۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

غيرنظاميان افغان؛ پيش مرگان جنگ و صلح

"خدا اين ها را خراب كنه، مه چند زن و مرد و طفل خورد و كلانه در موترم سوار كرده بودم، به طرف شار مي رفتيم كه يك دفعه حمله ي انتحاري شد، دگه نفاميدم چي شد، چشم مه كه باز كدم، ديدم در شفاخانه استم و از ديگرا خبر ندارم كه چي شدند، نمي دانم كي مرد و كي زنده ماند و موترم چي شد؟ نمي فامم اين ها از جان ما مردم چي مي خواهند، خدا جزاي شانه بته كه اين همه مردمه به خاك و خون كشاندن."
اين اظهار نظر راننده اي است كه در حمله ي انتحاري روز گذشته به شدت زخم برداشته بود.
ناله ها و فريادهايي از اين دست در افغانستان از هشت سال به اين سو به امر معمولِ مبدل شده است و چه بسا خانواده هايي كه در پي انجام عمليات به ظاهر "شهادت طلبانه"ي گماشته گان شبكه هاي هراس افگني و سرسپرده گان بازي هاي جهنمي سازمان هاي جاسوسي منطقه، به خاك و خون مي نشينند؛ اما نه فرياد رسي دارند و نه هم آه پشيماني را از دل آناني كه با اين جنايت خواب رسيدن به بهشت موعود را در سر مي پرورانند، بلند كرده است.
هرگاه هم از اين دست حمله هاي هراس افگنانه انجام مي شود، شماري از رسانه ها از زبان افرادي كه آنان را سخنگويان طالبان يا حزب اسلامي مي خوانند گزارش مي دهند كه يكي از اين دو گروه شورشي مسووليت اين حمله را پذيرفته و ادعا كرده است كه در اين حمله چندين تن از نيرو هاي خارجي را كشته اند و ...
رسيده گي به وضعيت قربانيان اين رويدادها نيز در بيش تر موارد در پايتخت با تهيه ي يك يا دو گزارش تلويزيوني احساس برانگيزي كه نه تنها هيچ گونه اثري بالاي عاملان اين جنايت ها ندارد و شايد هم ديدن چنين صحنه يي برايشان لذت بخش ترين لحظه هاي تحركات پيكار جويانه ي شان باشد، بدرقه مي شود و در ولايت ها و مناطق دور دست، از همان آغاز به فراموشي سپرده مي شوند و مقامات دولتي تا سطح رييس جمهور يا به محكوم كردن محض اين گونه رويداد ها بسنده مي كنند، و حتا اگر مباحث پشت پرده يي "مصالحه جويانه" يا هم مذاكره با سردسته هاي طالبان/هراس افگنان مطرح باشد، از گفتن دو سه جمله به خاطر تسليت خاطر وابسته گان و بازماندگان قربانيان حملات تروريستي نيز اغماض مي شود.
هرگاهي هم غيرنظاميان افغان در نتيجه ي حملات هوايي نيروهاي بين المللي قرباني مي شوند، مقامات دولتي افغان به مقتضاي شرايط روز با جسارت بيش تري به كشتار غيرنظاميان واكنش نشان مي دهند تا بدان حد كه در بسياري موارد آب به آسياب طالبان / هراس افگنان مي ريزند و نيرو هاي بين المللي نيز با انتشار اعلاميه هاي مطبوعاتي با يك "ساري" يا هم وعده ي انجام تحقيقات پيرامون اين گونه رويدادها قايله را خاتمه يافته تلقي مي كنند.
پديده ديگري كه در فرايند بازتاب واقعات تلخ خشونت بار انتحاري و كشتار غير نظاميان در نتيجه بمباران كور نظاميان حافظ صلح بين المللي، حقيقت مسلم پنداشته مي شود اين است كه در گير و دار اين نبرد بي سرانجام تقريبا همه ي طرف ها از نظاميان خارجي و دولتمردان افغانستان گرفته تا طالبان/هراس افگنان و كشور هاي همسايه جنوبي و غربي افغانستان كه بيش تر شورشگري در جغرافياي بحران را با منافع شان در افغانستان همسو مي بينند، مي دانند كه براي تعريف جايگاه خود و ماهي گرفتن از آب گل آلود نه كه خون آلود افغانستان در كجا و چگونه واكنش نشان دهند، از هم ديگر امتياز بگيرند و بقاي خويش را به هر صورت ممكن تداوم بخشند و آنچه كاملا به فراموشي سپرده شده و هيچ گونه راهكاري براي تامين امنيت و مصوونيت آن سنجيده نمي شود، همانا شهروندان ملكي افغان اند كه منازعه ي سي سال افغانستان بيش ترين قربانيان خود را از ميان آنان گرفته و كنش ها و واكنش هاي آنان اندك ترين تاثيري بر روند فعل و انفعالات سياسي، نظامي و ايديولوژيك در كشور شان نداشته است.

در حالي كه نمي توان به اين پرسش پاسخ دقيقي يافت كه از كجا معلوم كه بسياري از جواناني كه اكنون نا آگاهانه قرباني توطيه ها و مكاره گي هاي تقدس مآبانه ي دسته هاي شورشي مي شوند و با دنيايي از عقده هاي نهفته، به جنگ سرزمين و مردم خود مي آيند، فرزندان و بازمانده گان آناني كه در گذشته ها زير نام ها و شعار هاي آكنده از پيرايه هاي ايديولوژيك قرباني شده اند، نيستند؟ اين روند خطرناك اكنون نيز به وحشيانه ترين اشكال ممكن ادامه دارد و در حالي كه روز تا روز با قرباني شدن شهروندان ملكي به تعداد افراد عقده يي و بي بهره از ابتدايي ترين امكانات زيست معاصر افزوده مي شود، و دستكم به خاطر جلوگيري از تبديل شدن افغانستان به كشوري كه نه تنها كم ترين روزنه هاي باقي مانده براي پايان منازعه در آن از بين برود، بلكه فرصت و زمينه يي براي مناديان مرگ و نفرت طالباني نيز باقي نماند تا از اين كشور و اين مردم سكوي پرواز به دنيا هاي ناشناخته و آرمان هاي دست نيافتني شان بسازند. زيرا به هر اندازه يي كه به تعداد قربانيان غير نظامي افزوده مي شود، نفرت عمومي از طرف هايي كه عامل اين جنايت هاي ضد بشري پنداشته مي شوند افزايش مي يابد، به ويژه طالبان/ هراس افگنان كه خاستگاه هاي معرفتي آنان با خشونت و وحشت آفريني پيوند ناگسستني دارد، تحت تاثير جوسازي هاي تصنعي سازمان هاي استخباراتي كه آنان عمل كردن بسان چوب سوخت اهداف راهبردي اين سازمان هاي جهنمي را خدمت به دين خدا و نجات بشريت از جهالت و الحاد مي پندارند، بيش تر از همه زيان خواهند ديد.

كابل پس از نزديك به دوماه آرامش نسبي روز سه شنبه بار ديگر شاهد يك حمله ي انتحاري بود كه در نتيجه ي آن حدود 60 تن كشته و زخمي شدند.
اين اتفاق خونين هنگامي افتاد كه رييس جمهور كرزي در ارگ رياست جمهوري دستاورد هاي سفر خود به ايالات متحده ي امريكا را به خبرنگاران توضيح مي داد و پس از آگاهي از اين رويداد گفت كه با شديد ترين الفاظ ممكن اين حمله را تقبيح مي كند.
وزير امور داخله ي افغانستان در نخستين ساعت پس از اين واقعه در يك نشست خبري ظاهر شد و گفت در 54 روز گذشته بسياري از افرادي كه به هدف انجام حملات انتحاري به افغانستان آمده بودند در نتيجه ي تدابير نيرو هاي امنيتي بازداشت شده اند.
در حدود دو ماه گذشته پس از آنكه هراس افگنان، يك مركز تجاري كه در آن شماري از شهروندان هندي سكونت داشتند را مورد حمله قرار داده و ده ها تن را كشته و زخمي نمودند، به استثناي كشته شدن شماري از سران قومي و مسوولان دولتي در ولايت كندهار و رشته حملات شورشگرانه ي ديگر در برخي ولايت هاي نا امن كشور، اوضاع عمومي اندكي رو به بهبود بوده و بسياري خبر هايي كه در پيوند با مسايل امنيتي در رسانه ها بازتاب مي يافت، از بازداشت و گرفتاري هراس افگنان و يا هم خنثا سازي عمليات هراس افگنانه در بخش هايي از كشور حكايت داشته است.
با آنكه گمانه هاي متعددي در اين مورد مي تواند مطرح باشد، با ملاحظه ي وعيت عمومي كشور در حدود دوماه گذشته، شمار زيادي از آگاهان مسايل سياسي و امنيتي به اين باور اند كه اگر نيرو هاي امنيتي براي جلوگيري از حملات هراس افگنانه برنامه ريزي هاي دقيق و همه جانبه و مبتني بر هم آهنگي و تبادل اطلاعات دقيق و موثق انجام دهند، دستكم كاهش اين رويداد ها به ويژه حملات انتحاري بيش تر متصور است.
چه اين كه پايان دادن به بحران و تامين صلح در افغانستان، گذشتن از هفت خوان رستم براي ايجاد بستر هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي مي طلبد كه به نظر مي رسد، نه تنها تلاش هاي انجام شده از سوي دولت از سنجيده گي، پختگي و جامعيت لازم برخوردار بوده است، بلكه در آيينه ي وضعيت موجود در كشور دور نماي روشني براي آغاز فرايند هاي ثبات محور و پديد آورده ي زيرساخت هاي صلح ابزارمند و همه جانبه در افغانستان در آينده هاي نزديك نمي توان ترسيم كرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر