۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

اردوی ملی 25 عقرب

آیا اردوی ملی تافته ی جدابافته از جامعه ی نه چندان ارزش مدار افغانستان است؟

خدا(ج )، وطن، وظیفه شعار اردوی ملی افغانستان است و با آغاز تلاش ها به خاطر تجهیز و تقویت نیروی هوایی اردو روند تکاملی تجهیزات نیرو های نظامی افغانستان وارد مرحله ی تازه یی می شود.
پس از آغاز روند تاسیس اردوی هفتاد هزار نفری در آغازین سال های پس از سقوط طالبان، بحث های مربوط به این که برنامه ی دی دی آر چگونه انجام شود و جنگ افزار های جمعاوری شده در نتیجه ی اجرای این برنامه و سپس تطبیق برنامه ی دایاگ در کجا ها و چگونه نگهداری شوند بیش ترین زمان کاری سیاستگذاران و مستشاران خارجی روند ساخت این اردو را به خود اختصاص داده بود، تا این که هر قدر زمان گذشت و افزایش قدرت نمایی های نگران کننده ی شورشیان در برابر نظامیان تا دندان مسلح کشور های غربی، کارشناسان نظامی را از پنتاگون تا کابل به چالش فرا خواند، ضرورت توجه به ظرفیت ها و مولفه های داخلی ثبات و امنیت در کشور، افزایش شمار سربازان اردوی ملی افغانستان به میزانی که بر مبنای سنجه های علمی و دقیق نظامی توانایی دفاع مستقلانه از تمامیت ارضی افغانستان را بدست بیاورد، برجسته تر گردید و بلاخره جامعه ی جهانی که در زمان امضای توافقات بن اردوی 70 هزار نفری را برای افغانستان پسا طالبان بسنده تلقی می کرد به بلند بردن شمار سربازان اردوی ملی تا مرز 134 هزار تن موافقت کرد و این روند کما کان ادامه دارد.
از زمانی که بحث ها پیرامون افزایش شمار سربازان اردوی ملی افغانستان آغاز شده، شماری از افراد که خود را کارشناسان مسایل نظامی کشور می خوانند، در نقد عملکرد این نیروی تازه ایجاد می گویند که اردوی ملی افغانستان یک اردوی اجیر است و اعضای این اردو بیشتر با انگیزه های اقتصادی به صفوف آن می پیوندند.
پایین بودن میزان تعهد در برابر ارزش های کلان ملی، موجودیت تعصبات قومی و در برخی موارد مانند آنچه در 8 ثور 1386 در کابل اتفاق افتاد، پایین بودن روحیه و مورال نظامی میان سربازان اردوی ملی از بزرگ ترین و جدی ترین ایراد هایی بوده که به این نیرو گرفته می شده و هنوز هم از زبان شماری از "آگاهان امور" تکرار می شود.
این نظریه پردازان می گویند که بسیاری از سربازان نه با انگیزه ی دفاع از وطن و حراست از نوامیس ملی ، بلکه به دلیل مشکلات اقتصادی به صفوف اردو وارد می شوند، که به این صورت نمی توان توقع داشت تا این سربازان بتوانند در برابر شورشیان متحجر و سر سپرده گان آرمان های فرامرزی و آسمانی گروه های تروریستی که به خاطر رسیدن به "بهشت موعود" به جنگ نیرو های بین المللی و"بقایای شر و فساد" در افغانستان می شتابند، ایستادگی نمایند.
اگرچه درگوشه و کنار شهرهای بزرگ افغانستان تابلو های تبلیغاتی بزرگی به چشم می خورد که جوانان برای پیوستن به صفوف اردوی ملی تشویق می شوند، اما ادعا هایی هم وجود دارد که هرگاه فردی از شهروندان افغان بخواهد به صفت افسر در این اردو ایفای وظیفه نماید، باید گذشتن از هفت خوان رستم را مد نظر داشته و به دادن رشوه به تناسب رتبه ی نظامی ای که به مقتضای پیشینه ی کار، تجربه و آموزش های نظامی که در اردو های پیشین فرا گرفته خواستار باشد و یاهم به پیدا کردن واسطه و شناخت در حلقات بالایی ارتش پیش از پیش آمادگی داشته باشد.
اما با وجود این مشکلات با استناد به دیدگاه هایی که مردم در مورد نیرو های نظامی و امنیتی کشور ابراز می دارند، اردوی ملی افغانستان از خوشنام ترین ارگان های دولت افغانستان است که آرام آرام راه دشوار کسب اعتماد مردم را می پیماید.
برای رفتن به کنه موضوع خاطره‌ی یکتن از افسران جوان اردوی ملی را که جهت فراگیری آموزش های نظامی به ایالات متحده ی امریکا فرستاده شده بود، در این جا می آوریم، وی می گفت در جریان تمرینات سخت نظامی که در افغانستان هیچگاه به آن روبرو نشده بود، در یکی از آموزشگاه های نظامی این کشور، بالای آموزگارش عصبانی شده و از وی پرسیده است که چرا این همه برای آموزش نظامی بالای وی فشار وارد می کند؟ افسر امریکایی در پاسخ برایش گفته بود به خاطری که وی امریکا را دوست دارد، دانشجوی نظامی افغان می گوید: این چه ربطی به موضوع دارد؟ آموزگار امریکایی پاسخ داده بود که هرقدر شما زود تر و بهتر آموزش ببینید، کشته شدن فرزندان امریکا در جنگ کشور شما زود تر به پایان می رسد و...
اما آیا یک چنین احساسی در میان سربازان و افسران اردو و دیگر نهادهای امنیتی افغانستان وجود دارد و متن جامعه‌ی به شدت آشوب زده و بهم ریخته‌ی افغانستان برای پرورش یک چنین سربازانی مساعد می باشد؟
در کشوری که از سه دهه به این سو شعار هایی بسان دفاع از وطن، دین و نوامیس ملی بیش ترین قربانی ها را از پاک ترین فرزندانش گرفته و حتا اکنون بسیاری از جوانان فقیر‌ و نا آگاه افغانستان با همین شعار ها به صحنه های نبرد با اردوی ملی افغانستان و دیگر نیرو های نظامی داخلی و خارجی کشانده می شوند.
با آنکه در این سوی خط نیز خدا، وطن و وظیفه شعاری است که منسوبان اردوی افغانستان هر بامداد در تعلیم گاه های نظامی تکرار می کنند، اما این که بر بنیاد فرموده های شماری از "کارشناسان نظامی" میزان پایبندی اردوی ملی "اجیر" افغانستان به این ارزش ها در سطح پایینی قرار دارد، جای بس تعمق و واشگافی فراتر از یک متن کوتاه رسانه یی دارد، و لازم است این "کارشناسان" در نخست به پرسش هایی از این دست پاسخ دریافت کنند که چند تن از بلند پایگان بخش های ملکی و نظامی نظام کنونی به خاطر وطن و خدا و مردم خدمت صادقانه به این کشور می کنند، رشوت نمی گیرند، از پول هایی که به خاطر آبادی دوباره ی ویرانی های ناشی از نبرد های "ارزش مدارانه" در سه دهه ی گذشته، به این کشور سرازیر می شود، به خود موتر های آخرین مودل خریداری نکرده و آسمان خراش‌های مجلل بنا نمی کنند، تا مردم به پاکی وصداقت آنان در خدمت به کشور ویرانه ی شان اعتماد و باور داشته باشند؟
نخبه گان سیاسی و آنانی که داعیه‌ی رهبری نبرد مقدس در برابر کمونیزم را داشته و اکنون بیشتر آنان به دلالان سیاسی – قومی تبدیل شده اند، تا چه حدی باورمندی خویش به ارزش های کلان کشوری و شعار هایی که از سوی آنان به خاطر به خدمت گرفتن احساسات طبقات فقیر جامعه سرداده می شود را صادقانه در وجود خود و وابسته گان شان به فعلیت رسانده اند که روحیه ی خدمت گزاری با ذهن و ضمیر مردم افغانستان عجین شود؟
از زمان پدیدار شدن نخستین نشانه های جنبش روشنفکری در سده ی پیشین و حرکت شبه روشنفکرانه ی منتسب به محمود طرزی، آنانی که داعیه های روشنفکری و نجات مردم از شر جهالت و کوته نگری سنتی را داشته اند، چند تای شان بادیدن مظاهر فریبنده ی قدرت و ثروت مسخ نشده، و وفاداری شان به رسالت عظیم و پرمخاطره ی روشنفکری را حفظ کرده اند؟
در حالی که پرسش های زیادی در پیوند با زمینه های اجتماعی شکل گیری روحیه ی ملی در سطح کشور در توالی دهه ها هم چنان بدون پاسخ باقی مانده و با توجه به این همه بی باوری به ارزش های جمعی که می تواند ریشه در واقعیت های تاریخی، کنش های قوم محورانه حکام و پندارهای کوته بینانه از ارزش های دینی و مذهبی که برای شمار زیادی از افراد در طول سال ها نان و نام و نشان فراهم کرده، داشته باشد اجیر خواندن اردوی ملی و بی باوری افراد شامل در ساختار آن به این ارزش های نه چندان تعریف شده اما ضروری نه تنها غیر منصفانه به نظر می رسد، بلکه سوگمندانه باید اذعان کرد، که بخشی از بحران فعلی افغانستان نتیجه‌ی همین نوع نگرش نحله‌های قدرتی است که در رویا رویی ظاهراً دموکراتیک با دستگاه حاکمه قرار دراند، و در کنار این روند کند ملت سازی که اردوی ملی یکی از بارز ترین نمونه های آن به شمار می رود، را صدمه ی جبران ناپذیری خواهد زد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر