۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

تقلیل ماهیت پیمان استراتیژیک به اعلامیه دوجانبه؛

تصویب کنگره امریکا یا هفت خوان رستم افغانستان؟


رایان کراکر سفیر تازه ی ایالات متحده امریکا در افغانستان، به تازه گی گفته است که "امریکا با افغانستان اعلامیه استراتیژیک امضا می کند نه پیمان استراتیژیک".

این ابراز نظر سفیر امریکا در حالی صورت می گیرد که دولت افغانستان از ماه ها به این سو ظاهرا سرگرم "رایزنی" ها در پیوند با امضای پیمان استراتیژیک با ایالات متحده امریکا بوده است.

نخستین بار در زمستان سال گذشته، رییس جمهور کرزی از تمایل ایالات متحده امریکا به ایجاد پایگاه های نظامی این کشور در افغانستان و سپس دریافت پیشنویس پیمان استراتیژیک میان افغانستان و ایالات متحده امریکا خبر داد و گرفتن هر نوع تصمیم در این مورد را به منافع ملی افغانستان مشروط کرد.

از همان آغاز این گمانه هم مطرح بود که کرزی از مسآله ی پیمان راهبردی در راستای پیش برد "کشتی نرم" با ایالات متحده امریکا بهره برداری خواهد کرد و شمار زیادی از آگاهان مسایل سیاسی، رسانه یی ساختن زودهنگام این مساله و منوط کردن تصمیم گیری در مورد آن به رای لویه جرگه عنعنه یی را سرآغاز این بازی منفعت آمیز از سوی رییس جمهور کرزی تلقی کردند.

همزمان با طرح این مساله از سوی دولت افغانستان واکنش های متفاوتی نیز در درون و بیرون کشور ابراز گردید، شماری از جریان های اپوزسیون امضای پیمان راهبردی میان افغانستان و امریکا را به نفع ثبات در کشور ارزیابی کردند و حتا از زبان اعضای کابینه ی رییس جمهور کرزی در این مورد روایت های ضد و نقیضی بیان شد به گونه یی که شماری با این طرح موافقت کردند و عده یی هم از در مخالفت با آن پیش آمدند.
کشور های همسایه افغانستان به ویژه ایران و پاکستان به گونه ی آشکارا و در لفافه با امضای پیمان استراتیژیک میان افغانستان و امریکا آنهم در صورتی که ایجاد پایگاه های دایمی امریکا در افغانستان بخشی از این پیمان راهبردی باشد، مخالفت خود را ابراز داشتند و بر بنیاد برخی گزارش ها، دولت روسیه در این مورد به شدت واکنش نشان داده و نسبت به پیامد های زیانبار امضای پیمان راهبردی میان افغانستان و ایالات متحده امریکا هشدار داده بود.

رفت و آمد های پنهان و آشکار مقام های پاکستانی و همچنان دعوت های جورواجوری که برای شماری از اعضای پارلمان و دیگر بلندپایه گان دولت افغانستان از سوی نظام ایران راه اندازی شده و در هر یکی از این سفر ها چه این که افغان ها مهمان یا میزبان بوده اند، مسایلی را در پیوند با پیمان استراتیژیک به آنان گوشزد شده و جنبه های مختلفی از مخالفت خویش با این پیمان را به افغان ها توضیح داده اند.

درکنار جوسازی های منطقه یی، بسیاری ها به این باور اند که در اطراف رییس جمهوری نیز، حلقاتی که از نظر فکری و ایدیولوژیک با دسته های شورشی به ویژه طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار نزدیکی دارند، به منظور انصراف رییس جمهور کرزی از امضای پیمان راهبردی با ایالات متحده امریکا تلاش ها و جوسازی های فراوانی را سازمان دادند که بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان رویکرد های غرب ستیزانه ی رییس جمهوری افغانستان به ویژه پس از به میان آمدن موضوع پیمان راهبردی افغانستان – امریکا را به وسوسه های همین دسته ها مرتبط می دانند.

در حالی که مقام های افغان از شامل بودن ایجاد پایگاه های درازمدت در پیشنویس ارایه شده از سوی مقام های امریکایی سخن گفته اند، امریکایی ها شاید به دلیل درک حساسیت موضوع و این که همسایه گان افغانستان از تمامی امکانات دست داشته به منظور بازداشتن حامد کرزی از پذیرش موجودیت پایگاه های دایمی امریکایی در این کشور استفاده خواهند کرد، از عدم اراده کاخ سفید برای ایجاد چنین پایگاه هایی در افغانستان سخن گفته اند.

به تازه گی و پس از آنکه دولت افغانستان از ارایه ی پیش شرط های دولت افغانستان در پیوند با امضای پیمان راهبردی با ایالات متحده امریکا خبرداد، رایان کراکر سفیر تازه ی ایالات متحده امریکا در افغانستان گفته است که کشورش در صدد تنظیم روابط استراتیژیک خود با افغانستان در چارچوب یک اعلامیه ی استراتیژیک است نه آنگونه که قبلا گفته شده پیمان استراتیژیک.

سفیر امریکا گفته است، ما در مراحل مقدماتی مذاکرات قرار داریم. در این مذاکرات فهرستی از تقاضا ها از هر دو جانب وجود ندارد. در این مرحله امضای یک پیمان مطرح نیست، زیرا در نظام ما پیمان ها باید به تصویب کنگره آمریکا برسند و برای تصویب آن یک روند خیلی پیچیده وجود دارد".

بر مبنای اصول دیپلوماتیک دستیابی به پیمان ها و همچنان الزامیت دولت هایی که آنرا امضا می کنند، شرایطی به مراتب سنگین تر از اعلامیه ها دارند و در ارتباط به امضای یکی از این دو گونه سند ها میان افغانستان و ایالات متحده امریکا و آنچه این کشور را واداشته تا سند همکاری های راهبردی درازمدت خود با افغانستان را از پیمان راهبردی به اعلامیه استراتیژیک تقلیل ماهیت بدهد، در کنار بیانات دیپلوماتیک آقای کراکر می تواند به عوامل دیگری در افغانستان و منطقه نیز بسته گی داشته باشد.

در پیوند با این که کنگره امریکا با امضای مثلا پیمان راهبردی با افغانستان چگونه برخوردی خواهد داشت، حد اقل برای مردم ایالات متحده امریکا بر مبنای منافع ملی کشور شان قابل پیش بینی و حتا پذیرفتنی است، اما آیا محول کردن تصمیم گیری در مورد یک چنین موضوع حساس و پیچیده یی به لویه جرگه عنعنه یی که در آن بیشتر افراد از نشانی جایگاه منزلتی از ورای مناسبات قبیله یی شرکت خواهند کرد، واقعا می تواند تمثیل اراده ی آگاهانه ی مردم افغانستان در این مورد ارزیابی شود و با وجود این همه پیچیده گی که در حال حاضر بحران افغانستان به خود پذیرفته است، این افراد توانایی تشخیص "منافع ملی مردم افغانستان" را خواهند داشت؟ که اگر پاسخ " نه" به این پرسش ها در کنار ذهنیت های قبیله یی حلقه های تمامیت خواه و جوسازی های آنان در ارگ ریاست جمهوری با موج نیرومندی از تبلیغات و جنگ روانی که توسط دسته های شورشی راه اندازی شده، قرار داده شود، انتظاری بجز از رد بی چون و چرای این پیمان راهبردی میان افغانستان و ایالات متحده امریکا نمی توان داشت.

از سوی دیگر کشور های منطقه با اعمال فشار از طریقه های مختلف و رونمایی کارت هایی از مداخله و بحران آفرینی که در بازی بزرگ جدید در افغانستان در اختیار دارند و با استفاده از فضای ناشی از نبود دیدگاه در دستگاه دیپلوماسی و تصمیم گیرنده گان اصلی که همانا نزدیکان رییس جمهوری اند در حدود شش ماه گذشته توانسته اند، فشار های روانی کسل کننده و آزار دهنده یی را به ویژه بالای حامد کرزی به گونه یی تحمیل نمایند که او خود را ناگزیر از پذیرش خواست های پیدا و پنهان همسایه گان دانسته و روند روبه رشد بی اعتمادی میان افغانستان و غرب به ویژه ایالات متحده امریکا را تا مرز ایجاد بن بست استراتیژیک به پیش براند.

به این صورت از ورای تصمیم تازه ی ایالات متحده امریکا مبنی بر تقلیل ماهیت سند همکاری های استراتیژیک میان این کشور و افغانستان از یک پیمان استراتیژیک به یک اعلامیه دوجانبه، به چند موضوع می توان اشاره داشت:

1 – با وجود دست فشردن ها و گلو پاره کردن های دیپلوماتیک، و فشار هایی که پاکستان پس از کشته شدن اسامه بن لادن تحمل کرد، این افغانستان است که جایگاه پارینه ی خود در سیاست منطقه یی ایالات متحده امریکا را از دست داده و به حدی تنزل کرده که این کشور دیگر اهلیت و شایسته گی امضای یک پیمان استراتیژیک با امریکا که آن را در برابر مداخله ها و توطیه های همسایه گان آزمند این کشور بیمه نماید، ندارد و برای تسلیم شدن جهان به اراده پاکستان و قسما ایران در ارتباط به مدیریت بحران افغانستان شاید به زمان و زمینه سازی اندکی نیاز وجود داشته باشد.

2- آنچه ایالات متحده امریکا را از امضای پیمان راهبردی با افغانستان باز می دارد زمان گیر بودن و دشواری روند امضا و تصویب آن در کنگره این کشور نه بلکه دشواری هایی است که حامد کرزی در تبانی با شماری از کشور های همسایه فراراه به نتیجه رسیدن تلاش های "دوجانبه" در این راستا ایجاد کرده است. از رسانه یی کردن زود هنگام این مساله گرفته تا استفاده از "شرایط افغانستان" به عنوان ابزار در "کشتی نرم" و همچنان دست تکان دادن و سرتایید جنباندن به کرنش های معنادار دشمنان سنتی امریکا در منطقه همه و همه از مشکل سازی فراراه تبدیل شدن افغانستان به طرف بلامنازع پیمان استراتیژیک با یکی از بزرگ ترین قدرت های نظامی و اقتصادی دنیا حکایت دارد.

3 – این که ایالات متحده امریکا اهدافی فراتر از آنچه در افغانستان انجام میدهد داشته باشد، می تواند از بدیهیات سیاست امروز در جهان به حساب آید و کشور های منطقه هم حق دارند تا به حسب منافع ملی شان با قضایایی از نوع حضور درازمدت امریکا در افغانستان برخورد نمایند، اما آنچه با رویکرد های تازه ی دولت افغانستان بیش تر از پیش در حاله یی از ابهام قرار گرفته سرنوشت افغانستان پس از سال 2014 است که در صورت از دست دادن پشتیبانی جهانی در نتیجه ی سیاست های فرد محورانه ی رییس جمهور کرزی و به پیروزی نرسیدن نبرد با هراس افگنی در این کشور در حالی که خروج نیرو های جهانی از این کشور به قطعیت رسیده باشد، افغانستان دوباره به لانه ی امن هراس افگنان بین المللی یا دستکم ساحت جولان تندروانه ترین و وحشیانه ترین شیوه های اعمال حاکمیت در جهان تبدیل خواهد شد یا این که معجزه یی اتفاق خواهد افتاد و روند جاری در این کشور زیر رهبری مدبرانه و خردمندانه ی رییس جمهور کرزی، بدون حمایت جامعه جهانی و در پناه الطاف برادرانه ی همسایه گان نیک خویش – پاکستان و ایران، در فهرست ملت های آباد و مرفه جهان قرار خواهد گرفت و راه سعادت و بهروزی را خواهد پیمود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر