۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

استعفا؛ ساتوري براي تثبيت و تداوم سناتوري

صبغت الله مجددي رييس مجلس سناي افغانستان در مراسم آغاز سال پنجم شوراي ملي افغانستان،‌ پس از اين كه تلاش كرد با تحقير شماري از بلندپايه گان منصوب به ايتلاف ضد طالبان، مقاومت پنج ساله در برابر حاكميت طالبان را به ارشادات تقدس مآبانه ي خودش نسبت دهد،‌ با يك ژست كاريزما منشانه يي در اعتراض به اين كه بلندپايه گان نظام به شمول خود ايشان از متهمان به فساد اداري،‌ پشتيباني مي كنند، از سمت رياست مجلس سناي افغانستان استعفا داد،‌ اما دو روز پس از آن ظاهرا در نتيجه ي پا درمياني شماري از سناتوران دوباره به كار برگشت.
آقاي مجددي كه در نشست افتتاحيه ي مجلس به شيوه ي فرشته خويانه يي از بي توجهي دولت در امر مبارزه با فساد شكواييه سر داد كه گويي نه تنها در گفتار و كردار اين روحاني واجب الاحترام اندك ترين ايراد و اشتباهي وجود نداشته و ندارد،‌ بلكه ايشان هيچگاه و به هيچ صورتي از فساد پيشه گاني كه با وي ارتباط خانوادگي و تنظيمي داشته اند، دفاع و حمايت نكرده و نزديكان و وابسته گان ايشان از نفوذ نمادين وي در ساختار هاي قدرت افغانستان هيچ گونه استفاده و سوء استفاده يي نكرده و نمي كنند.
اين مامول در دستگاه دولتي افغانستان از گذشته هاي دور جريان داشته كه رعايت قانون و قانونمداري همواره و هميشه از طبقه هاي فرودست جامعه توقع برده مي شده و فرادستاني كه به هرصورت جاه و مقامي بدست مي آورند،‌ خود و وابستگان شان از معافيت احترام آميزي در پيوند با جنايت هايي كه انجام مي دهند،‌ برخوردار مي باشند و در هشت سال گذشته نيز اين قاعده به گسترده گي وپيچيدگي بيش تري رعايت شده است.
بسياري از آگاهان مسايل اقتصادي و سياسي به اين باور اند كه پيگيري رشته هاي فساد در گونه هاي مختلف آن در جامعه در بسياري موارد به بلندپايه گاني مي رسد كه يا به ارگ رياست جمهوري پيوند هاي خوني و خانوادگي دارند و ياهم به شبكه هاي فساد اندودي مرتبط اند كه سر رشته هاي آن در دست يكي از چهره هاي نيرومند به ظاهر مقدس مي باشد.
از آنجايي كه بلندپايه گاني مانند آقاي مجددي همواره شمار زيادي از تملق پيشه گان بي ابتكار و بي خاصيت را در دور و بر خود دارند كه سر تاييد جنباندن به فرمايشات خوب و خراب آنان، دست به سينه سرخم كردن در پيش چشم هاي ديگران براي اين كه آنان را براي دستبوسي جناب حضرت در ناگزيري تخدير كننده يي قرار دهد، از وظيفه هاي اصلي شان است. از نظر رواني اين گونه افراد در وضعيتي قرار مي گيرند كه فكر مي كنند ايشان به امر و نهي و آقايي و باداري بالاي مردم آفريده شده اند،‌ ايشان هيچ گاه اشتباه نمي كنند، از تمامي علوم و معارف بشري آگاهي دارند به ويژه اين كه جهاد مردم افغانستان را "از راه دور" رهبري كرده و اين سرزمين را از شر "طاغوتيان" و "اهريمنان" نجات داده اند؛ تمامي مردم بالاجبار بايد به ايشان و فرموده هاي شان مادام العمر احترام داشته باشد، يك كلمه هم در جهت خلاف مصالح و منافعي كه ايشان درست تشخيص مي دهند به زبان نياورند و يك گام هم در اين مسير انحرافي نبردارند،‌ زيرا يا در دنيا ياهم در آخرت به آنان آسيب خواهد رسيد.
اين عالي جنابان هرچه از اطرافيان شان مي شنوند،‌ تعريف و تمجيد و تملق و چاپلوسي است و هيچگاه با سخن مخالف روبرو نمي شوند، هرگاه هم اندكي به جايگاه ملكوتي آنان آسيب برسد يا كسي جرآت ايستادگي ياهم استدلال كردن در مورد امر و نهي هاي ايشان را به خود بدهد،‌ احتمال تكفير،‌ زنجير و زندان و حتا كشته شدن آنان بعيد نيست، چه اين كه مثال هاي زيادي از كشته شدن توسط افراد ناشناس، تيرباران شدن ها در محضرعام،‌ شليك بالاي افراد خودي از نام جبهه ي مخالف در صحنه هاي نبرد، تصادم هاي ساخته گي رانندگي و گونه هاي ناشناخته تر ديگري از انسان كشي وجود دارد كه در سه دهه ي پسين به اشاره ي چشم تزوير پيشه گاني كه تا اكنون با همين پشتوانه ها و با استفاده ي ابزاري از ارزش هاي ديني و ‌عصبيت هاي قومي كه اينك اقتصاد مافيايي نيز به آن پيوسته است، داعيه ي رهبري مردم افغانستان را دارند؛ صورت گرفته است.
فساد اداري به عنوان يك عبارت مود روز درحالي از زبان فرادستان نظام كنوني تكرار مي شود كه از راس هرم قدرت افغانستان گرفته تا رده هايي پاييني آن نشانه هاي بارزي از دست داشتن مقامات در اين قايله به چشم مي خورد.
در حالي كه دست داشتن برادران رييس جمهوري در تاراج دارايي هاي عامه با استفاده از قدرت دولتي از گذشته ورد زبان زد خاص و عام بوده است،‌ به همين تازه گي ها رييس جمهور كرزي شهردار مجرم پنداشته شده ي كابل را از وراي ارتباط فساد اندود خود و برادرانش، شخصيت پاك و صادق افغانستان خوانده و به خاطر جلوگيري از يك رسوايي مالي امر رهايي وي از زندان را صادر كرد. با اين حال در هر جا و در هرموردي كه زبان به سخن گفتن بگشايد، از مطرح كردن مبارزه با فساد اداري به عنوان يكي از اولويت هاي كاري حكومت تازه اش نيز باكي ندارد.
صبغت الله مجددي كه محمد رفيق مجددي شهردار پيشين هرات، فردي كه از سوي نهاد هاي عدلي به اختلاس ميليون ها دالر متهم شناخته شده بود را نه تنها براي حدود دو سال پس از صدور حكم تعليق وي از سوي دادستاني در سمت پردرآمد شهرداري هرات نگه داشت،‌ بلكه پس از آن نيز با جاي دادن وي در آستان ملكوتي خويش در كابل وي را از هرگونه تعقيب عدلي در پيوند با مبالغ مليارد افغانيگي اختلاس شده در امان نگه داشته است.
با مرحوم ذبيح الله عصمتي رييس پيشين اداره ي مبارزه با فساد اداري تا آن زمان از در مخاصمت و دشمني پيش آمد و او را كمونيست و نامسلمان خواند كه وي يكتن از نزديكان مجددي (دگروال نظامي كه ماه ها پس از بركناري مجددي از رياست دولت مجاهدين به امضاي ايشان به سترجنرالي رسيده بود و هيچ گاه نتوانست سند سترجنرالي خود را ارايه نمايد) را با اصرار بيش از حد و شكايت هاي پيهم به رييس جمهوري به مقام "رياست تدقيق و مطالعه ي حقوقي" منصوب نكرده بود و مثال هاي زياد ديگري نيز وجود دارد كه جناب ايشان همان گونه كه در مراسم آغاز سال پنجم كاري مجلس اعتراف كرده،‌ "خودشان" از فساد پيشه گان حمايت كرده و دست به انجام كارهايي زده اند كه فساد اداري پنداشته شده مي تواند.

اگرچه ابتذال سياست از بزرگ ترين چالش هاي روند كنوني افغانستان پنداشته مي شود و شمار سياست پيشه گان بي ابتكار و باج گير از دستگاه قدرت در گذشته ي سياسي كشور نيز كم نبوده اند، اما روحانيت درباري كه همواره به عنوان بازوي حصيري حاكميت ها نقش ايفا كرده است، در تاريخ سه صد ساله ي معاصر افغانستان بيش ترين اثرگذاري را بر كنش هاي حكمروايان داشته است.
در بيش تر از يك سده ي گذشته بسياري از حاكميت هاي موجود در افغانستان توجيه ديني بسياري از خود محوري ها و حتا جنايت هاي شان را مديون افراد متعلق به خانواده ي مجددي بوده اند. به روايت تاريخ،‌ از دسيسه ي مهر نهادن بر صفحه ي قرآن كريم و ارسال وي از نام نادرشاه به حبيب الله كلكاني گرفته تا توجيه اعدام هاي پيهم"ياغيان شمالي" توسط جلادان نادرشاه در چهار راه هاي كابل و كشتار دسته جمعي شماري از افراد زيرنام همدستي با عبدالخالق هزاره (دانشجويي كه نادرشاه را به قتل رسانده بود) و ده ها مورد مشابه ديگر رد پاي بزرگان واجب الاحترام خانواده ي مجددي را مي توان يافت.
اگرچه جنگ سي ساله بسياري از فعل و انفعالات درون ساختاري قدرت در افغانستان را دگرگون كرد،‌ آقاي صبغت الله مجددي در آغازين روز هاي حكومت مجاهدين براي دوماه برسكان قدرت نيز تكيه زد،‌ اما پس از آن نقش اين روحاني محافظه كار به عنوان ممثل خانواده ي مجددي تاسطح يك چهره ي حاشيه يي شبه كاريزما تقليل يافته بود و طالبان نيز حتا به مداحي هايي كه وي به نسل كشي ها و جنايت هاي آنان كرد، وقعي نگداشتند تا اين كه پس از سقوط حاكميت طالبان به همراه بسياري از به خواب زمستاني رفته گان چندين ساله ي ديگر به افغانستان برگشت، درسمت هاي بلند دولتي كار كرد، قانون اساسي افغانستان را تا سرحد توشيح همراهي كرد اما در برابر جعل كاري و افزودن چند ماده ي ديگر به آن پس از تصويب لويه جرگه يي كه ايشان رياست آن را به عهده داشتند و پيش از توشيح توسط رييس جمهور؛ تا اكنون سكوت كرده است.
از زمان تاسيس شواري ملي افغانستان به حيث عضو انتصابي به مجلس سنا معرفي شد و همانگونه كه انتظار مي رفت به رياست اين مجلس رسيد كه در اين سمت نيز در بسياري از عرصه ها در همسويي با بي برنامه گي هاي رييس جمهور كرزي حركت كرده و نقش "روحانيت درباري" را در قالب به ظاهر نوين آن ايفا كرده كه استخاره ي اخير وي در پيوند با حمايت از حامد كرزي در انتخابات با وجود انتقاد هايي كه گاه ناگاه از عملكرد وي و حكومت ابراز مي دارد،‌ در همين راستا قابل تامل است.
بيش ترين وقت آقاي مجددي كه همزمان از سال 1385خورشيدي به اين سو رياست كمسيون تحكيم صلح را نيز به عهده داشته است، در بیرون از کشور سپری می‌شود و هرچندگاه یک‌بار از استراحت گاه خود در دنمارک به وطن برمی‌گردد و هم در مجلس سنا و هم کمسیون تحکیم صلح، امر و نهی های پدرانه می‌فرماید و دوباره برمی‌گردد و این کمسیون نیز بخش زیادی از وقت و سرمایه‌ی خود را آن‌هم بیش‌تر زیر نظر فرزندان و وابسته‌گان آقای مجددی در مرکز و ولایت ها اداره می شود، به برنامه هایی مقطعی و سطحی به مصرف می‌رساند. چه این‌که ادعا هایی نیز وجود دارد که شمار زیادی از افرادی که ظاهراً توسط این کمسیون تطمیع شده و به دولت می پیوندند، پس از گرفتن هدایای آقای مجددی و به زودی دوباره به صفوف شورشیان می پیوندند. در حالی که با توجه به هزینه‌های گزافی که کمسیون تحکیم صلح به مصرف می رساند، لازم بود تا دستکم یک استراتیژی دقیق و همه جانبه را به خاطر تامین صلح در افغانستان بر اساس معیار های دقیق و علمی به ترتیب و تدوین می کرد، تا در چارچوب آن از یک طرف فعالیت ها به خاطر تامین صلح در افغانستان از برنامه های مقطعی و ابزاری سیاست گران سنتی افغانستان فراتر می رفت و از جانب دیگر ابتکار عمل در این زمینه از دست چینل های استخباراتی و اطلاعاتی منطقه بیرون آورده می شد.
اما با آنكه گفته مي شود آقاي مجددي با نزديك شدن به نود ساله گي توانايي اجراي وظيفه در سمت هاي بلند و پرمشغله يي بسان رياست مجلس سنا و رهبري روند تامين صلح و تشويق شورشيان براي پيوستن به دولت از منظر كمسيون تحكيم صلح را ندارد،‌ اما هم در مجلس سنا و هم در اطراف رييس جمهور كرزي افراد و حلقاتي وجود دارند كه دوام كار مجددي در اين سمت هاي حساس را با منافع شخصي و گروهي خود سازگار مي بينند و هرگاه ايشان خود، به ويژه براي واگذاري رياست مجلس سناي افغانستان ابراز آمادگي مي كند،‌ آنان ايستادگي مي كنند و به اين صورت نفش خود را در راستاي از دست رفتن فرصت هاي گرانسنگ كنوني براي افغانستان ايفا مي نمايند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر