۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

كمونيست ها در حاشيه؛ نمايش گور دسته جمعي بدخشان!
این نمایش عدالت را فریاد می زند

در حالی که برنامه ی عدالت انتقالی می رود تا شاید برای همیشه به فراموشی سپرده شود، رسانه ها از ایجاد "موزیم شهدای گور دسته جمعی دشت قرغ بدخشان" خبر داده اند.
در این موزیم جمجمه های پوسیده، پوشاک های ژولیده و مندرس شده، عکس ها، پاپوش ها و زولانه های مربوط به بيش از 400 تن شهيد که گفته شده در جریان سال های جنگ به صورت دسته جمعی زیر خاک شده اند، در میان جعبه های شیشه یی به نمایش گذاشته شده اند.
مسوولان حکومتی در این ولایت و کمسیون حقوق بشر هدف از ایجاد این موزیم را زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی قربانیان جنگ سی ساله ی افغانستان عنوان کردند و به روایت یک رسانه ي تصويري معین وزارت عدلیه ی افغانستان با اذعان به این که برنامه ی عدالت انتقالی به فراموشی سپرده نشده و گفته است دولت گام های دیگری را نیز به خاطر عملی شدن تعهدات خویش در این زمینه برخواهد برداشت.
اگرچه در هر حالت ایجاد این موزیم می تواند، تامین عدالت و دستکم اذعان به رنج های بیشمار قربانیان جنگ های سه دهه ی گذشته و بازماندگان آنان را در اذهان تداعی نماید، اما به نظر می رسد که تامین عدالت از منظر رسیدگی به جنایت های ضد بشری صورت گرفته در سه دهه ی گذشته، به عزم و اراده ی راسخ و صادقانه یی نیازمند است، که نه تنها ساختار کنونی نظام افغانستان، موجودیت و زمینه های پرورش و اعمال یک چنین اراده یی را بر نمی تابد. بلکه با گذشت هر روز با چالش های بزرگ و بزرگ تری نیز روبرو می شود.
شاید عمده ترین دلیلی که گور دسته جمعی بدخشان در این مقطع زمانی مورد توجه قرار می گیرد، متعلق دانسته شدن آن به دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق وابسته به نظام کمونیستی اتحاد شوروی سابق می باشد، که اعضای آن در نظام کنونی افغانستان نه قدرت و نفوذ قابل ملاحظه یی دارند و نه هم دادخواهی در مورد جنایت هایی که در زمان حاکمیت آنان صورت گرفته، گذشتن از هفت خوان رستم را می طلبد.
چه این که نام هایی مانند، پلیگون پلچرخی، گورستان های افشار، دشت چمتله، محوطه های متعلق به وزارت های امور داخله و معارف در کابل و گورستان های دیگری در هرات، بامیان- یکاولنگ و ده ها منطقه ی دیگر کشور که راز نهفته ی امانت داری از جسد های هزاران تن از فرزندان افغانستان در دامان سیاه خویش را پیام می دهند، تنها با حزب دموکراتیک خلق و حاکمیت های پیش از هشتم ثور 1371 خورشیدی پیوند ندارند، بلکه واشگافی این قتل های دسته جمعی ممکن است، پای بسیاری از افراد به ظاهر مقدس و بلند پایه گان شبه کاریزمایی که شیرازه های اصلی نظام "دموکراتیک" کنونی را در اختیار دارند، به میدان خواهد کشید.
زورمندان واجب الاحترامی که در هشت سال گذشته، به این همه اشک مادران، پدران، خواهران و برادرانی که داغ و درد از دست دادن جگرگوشه ها و عزیزان شان را برای همیشه با خود حمل می کنند، کم ترین ارجی قایل نشده و حتا به رنج های بیشمار این قربانیان اذعان نکرده اند.
از درد ها و رنج هایی که در اشک های زنان و مردان وابسته به قربانیان بدخشان پدیدار بود، می توان چنین نتیجه گرفت، تازمانی که به فرهنگ معافیت از مجازات به ویژه در قسمت آنانی که برای رسیدن به اهداف به ظاهر مقدس شان از کشته های مردم افغانستان پشته ها ساخته اند، پایان داده نشود؛ تامین عدالت و تطبیق قانون به شیوه هایی که فرادستان جنایت کار احترام شوند و فرودستان بی همه چیز به بند و زندان کشیده شوند، امکان پذیر نخواهد بود.
لا اقل اذعان به رنج های مردم افغانستان و نقشه کشی جنایت های ضد بشری به عنوان بخشی از برنامه ی عمل برای صلح مصالحه و عدالت می تواند، پیش زمینه های تامین عدالت به مفهوم واقعی آن و تامین صلح و ثبات پایدار در کشور را فراهم نماید.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر