http://www.bbc.co.uk/persian/mobile/blogs/2014/01/140125_l44_nazeran_afghanistan_kill_athletes.shtml

قتل ورزشکاران در افغانستان، هشدار به نسل نو
به روز شده: 16:52 گرينويچ - 26 ژانويه 2014 - 06 بهمن 1392

در کمتر از یک هفته گذشته، دستکم ۱۲ جوان ورزشکار در افغانستان کشته و زخمی شده اند، روز شنبه ۲۸ جدی اصابت موشک به یک میدان خاکی فوتبال در ولایت قندهار سه کشته و چهار زخمی بر جای گذاشت و پنجشنبه همین هفته افراد مسلح ۵ جوان ورزشکار را در ولایت لغمان به رگبار بستند.
کشته شدن شهروندان و نظامیان داخلی و خارجی بر اثر حمله های انتحاری، بمب های کنار جاده و نبردهای مسلحانه در بیشتر از یک دهه گذشته به یک امر معمول تبدیل شده و کم بوده اند روزهایی که رسانه ها از این گونه رویدادها خبر نداده باشند.
طالبان و دیگر گروه های شورشی در بیشتر موارد با انجام حمله هایی از این دست اذعان کرده اند که هدف اصلی شان نیرو های خارجی یا نیرو های نظامی – امنیتی افغانستان بوده است.
اما گروگان گیری و آدم ربایی، حمله به بانک ها و تاسیسات عمومی و تیرباران و به دار آویختن های شهروندان غیر نظامی و حتی سنگسار زنان نیز بخشی از رویکرد جنگی – تبلیغاتی مخالفان مسلح دولت افغانستان در سال های پیشین بوده است.
در این میان کم نبوده اند رویدادهایی که شهروندان هدف اصلی و تنها قربانیان حمله های شورشیان بوده اند، در تابستان ۱۳۹۱ حمله گروهی از مهاجمان انتحاری به یک رستوران در مجتمع تفریحی بند قرغه به کشته و زخمی شدن ده ها غیر نظامی انجامید و در تازه ترین مورد هم حمله به یک رستوران لبنانی در کابل ۲۱ تن را به کام مرگ فرستاد.
با این که جنگ و کشتار در بخش هایی از کشور ادامه داشته و رویداد های ناشی از دوام بحران و منازعه همچنان تیتر های درشت رسانه های داخلی و خارجی را به خود اختصاص میداد و می دهند؛ روندی که با سقوط حاکمیت طالبان و پشتیبانی سیاسی، نظامی و اقتصادی جامعه جهانی در سال ۲۰۰۱ در افغانستان آغاز شد، ادامه یافت که تدوین قانون اساسی جدید، برگزاری چند انتخابات ریاست جمهوری، پارلمانی و شوراهای ولایتی بهره مندی شهروندان از حقوق سیاسی شان را به فعلیت آورد.
آزادی بیان، فعالیت آزاد رسانه ها، نهادهای جامعه مدنی و احزاب سیاسی مناسبات سنتی و ذهنیت های قبیله ای معطوف به قدرت را به چالش فراخواند، هزاران مکتب، بیمارستان و نهادهای خدمات عمومی و هزاران کیلومتر راه در سراسر کشور ساخته شد و وضعیت اقتصادی بسیاری از مردم بهبود یافت.
با وجود مشکلات و کاستی های فراوان گام های لرزان به سوی توسعه و تقویت ساختارهای دموکراتیک برداشته شد و مهم تر از همه این که قوای مسلح ۳۵۰ هزار نفری افغانستان تا رسیدن به مرحله ای که بتواند اعتماد مردم افغانستان را جلب کند فاصله چندانی ندارد.
ظهور نسل نو
در حالی که فراز و فرودهای روند سیاسی پر از آزمون و خطا، پر هزینه و دشوار افغانستان در مسیر ثبات و توسعه اجازه فاصله گرفتن از بیم و امید و بی ثباتی ذهنی را به روان جمعی جامعه نمی داد، و هنوز هم نمی دهد، نسل تازه ای از جوانان این کشور سر برآورد که متفاوت می اندیشد.
این نسل با خشونت و عصبیت های جمع گرایانه و هنجارهای خشونت آمیز میانه چندانی ندارد و بیشتر از یک دهه را برای کسب دانش و فن آوری و مهارت های بیشتر در ورزش، هنر و دیگر عرصه ها تلاش کرده و در نتیجه نشانه های نیرومندی از همگرایی و حرکت بر مبنای عقلانیت را به نمایش گذاشته اند.
ورزش نماد همگرایی
در این میان ورزش در افغانستان رشد چشمگیری داشته و رویکرد های کم نظیر اجتماعی در تاریخ افغانستان را شکل داده است.
کارنامه های ورزشکاران افغانی در المپیک ۲۰۱۲ لندن هزاران هموطن شان را بدون در نظرداشت قومیت، زبان، مذهب و نژاد به شب زنده داری مشتاقانه و نشستن پای تلویزیون ها وادار کرد.
در تابستان امسال نیز پیروزی تیم ملی فوتبال این کشور در رقابت های فوتبال جنوب آسیا اشک شادی را در چشم های هزاران تن از مردم این کشور جاری کرد و آنان برای نخستین بار بدون هیچ نوع ملاحظه ای پیروزی تیم ملی افغانستان را جشن گرفتند.
به تازه گی هزاران تن جهت تقدیر از کارنامه های درخشان تیم ملی کریکت افغانستان در ولایت خوست جایی که شورشیان مسلح بارها امنیت آن را به چالش کشیده اند، گرد آمدند.
دستاوردهای ورزشکاران افغانستان در تکواندو، کاراته و دیگر ورزش های رزمی نیز هرچندگاه حس افتخار را به بسیاری از جوانان کشور اهدا می کند.
این که جوانان افغانستان پیوندهای کم رنگ گمشده شان را در سیمای هموطنان ورزشکارشان جستجو می کنند، اگر از یکسو به سرگشته گی این نسل و بی رمق بودن تفکر و روحیه ملی در دیگر عرصه های زندگی سیاسی و اجتماعی کشور اشاره دارد، از سوی دیگر جرقههای امید بخشی از تغییر دیدگاهها و «نه گفتن» به عصبیتهای زبانی، قومی، مذهبی و نژادی را پدیدار کرده است و این تحول برای گروه هایی که هویت شان را وامدار بازی کردن با این گونه عصبیت ها هستند، نگران کننده است.
سربازگیری از جوانان
در چهار دهه گذشته گروه های تندرو با استفاده از شگردهای ساده و عوام پسندانه و با سر دادن شعارهای مذهبی – ایدئولوژیک از درون لایه های فقیر و نا آگاه جامعه سربازگیری کرده اند، اما در دوازده سال گذشته با تغییر مناسبات اجتماعی و گسترش زمینه های آموزش و فناوری های ارتباطی در بسیاری از بخش های کشور، سربازگیری این گروه ها از میان جوانان کشور دشوارتر شده و تا حدود زیادی به مناطق ناآرام کشور محدود شده است.
البته گروه های تبلیغی و بازماندهگان گروه های تندروی جهادی پیشین در مناطق نسبتا امن تحت کنترل حکومت افغانستان نیز حضور گسترده ای دارند و گاهی با نام و عنوان های مختلف سر بر می آورند و مانند جاده صاف کن گروه های تندروی تروریستی عمل می کنند.
اما از آنجایی که روحیه عمومی سازگاری چندانی با رویکرد های آنان ندارد، شعارها و فعالیت های آنان تاثیر چندانی بر روی جوانان ندارد.
در سال های اخیر با فرارسیدن فصل زمستان که کارهای کشاورزی کاهش می یابد، بسیاری از جوانان در روستاها و مناطق نیمه شهری افغانستان به بازی های والیبال و فوتبال روی می آورند.
در نتیجه در بسیاری از ولایت های افغانستان موعظه های تخدیر آمیز ملاهای تبلیغی که مردم به ویژه جوانان را به دنیا گریزی، دیگر ستیزی و خشونت ورزی تشویق میکنند بخش قابل توجهی از مخاطبان خود را از دست داده و این وضعیت گروه های شورشی را به تغییر شگردهای تبلیغاتی و حتی عملیاتی شان در افغانستان وادار کرده است.
کشتار هدفمند ورزشکاران
در این اواخر پرتاب موشک به یک میدان خاکی فوتبال در قندهار و سپس تیرباران کردن ۵ جوان در میدان والیبال در ولایت لغمان از بارزترین نشانه های تغییر تاکتیک عملیاتی و تبلیغاتی دسته های شورشی و پشتیبانان منطقه ای آنان است.
زیرا اندک زمینه هایی که عاطفه جمعی مردم افغانستان را به هم پذیری و تسامح دعوت می کند، به این تازهگی ها در ورزش آشکار شده و این برای گروه های شورشی قابل تحمل نیست.
در کنار افزایش علاقمندی جوانان به فراگیری دانش و فناوری، ورزش، موسیقی؛ همنوایی پرشور آنان با نمایندگان ورزش افغانستان در میدان های بین المللی، نشانههای فاصله گرفتن نسل نو کشور از روشها و منش های عصبیت آمیز را بیشتر از پیش پدیدار ساخت.
خشونت، الگوی تازه شگرد کهنه
روی آوردن جوانان به ورزش، موسیقی و دیگر هنرها و نفی منش ها و کنش های اجتماعی معطوف به خشونت، تمامیت خواهی و ذهنیت های تندروانه از سوی آنان، از یک طرف شکل گیری گفتمان های ثبات محور و وحدت بخش را شتاب می بخشد و از جانب دیگر دسته ها و گروه های تندرو و ایدئولوژیک را از رهگذر توجیه کاربرد شگردهای خشونت آمیز در راستای پیشبرد اهداف و تفکرات تندروانه با چالش های فزاینده ای روبرو خواهد کرد.
از این رو از میان برداشتن اندک زمینه ها و روزنه های تقویت عاطفه و روان جمعی مردم افغانستان که در حال حاضر بیشتر در ورزش و موسیقی آشکار شده، میتواند به عنوان یکی از بزرگترین اهداف گروه های شورشی به ویژه در آستانه خروج نیرو های بین المللی از افغانستان تلقی شود.
زیرا به هر اندازه ای که روزنه های آگاهی بخش بروی مردم افغانستان گشوده شود، امکان سربازگیری گروه های تندرو از جوانان افغانستان محدودتر می شود و به این صورت توجیه تداوم شورشگری در این کشور برای آنان دشوارتر خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر