۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

کابوس نا امنی بر دروازه ی شمالی پایتخت؛

اگر دولت توجه نکند، مردم دشمن شناس تر اند؟

وقوع پیهم رویداد های هراس افگنانه در بخش های به ظاهر امن افغانستان، این روز ها به یکی از نگرانی های عمده ی شهروندان کشور تبدیل شده و اکنون فهرست کردن قربانیان این گونه رویداد ها و چگونه گی وقوع آن ها در بخش های شمالی کشور تقریبا ناممکن شده است.

کمتر از دوهفته پس از ترور جواد ضحاک رییس شورای ولایتی بامیان در دره غوربند ولایت پروان، روز سه شنبه حمله نافرجام انتحاری به جان بصیر سالنگی والی پروان دوکشته و چهار زخمی برجای گذاشت.

پیش تر از آن در فاصله ی دو روز در ولایت های کندز و کاپیسا بیش از سی تن در نتیجه ی دو حمله انتحاری جداگانه به خاک و خون نشستند و روز شنبه این هفته هم تروریستان طالب با حمله به حوزه ی اول امنیتی پولیس در مزدحم ترین بخش پایتخت و کشته و زخمی نمودن بیست و سه تن آرامش چندروزه ی این شهر را برهم زدند. دو روز پیش از آن اما معاون دوم رییس جمهور و وزیر امور داخله از یک حمله موشکی در ولایت میدان وردگ جان به سلامت بردند و روز دوشنبه این هفته والی، فرمانده پولیس و رییس امنیت ملی ولایت بدخشان هدف یک کمین نافرجام طالبان در مربوطات این ولایت قرار گرفتند، در این میان رویداد هایی که تلفات اندک داشته باشند بسان حمله های موشکی بالای ساختمان های ولسوالی های جبل السراج و سید خیل در ولایت پروان زیاد مورد توجه رسانه ها قرار نمی گیرند.

چه این که فراوانی رویداد های هراس افگنانه در ولایت های جنوبی، شرقی و جنوب جنوب غربی کشور، نا امنی را به یک عادت نهادینه در ذهن و ضمیر ساکنان این بخش های کشور تبدیل کرده است در حالی که رویداد اخیر در ولایت های بلخ، سرپل و فاریاب نیز نشان از افزایش نگران کننده ی نا امنی در بخش های شمالی کشور دارد از ولایت بادغیس اما در کنار رویداد های امنیتی نگران کننده هرچندگاه یکبار بسان واپسین سال های حکومت داکتر نجیب الله از پیوستن شماری از شورشیان مسلح به دولت خبرداده می شود.

اما شمال کشور

از چند سال به این سو هرچندگاه یکبار هوشدار هایی در پیوند با رخنه ی دسته های شورشی در بخش های شمالی کشور مطرح می شده و به نظر می رسد که عدم در نظرداشت این هوشدار ها توسط مقام های محلی و کشوری دورنمای امنیت در این بخش از کشور را از هر زمان دیگری تاریک تر کرده است.

ولایت های بدخشان، تخار، کندز و بغلان در حوزه شمالشرق و پروان، کاپیسا و پنجشیر در شمال کابل در زمان حاکمیت 5 ساله طالبان محور های اصلی مقاومت در برابر این گروه را در خود جای داده بودند و به استثنای کندز و بخش هایی از بغلان؛ تا کمتر از یک سال گذشته از امن ترین مناطق افغانستان پنداشته می شدند.

بروز نشانه های نا امنی در شمال در میانه های سال گذشته رهبری جدید وزارت امور داخله را واداشت تا با گمارش چهره های شناخته شده از جبهه ضد طالبانی به سمت های فرماندهی پولیس شمال از گسترش دامنه نا امنی در این بخش از کشور جلوگیری کند.

پس از آنکه نشانه های موفقیت این رویکرد تازه وزارت امور داخله به ویژه در ولایت کندز به مشاهده رسید، ترور جنرال عبدالرحمان سیدخیلی فرمانده پولیس این ولایت توسط طالبان و سپس جنرال داوود داوود فرمانده زون 303 پامیر و شاه جهان نوری فرمانده پولیس ولایت تخار به این روند آسیب بزرگی وارد کرد که بعید به نظر می رسد تا وزارت امور داخله به این زودی ها بتواند خلای ناشی از ترور این فرماندهان ارشد پولیس در شمال را پر کند.

شمال کابل

در حالی که از گذشته بخش هایی از ولایت کاپیسا به دلیل موجودیت دسته های شورشی گاه گاهی معروض به نا امنی بوده است اما پنجشیر و پروان تا اوایل سال 1389 به ترتیب لقب امن ترین ولایت های افغانستان را یدک می کشیدند و باری از سوی یوناما به همین عنوان تقدیر نیز شده اند اما به دلیل ضعف اداره، بی توجهی به زمینه های پرورش تفکرات تندروانه و طالبانی اینک نشانه های نگران کننده یی از حضور و فعالیت شورشیان طالب و دیگر گروه های هراس افگن در ولایت پروان پدیدار شده است.

ذهنیت ضد طالبانی حاکم در شمال کابل که از زمان مقاومت در برابر طالبان باقی مانده بود مسوولان دولتی در این ولایت ها را در وضعیتی قرار داده بود که حتا هنگامی که گماشته گان سازمان های جاسوسی متطقه در لباس عالمان دینی در پیش دیده گان آنان در برابر نیرو های خارجی و نظام موجود در کشور اعلان جهاد می کردند کیک شان هم نمی گزید و هیچ گونه نگرانی بر ذهن و ضمیر از خود راضی آنان راه نمی یافت چه این که سال گذشته هنگامی که اداره امنیت ملی شماری از هراس افگنان و یک سردسته ی آنان را با جنگ افزار ها و جلیقه های انتحاری از مربوطات ولایت پروان بازداشت کرد، شماری از مسوولان حکومتی در این ولایت عملا در انگیزش مردم در برابر نیرو های خارجی و دولت سهم گرفتند که در نتیجه شماری کشته و زخمی شد و سپس روشن شد که واقعا این به اصطلاح روحانی محترم و همفکران وی تروریست بودند و درچند مورد رویداد های هراس افگنانه در پروان هم نقش داشتند؛ در مورد دیگر هنگامی که شش تن از هراس افگنان از سوی نیرو های امنیتی بازداشت شدند، والی پروان در مرکز اطلاعات و رسانه های حکومت در کابل از " امنیت صد در صدی در پروان" سخن گفت و تلاش کرد همه چیز دراین ولایت را بروفق مراد جلوه دهد.

در ماه حمل امسال هنگامی که تظاهرات خشونت آمیزی که ظاهرآ در واکنش به بازداشت سه تن از مدرسان یک مدرسه دینی در مرکز پروان به اتهام همدستی با هراس افگنان از سوی نیرو های امریکایی راه اندازی شد و در نتیجه ی آن ده ها تن کشته و زخمی شدند و تظاهر کننده گان تا برچیدن بساط حکومت محلی در پروان فاصله ی چندانی نداشتند، والی این ولایت با بیان این که یک تعداد مردم احساساتی، جنایتکار و دزد و چپاولگر و تعدادی از سارقین و جنایتکاران حرفه یی در این رویداد دست داشتند، تلاش کرد تا از گرفتن نام طالبان/هراس افگنان در پیوند با این رویداد خونین طفره برود و بعد تر شماری از رسانه ها را به بزرگنمایی مشکلات امنیتی در پروان متهم کرد.

آژیر های خطر

در هفته های اخیر ترور رییس پیشین شورای ولایتی بامیان در دره غوربند و رویداد های پس از آن و در واپسین مورد سوء قصد به جان شخص والی شاید بتواند این تکانه را ایجاد کند که باید از فرافگنی در پیوند با موجودیت و در حال گسترش بودن تفکر طالبانی و شورشگرانه در ولایت های شمال کابل به مثابه کلید امنیت و ثبات پایتخت پا را فرا تر گذاشت و تلاش ها برای از میان برداشتن عوامل ناامنی در این ولایت ها را چند برابر ساخت.

در ولایت کاپیسا وضعیت بد تر است، شورشیان طالب و حزب گلبدین حکمتیار در بخش هایی از ولسوالی های تگاب، نجراب و اله سای این ولایت نفوذ دارند، ذهنیت های تندروانه از قدرت قابل ملاحظه یی در این ولایت برخوردار است و در زیر سایه سنگین جنگ روانی – تبلیغاتی که به پشتیبانی سازمان های جاسوسی منطقه راه اندازی شده است روحیه ی ستیز با تفکر طالبانی حتا در ساختار های اجتماعی این ولایت در حال تضعیف شدن است و حتا نیرو های امنیتی این ولایت و همچنان ولایت پروان به دلیل این که شورشیان از احساسات و اعتقادات مردم استفاده می کنند، با آنان با اغماض و مدارا برخورد می کنند چه این که کمبود نیرو و تجهیزات هم این نیرو ها را به طرز نگران کننده یی رنج می دهد.

به هر حال آنچه اکنون در بسیار مناطق افغانستان و به ویژه در ولایت های شمال کابل از ورای گسترش دامنه ی شورشگری و قدرت گرفتن تفکر طالبانی در حال اتفاق افتادن است، در سطح ملی ناشی از بی برنامه گی و ضعف نهاد های خدمات عامه و نبود برنامه های مدون به منظور جهت دهی افکار مردم در مسیر خلق فرایند های ثبات محور و مقابله با وسوسه ها و دسیسه های سازمان های جاسوسی منطقه که بیش تر آنان با استفاده از ذهنیت های بسته و سنتی، اعتقادات مردم و همچنان برجسته کردن درز ها و شگاف های اجتماعی در این کشور وارد عمل شده و در این راستا خبره گی قابل ملاحظه یی نیز کسب کرده اند، بوده است که اداره محلی در لایت های شمال کابل نیز از این قاعده مستثنا بوده نمی توانند.

تا آنجا که اما به ویژه گی های ساختار اجتماعی و سابقه عملکرد ساکنان این مناطق در مقابله با طالبان و طالبانیزم برمی گردد، این نگرانی در حال نیرو گرفتن است که اگر اداره های محلی در این ولایت ها با هوشمندی و درایت در راستای مقابله با چالش های روبه افزایش امنیتی و شناسایی دقیق هسته ها و دسته های شورشی به نابودی آنان اقدام نکنند و همزمان در راستای محدود سازی زمینه های پرورش تفکر تندروانه و طالبانی در جامعه با استفاده از روش ها و ابزار های مشروع و عقلانی اقدام نکنند، مردم با توجه به این که رهبری نظام نیز در معامله با طالبان آنان را به حاشیه رانده و به انزوا کشانیده است، بسان مردم دیگر مناطق افغانستان آرام نخواهند نشست، اعتماد نیم بند باقی مانده به روند کنونی در کشور شان را از دست خواهند داد و آنگاه به خاطر این که یکبار دیگر سیاست زمین سوخته، کوچ اجباری و نسل کشی در سرزمین شان عملی نشود؛ خود در برابر طالبان و دیگر جریان های تندرو که طعم تلخ تمامیت خواهی آن ها را با تمام وجود چشیده اند، باز خواهند ایستاد که در این صورت بحران جاری در کشور با پبچیده گی های بیشتر و خطرناک تری روبرو خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر