۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

نشست لندن2؛

شتاب زده گی غرب برای خروج از جغرافیای بحران

نشست لندن2 در حالی با اشتراک نمایندگان حدود 70 کشور و سازمان بین المللی برگزار شد که اوضاع این کشور بیش تر از گذشته با پیچیدگی روبرو می باشد.
در نه سال گذشته هرگاه تحرکات نمادینی در رویکرد های افغانستانی قدرت های بزرگ به ویژه ایالات متحده ی امریکا و بریتانیا در عرصه ی فعالیت های دیپلوماتیک رونما می شود، گمانه هایی در پیوند با راهبرد های نه چندان آشکار آنان در معادلات منطقه یی قدرت نیز مطرح می شده است. کما این که تلاش های تازه ی بریتانیا و امریکا برای وادار کردن شروشیان به پیوستن به روند صلح با این پیش داوری همراه است که این دو کشور از نبرد بی سرانجام و پرهزینه با طالبان/هراس افگنان که دست پروردگان سازمان جاسوسی پاکستان پنداشته می شوند، دلزده شده اند و با برگزاری نسشتی بسان آنچه به تازه گی در لندن بر گزار شد، می خواهند مقدمات تسلیم پرونده ی افغانستان به شریک استرانیژیک خویش در منطقه یعنی پاکستان را ظرف دو یا سه سال آینده فراهم نمایند.
بریتانیا کشوری است که آگاهان مسایل منطقه دایره ی نفوذ آن بر حکومت پاکستان را به گونه ی سنتی از زمان ایجاد این کشور در سال 1948 میلادی تا اکنون، گسترده، عمیق و راهبردی ارزیابی می کنند و حتا در دهه های پسین با وجود دریافت ملیارد ها دالر از کمک های ایالات متحده ی امریکا از سوی پاکستان، این دیدگاه که حکومت های پاکستان اعم از نظامی – کودتایی و دموکراتیک به ویژه در مسایل کلان منطقه یی قدرت عمل مستقلانه بدون درنظر داشت استشاره های لندن را نداشته و ندارند در منطقه طرفداران زیادی دارد.
با آنکه پیش از برگزاری نشست لندن رسانه ها در افغانستان، منطقه و جهان به ابعاد مختلف این رویداد پرداخته و هرکس از دیدگاه خود پیامد هایی را به این نشست نسبت می دادند، اما اکنون که این نشست برگزار شده و قطعنامه ی پایانی آن نیز منتشر شده، نکاتی که بتواند دیدگاه های خوش بینانه نسبت به این نشست را موضوعیت ببخشد، از تازه گی و قدرت اندکی برخوردار اند.
محور هایی که در سخنرانی رییس جمهور کرزی در این نشست مطرح شد، شاید از رهگذر نگاه اقتدارگرایانه و منبعث از روحیه ی حاکم بر ذهن وضمیر ارگ نشینان و یا هم "کارشناسان" حقوق بگیر حلقات قدرت که به تاسی از عصبیت های قومی - قبیله یی یا هم ذهنیت های ایدیولوژیک، شیر سپید را سیاه به "اثبات" می رسانند، قابل توجیه باشد، اما واقعیت های موجود در کشور و واکنشی که طالبان/ هراس افگنان پیشاپیش به برگزاری نشست لندن نشان دادند، بر می آید که اگر تمامی برنامه ها همان موضوعاتی باشد که از سوی رییس جمهور کرزی، گوردون براون و دبیرکل سازمان ملل متحد در این نشست ارایه کردند و در قطعنامه ی نهایی این نشست بازتاب یافته است و از ورای تصمیم های نه چندان تازه و تعهدات تکراری این نشست نمی توان به آمدن تغییرات بنیادین در روند تحولات در افغانستان و منطقه امیدوار بود.
تنها پیامی که می توان از نشست لندن گرفت این که غرب، به ویژه ایالات متحده ی امریکا و بریتانیا با شتاب زدگی در صدد یافتن راه های به ظاهر آبرومندانه برای خروج از جغرافیای بحران تا دو سه سال آینده اند، نه آنگونه که تا اکنون شعار داده می شد و می شود؛ تبدیل کردن افغانستان به یک عضو فعال و مفید جامعه ی بین المللی که دیگر زمینه های رشد و پرورش تفکرات تندروانه در آن وجود نداشته و امنیت جهانی از ناحیه ی واقعیت های موجود در این کشور دچار مخاطره و تهدید نشود.
با توجه به انکشاف اوضاع در منطقه می توان این گمانه های بدبینانه را در حال عملی شدن تلقی کرد که در آینده یی نه چندان دور پرونده های مربوط به پروژه ی افغانستان آنچه مبارزه ی جهانی در برابر هراس افگنی خوانده می شود، به بایگانی تاریخ منازعات نواستعماری جهان سپرده خواهد شد و یاهم تسلیم همسایه ی طماع جنوب شرقی افغانستان خواهد شد که از سال ها به این سو از شبکه های تندرو هراس افگن ساخت سازمان جاسوسی خویش به عنوان موثر ترین ابزار سیاست خارجی، غرض ورزی های منطقه یی و حتا استفاده ی ابزارمند برای مهار بحران های داخلی به نفع خویش استفاده کرده است و از جانب دیگر در یک دورنمای کلان شریک استراتیژیک ایالات متحده ی امریکا و بریتانیا چه در معاملات منطقه یی قدرت در این بخش از دنیا و چه مبارزه ی جهانی در برابر "هراس افگنی" می باشد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر