۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

افشاگری ویکی لیکس؛ مشت هایی از تاریکی

پایگاه انترنتی ویکی لیکس بار دیگر با افشای 251 هزار سند محرمانه ی مربوط به دستگاه دیپلوماسی ایالات متحده ی امریکا، محتویات این سند ها را به کانون بحث های سیاسی و دیپلوماتیک در سطح منطقه تبدیل کرده است.
این سند ها ابعاد مختلفی از روابط پیچیده و چندبعدی ایالات متحده ی امریکا با کشور های جهان به ویژه حوزه آسیا اوقیانوسیه، شرق میانه و جهان اسلام را در بر می گیرند.
بسیاری از مواردی که در این مجموعه سند های "دیپلوماتیک" افشا شده، در جای خود قابل بحث و بررسی است، افغانستان اما در این اسناد ابعاد فساد اداری موجود در دستگاه دولتی افغانستان بر مبنای روایت های دیپلوماتان امریکایی به ویژه کارل ایکن بیری سفیر این کشور در افغانستان نگران کننده توصیف شده، احمدضیا مسعود به انتقال 52 میلیون دالر پول نقد به دوبی هنگامی که معاون اول ریاست جمهوری را به عهده داشته، متهم شده و احمدولی کرزی برادر رییس جمهور کرزی نیز از بزرگترین قاچاقبران مواد مخدر در افغانستان قلمداد شده است.
در این اسناد در کنار دیدگاه هایی که در مورد رفتار ها و ویژه گی های اخلاقی شماری از رهبران جهان بسان سیلیو برلوسکونی رییس جمهوری ایتالیا، نیکولای سازکوزی رییس جمهوری فرانسه، انگلا مرکل نخست وزیر آلمان، رجب طیب اردوغان، دلادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه، معمرقذافی رییس جمهور لیبیا بیان شده و تعدادی از رهبران کشور های عربی که به بمباران تاسیسات اتومی ایران توسط ایالات متحده ی امریکا ابراز علاقه کرده اند از ناکاره گی ها و ناتوانی های رییس جمهورکرزی و نارضایتی هایی که از وی نزد دیپلوماتان و سیاستگذاران امریکایی وجود دارد نیز فروگذاشت نشده و آقای کرزی در این گزارش یک شخص ضعیف و مالیخولیایی توصیف شده است.
از آنجایی که بسیاری از موارد مطرح شده در اسناد تازه در گذشته اصلا یا کمتر به خورد رسانه ها داده می شده و آن بخش از موقف گیری های سیاسی – دیپلوماتیک که اکثرا به شیوه های عوام گرایانه از طریق رسانه ها به مردمان کشور ها بیان می شود را شامل نمی شود، حکومت ها در کشور های مختلف به محتویات این اسناد واکنش های متفاوتی نشان داده اند.
حکومت افغانستان از ابراز نظر پیرامون این اسناد خود داری کرده و سخنگویان ارگ ریاست جمهوری گفته اند که انتشار این اسناد هیچ گونه تاثیری بر روابط افغانستان با ایالات متحده ی امریکا نخواهد داشت.
اگرچه هدف انتشار اسناد محرمانه و نحوه ی دسترسی ویکی لیکس به این اسناد با پرسش های کلانی روبرو است، اما دستکم در مواردی که به مسایل افغانستان مربوط می شود، افشای مسایلی بسان بی کفایتی و ناتوانی های آقای کرزی به عنوان رییس جمهوری افغانستان در مدیریت بحران، انتقال پول های کلان توسط بلند پایه گان نظام به بیرون از کشور و دست داشتن اعضای خانواده ی رییس جمهوری و دیگر قدرتمندان کشور در قاچاق مواد مخدر و دیگر معاملات فساد اندود سیاسی و اقتصادی حرف تازه یی نیست.
آنچه به عنوان یکی از پیامد های افشای اسناد محرمانه ی مربوط به افغانستان توسط ویکی لیکس می توان روی آن انگشت گذاشت این است که با هر بار تکرار شدن این گونه موضوع ها فاصله های موجود میان مردم و سیاست پیشه گان واجب الاحترامی که مراجع و منابع قدرت افغانستان را به نام های مختلف در انحصار خود دارند، بیش تر می شود و زوایای پنهان و نهفته ی مافیایی شدن هرچه بیش تر روند سیاسی جاری در کشور، فساد اندود شدن بسیاری از ساختار ها و روند های اقتصادی و انباشت سرمایه و ثروت با استفاده از ابزار ها و زمینه هایی که از مجرای دردست داشتن سمت ها و مقام های دولتی و حکومتی یاهم وابسته گی مراجع قدرت در افغانستان بدست می آید، برای مردم روشن تر و پدیدار تر می شود.
رهایی ده ها تن از افرادی که به اتهام هایی بسان قاچاق مواد مخدر، انجام عملیات تخریبکارانه در برابر نظامیان داخلی و بین المللی و همدستی با شورشیان مسلح بازداشت شده بودند، توسط رییس جمهور کرزی از دیگر مواردی است که در اسناد تازه افشا شده ی ویکی لیکس روی آن ها انگشت گذاشته شده است، اگرچه این مورد نیز تازه گی ندارد اما بار دیگر به این واقعیت اشاره ی تکان دهنده و نگران کننده یی دارد که به این صورت دامنه ی بی اعتمادی میان جامعه ی جهانی و افغانستان در چارچوب ایتلاف جهانی ضد ترور نیز بیش تر از پیش در حال گسترش است و متحدان روند جاری در این کشور این حق را برای خود محفوظ خواهند داشت که در افغانستان با یک شریک غیر قابل اعتمادی روبرو اند که حاضر است به خاطر مصلحت های فردی خود در ضدوبند های درون ساختاری قدرت حتا از محل سرمایه سوزی های جامعه ی جهانی در کارزار مبارزه با هراس افگنی به دسته های شورشی و مافیای مواد مخدر از حاتم بخشی و باج دهی سخاوتمندانه دریغ نمی نماید
.


۱۳۸۹ آذر ۷, یکشنبه

3قوس

اعلان نتایج نهایی انتخابات پارلمانی؛

آغاز روندی تازه یا دوام روزمره گی و بی برنامه گی سیاست پیشه گان منفعل؟

پس از آنکه کمسیون شکایت های انتخاباتی از پایان کار رسیده گی به شکایت های وارده به این کمسیون خبر داد، کمسیون انتخابات اعلام کرده است که نتایج نهایی انتخابات پارلمانی 1389 خورشیدی را امروز چهارشنبه سوم قوس اعلان خواهد کرد.
در انتخابات پارلمانی 27 سنبله بیش از 2000 نامزد در 34 ولایت برای بدست آوردن 249 کرسی مجلس نماینده گان افغانستان به رقابت پرداختند و به گفته ی مسوولان کمسیون انتخابات بیش از چهار میلیون تن از شهروندان افغان در این انتخابات شرکت کرده اند.
پس از برگزاری انتخابات، مسوولان کمسیون شکایت انتخاباتی از رسیدن هزاران مورد شکایت در برابر نامزدان به این کمسیون خبر داد و از هنگامی که بررسی شکایت ها در این کمسیون آغاز شد، مباحث انتخاباتی در رسانه ها و محافل سیاسی عمدتا روی چندوچون این بررسی ها و مسایل پیرامونی آن می چرخید و گمانه زنی های متفاوتی نیز در پیوند با این مسایل مطرح می شد.
در نخستین روز های پس از اعلان نتایج ابتدایی انتخابات، داکتر عبدالله عبدالله جدی ترین رقیب حامد کرزی در انتخابات ریاست جمهوری 1388 اعلام داشت که بیش از صد تن از اعضا و طرفداران ایتلاف تغییروامید به فهرست ابتدایی راه یافته اند و همزمان گمانه های مربوط به نارضایتی رییس جمهور کرزی از فهرست ابتدایی آشکار گردید.
اگرچه در هنگام دوماه مبارزات انتخاباتی شماری از چهره های نو که اغلب جوانان تازه به ثروت رسیده و وابسته گان مقام های کنونی و پیشین دولتی بودند، پایگاه و جایگاه منزلتی نامزدان قدرت مند و مرتبط با شبکه های مافیایی قدرت را به چالش فرا خوانده بودند، اما با توجه به این که هنوز رسوایی های انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از یاد مردم نرفته بود، ذهنیت حاکم بر افکار عامه به گونه یی بود که نماینده گان از قبل انتخاب شده اند و آنانی که با حلقات قدرت در ارتباط باشند چه مردم بخواهند و چه نخواهند، به مجلس راه خواهند یافت، چه این که بسیاری از این گونه نامزدان در نشست های خصوصی به این موضوع اذعان کرده بودند.
در نخستین روز های پس از برگزاری انتخابات گزارش های مربوط به تقلب ها و تخطی های فراوان انتخاباتی از سوی شماری از نامزدان، نگرانی های زیادی را در اذهان عامه برانگیخته بود، اما اقدامات کمسیون های انتخاباتی در پیوند با بررسی شکایت ها به ویژه این که گفته می شد، بسیاری از نقشه های از پیش طراحی شده برای سازماندهی تقلب بسان آنچه در انتخابات ریاست جمهوری سال پار انجام شده بود، ناکارآ ثابت شد، قضایا شکل و سیمای تازه یی یافت، اما حذف نام شمار زیادی از چهره های سرشناس از درون و بیرون جناح های قدرت، تقریبا تمامی دیدگاه ها، انگاره ها و پیش داوری های مطرح شده را با شک و تردید روبرو کرد.
کمسیون های انتخاباتی دستکم در ظاهر از روند انتخابات اطلاع رسانی به نسبت قابل قبولی کردند و این اطلاع رسانی پیام های نگران کننده یی در پیوند با ترکیب مجلس دوم به رییس جمهوری و شماری از چهره های قدرتمند نظام می داد.
اگر دستکم روند رسیده گی به شکایت های انتخاباتی به صورت قانونی و بدور از آسیب هایی که دومین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان را در فهرست بدنام ترین و رسوا ترین انتخابات در سطح دنیا قرار داد، انجام می شد؛ بدون شک رییس جمهور کرزی و بسیاری از چهره های قدرتمند درون و بیرون نظام که تمامی منابع قدرت و ثروت افغانستان را برای خود انحصار کرده و در حدود یک دهه گذشته پایگاه های قدرت و ثروت خود را تا آنجا که مقدور بوده تقویت کرده اند، زمینه های تداوم وضعیت به گونه ی دلخواه خویش را تا حدود زیادی از دست می دادند و به شمار بازیگران عرصه ی سیاست دستکم از نشانی نماینده گی از مردم افغانستان به میزان قابل ملاحظه یی افزوده می شد.
اطلاعات ضدونقیضی پیرامون رویکرد های ناشی از نارضایتی رییس جمهور کرزی و اطرافیان وی از روند رسیده گی به شکایت های انتخاباتی به رسانه ها درز کرد و همزمان نشانه هایی از لرزش اندام شماری از چهره های منزلتی پرقدرت و تمامیت خواه در درون دستگاه دولتی افغانستان پدیدار گردید.
برخی گزارش ها از فشار های آقای کرزی بالای مسوولان کمسیون های انتخاباتی به ویژه فضل احمد معنوی به خاطر جابجایی شماری از نماینده گان پشتون تبار به عوض تعدادی از نامزدان پیروز در ولایت های شمالی و غربی کشور به خاطر آنچه ایشان "رعایت وحدت ملی" خوانده اند، حکایت داشت و انتشار نوار صوتی که حاوی فرمایشات امیر اسماعیل خان به یکی از اعضای کمسیون شکایت های انتخاباتی بود، تمامیت خواهی آزمندانه و توام با نگرانی طیف دیگری از سیاست پیشه گان کهنه کار کشور در پیوند با نتایج انتخابات پارلمانی فریاد می زند. چه این که اعمال فشار های دادستانی کل کشور بالای کمسیون های انتخاباتی و به تازه گی هم تعلیق وظایف سخنگویان این کمسیون ها ایفای نقش جانبدارانه ی قوه ی قضاییه به نفع تیم حاکم در موارد مشابهی در گذشته را در اذهان تداعی می کند.
در میان چهره ها و گروه های سیاسی – قومی صاحب نقش در معادلات و معاملات سیاسی کشور به نظر می رسد که روی هم رفته داکتر عبدالله عبدالله رییس ایتلاف سیاسی تغییر و امید و حاجی محمد محقق که ظاهرا به شمار هواداران آنان در مجلس دوم افزوده شده است، نسبت به دیگران راضی به نظر می رسند که دیده شود، از وضعیت پیش آمده چگونه استفاده خواهند کرد، اگرچه با توجه به گذشته ی عملکرد های منفعت اندیشانه ی سیاست پیشه گان منفعل و بی ابتکار دستکم در کوتاه مدت و با محوریت افرادی که با سیاست ورزی توام با روزمره گی با پشتوانه های مافیایی عادت کرده اند، نمی توان به شکل گیری یک جریان سیاسی قوی مخالف دولت امیدوار بود.
زیرا رییس جمهور کرزی دستکم در راستای به بازی گرفتن دلالان سیاسی- قومی و چرخاندن آنان برمحور خود به عناوین مختلف خبره گی قابل ملاحظه یی کسب کرده است.
با آنکه گمانه های زیادی در پیوند با این که گویا رییس کمسیون انتخابات به فشار های رییس جمهور کرزی و اطرافیان وی تن داده است سرزبان ها بود و گفته می شد که هدف از تاخیر در اعلان نتایج انتخابات، اعمال خواسته ها و سلیقه های رییس جمهوری در فهرست نهایی انتخابات می باشد، اما به نظر می رسد که درمیان ردصلاحیت شده گان نیز شمار طرفداران آقای کرزی از مخالفان وی بیش تر است و به این صورت اگر مسوولان کمسیون های انتخاباتی وادار به تغییر تصامیم شان در پیوند با اعلان نتایج انتخابات نشوند، می توان حد اقل به تغییر مناسبات قدرت در پارلمان آینده ی کشور امیدوار بود که البته این خوشبینی نیز نه از جهت ترکیب مجلس دوم بلکه از آنجهت قابل تامل است که عملکرد کمسیون های انتخاباتی ( آنهم درصورتی که کاسه ی دیگری از زیر نیم کاسه ی نهاد های انتخاباتی بیرون نیاید.) تا حدودی اعتماد از دست رفته ی مردم در برابر روند جاری در کشور شان را احیا کرده می تواند.
به هر حال اکنون که تصور می شود قایله ی انتخابات پارلمانی به سرمنزل مقصود نزدیک شده است، در حالی که با توجه به تصامیم نشست لیسبون که بر مبنای آن استراتیژی خروج نیرو های بین المللی از افغانستان عملی خواهد شد، چهار سال پیش رو برای آینده ی افغانستان از اهمیت به سزایی برخوردار است، پرسش هایی از این دست مطرح می شوند که آیا زورمندان بازمانده از دستیابی به کرسی های پرآب و نان مجلس با پیوستن به اردوی "جهادگران شورشی" بحران افغانستان را ابعاد گسترده تر و پیچیده تری خواهند بخشید یا این که به تعبیر رییس جمهور کرزی با شکست خوردن در بازی دموکراتیک به "خیانت ملی" اقدام خواهند کرد یا خیر؟
آیا مجلس دوم هم بسان مجلس اول با مشکلات و چالش های کلان و عدیده ی کشور با روزمره گی، انفعال و خواب زده گی برخورد خواهد کرد یا این که ورود چهره های جدید سیمای خفته و به شدت آسیب دیده ی پارلمان افغانستان را دگرگون خواهد کرد و درد کامل نبودن نصاب درمان خواهد شد؟
آیا آنگونه که بهای خوشگذرانی ها و ولخرجی های گرداننده گان کابل بانک به خاطر رعایت احترام "بزرگان مملکت" (300 میلیون دالر) از جیب مردم افغانستان به این بانک پرداخته شد، یا این که در بدل گرفتن حقارت آمیز بسته های پول از کشور های خارجی توسط اطرافیان رییس جمهور "غرور ملی" مردم افغانستان به حراج گذاشته شد، اعضای پارلمان جدید نیز به بازیافت پول های باد آورده یی که در زمان مبارزات انتخاباتی به مصرف رسانده اند، از طریق پاگذاشتن روی گرده های ناتوان و نحیف مردم افغانستان و وارد شدن در بازی های مافیایی و جهنمی که حول محور قدرت انجام می شود اقدام خواهند کرد یا این که همانگونه که در زمان مبارزات انتخاباتی شعار داده اند، تمثیل اراده ی مردم در دستگاه قدرت به هر صورت و به هر قیمت ممکن را سرلوحه ی کار خود قرار خواهند داد. زیرا تا آنجا که برای مردم مقدور بوده در این انتخابات به کسانی که سرنوشت آنان را به بازی گرفته اند، "نه" گفته اند
.




۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

قاعده های بازی دستخوش تغییر است

افغانستان در معادلات جدید چگونه جایگاهی دارد؟


سفر آسیایی باراک اوباما رییس جمهوری ایالات متحده ی امریکا نشانه هایی از تغییر مناسبات قدرت در منطقه و جهان را به نمایش می گذارد. نحوه ی انجام این سفر و دیدگاه هایی که اوباما در پیوند با مسایل منطقه یی در هند ابراز کرده به این اصل تازه اشاره دارد که قاعده های بازی سیاست در سطح دنیا درحال تغییر است و شاید مطابق روال گذشته میدان عملی شدن مبانی کلیدی این تغییر مسیر سیاست جهانی نیز منطقه ی ما باشد.
ایالات متحده ی امریکا ماه گذشته دوملیارد دالر کمک اضافی به پاکستان وعده داد تا با هراس افگنی مبارزه ی پیگیر تر نماید، به همین تازه گی ها عملیات مشترک نیرو های روسی و امریکایی به منظور نابود سازی کارگاه های تولید مواد مخدر در یکی از ولسوالی های هم مرز با پاکستان در شرق افغانستان یکی از شگفتی های جنگ نه ساله بر ضد تروریزم در افغانستان را رقم زد و اکنون هم باراک اوباما با سفر به هندوستان این کشور را یک قدرت نوظهور در جهان خواند و از درخواست هند مبنی بر عضویت در شورای امنیت سازمان ملل متحد پشتیبانی کرده و اگرچه به تلویح، از کم کاری پاکستان به عنوان کلیدی ترین متحد استراتیژیک این کشور در منطقه در امر مبارزه با هراس افگنی انتقاد کرده است.
سه دهه جنگ در افغانستان در واقع نتیجه ی مخالفت و دشمنی شرق کمونیستی به رهبری شوروی سابق و غرب امپریالیستی به رهبری ایالات متحده ی امریکا بود و در این گیرودار پاکستان از یک کشور عقب مانده و فقیر در جنوب آسیا، اینک به یکی از قدرت های مهم منطقه و مسلح به جنگ افزار های اتومی مبدل شده، شوروی دیگر در جغرافیای سیاسی دنیا وجود خارجی ندارد و هندوستان نیز به عنوان بزرگترین دموکراسی دنیا با وجود نزاع دوامدار با پاکستان بر سر مساله کشمیر و چالش های فراوان داخلی دیگر، اینک به یکی از نیرومند ترین کشور های منطقه تبدیل شده است.
چین به عنوان غول اقتصادی آسیا در حال تبدیل شدن به رقیب بالفعل ایالات متحده و دیگر قدرت های اقتصادی و سیاسی دنیا است و ایران از رهگذر سه دهه خصومت و دشمنی با ایالات متحده ی امریکا این دشمنی را به ایدیولوژی نظام سیاسی خویش از ورای آموزه های اسلام شیعی تبدیل کرده است.
آنگونه که از رویکرد ها و جهت گیری های سیاسی، دیپلوماتیک و حتا تحرکات نظامی و امنیتی در منطقه بر می آید، به ویژه کشور های پیرامونی افغانستان روابط میان خود شان و همچنان با ایالات متحده ی امریکا را به دلیل حضور نظامی این کشور در افغانستان برپایه ی قاعده های پساجنگ سرد عیار کرده و از همین زاویه ها به تعریف جایگاه خود در معادلات قدرت منطقه یی و جهانی پرداخته اند.
شاید بر مبنای همین طرز دید واپس گرایانه است که کشور هایی مانند هندوستان و پاکستان سیاست ها و منافع کشور بزرگ و نیرومندی بسان ایالات متحده ی امریکا را در چارچوب موافقت یا مخالفت آنان با همدیگر تعریف کنند و هرگاه امریکا به یکی از این کشور ها ارتباط نزدیک تری داشت، کشور دومی از پیامد های ارتباط نزدیک کشور رقیب با ایالات متحده بیم ناک باشد یا برعکس و در قالب کوچک تر آن اشتراک چند افسرنظامی از کشور های امریکا و روسیه در عملیات نظامی برضد مافیای مواد مخدر در شرق افغانستان شگفتی آور توصیف می شود.
بلافاصله پس از سفر اوباما به هند یک تن از دیپلوماتان سابق وزارت امور خارجه ایالات متحده از وی خواسته است تا آنچه نفوذ هند در افغانستان خوانده است را محدود کند و در پیوند با مسایل افغانستان مطابق میل پاکستان حرکت کند که این تحلیل نیز می تواند برخاسته از طرز دید سنتی حکومت های ایالات متحده در مورد مسایل منطقه باشد که اگرچه با توجه به سنگینی ساختار های سنتی و قبیله یی طالب پرور در دوسوی دیورند و این که پاکستان از بیش تر از سه دهه به این سو از این ساختار ها به عنوان ابزار سیاست خارجی به منظور زیر صدور وحشت و ترور به افغانستان و به این تازه گی ها هندوستان و دیگر کشور های منطقه استفاده کرده است، این هشدار منطقی و مبتنی بر واقعیت های موجود در منطقه به نظر می رسد، اما فرض مسلم دیگر این است که باج دهی متداوم به پاکستان به عنوان تنها گزینه برای کنترول اوضاع در این بخش از دنیا کافی نیست و منافع درازمدت امریکا تنها به مبارزه با هراس افگنی خلاصه نمی شود که بتوان با باج دادن به پاکستان، افکار عامه ی به شدت در حال واگرایی از جنگ افغانستان را دوباره به دشت های هیرمند و بلندی های دوطرف دیورند معطوف کرد و به این صورت زمینه های فرار از جغرافیای بحران یا هم تغییر سیمای چندبعدی منازعه ی جاری در افغانستان و منطقه را مساعد کرد.
بدون شک سیاست گذاران و مشاوران رییس جمهور اوباما به این امر آگاهی دارند که شبکه ی زیرزمینی بنام القاعده که اینک شمار زیادی از ثروتمندان عرب ناسیونالیزم تباری شان را در چهره ی خشونت آمیز اسامه بن لادن رهبر فراری این شبکه مجسم می بینند و جریان های تندرو در سرتاسر جهان اسلام به گونه های مستقیم و غیر مستقیم ریشه های آن را آبیاری می کنند، افغانستان و مناطق قبایلی پاکستان را به این دلیل به عنوان مرکز سازماندهی فعالیت های هراس افگنانه ی خود در سرتاسر دنیا انتخاب کرده است که در این مناطق فقر طاقت فرسا بیداد می کند و بذر تفکرات تخدیر کننده ی ایدیولوژیک از زمان جنگ در برابر شوروی در افغانستان توسط امریکا، کشور های غربی و عربی در زمین پاکستان پاشیده شده و اکنون سال هاست که این کشور ثمره ی این بذر نامیمون را نوش جان می کند و تا هنگامی که در یک فرایند جهانی و منطقه یی قاعده های بازی دستخوش تغییرات جدی نشوند و برای وادار کردن پاکستان به این که از حمایت دسته های تندرو دست بردارد، از ابزار ها و روش های تازه و اثرگذار استفاده نشود، این کشور به صدور تروریزم در منطقه ادامه خواهد داد و به این صورت امریکا را در یک بازی فرسایشی و با استفاده از کارویژه های سنتی دشمن تراشی و دشمن سازی، بیش تر از القاعده و زیرمجموعه های ایدیولوژیک آن به سان طالبان در افغانستان متضرر خواهد ساخت.
چه این که اگر کشور های همسایه ی افغانستان، قدرت های بزرگ منطقه و رقیبان پارینه ی امریکا در این بخش از دنیا با اطمینان از این که امریکا با حضور در افغانستان قصد تاراج منابع و تسخیر زیرساخت های اقتصادی آنان به مفهوم کلاسیک آن را ندارد، بخواهند و بتوانند به گونه ی هم آهنگ و منسجم جلو فعالیت های گروهک های تندرو و هراس افگن را در کشور های خود شان بگیرند و هم زمان در افغانستان یک دولت کارآ و پاسخگو به میان بیاید، بساط طالبان و تفکر طالبانی از افغانستان و القاعده و دسته های همزاد آن در سطح دنیا به زود ترین فرصت ممکن برچیده خواهد شد و جهانیان قادر خواهند شد تا با اطمینان خاطر به چالش های روبه افزایش زیست محیطی، گسترش جنگ افزار های کشتار جمعی، فقر و پیامد های ناگوار بی سوادی و بیماری های واگیری بسان ایدز رسیده گی کنند.
شاید با توجه به درک همین باریکی های قضیه بوده است که باراک اوباما در صدد تغییر قاعده های بازی سیاسی – اقتصادی که از زمان بوش پدر در زیر سایه ی تیوری کدخدامنشانه ی"نظم نوین جهانی" پیش برده می شد، برآمده و در دوسال گذشته تلاش کرده است تا با ترسیم چهره ی نوینی از سیاست و قدرت امریکایی و سازواره های درونی آن، در صدد جبران اشتباهات اسلاف خود برآید.
اما صرف نظر از این که سرانجام وضعیت موجود در سطح منطقه و جهان به کجا می انجامد پرسش بزرگ برای افغان ها این است که از این گیرودار ما چگونه متاثر خواهیم شد. زیرا در حال حاضر واگرایی اوباما از اداره ی زیر رهبری حامد کرزی در افغانستان انکار ناپذیر است، پاکستان در تبانی با انگلیس ها به شدت در صدد تسخیر ساختار های قدرت توسط گماشته گان خودش در دستگاه دولتی و حکومتی افغانستان است و تا حدود زیادی نیز در این امر موفق بوده است، ایران با اعطای تحقیر آمیز بسته های پول به ارگ ریاست جمهوری افغانستان به خریداری اطرافیان رییس جمهوری و وادار کردن وی به سکوت در برابر توطیه های این کشور می پردازد و کشورهایی بسان هند و روسیه نیز ظاهرا با انفعال ناظر اوضاع در این کشور اند و در این میان در درون این کشور در حالی که لباس دموکراسی دشمنان آن روز تاروز در حال قوت گرفتن اند و عصبیت های کور قومی، نژادی، مذهبی و زبانی در حال اوج گرفتن است و شمار افراد فقیر در حال افزایش بوده و زمینه های سربازگیری هراس افگنان از طبقه های فقیر و نا آگاه جامعه نیز بیش تر از دهه ی نود میلادی مساعد شده است، مردم افغانستان شاهد حکومت ناتوان و فاسدی اند که تقریبا تمامی ساختار های آن در دست افراد و دسته های مهم، محترم، پرقدرت و مقدسی قرار دارد که از کم ترین انگیزه، توانایی، ابتکار و دانش فنی و بروز برای درمان دردهای پیکره ی دردمند این سرزمین بهره مند نیستند و در حالی که اندک ترین درکی از مسایل کلان سیاست و قدرت در سطح کشور، منطقه و جهان ندارند، در نه سال گذشته مشغول سیاست بازی و چانه زنی برای کسب امتیاز و ثروت بیش تر بوده اند و اکنون درصدد آن اند تا با پیوستن طالبان به روند صلح دایره ی جنایت کاران در زیر چتری بنام "جمهوری اسلامی افغانستان" تکمیل شود.