۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

روز جوانان

روز بین المللی جوانان و جوانانی که روز ندارند

کابل پایتخت افغانستان در دو روز گذشته شاهد برگزاری محافلی به خاطر بزگداشت از روز بین المللی جوانان بود.
روز دوشنبه محمد یونس قانونی رییس مجلس نمایندگان افغانستان در محفلی که از سوی یک نهاد صنفی جوانان برگزار شده بود شرکت کرده ضمن این که جوانان افغانستان را نسل سرگردان خواند و آنان را به تلاش بیشتر جهت شگوفایی کشور شان فرا خواند.
روز سه شنبه حامد کرزی به همین مناسبت در محفل شبه انتخاباتی در لیسه ی امانی در چند قدمی ارگ ریاست جمهوری شرکت کرد و با اشاره به پیشرفت هایی که جوانان به زعم وی در افغانستان زیر رهبری وی در چند سال گذشته داشته اند گفت وضعیت امروز جوانان افغانستان با چند سال پیش قابل مقایسه نیست و آنان را به تلاش بیشتر جهت آبادانی فردا و فردا های دور افغانستان فرا خواند.
حرف های مملو از احساسات قدرتمندان و سیاسیون در محافل و مسایلی که به جوانان ارتباط می گیرد در سه دهه ی گدشته به یک سنت پایدار مبدل شده است.
به تعبیر دیگر بسیاری از افرادی که اکنون در موقعیت های بلندی را چه در دستگاه دولتی و حکومتی افغانستان و چه هم صفوف شورشیانی که داعیه نجات افغانستان از شر تجاوز 40 کشور خارجی را به سر می پرورانند در آغازین سال های بحران سی ساله ی افغانستان شاید جوانان بی تجربه و احساساتی ای بیش نبودند.
هنگامی که حدود سی سال پیش یکتن از قدرتمند ترین چهره های روند کنونی افغانستان در مسجد پل خشتی کابل در خطر افتادن اسلام را با اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی سابق عوضی گرفته بود و با شور و هیجان کم نظیری مردم را به سهم گیری در جهاد به خاطر نجات اسلام فرا خواند و خود راه پاکستان را در پیش گرفت، شاید بیشترین تعداد کسانی که کلاه های شان را بالا انداخته و به لگد مال کردن کوه و دشت و صحرای این سرزمین به خاطر شکست قشون سرخ آغاز کردند، جوانان بودند.
آنانی که با دست خالی به لشکر های تا دندان مسلح ارتش سرخ یورش بردند، کشتند، کشته شدند، معلول و بی دست و پا شدند از فراگیری دانش و آموزش محروم شدند و با نثار خون های پاک شان نازپروردگان، پیشاور و تهران و شماری از شهروندان اروپایی و آمریکایی افغانی تبار را از نام رهبران و پشتیبانان جهاد مقدس مردم افغانستان به سکان قدرت سیاسی و اقتدار مردمی در آغازین سال های دهه ی هشتاد خورشیدی رسانیدند همه جوانان بودند.
آنچه این مدعیان نجات اسلام در نبرد قدرت افغانستان انجام دادند نه تنها امید های جوانان را به یاس مبدل کرد، بلکه با راه اندازی موج دوم جهاد در برابر " شر و فساد" توسط دست پروردگان دامان آی اس آی در آغازین سال های دهه ی هشتاد خورشیدی موج تازه یی از وسیله قرار گرفتن جوانان برای دستیابی آقایانی که به اشاره ی بیگانه گان شعار ایجاد امارت خلفای راشدین را مطرح کردند آغاز شد و در این روند هم در حالی که شمار زیادی از مدعیان استقرار نظام اسلامی مجاهدین و هم آنانی که امروز از نشانی مقاومت مردم افغانستان در برابر طالبان بر گرده های مردم سوار شده اند، در زمانی که مردم در داخل افغانستان با خوردن علف خود را زنده نگه میداشتد، شلاق می خوردند و در ورزشگاه کابل تیر باران می شدند، به کشور های خارجی پناه برده و به بردن و آوردن فرزندان و جگر گوشه گان شان به مدرن ترین دانشگاه های دنیا اشتغال داشتند و یا هم پیروزی تیم استقلال و پیروزی در جام باشگاه های ایران از مهم ترین دغدغه های این فرزانگان بود و در این میان هم آن کسی که به خاطر تطبیق شریعت طالبانی به مناطق شمالی کشور فرستاده شده بود و جسد بیروح وی با واسکت خط دار و چرمه دوزی ها و پینه دوزی های زنگارنگ تحویل در کندهار و زابل و پکتیا به مادرش تحویل داده می شد و هم آنانی که جویچه های تاکستان های شمالی و کوهساران تخارستان بخون می خفتند همه و همه جوانان بودند.

از هشت سال به این سو که به تعبیر آقای کرزی جوانان افغانستان به موفقیت های بیشماری دست یافته اند، این نسل به اصطلاح آقای قانونی "سرگردان" به سرگردانی ها و دشواری های بیشماری روبرو بوده است.
اگر منظور آقای کرزی همین چند تا جوانانی که در کابل و شماری از شهر های بزرگ افغانستان به هر صورت ممکن به توانسته اند با چنگ و دندان موفقیت هایی را در زمینه های آموزش، تحصیلات عالی و ورزش کسب کنند باشد، شاید این ادعا اندکی قابل توجیه باشد،ولی اگر منظور از جوانان آن گونه که مقامات دولتی اذعان کرده اند، 65 درصد جمعیت افغانستان باشد، این ادعای آقای کرزی فقط می تواند بخشی از تبلیغات انتخاباتی باشد که با چشم بسته و دهان باز ابراز می شود و تلاش می شود تا خاک به چشم های مردمی که با چشم باز به روند رویداد ها در کشور شان می نگرند، به حساب آید.
زیرا هم اکنون شمار زیادی از جوانان افغانستان به ویژه در روستاها و مناطق دور دست از فرط بیکاری و بی روزگاری روزانه به لشکر دو میلیونی معتادان مواد مخدر می پیوندند، شمار زیادی از آنان در امتداد روند سی ساله ی کشور شان با فرار از چتر پرشان و منزلت جمهوری اسلامی افغانستان و تحت تاثیر جنگ روانی که شورشیان با استفاده از اعتقادات مذهبی مردم به پیش می برند که از این جنگ هم بیشتر از همه جوانان آِسیب پذیر اند، با رفتن و یاهم فرستاده شدن آنان توسط خانواده های شان به آموزشگاه های وحشت و ترور در آنسوی مرز به قربانیان اهداف تروریزم جهانی و قربانی کننده گان هموطنان خود شان مبدل می شوند.
به این صورت می توان گفت اگرچه آقای کرزی با سخنان کودک فریبانه ی خود در روز بین المللی جوانان بدست آوردن آرای آن بخش از جوانان که سن 18 ساله گی را تکمیل کرده و به هر صورت ممکن کارت رای دهی گرفته باشند، را هدف قرار داده باشد، اما یک نکته قابل یاد دهانی است که رویکرد نظام پیرسالار موجود، بلندپایه گان و آنانی که در سه دهه ی گذشته در قربانی کردن جوانان در پای اهداف ایدیولوژیک و شخصی خویش مهارت و تخصص ویژه یی کسب کرده و اکنون نام واجب الاحترام ترین انسان های این سرزمین را به خود یدک می کشند در برابر جوانان؛ ابزاری و منفعت جویانه بوده و جای برنامه های دقیق و منسجم برای تبدیل کردن این نیروی عظیم بالقوه به قدرت بالفعلی که باید اثرات زیانبار ناکاری ها، ناتوانی ها، تمامیت خواهی ها و دگم اندیشی های نسل کنونی حاکم بر افغانستان بر فرایند کلی توسعه و پیشرفت را نیز بزداید و افغانستان را به عنوان یکی اعضای سالم و قابل اعتماد جامعه ی جهانی تبدیل کند، کماکان خالی به نظر می رسد. و شاید آقای کرزی و آنانی که امتیاز گیری و تثبیت موقعیت شان در نبرد قدرت گاهی آهنگ موافقت و زمانی هم ناقوس مخالفت با روند کنونی افغانستان را سرمیدهند به این امر آگاه اند که محول کردن نقش آفرینی نیرو های جوان به آینده شگردی است که همواره آنان را از درک توانایی های شان به عنوان اثرگزار ترین نیروی فعال در جامعه باز می دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر