حقیقت طبیعت دو کشور را بدانیم بدون پاکستان هم حقیقت وجود دارد. اگر ما این حقیقت را بخشی از زندگی تان بشناسیم پاکستان هم با پارچه پارچه شدن قدرت روبرو خواهد شد. طالبان یک حقیقت زشت مثل سرطان است. سرطان هم یک حقیقت است و ما تلاش می کنیم تا مبارزه کنیم.
 ساختن سناریو محیط راهبردی در سال 2014 و پس از آن چگونه خواهد بود؟ خواست ما این است که محیط راهبردی در سال 2014 باید عاری از فشار و مناقشه باشد اما توپ در زمین پاکستان است. اگر شما همواره فشار بیاورید که طالبان را به عنوان حقیقت قبول کنید، آن ما را در یک موقف دفاعی قرار می دهد و موقف دفاعی مجبور می سازد تا آمادگی برای سناریوی بدتر را بگیریم. در سناریوی بدتر ما باید از فضای دموکراتیک علیه عوامل نفودی پاکستان دفاع کنیم. برای حرکت به پیش بیایید به آرزوهای جوانان دو کشور رسیدگی کنیم، نسل جوان ضد طالبان هستند چه آنهایی که در اسلام آباد هستند یا در کابل. کی طرفدار طالبان است؟ آنها فرماندهی های در روالپندی هستند. اگر به پیش حرکت می کنید سیاست تان را تغییر دهید.
درانی: در پستی که آقای امرالله صالح بوده من هم زمانی بوده ام و ما تلاش می کنیم به حقیقت ها نگاه کنیم و ما نیروی پنهانی را پیدا می کنیم و این مساله ای است که ما با آن سروکار داریم. در پاسخ به پرسش که چگونه از سناریوی بدتر جلوگیری کنیم من فکر می کنم پاکستان کار فوق العاده ای را انجام داده است. ما با هند و ایران و روسیه کار کردیم و هدف مان همکاری منطقه ای است تا با همدیگر با افغانستان باشیم.
رشید: فکر می کنم این فرصت آخری و نهایی است. از هر حاثه ای و از هر راهی، دقیقا نمی دانم چه شماری از نیروهای خارجی افغانستان را ترک می کنند. مردم افغانستان و مردم پاکستان برای صلح و ثبات باید با یکدیگر کار کنند و این تنها راه حل است.
اتمر: این دو اظهار نظر بسیار ترغییب کننده است. یک: پاکستان تلاش می کند تا اجماع منطقه ای را تشکیل دهد. دوم: پاکستان می خواهد فراتر از بازی اتهام حرکت کند و به آینده نگاه کند. به شما اطمینان می دهم که طرف افغانستان هم همین تعهد را دارد. تنها چیزی که ما را نشان میدهد چگونه با بحران معامله کنیم صادقانه، اقدام موثر و جوابگو در هردو طرف است.
امرالله صالح: بسیار مختصر در باره اظهارات برادرم آقای جنرال اسد درانی، در تاریخ 65 ساله تان بعضی قضاوت ها توسط خودتان که در ارتش بودید صورت گرفته نه توسط سیاست مداران.


مناظره طلوع نیوز




آنسوی مرز، روایتی از پندار گرایی افغانی و منفعت اندیشی پاکستانی 
  
تلویزیون طلوع نیوز در توامیت با تلویزیون اکسپرس اسلام آباد به تازه گی نخستین مناظره تلویزیونی مشترک میان صاحبنظران و فعالان سیاسی دو کشور را زیر عنوان "آنسوی مرز" برگزار کرد.
برگزاری این مناظره از نظر شکل و محتوا نکات مثبت فراوانی را در خود داشت و از معدود برنامه های تلویزیونی در افغانستان بود که طیف گسترده یی از مخاطبان را برای بیشتر از یک ساعت در پای گیرنده های تلویزیون نشاند و بسیاری از قضاوت ها و دیدگاه های شان در پیوند با پیچیده گی های روابط پر فراز و فرود میان دو کشور همسایه در یکی از پرماجرا ترین بخش های دنیا دگرگون کرد.
هفته نامه نخست به دلیل اهمیت موضوعات مطرح شده و با سپاس از دست اندرکاران تهیه، اجرا و نشر این برنامه در تلویزیون طلوع بخش هایی از محتویات این مناظره با اهمیت را به چاپ می رساند.

پرسش های کلیدی مورد بحث در این مناظره از این قرار بود:
پاکستان چه نقشی را در آوردن صلح به افغانستان بعد از خروج نیروهای آمریکایی در سال 2014 ایفا می کند؟
 آیا در حال حاضر حرکت در مسیر از میان برداشتن سوء تفاهم و سوء برداشت هایی که در هر دو کشور نسبت به همدیگر وجود دارد، امکان پذیر است؟
 دورنمای رویارویی و تلاش ها و فرجام ناامید کننده صلح با طالبان چگونه است؟
مهمانان برنامه از جانب افغانستان:
1 - محمد حنیف اتمر، وزیر پیشین امور داخله
2 -  امر الله صالح  رییس پیشین اداره امنیت ملی افغانستان
مهمانان جانب پاکستانی:
1 - جنرال باز نشسته اسد درانی، رییس پیشین آی اس آی در سال های 1990 تا 1992میلادی.
2 - سناتور حاجی محمد عدیل، رهبر ارشد حزب ملی مردم، فرماندار پیشین ایالت پشتون نشین خیبر و اکنون رییس کمیته راوبط خارجی سنا پاکستان.
3 - شیخ رشید احمد رییس حزب عوامی مسلم لیگ وزیر اطلاعات در زمان رژیم پرویز مشرف.
در کابل و اسلام آباد شماری از تحلیلگران، خبرنگاران و دانشجویان نیز در تالار های دو طرف حضور داشته و مجاهد کاکر اجرای این برنامه را در طلوع نیوز به عهده داشته و در تلویزیون اکسپرس پاکستان بانو منیژه مجری برنامه بود.
 پرسش نخست در پیوند با انتقاداتی که هر دو کشور نسبت به هم دارند و سوء تفاهماتی که میان دو طرف وجود دارد از آقایان درانی و امرالله صالح مطرح شد.
آقای درانی: سوء تفاهمات زیادی وجود دارد. بیشتر این سوء تفاهم ها در پاکستان وجود دارد. افغانها اینجا بوده اند و شرایط را خوب می دانند ما گاهی اوقات فکر می کنیم که در افغانستان شاید شاهد حضور چشم گیر هند باشیم با آنکه تاریخ نشان می دهد که اینطور نبوده است. اما هر وقت که صحبت همبستگی میاید افغانها همیشه از ما حمایت کرده اند، در جنگهای سالهای 65 و 71  سربازان افغان به ما گفتند که ما میتوانیم نیروهای خود را از مرز غربی بیرون کنیم و آنان مواظب مرز می باشند.
دومین سوءتفاهم خط دیورند است؛ مشکل بزرگی که باید حل شود. که باید درباره ماهیت این مرز به مردم اطلاع رسانی شود که اگر به طور رسمی این موضوع حل نشود هنوز به عنوان یک تهدید برای دو طرف محسوب می شود. اگر طرف افغانی این خط را به رسمیت نشناسد این مشکل به طور محترمانه حل نخواهد شد. در غیر این صورت هیچ راه حلی برای این مشکل پیدا نمی شود.
سومین سوء تفاهم در افغانستان این است که گویا پاکستان به دنبال ایجاد یک جبهه مخالف در افغانستان است تا به نیابت از ما فعالیت کند. زمانی که افغانها سرنوشت شان را به دست خود شان می گیرند، اهمیت پاکستان در همسایه گی شان بخشی از منافع ملی شان خواهد بود. در سختی ها، زمانی که افغانستان توسط قدرت های بزرگ مورد حمله قرار گرفته، پاکستان همیشه حمایت گر آنها بوده و ما میزبان مهاجران آنان بوده ایم.


امرالله صالح: این جنگ تفکر ها یا مقصر دانستن همدیگر نیست. واقعیت این است که برغم حقایقی که جنرال درانی اشاره کردند مبنی بر اینکه افغانستان پاکستان را به عنوان یک سرمایه ی مهم می شمارد، اما این سرمایه، آسیب های زیادی را به ویژه بعد از عقب نشینی شوروی به افغانستان وارد کرده است. چون آنها می خواستند که سلطه خود را به واسطه گروه هایی که در جهت منافع شان کار می کردند، تثبیت کنند. هیچ شکی در این نیست که پاکستان برای میلیون ها مهاجر افغان کمک هایی کرده است. اما این تصویر خوب در طول سال های بعدی به دلایل زیر از بین رفت. پاکستان در ابتدا از حکمتیار برای به دست گرفتن قدرت به طور نظامی، حمایت کرد و بعد از آن به وجود آوردن طالبان و بعد از 11 سپتمبر که یک پناهگاه امن  برای رهبران طالب که مشکلات زیادی را برای افغانستان به وجود آورده اند و مردم ما را کشته اند، به مبدل شده است.
در پیوند با روند صلح به رهبری افغان ها. البته که ما شاهد تغییراتی در نگرش پاکستان هستیم. در  گذشته سیاست پاکستان در مناطق پشتون نشین این بود که به آنها بگوید، شمالی ها بر شما حکومت می کنند و شما باید در برابر آنها شورش کنید. اما حالا آنها خود را به غیر پشتون های نام نهاد نزدیک کرده و به آنها می گوید که این یک دولت پشتون ها است، ما می خواهیم میان شما و طالبان شرایط گفتگو را فراهم کنیم و دولت افغانستان را در نظر نگیریم. این ما را به یک نیجه گیری آسان می رساند، پاکستان یک حکومت مقتدر در افغانستان نمی خواهد. بنابراین آنها دنبال این اند که بعد از اتمام دروه این حکومت جامعه را دوباره به دسته بندی ها سوق بدهند و به وسیله گروهی که آنها را حمایت می کند بالای افغانستان تسلط داشته باشند.
منیژه: آقای حاجی عدیل میخواهید که درباره حرفهای آقای صالح نظرتان ره بگویید؟
آقای عدیل: پاکستان اشتباهات زیادی را مرتکب شد. در گذشته حکومت جنرال ها، فکر می کردند که افغانستان یکی از ولایت های آن هاست و آنها با افغانستان مثل یک ولایت خود رفتار می کردند. در طول 5 سال گذشته حکومت منتخب مردم سعی بر این داشته که روابط بهتری با افغانستان داشته باشد که مذاکرات ریس جمهور زرداری و کرزی نمونه ای از آن است. مه فکر می کنم که روابط بین افغانستان و پاکستان نسبتا بهتر شده است.
 این به این معنی است که استخبارات پاکستان دیگر مثل گذشته فکر نمی کند. برادران افغان اگر بخواهند  که روابط دوستانه ای با هند داشته باشند چرا ما باید سر این موضوع معترض باشیم. افغانستان مستقل است و مردم افغانستان خودشان می توانند  که مشکلات خود را حل کنند به شرطی که همسایه های این کشور در امورش دخالت نکنند. اینجا هنوز پناهگاه های امنی برای طالبان افغانی و القاعده است و آنجا هم برای طالبان پاکستانی.

منیژه: منظور شما ملا فضل الله است؟

حاجی عدیل : البته، مه فکر می کنم که حالا وقت آن است که از مهمان های ناخواسته بخواهیم که کشور مان را ترک کنند.
حنیف اتمر:  نظر من درباره سوء تفاهم با شما  فرق دارد. یک، این جنگ سوء تفاهم ها نیست، این جنگ واقعیت ها است، واقعیت های تلخ، روزانه در حدود 10 تا 15 نفر در افغانستان و آماری تقریبا کمتر یا بیشتر از این تعداد شهروند در پاکستان جان خود را از دست می دهند. این درباره سوء تفاهم نیست این موضوع، موضوع تروریسم است. حقیقتی که دو ملت قادر به کنترول تروریست ها و در امان نگه داشتن جان شهروندان بی گناهشان نیستند. ما هرگز قادر نخواهیم بود که بر این مفکوره غلبه کنیم اگر تروریزم، پناهگاه های آنها و زیر ساخت های کمکی که هراس افگنان در اختیار دارند، از بین نبریم.
دوم، ما خواستار برقراری روابط حسنه با پاکستان و ارتباط خوب با همه کشورهای همسایه در این منطقه و بقیه شرکاء بین المللی خود هستیم . بنابر این کشور ها نباید افغانستان را از دید برد و باخت برای شان ببینند. افغانستان می تواند به سود همه باشد اما آن نیاز به صداقت و همکاری موثر هر دو طرف است.
زمان آن رسیده است که ما اقدامات صادقانه و موثری را در مورد پناهگاه های ترویست ها در هر جایی که هستند روی دست بگیریم. افغانستان دیدگاهش را برای شما پیشکش کرده و حالا ما خواهان اقدامات مشابه از طرف پاکستان هستیم. اجازه بدهید  اعتراف کنم که ما نشانه هایی اولیه ای از تغییرات نسبتا ساختاری را دیده ایم. علاقمندم که این تغییرات ایجاده شده در اجرای توافقات دو طرفه، مخصوصا توافق اخیری که در بریتانیا شد، موثر باشد.
شاید زمان آن رسیده باشد که همه طرف ها به بازی ک مقصر هست خاتمه بدهند. زمان آن رسیده است که اقدام موثر و مسولانه ای روی دست گرفته شود.
شیخ رشید: صلح افغانستان برای پاکستان هم بسیار مهم است. این خط یک خانه را به دو بخش تقسیم می کند. مانند این می ماند که اتاق نشینمن در یک طرف باشد و اتاق خواب شاید در سمت دیگر. در پاکستان هیچ غیر نظامی یا ارتش از تروریزم حمایت نکرده است. بدبختانه این مردم بسیار قوی هستند. من با رئیس جمهور کرزی ملاقات داشته ام. بسیاری از حقایق را می دانم. اگر بخواهم در این لحظه یا این برنامه از آنها بگویم، چیز های بدی اتفاق می افتد. نمی خواهم پیراهن کثیف کسی را در اینجا بشویم. می خواهم بگویم که ما پاکستانی ها شاید بیشتر از یک هزار پایگاه نظامی با 100 هزار نظامی در این مرز داریم تا برای توقف تروریزم تلاش کنند. زمانی که آنها از ما ملا برادر را می خواهند، ما برای شان داده ایم. اما زمانیکه ما خواستار هراس افگنانی که در انجا هستند، هستیم، به ویژه کسانی که زیر نفوذ هند هستند، آنها بازی های چند گونه را با ما انجام می دهند. افغانستان از لحاظ جغرافیایی یک کشور بسیار مهم است، مخصوصاً برای منافع ابرقدرت ها. بدبختانه هر دو کشور، هم افغانستان و هم پاکستان زیر تاثیر سیاست های آمریکا قرار دارد.
اسد درانی: حقیقت این است که افغانستان به راستی تحت اشغال خارجی ها است. پس اگر تحت اشغال خارجی ها هستند و یا اگر در آنجا توسعه طلبی صورت می گیرد، پس پاکستان گزینه یی بجز دخالت ندارد. اگر بخواهید یا نه. از همین رو همه با گروه های مختلف در افغانستان درگیر مذاکره بوده اند تا تفاهم در افغانستان ایجاد شود و به یک راه حل برسیم.
حاجی عدیل: افغانستان تحت اشغال خارجی ها نیست، زیر قطع نامه سازمان ملل می باشد و پاکستان هم یک بخشی از سازمان ملل است.
شیخ رشید: آن قطع نامه سازمان ملل چه است؟
        حاجی عدیل: افغانستان اشغال شده خارجی ها نیست. این نیروها آمدند تا افغانستان را کمک کنند تا با طالبان و تروریست ها مبارزه کنند.
امرالله صالح: بگذارید یک حقیقت روشن را برای شان بگویم که رهبر سازمان جهانی هراس افگنان یعنی القاعده، اسامه بن لادن در نزدیکی بزرگترین اکادمی نظامی شما، نزدیک کاکل پیدا شد. نه در نزدیکی کابل، پاکستان دیگر پناه دادن رهبران طالبان را در خاک خود رد نمی کند. حالا دولت پاکستان بهایی را بالای طالبان می گذارد و می گویند اگر این بها را بپردازید، این مردم را ما به گفتگو می کشانیم. و ما همه می دانیم که این بها چی هست.
 پاکستان این حق را به خود داده که تمام انواع رابطه های خارجی اش را خودش تصمیم بگیرد و زمانی که مسئله افغانستان مطرح می شود، برای ما محدودیت ایجاد می کنند و برای ما می گویند که با کی صحبت کنیم و دوست ما کی ها اند. اگر حضور نیروهایی که در افغانستان مفهوم یورش و اشغالگری کشور ما را می دهند، بهتر است که برای ژنرال درانی خاطر نشان کنم که با توجه به مواد زیادی که فعلاً فاش شده است، امریکا پس از 11 سیپتمبر از شما همکاری خواست و پاسخ ارتش شما به آنها این بود که هوا، خاک، دریا و همه و همه در اختیار شما است. اگر ما اشغال شده ایم، ما هر دو یک اندازه اشغال گردیده ایم، شما هم یک کشور اشغال شده هستید. مردم افغان بسیار هوشیار تر از دهه های 80 و 90 شده اند، بهترین راه برای پیشرفت ما این است که شما باید به افغانستان به عنوان یک ملت بزرگ احترام بگذارید، نه به عنوان حیاط پشست حویلی خود. تا زمانی که شما به خاطر تسلط بر ما از راه گروه های نیابتی ادامه دهید، نتیجۀ معکوس خواهد داشت، چون ما اکنون قدرت نرم بزرگی را در اختیار داریم و افغان ها آماده هستند که برخیزند و به عنوان یک ملت ایستاده گی کنند.
شیخ رشید : ما نمی خواهیم که بر افغانستان حکمفرما شویم، ما قبلاً در جریان اشغال روسیه، قیمت خود را پرداخت کرده ایم. تمام این مجاهدین در آن زمان به وجود آمدند، تمام آنها تحت نظر همین ابر قدرت هایی تربیه شدند که حالا بر علیه خارجی ها مبارزه می کنند. بدبختانه رفتار خوب ما، مفهوم بسیار بدی را از خود به جای ماند. ما می دانیم که شما با هندی ها چه می خواهید بکنید که من نمی خواهم در اینجا رویش بحث کنم، صلح افغانستان آرزو و خواستۀ ما است. این دیدگاه استخبارات پاکستان نیز است.
منیژه:        شیخ صاحب بسیار عالی است اما این اتهامات از آن طرف می آید، و من کف زدن را از سو شنیدم که افغانستان تغییر کرده است. ما نقش و سیاست های خارجی آنها را محدود می کنیم و تلاش می کنیم که بر آنها تاثیر داشته باشیم. آقای اسد درانی شما چی می گویید؟
درانی:       بله، یقیناً، این برداشت است که آنها دارند، ما روی مسایل تخنیکی صحبت می کنیم و تصویر بزرگ را فراموش کرده ایم. من با شیخ صاحب موافق ام. در زمان من ما دولت همه شمول می گفتیم و حالا تفاهم همه جانبه می گویند. اما حقیقت این است، جایی که افغانستان موقعیت گرفته است، بعضی همسایه ها به گونه حتمی علاقه مند می شوند و تا درگیر شوند. اگر ما به آن تصویر بزرگ نگاه کنیم، آن تصویر این است که همسایه ها تصمیم نگیرند افغان های تحت نفوذ شان را وارد یک اتاق کنند و اتاق را ترک کنند تا خود آنها با هم صحبت کنند و به نتیجه برسند. حالا اگر حاجی صاحب می گوید این کشور اشغال شده است یا خیر، پرسش این است که چگونه آنها را از صحنه برداریم.

حنیف اتمر: ما هیچ گاهی اشغال نشده ایم. همانطور که محترم سناتور گفتند، شماره یک: ما یک قطعنامه سازمان ملل متحد داریم که آنها اجازه عملیات آیساف را در افغانستان صادر می کند. شماره دو: ما یک توافقنامه ای را برای امنیت افغانستان بین ملت ها امضا کرده ایم. پس این بر پایه های همکاری دو ملت استوار است که با هم برای امنیت و هم برای پیشرفت کار کنند.
ما به خاطر اقدامات سازنده ی که از طرف دوستان و همکاران پاکستانی ما برداشته شده  است، به ویژه آزاد کردن زندانیان طالبان. به باور ما آنان باید به افغانستان سپرده شوند. نباید به آدرس های نامعلوم فرستاده شوند. برای آینده یقیناً هیچ جایگزینی برای همکاری صادقانه با اثبات و موثر میان افغانستان و پاکستان وجود ندارد. آیا ما آماده هستیم که این کار را کنیم؟ من می توانم بگویم که از جناح افغان ها ما آماده ایجاد این رابطه با شما هستیم. بیایید که در مورد آینده حرف بزنیم، و در در مورد اقداماتی که هر دوی ما باید بگیریم گپ بزنیم. در عین زمان باین جوابگوی یکدیگر باشیم.

منیژه:        پراجه (از جمع مهمانان تالار در پاکستان) سوال خود را بپرسید.

پراجه: یک نظریه خیلی کوتاه درباره بیانیه ای که آقای امرالله صالح در اول برنامه بیان کردند و طوری به نظر می آید که ایشان هنوز هم خود را در موقف  که آقای کرزی برای شان داده بود، می بیند. حالا شما در آن وضعیتی نیستید که اینگونه صحبت کنید و این حرف ها را در برابر پاکستان بگویید. به عدیل صاحب ببینید، او چندین نفر پارلمان را از دست داده است، به پی پی پی ببینید، رئیس پی پی پی به دلیلی همی حملات تروریسمی به قتل رسیده است. اما سوال من درباره آینده است، نه دربارۀ بازی مقصر شمردن. از تمام شرکت کننده های این برنامه. چی در کابل و چی در پاکستان. راه آوردن صلح در افغانستان یا پاکستان چی است؟
امر الله صالح: آقای پراجه! احساسات ملی و میهن پرستی من هیچ ارتباطی با موقعیت من که در دولت داشتم، ندارد. اما من هنوز به عنوان یک ملت گرا و یک میهن پرست باقی مانده ام. چی در دولت قدرت داشته باشم و چه نداشته باشم. اصول احساسات یک انسان هیچ رابطه ای با قدرت او در دولت ندارد. ما یک ملت هستیم. می بینید که هنوز هم در افغانستان زندگی می کنم و هنوز هم می بینم که گروه های پاکستانی در کشورم چی می کنند. این بازی مقصر شمردن نیست.  وقتی که  ما همرای افسران ارتشی و یا فرمانده های سازمان های نظامی پاکستان ملاقاتی میداشتیم و حالا هم که همکاران من در دولت آنها را ملاقات می کنند، پاکستانی ها این موضوع را تکذیب نمی کنند که با طالبان دست دارند. آنها روی طالبان بهایی گذاشته اند. تشکیلات طالبان به نام "شورای کویته" است. کویته یکی از شهرهای شما و مرکز بلوچستان است. اما به وضوح می بینیم که مرکز فرماندهی طالبان هم در کویته موقعیت دارد. برای تخریب این فرماندهی طالبان، شما حتا به مداخله ارتش ضرورت ندارید، بل پولیس باید در برابر طالبان اقدام کند. اما پولیس شما در این زمینه هیچ اقدامی نکرده است. شیخ احمد رشید گفتند که ما در منطقه با دیگران همسو می شویم و گفتند که ثبوت هایی دارند. اجازه بدهید که به صراحت بگویم وقتی که پاکستان به خودش این اجازه را می دهد تا کشور من را بر اساس قوم ها تقسیم کند و برای گروه های ضد دولتی افغانستان در خاکش جایگاه می دهد، که به ما به عنوان یک دولت و ملت صدمه وارد می کند، شاید زمانی باشد که ما به شما از راه نرم پیش نیاییم و از شما بخواهیم تا بر ما مرحمت کنید. بنابراین افغانستان هم به عنوان یک کشور مستقل این حق را دارد تا منسجم شود.
کاکر: بلی، خب حاضرین محترم سوالات خودشان را مطرح کردند وحالی نوبت شما است آقای ظفر صالحی.
ظفر صالحی از مهمانان تالار در کابل: سوال من از دوستان پاکستانی این است که شما چه راه حلی برای این مشکل دارید در مقابل طالبان که از خاک شما به افغانستان آمده و عملیات هایی را انجام میدهند، چی می کنید؟
حبیب ظهوری خبرنگار افغانی: من فکر میکنم که بین ارتش پاکستان و حکومت پاکستان یک فاصله وجود دارد. پاکستانی گفتند که آن ها  هیچ وقت کوشش نکردند که به قلمرو افغانستان تجاوز کنند. که البته بنظر من ایشان از تاریخ و واقعیت ها چشم پوشی می کنند. سوال من از جناح های افغان این است که، با وجود اینکه پاکستان یک نگرانی مشروع دارد و چگونه می شود به آن پرداخت و سوال من از جناح های پاکستانی این است چطور می توانیم پاکستان را قانع سازیم که افغانستان صلح می خواهد و نمی خواهد که هیچ تهدیدی را به پاکستانی ها متوجه سازد. البته این کاملا واضح است که پاکستانی ها نمیخواهند یک ساندویچ بین دولت مستقل افغانستان و دولت مستقل هندوستان باشند.
حاجی عدیل: دولت ما یک دولت دموکراتیک است، در رابطه به صحبت های مولانا اشرفی، باید بگویم که وی نماینده گی از دولت پاکستان نمی کند. و ارتش با حکومت رابطه ی متناقصی ندارد. البته این را قبول داریم که در گذشته مرتکب اشتباهاتی شدیم. سال های پیش مردمان اینجا دموکرات نبودند و با افغانستان به عنوان کشور همسان برخورد نکردند. زمانی که وزیر داخله پاکستان می گفت که من طالبان را ساخته ام، این اشتباه بوده است. اما من فکر میکنیم که حالی پالیسی (سیاست) تغییر کرده است، سازمان ها و ارگان های نظامی  و دولت ملکی سنت قدیمی را پیروی نمی کنند.
شیخ رشید: من هم پنج بار رییس کمیته روابط خارجی سنا بوده ام. چیزی را که آقای عدیل می گوید، من آن را حمایت نمی کنم. هیچ کسی نمیخواهد این جنگ ادامه پیدا کند، بلکه میخواهند این قتل و کشتار ها از بین برود. همه میتوانند این را به صراحت ببینند که طالبان از افغانستان هستند، همانطور که دوست ما گفتند که ما به آن ها سرپناه میدهیم، ما نمی توانستیم برای امریکا بگویم که از خاک ما استفاده نکنید. متاسفانه ما همیشه به گذشته فکر میکنیم.
کسانی که بر خاک ما دهشت می فرستند، در افغانستان هستند. دولت ما از آن ها می خواهند که آنها را برای ما بر گردانند، اما این کار نمی شود. پس باید تصمیمی گرفته شود که تمامی کسانی که هراس افگنی می کنند باید به کشور های شان برگشتانده شوند.
اسد درانی: ما اینجه جمع شدیم که درباره ی آینده سوال کنیم و بتوانیم راهکاری برای حل مشکلات پیدا کنیم، اما این ها از گذشته سوال میکنند.
اتمر: موضوعات زیادی در اینجا مطرح شد، رابطه ای که  دولت افغانستان همرای هند دارد پالیسی ما کاملا روشن است. این اهمیت استراتیژیک برای ما دارد تا یک رابطه ی خوب همرای پاکستان داشته باشیم. درواقع این یکی از راهکارهای ما است که با کشورهای همسایه ی خود رابطه ی خوبی داشته باشیم همچنان همرای کشورهای منطقه ای، این از منافع ملی ما است که اجازه ندهیم هیچ نوع تهدید فزیکی و یا ذهنی از کشور ما متوجه پاکستان شود. ما انتظار مشابه از پاکستانی ها هم داریم. تا با ما همکاری کنند تا اینکه بتوانیم یک راه حلی برای مبارزه با ترورسیم پیدا کنیم. تنها مسئله کویته و کراچی مطرح نیست. مسئله وزیرستان شمالی نیست مطرح است. مردم افغانستان دست صلح را دراز کرده اند راه حل ما این است که برای مجادله با آن باید مشکلات سیاسی را از میان برداشت. اما اگر ما مجبور شویم که از مردم خود دفاع کنیم، پس گزینه یی نداریم.
صالح: بیاین آینده گرا باشیم. نباید در گذشته باقی بمانیم. اگر ما بخواهیم یک همکاری و هم نظری خوب بین دو کشور داشته باشیم، چند کاری را باید انجام دهیم که این فضا ایجاد شود.
گزینه ی اول: پاکستان باید با دولت افغانستان همکاری کند. پاکستان خاک افغانستان را به رسمیت شناخته اما حاکمیت دولت افغانستان را هیچ وقتی به رسمیت نشناخته است. روابط شما با عناصر غیر دولتی به مراتب بیشتر از روابط تان با دولت افغانستان است شما هنوز هم با امارت ملا عمر در افغانستان معامله می کنید و شما یک پایتخت برایش در کشور تان درست کرده اید. کابل را به عنوان پایتخت افغانستان احترام کنید، نهاد های ما را احترام کنید این تنها راه حل است. چرا شما به گروه های قومی تمرکز دارید، با رییس جمهور افغانستان طرف باشید. حکومت ما را اطمینان دهید که شما برای صلح هستید و پس از آن ما شاهد تغییر در سیاست پاکستان خواهیم بود. تا زمانی که این سیاست تداوم یابد؛ تفرقه و حکومت کردن، تسلط بر افغانستان، ایجاد پراکسی و کنترل مناطق مرزی با چنین پراکسی و تحت تاثیر قرار دادن این و آن کشور و این سیاست برای شما مفید نخواهد بود و برای ما هم.
شما مرز را آن چنان بی ربط و ضعیف ساختید که در برخی مناطق شماری از بازیگران پدید آمدند و خدا میداند آنها کیستند، این ناکامی ما نیست. اگر شما می خواهید دو کشور در صلح زندگی کنند راه حل اول این است: کار کردن با بازیگران غیر دولتی را متوقف کنید با کابل کار کنید و پایتخت افغانستان را احترام کنید.
 رشید: فکرمی کنم اگر شما تمام وقت را به حاجی عدیل بدهید به این معنی است که تمام فرصت را به مهمان های کابل داده اید.
عدیل: شما از پاکستان نمایندگی نمی کنید، شما مامور جنرال ها هستید و برای جنرال های ارتش کار می کنید.

عدیل: من نماینده مردم پاکستان هستم و فکر می کنم رهبری حکومت پاکستان با بازیگران غیر دولتی افغانستان کار نمی کند.

رشید: ما کرزی را حمایت کردیم. ببینیم چه اتفاقاتی در سال نو خواهد افتاد در حالی که انتخابات هم پیشرو است، اینها باید بررسی کنند که توسط مقام های نظامی امریکا در سال های 2002و 2003 یا 2005 آموزش دیده اند. چند نفر طالبان را رهبری و یا به آنها می پیوندند، من نمی خواهم در این باره بحث کنم. تنها چیزی که ما می خواهیم بحث کنیم این است که هر چیزی را که دوستان مان می گوید ما متهم نیستیم ما قیمت توقف این مجاهدین را می پردازیم و قیمت گزافی برای متوقف ساختن مجاهدین پرداخته ایم اما متاسفانه این ها برادر و خواهران زیادی در پاکستان دارند آرزو دارم متوجه شوند که پاکستان با جه مشکلات زیادی روبرو است این خیلی آسان است که سخن بگوییم اما اگر شما بخواهید، که به وزیرستان شمالی بروید، مربوط شما نمی شود. ما می خواهیم پدیده تروزیم با همکاری هر دو کشور از بین برود. سیاست مداران هر دو کشور نمی خواهند اگرچه بعضی ها هستند که مثل اتحاد شمال نیستند و به شمول رییس جمهور کرزی.
اقبال ختک خبرنگار پاکستانی مقیم پیشاور: من مهمانان اسلام آباد و کابل را متهم می دانم. سیاسیون باید نکاتی را روی دست بگیرند. نظامیان و سیاسیون گفتگو های زیادی کرده اند، پس باید رسانه ها و جوانان فرصت دهیم و مطمین هستم پرسش های خوبی مطرح می کنند، این ها آینده سازان هستند. سیاسیون به نتیجه ای نرسیده اند.
یک تن از حاضران تالار که خود را معرفی نکرد:  لطفا سیاست خارجی و داخلی تان را بررسی کنید. کشور تان را رهبری کنید و اگر کنترول نمی توانید لطفا به طالبان افغانی بسپارید. فکر میکنم آنها بسیار خوب پیش خواهد برد.
درانی: در سال 2002 طالبان گفتند ما می خواهیم در روند سیاسی شریک شویم اما رد شد. امروز، 11 سال بعد فرقه قدرتمند و بزرگی امنیت کاروان های اکمالاتی ناتو را تامین می کند، سالانه 150 میلیون دالر از سوی ناتو تمویل می شود فقط برای تامین امنیت و برای اینکه بتوانند حرکت کنند. 150 میلیون دالر برای تجارت مواد مخدر. 500 میلیون دالر غربی ها به نحوی به طالبان می رسد تا موتر های اکمالاتی ناتو انتقال یابد. پس بدون شک باید امروزه بخشی مهمی از گفتگو ها طالبان هستند. در نتیجه استحکام خوبی دارند. به زودی با دو سناریو روبر می شویم: یکی از سناریو های خوب قطر یا جاهای دیگر است که طالبان و امریکا به توافقی دست می یابند و پس از آن به قول معروف بازی تمام می شود. بد ترین سناریو به توافق نرسیدن دو طرف است و جنگ ادامه می یابد و نیروهای خارجی با موافقه یا بدون موافقه حکومت افغانستان در این کشور باقی مانند. دلیل حضور نیروهای خارجی در افغانستان این است که اگر چراغ سبز خوبی برای افغانستان ندهد نگرانی و آشفتگی ادامه پیدا خواهد کرد و این در طبیعت افغانستان است.
صالح: من خیلی خرسندم که در این بحث ما شاهد بعضی اعترف ها و اقرار های دوستان پاکستانی مان هستیم که کابل از پاکستان  خواسته است تا طالبان را به گفتگو حاضر بسازد. شما آشکارا اقرار کردید که طالبان نیابت شما در افغانستان است شما می گویید که طالبان به نیروی نظامی ترسناک مبدل شده است. نیروی نیرومند و غیر قابل کنترل، آقای جنرال درانی به عنوان یک جنرال نظامی می داند که این ها پشتوانه راهبردی باید داشته باشد و باید به زیربنا و شالوده دسترسی داشته باشد و ما اطلاعاتی داریم که پاکستان طالبان را پشتیبانی استراتیژیک کرده است.
افغانستان ارتشی دارای توانایی های جنگی دارد و همچنان این سناریوی بدی برای شما خواهد بود. برای اولین بار در تاریخ تان، به گروه های نیابتی اعتماد نکنید، شما به گروه های شبه نظامی تکیه نکنید، شما به مردم افغانستان و به خواست های سیاسی ما اعتماد کنید و از سیاست تمامیت خواهی دست بکشید و با ما به عنوان یک کشور کار کنید پس در چنین سناریویی پاکستان به انرژی می رسد و در همکاری های منطقه ای یکجا خواهد شد و افغانستان هم خوشحال خواهد و ما هم. اما وقتی توپ را به میدان ما می اندازید و می گویید کابل کلید تعیین آینده کشور است، در بعضی نکات شما راست می گویید. اما قسمت دیگر سناریو مکمل به شما بستگی دارد که دست از سیاست های حمایوی نظامی گری در منطقه بردارد و راهبرد جدیدی روی دست گیرد تامطابق به همکاری های اقتصادی و انرژی و غیره باشد. ما نشانه هایی از راهبرد دومی را نمی بینیم و شما تا هنوز با همان راهبرد پیشین تان باقی ماندید.
 آن آقایی که در بحث نشسته است به خوبی درک می کند که افغانستان هرگز قادر نخواهد بود تا تهدید برای امنیت و یا علیه نهاد های دفاعی پاکستان باشد. این احساس دهه هشتاد است و سیاست های جنرال ضیاالحق بود که افغانستان را به عنوان منظقه تحت نفوذ طبیعی شان می دانست و تا کنون همین سیاست ادامه دارد. اگر آنها این سیاست شان را رها کنند افغانستان یک کشور متغییر خواهد بود.

حنیف اتمر: من این نکات را پیشنهاد می کنم. شماره یک؛ رهبری حکومت دو طرف باید با همدیگر یکجا شوند و رو در رو در باره نگرانی و انتظارات متقابل بحث کنند، این نگرانی و انتظارات باید با روش پاسخگو و موثر مشخص و نشان داده شود. شماره دو؛ حکومت افغانستان و مردم ما سیاست مصالحه و صلح را تصویب کردند ما دوست داریم با افغان هایی صلح کنیم که قانون اساسی ما را بپذیرد و به روند سیاسی بپیوندد. شماره سه؛ وصل کردن مردم بسیار مهم تر از سیاست مداران در این مقطع است. امروز من بی نهایت از این ابتکار سپاسگزاری می کنم که مردم افغانستان و پاکستان با همدیگر بحث می کنند. بیایید فراتر از بازی اتهام برویم. برای آینده بهتر کودکان مان و مردم مان سخت مبارزه کنیم من کدام مشکل ساختاری نمی بینم که ما را جلوگیری کند. بدیهی است من سیاست هایی را می بینم که به اشتباه درک و تدوین شده. بیایید مطابق به مصالح دو طرف مان با همدیگر کار کنیم و این ممکن است و ما باید به آینده امن برای کودکان مان پاسخ بگوییم.
درانی: اگر ما در باره حمایت پاکستان از طالبان حرف می زنیم من این پرسش را مطرح می سازم اگر این بازیگران غیر دولتی، ملیشه ها و به قول معروف شبه نظامیان توسط حکومت ملکی ضعیف پاکستان حمایت می شود و بعضی ها این حکومت را ناکام می خواند، اگر این ها مسلط و چیره هستند پس حکومت و ارتش افغانستان توسط 90 کشور دنیا حمایت می شود، اگر ده سال را در نظر بگیریم ما با کی معامله کنیم و ما کی را به عنوان نماینده کل افغانستان بشناسیم، حکومت افغانستان در وضعیتی است که نمی تواند 90 در صد کشورش را کنترول کند و در جریان شب 95 درصد افغانستان را کنترول کرده نمی تواند. اگر این حکومت نا امیدانه به یک بازیگر غیردولتی مبدل می شود لطفا بیا با ما گفتگو کن. در نتیجه برای پاکستان به طور واقعی اینها یک فاکتور مهم است. من خوشحال می شوم وقتی می گویند ما فقط با آنها مذاکره می کنیم وقتی قانون اساسی را پذیرفت سلاح های تان را بر زمین بگذارید شما تلاش می کنید امر و دیکته کنید و چیزی که بهتر است و چیزی که در جایگاه رهبری است. همیشه گفته می شود که ما باید این کار را کنیم یا آن کار را.
عدیل: به نظر من جنرال صاحب این را پاسخ گفتند. و شیخ رشید پاسخ می گوید و من فقط می خواهم جواب پرسشی را بدهم که توسط دوست افغانی ام مطرح شد. تغییر در سیاست های پاکستان؛ خوب من سه بار به افغانستان رفتم، جلال آباد را دیدم درجریان سال های گذشته، من اشخاص عادی و وکلای پارلمان و حتا سه بار رییس جمهور کرزی را ملاقات کردم من تغییر به نفع پاکستان را یافتم چون سیاست و رفتار پاکستان امروزه دوستانه است با افغانستان.
 نام من عثمان ظفر خبرنگار و استاد علوم سیاسی در اسلام آباد هستم. یکی از نکاتی که همواره اینجا مطرح میشود این است که افغانستان توسط پاکستان کنار زده شده و  واژه روند صلح به رهبری افغان ها همواره یاد آوری شده پس این خیلی غیرمنصفانه است که بگوییم افغانستان جز این روند نیست. از منظر ها که مرا وا می دارد تا بگویم و همواره از طالبان یاد میشود چون جنرال درانی گفتند طالبان افغانی در یک موقف مستحکمی قرار دارند پس چه تضمینی برای موافقت با مصالحه و گفتگو با طالبان وجود دارد؟
رشید: چیزی را که ما بحث می کنیم؛ حال، آینده و گذشته افغانستان است. عامل اصلی طالبان است، بیایید صادق باشیم. طالبان هم در افغانستان و هم در پاکستان یک حقیقت است چه شما قبول کنید یا نکنید. هر مذاکره و هر راه حل بدون طالبان ممکن نیست، پس یک روزی شما باید دنبال اش کنید. بهتر است این را امروز انجام دهید.
اتمر: در قدم اول من کاملا مخالف این هستم که بیش از 90 تا 95 درصد قلمرو افغانستان توسط نیروهای شورشی کنترل می شود و این یک ارزیابی غیرواقعی است اما البته صلح و مصالحه با طالبان و نیروهای شورشی جزیی از سیاست ما است. انتظار ما از همکاران پاکستانی ما چیست؟ این نیست که به ما بگویید شما ضعیف هستید و این ها قوی هستند و صلحی نخواهد بود. انتظار ما این است که پیامی را به آنها بفرستید که صلح از دیدگاه اصول اسلامی و سیاست خارجی مان منافع همگی در این منطقه است. در اینصورت ما از دوستان پاکستانی خود انتظار داریم که با آنها در تماس شوند و تشویق کنند.
نکته انحراف این گفتگو در چیست؟ قبلا هم یادآوری کردم چندی قبل حکومت پاکستان از افغانستان خواست تا نقشه راه و برنامه برای صلح تهیه کند، بدترین سناریو به نفع هیچ کسی نیست. قدم هایی را که ما باید برداریم یک: از روند صلح باید حمایت کنیم. دو: افغانستان و پاکستان روی نگرانی و انتظارات دوجانبه به یک اجماع راهبردی دست یابد.
امرالله صالح: من این واژه "طالبان و حقیقت" را شنیده ام میخواهم این را حقیقت زشت بگویم. این بهترین منافع حکومت پاکستان است که از حقیقت زشت فاصله بگیرد و به حقیقت مثبت نزدیک شود که شامل حکومت و مردم افغانستان می شود. چون اگر حقیقت طبیعت دو کشور را بدانیم بدون پاکستان هم حقیقت وجود دارد. اگر ما این حقیقت را بخشی از زندگی تان بشناسیم پاکستان هم با پارچه پارچه شدن قدرت روبرو خواهد شد. طالبان یک حقیقت زشت مثل سرطان است. سرطان هم یک حقیقت است و ما تلاش می کنیم تا مبارزه کنیم.
 ساختن سناریو محیط راهبردی در سال 2014 و پس از آن چگونه خواهد بود؟ خواست ما این است که محیط راهبردی در سال 2014 باید عاری از فشار و مناقشه باشد اما توپ در زمین پاکستان است. اگر شما همواره فشار بیاورید که طالبان را به عنوان حقیقت قبول کنید، آن ما را در یک موقف دفاعی قرار می دهد و موقف دفاعی مجبور می سازد تا آمادگی برای سناریوی بدتر را بگیریم. در سناریوی بدتر ما باید از فضای دموکراتیک علیه عوامل نفودی پاکستان دفاع کنیم. برای حرکت به پیش بیایید به آرزوهای جوانان دو کشور رسیدگی کنیم، نسل جوان ضد طالبان هستند چه آنهایی که در اسلام آباد هستند یا در کابل. کی طرفدار طالبان است؟ آنها فرماندهی های در روالپندی هستند. اگر به پیش حرکت می کنید سیاست تان را تغییر دهید.
درانی: در پستی که آقای امرالله صالح بوده من هم زمانی بوده ام و ما تلاش می کنیم به حقیقت ها نگاه کنیم و ما نیروی پنهانی را پیدا می کنیم و این مساله ای است که ما با آن سروکار داریم. در پاسخ به پرسش که چگونه از سناریوی بدتر جلوگیری کنیم من فکر می کنم پاکستان کار فوق العاده ای را انجام داده است. ما با هند و ایران و روسیه کار کردیم و هدف مان همکاری منطقه ای است تا با همدیگر با افغانستان باشیم.
رشید: فکر می کنم این فرصت آخری و نهایی است. از هر حاثه ای و از هر راهی، دقیقا نمی دانم چه شماری از نیروهای خارجی افغانستان را ترک می کنند. مردم افغانستان و مردم پاکستان برای صلح و ثبات باید با یکدیگر کار کنند و این تنها راه حل است.
اتمر: این دو اظهار نظر بسیار ترغییب کننده است. یک: پاکستان تلاش می کند تا اجماع منطقه ای را تشکیل دهد. دوم: پاکستان می خواهد فراتر از بازی اتهام حرکت کند و به آینده نگاه کند. به شما اطمینان می دهم که طرف افغانستان هم همین تعهد را دارد. تنها چیزی که ما را نشان میدهد چگونه با بحران معامله کنیم صادقانه، اقدام موثر و جوابگو در هردو طرف است.
امرالله صالح: بسیار مختصر در باره اظهارات برادرم آقای جنرال اسد درانی، در تاریخ 65 ساله تان بعضی قضاوت ها توسط خودتان که در ارتش بودید صورت گرفته نه توسط سیاست مداران.