۱۳۹۳ اردیبهشت ۱, دوشنبه

این هم اصل سفرنامه .. .




سفرنامه قطغن؛
انتخابات؛ بیم های اندک، امید های فراوان

در گذشته ها هرگاه از شمال کشور سخن بمیان می آمد، شهر مزار شریف به ذهنم مجسم میشد زیرا هیچگاهی تجربه رفتن به حوزه شمال شرق یا همان سرزمین قطغن را نداشته ام، اما این بار در قالب یک ماموریت از جانب کمسیون رسانه های انتخابات همراه با وکیل نایبی به ولایت های بغلان، کندز، تخار و بدخشان رفتیم.
هنگامی که موتر حامل ما از دوراهی پلخمری به دست راست پیچید به صفحه فیسبوکم نوشتم که برای نخستین بار دارم به بغلان مرکزی پا میگذارم، بلافاصله یکی از دوستانم که خود از ولایت بغلان است از کابل با من تماس تلفنی گرفت و گفت که به دلایل امنیتی باید این پست را از صفحه بردارم و من هم همین کار را کردم.
بغلان مرکزی
 به بغلان مرکزی رسیدیم، شهرک پر جنب و جوشی بود، وکیل نایبی که حدود 10 سال با یکی از تلویزیون های خصوصی افغانستان کار میکرد، از حمله خونین انتحاری 15 عقرب سال 1385 که در آن زمان برای پوشش خبری آن رویداد از کابل به این شهر آمده بود، را قصه کرد.
در آن رویداد خونین بیش از صد تن به شمول 5 عضو مجلس نمایندگان افغانستان و ده ها دانش آموز کشته شده بودند. از بغلان مرکزی گذشتیم، در حالی که پیام دوست بغلانی ام از کابل و داستان حمله انتحاری 1385 ذهنم را به خود مشغول کرده بود، صدای وکیل نایبی سکوت را در موتر شکست که گفت این منطقه گرداب نام دارد و در سال های گذشته بسیار نا امن بود، حالا هم گاه گاهی مشکلات امنیتی دارد اما مانند گذشته نیست.
کندز
به کندز رسیدیم، شهری شلوغ و کمتر توسعه یافته یی که تصور می کردم باید به اندازه مراکز دیگر زون های افغانستان شاهد پیشرفت و توسعه بوده باشد، اگرچه از نظر امنیتی آرام به نظر می رسید اما گویی تاثیر ناامنی های چند سال گذشته هنوز در سیمای این شهر پدیدار است.
احساس امنیت، بجای کابوس ناامنی
شب را مهمان یکی از دوستان نزدیک و همصنفی دوران دانشگاهم در ولسوالی علی آباد در حاشیه غربی شهر کندز بودیم. خانه یی در چند ده متری خانه یکی از فرماندهان پیشین طالبان محلی که حدود یکسال پیش در بندر تورخم توسط نیرو های امنیتی افغانستان بازداشت شد.
در تابستان 2009 هنگامی که بمباران تانکر های نفت ربوده شده توسط طالبان از سوی نیرو های ناتو ده ها کشته و زخمی بر جای گذاشت و سپس کشته شدن سلطان منادی خبرنگار افغانی نیویارک تایمز در ولسوالی چهاردره کندز خبر ساز شد، به گفته مردم محل طالبان در این منطقه نیز حضور گسترده یی داشتند و شهر کندز در تیررس جنگ افزار های نیمه سنگین آنان قرار داشت.      
 با شنیدن این داستان آن هم هنگامی که از کنار خانه ی این فرمانده پیشین طالبان می گذشتم، برای دقایقی توهم روبرو شدن با سرنوشت سلطان منادی در ذهنم تداعی شد، اما دوست میزبان به ما اطیمنان داد که در حال حاضر هیچنوع نگرانی امنیتی از رهگذر حضور طالبان در این بخش از ولایت کندز وجود ندارد زیرا پس از جنگ های شدیدی که عبدالرحمان سید خیلی فرمانده پیشین پولیس کندز در سال های 2010 و 2011 راه اندازی کرد، طالبان در این ولایت به شدت تضعیف شده اند.
پیشتر رفتیم، در ده ها نوجوان در یک میدان خاکی مشغول بازی فوتبال و والیبال بودند و نشانه ی آشکاری از ناامنی دیده نمی شد. بعد تر هم به دشت هایی که آبستن رویش سبزه و گل بود و گندمزار هایی که روزگاری کندوز را کندوی افغانستان لقب داده بودند رفتیم و در غروبی رویایی و زیبا عکس های یادگاری گرفتیم.
بندر شیرخان دور افتاده و فقیر     
روز بعد به دشت آبدان رفتیم، دشت بکر و وسیعی که مناظر زیبای آن در بهار همه ساله هزاران تن را از کندز و دیگر بخش های کشور به خود می کشاند، اما هنوز سبز نشده و دست بیداد زمستان دست سر از کرانه های آن بر نداشته بود.
در پایان به بندر شیرخان رسیدیم و تا پل دوستی – مرز مشترک میان افغانستان و تاجیکستان، در کنار رود آمو رفتیم، بر خلاف تصورم این بندر با هیچ یک از دیگر بندر های تجارتی و ترانزیتی افغانستان شباهت نداشت، شهرک کوچک و گل آلود با امکانات محدود و چند ساختمان دولتی قدیمی به شمول ویلای یک طبقه یی که به گفته ساکنان محل روزگاری تفرج گاه محمد ظاهر شاه سابق افغانستان بوده است. چند تا از عکس های انتخاباتی اشرف غنی احمدزی و جنرال دوستم نیز بر دیوار های خانه های گلی روستا های پیرامون بندر شیرخان نیز مشاهده میشد. 
خبرنگاران، دشواری های چند سویه
برگزاری کارگاه معرفی لایحه تنظیم فعالیت های رسانه یی به خبرنگاران ولایت های کندز، بغلان و تخار هدف اصلی ما از سفر به کندز بود، در این نشست حدود هفتاد تن از خبرنگاران و مسوولان رسانه ها از این سه ولایت شرکت کرده بودند، آنان در کنار بحث روی لایحه، از مشکلات موجود فراراه دسترسی به اطلاعات انتخاباتی، برخورد ها و رویکرد های مافیایی حلقات قدرت و گروه های مسلح غیر مسوول با خبرنگاران، مشکلات امنیتی در بخش هایی از کندز به ویژه در ولسوالی های چهاردره و دشت ارچی سخن گفتند. از آنچه بد رفتاری اداره محلی به ویژه والی کندز با خبرنگاران خواندند شکایت کردند و با ابراز رضایت از رفتار نیرو های امنیتی با رسانه ها خواستار همکاری پولیس با خبرنگاران جهت دسترسی آنان به مناطقی که مشکلات امنیتی دارند، شدند.
سفر در سایه تفنگ
پس از دیدار با والی و فرمانده پولیس در پیوند با مشکلات خبرنگاران به مسوولین دفتر ولایتی کمسیون انتخابات در کندز گفتیم که میخواهیم به ولایت تخار برویم چون برنامه بعدی ما دیدار با خبرنگاران ولایت بدخشان بود، آنان نگاه های معنا داری به سوی ما و همدیگر کردند و سپس از موجودیت مشکلات امنیتی در مسیر راه کندز- تالقان با نزدیک شدن شب سخن گفتند. بلاخره ما با دو موتر پولیس بسوی شهر تالقان حرکت کردیم.
با حرکت در یک محیط ناآشنا، آنهم در سایه تفنگ نیرو های امنیتی احساس غریبی در ذهن انسان تداعی می شود، به ویژه هنگامی که بیم وقوع رویداد های غیر منتظره بر امید ها چیره شود. ذهنم مشغول همین دغدغه ها بود که موتر پولیسی که پیش روی ما حرکت می کرد، اشاره توقف داد، یک افسر پولیس نزد ما آمد و گفت اینجا پل بنگی است، مسوولیت ما در قسمت شما ختم است بخیر برین، از این جا به بعد انشالله مشکلی نیست..
پل بنگی، یادگار زخم های کهنه
با نام پل بنگی از گذشته ها از هنگامی که این منطقه شاهد نبرد های سنگینی بین طالبان و نیرو های جبهه مقاومت به رهبری احمدشاه مسعود بود آشنایی داشتم. به گفته وکیل نایبی در دست داشتن کنترول این پل در سال های نخست حاکمیت طالبان نماد قدرت احمد شاه مسعود بود و شکستن خط مقدم جبهه نبرد در اطراف همین پل در سال 1378 خورشیدی به تسخیر تالقان توسط طالبان و متمرکز شدن فرماندهی جبهه مقاومت به ماورای کوکچه و ولسوالی خواجه بهاآلدین انجامید.
ایستگاه تالقان شب و موسیقی
با همین قصه ها شب فرا رسید و ما به شهر تالقان رسیدیم. مرد عیار مشربی که در آواز خوانی هم دست بالایی داشت در این شهر مهماندار ما بود، این مرد در کنار پذیرایی و مهمان نوازی از ما شماری از خبرنگاران تالقان را نیز دعوت کرده بود که پس از صرف غذا تا پاسی از شب را برای ما آواز خواند آواز گرم و توانایی ویژه اش در موسیقی محلی شمال افغانستان شب خاطره انگیزی را برای ما به یادگار گذاشت.
فیض آباد، قلب پرتپش بدخشان
 منزلگاه نهایی ما در این سفر کاری ولایت بدخشان بود، فیض آباد شهری که جاده ی مرکزی آن با چراغ هایی با صفحه های انرژی آفتابی به زیبایی تزیین شده و ساختمان های بلند، رودخانه کوکچه که از قلب شهر میگذرد و کوه های اطراف که بسان حصاری طبیعی این شهر را احاطه کرده است، زیبایی های خیره کننده دارد. به گفته ی ساکنان فیض آباد، این شهر در چند سال اخیر چهره بدل کرده و سرعت رشد و توسعه امید بخشی را تجربه کرده است. حضور زنان و جوانان در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی، نهاد های دولتی و روند های انتخاباتی چشمگیر است و برعکس ولایت کندز که سیمای شهر آرامش روانی چندانی به تازه وارد ها ارزانی نمی کند، به نظر می رسد مشکلات امنیتی که در چند ولسوالی بدخشان وجود دارد، تاثیر چندانی روی وضعیت عمومی و روند رشد و توسعه در بدخشان نداشته است.
خبرنگاری و انتخابات  
نشستی که با خبرنگاران این ولایت داشتیم، ویژگی منحصر بفردی داشت و آن حضور پر رنگ زنان و دختران در این نشست بود، ظرفیت و پشت کار خبرنگاران این ولایت در اطلاع رسانی و آگاهی از قضایای جاری در کشور نیز متفاوت بود. آنان از ابتکار های شان برای تشویق مشارکت مردم در روند انتخابات گفتند و مثال های عینی از آماده گی و شور و اشتیاق مردم حتا در مناطق دوردست این ولایت جهت رفتن به پای صندوق های رای در انتخابات 16 حمل 1393 ارایه کردند.
جنرال فضل الدین عیار فرمانده پولیس بدخشان با تایید این که در ولسوالی های کران و منجان، ورودج و بخش هایی از جرم، مشکلات امنیتی وجود دارد اما نه به پیمانه یی که برگزاری انتخابات در این بخش ها ناممکن باشد. او گفت پولیس آماده است تا هنگام انتقال مواد حساس و غیر حساس انتخاباتی و کارمندان انتخابات به بخش های ناامن و ولسوالی های دشوار گذر درواز ها خبرنگاران را نیز با خود به این مناطق ببرند تا آنان بتوانند از روند انتخابات در این بخش ها اطلاع رسانی کنند.
شکایت از روزگویی
با این حال برخی از اهالی بدخشان در صحبت با ما، بخش بزرگی از مشکلات امنیتی و حتا ضعف و کم کاری نهاد های خدمات عامه در این ولایت را به زد و بند ها و اختلاف های موجود میان مقامات اداره محلی، افراد زورمند و حتا نمایندگان این ولایت در شورای ملی افغانستان نسبت داده، ادعا دارند که بخشی از عوامل ناامنی در این ولایت از سوی چهره های بانفوذ این ولایت در دولت افغانستان پشتیبانی می شوند. این افراد شهردار کنونی فیض آباد وابسته گانش را به انجام کار های خلاف قانون، زورگویی و غصب دارایی های عامه متهم میکنند.  
کنسرت داوود پژمان
پس از پایان کار های رسمی ما با جمعی از جوانان برخوردیم که با اشتیاق تمام برای برگزاری کنسرت داوود پژمان – آواز خوان بدخشانی که با قشقارچه اش در برنامه ستاره افغان تلویزیون طلوع شرکت کرد و اکنون از آواز خوانان پرآوازه و محبوب نسل نو افغانستان است، آماده گی می گرفتند.
دره فرخار
در برگشت به ولایت تخار، به دره ی فرخار رفتیم و از چمن خُستده- جایی که احمدشاه مسعود در دهه هشتاد میلادی نبرد در برابر ارتش سرخ و سپس مقاومت در برابر طالبان را فرماندهی می کرد، دیدار کردیم و در میدان فوتبال منسوب به مسعود با کودکان فرخاری توپ بازی کردیم، عکس گرفتیم و از آنان در باره انتخابات پرسیدیم. این کودکان از انتخابات و این همه هیاهوی انتخاباتی بیخبر بودند، اما از این خرسند بودند که به زودی رخصتی های شان تمام می شود و با سبز شدن چمنی که در آن بازی  همی کردند، به مکتب خواهند رفت.
 رییس امنیت ملی – یگانه مسوول ولایتی در تخار بود که با او دیدار کردیم، او گفت که در 16 ولسوالی تخار تا اکنون مرکز رای دهی بسته وجود ندارد و وضعیت امنیتی این ولایت قناعت بخش است. در دفتر ولایتی کمسیون انتخابات در این ولایت صد ها تن اعم از زن و مرد جهت گرفتن کارت رای دهی تجمع کرده بودند.
خان آباد
هنگام برگشت به کندز به ولسوالی خان آباد رفتیم، بازار این ولسوالی جنب و جوش زیادی نداشت، از پیش نیز به ما گوشزد شده بود اوضاع امنیتی بخش هایی از این ولسوالی زیاد آرام نیست، از میان کاندیدان ریاست جمهوری عکس ها و بیلبورد های قطب الدین هلال بیشتر بچشم میخورد، در حالی که در فیض آباد، تالقان، کندز، بغلان مرکزی و شهر پلخمری عکس ها و بنر های بزرگ و کوچک فروانی از اشرف غنی احمدزی، عبدالرب رسول سیاف، زلمی رسول، رحیم وردگ و دیگر نامزدان به چشم میخورد اما در مجموع به نظر می رسید که به ترتیب داکتر عبدالله، رسول سیاف و اشرف غنی از جایگاه بهتری در اذهان عمومی مردم این بخش از افغانستان برخوردار بودند.
راه برگشت
هنگام برگشت از حوزه شمال شرق کشور من و همکارم وکیل نایبی در این مورد بحث می کردیم که تهدید های امنیتی ناشی از حضور طالبان در بخش هایی از ولایت های بغلان، بدخشان و کندز، موجودیت دسته های مسلح غیر مسوول به ویژه در بخش هایی از ولایت های تخار و بغلان، ضعف و کم کاری نهاد های خدمات عامه، موجودیت فساد اداری و نفوذ گروه های نیابتی شبکه های تندرو فرامرزی با استفاده از مدارس دینی و نهاد های مذهبی و انگیزش عصبیت های قومی از سوی گروه های قدرت داخلی بزرگترین چالش های موجود فراراه پیشرفت روند دموکراسی و برگزاری انتخابات شفاف و سرتاسری در این بخش از کشور پنداشته شده می توانند، اما ظرفیت ها، رویکرد ها و روزنه های امید بخشی به تناسب دیگر بخش های کشور در حوزه شمال شرق وجود دارد که الگو ها و نماد های قابل تعمیم در سطح کل کشور در راستای بهسازی وضعیت و گزار از چالش های موجود فراراه ثبات، توسعه و دموکراسی در آیینه ی آن قابل مشاهده است.         

         

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر