۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

مذاکره با طالبان یا تمکین در برابر تفکر طالبانی!

یک روز پس از آنکه حامد کرزی آمادگی خود برای مذاکره با ملاعمر رهبر طالبان در صورت حمایت جامعه ی جهانی به ویژه ایالات متحده ی امریکا را تکرار کرد، جیمز جونز مشاور امنیت ملی باراک اوباما از تفکیک میان طالبان و القاعده و تقسیم طالبان به رادیکال و میانه رو سخن گفته و اذعان کرده که برخی از اعضای طالبان "نگرش آشتی جویانه تری" دارند.
تقسیم طالبان به میانه رو و تندرو و به تعبیر جیمزجونز، آنانی که خواستار نابودی سبک زندگی مدرن و غربی اند و طالبانی که می خواهند، "به جامعه ی خود بپیوندند و شهروندی سازنده شوند"، موضوعی است که هرچندگاه یکبار از سوی حامد کرزی، امریکاییان و بریتانیایی ها عنوان می شود و در هر مورد هم با واکنش تند شورشیان طالب روبرو می شود.
اما اگرچه در مورد استوار بودن دیدگاه های افرادی بسان جیمزجونز بر داده های استخباراتی سازمان جاسوسی کشورش نمی توان تردید داشت، اما آیا پایان قایله ی جنگ در افغانستان با فراخواندن محض رهبران شورشیانی که هیچ یک از مولفه هایی که آنان ستیزه جویی خویش را توجیه می کنند، از بین نرفته به مذاکره؛ در حالی که سرباز گیری آنان از اقشار فقیر و نا آگاه جامعه ی افغانی با تمام قوت ادامه دارد، امکان پذیر است؟
اگرچه اشاره ی رییس جمهور کرزی به حمایت ایالات متحده در امر مذاکره با سردسته های شورشیان تلویحأ می تواند به بیرون کردن نام افرادی بسان ملاعمر و گلبدین حکمتیار از لیست سیاه سازمان استخبارات این کشور و شورای امنیت سازمان ملل متحد تلقی شود، اما به نظر می رسد تمامی این سخنان بیش تر از اینکه به یک درک درست از واقعیت های موجود در افغانستان استوار باشد، به لفاظی های عوام فریبانه یی شبیه است که کم ترین زمینه ی تطبیقی برای آن دستکم در حال حاضر متصور نمی باشد.
در هشت سال گذشته که شورشیان گام های استوار خویش برای تغییر پایگاه و جایگاه خود از دسته های پراگنده و فراری سرگردان در مرز های افغانستان و پاکستان، به شورشیان منسجم و سازمان یافته یی که اکنون تهدید جدی فراراه امنیت و ثبات در افغانستان و منطقه تلقی می شوند؛ برمی داشتند، دولت افغانستان به ریاضت های اقتدار گرایانه و تقدس مآبانه ی صبغت الله مجددی و چند تن از اعضای خانواده ی وی که در مرکز و ولایت ها از نام کمسیون مستقل ملی تحکیم صلح شماری از افراد وابسته به گروه های شورشی رابه پیوستن به دولت تشویق می نمایند و بر بنیاد برخی گزارش ها شورشیان مورد نظر آنان نیز پس از دریافت وجوه مالی و تضمین نامه ی آقای مجددی دوباره به صفوف شورشیان می پیوندند؛ چشم دوخته و هرچندگاه یکبار رییس جمهور حامد کرزی نیز به مقتضای ضروریات خود در زد و بند های درون ساختاری قدرت برای انجام مذاکره با شورشیان ابراز آمادگی می کرده و گاهی در این رابطه دست به دامان شاه سعودی می شده است.
از رویکرد های دولت افغانستان و هم پیمانان بین المللی روند کنونی افغانستان بر می آید، با وجود موضع گیری های به ظاهر صلح جویانه در برابر شورشیان طالب که معلول هزاران علت نهفته در متن واقعیت های اجتماعی دوسوی خط مرزی دیورند پنداشته می شوند؛ اراده ی واقعی برای از بین بردن زمینه های پایایی و دوام بحران در کشور از منظر مبارزه با خاستگاه ها و پرورشگاه های فکری و ایدیولوژیک تندروی و طالبانیزم، نه در ذهن و ضمیر مدیران داخلی بحران کنونی افغانستان و نه هم هم پیمانان بین المللی این روند پیچیده و چند بعدی به وجود نیامده است.
چه این که همهمه های خروج نیرو های بین المللی از افغانستان توهم های دردناک فراموشی این کشور و سپردن دوباره افغانستان به دست مجموعه یی از سیاست پیشه گان بی ابتکاری که حاضر اند هر ارزشی را در پای اهداف فردی شان قربانی کنند و جوخه های مرگ و نفرت طالبانی را در اذهان آن بخش از مردم افغانستان که دل شان به تامین عدالت و دموکراسی، نهادینه شدن هنجار های دموکراتیک و احترام به حقوق بشر و ارزش های شهروندی می تپد، تداعی می کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر