۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

واگرايي جهانيان، اميدواري هاي همسايه گان و نگراني هاي ما

وزيران دفاع كشور هاي عضو ناتو به تازه گي در بروكسل اوضاع افغانستان و "پيشرفت ها" در ماموريت ناتو در اين كشور را ارزيابي كردند. اما به نظر مي رسد كه اين بار تلاش هاي امريكا در راستاي دوام حمايت "اطمينان بخش" هم پيمانان اين كشور در ناتو، آنگونه كه به تجديد تعهد آنان در پيوند با افغانستان و نبرد با هراس افگني بيانجامد، با موفقيت زيادي همراه نبوده است.

پيش از اين اظهارات دبيركل سازمان ناتو خبر ساز شد كه با اشاره به بحران اقتصادي اروپا احتمال اين كه جامعه بين المللي از عهده ي تمويل قواي مسلح 352 هزار نفري افغانستان كه در نوامبر 2010 در نشست ليسبون روي آن توافق شده است برنيايد، را مطرح كرده و از كاهش كميت نيرو هاي امنيتي افغانستن تا مرز 230 هزار تن سخن گفته بود. افزون بر اين ليون پنيتا وزير دفاع ايالات متحده امريكا در نشست امنيتي ميونيخ تلاش كرده تا گفته هاي هفته پيش خود مبني بر اين كه از ميانه هاي سال 2013 ميلادي ماموريت جنگي نيرو هاي امريكايي به نقش حمايتي، آموزشي و مشورتي تغيير ماهيت خواهد داد؛ را به گونه يي اصلاح كند و از دوام ماموريت رزمي نيرو هاي امريكايي تا پايان سال 2014 ميلادي تاكيد نمايد.

گزارش هاي محرم ناتو و اردوي امريكا كه به اين تازه گي ها به رسانه ها درز كرده، و همچنان اظهارات و ابراز نظر هاي غير رسمي كه از سوي نظاميان امريكايي و ناتو و حتا ديويد ريچاردز رييس ستاد ارتش بريتانيا كه زماني فرماندهي نيرو هاي ايساف/ ناتو در افغانستان را به عهده داشت، آنجا كه مي گويد ماموريت نظامي ناتو در افغانستان آشفته و ناكارآ بوده است، آب سردي بر نتور گرم خوشبيني هاي رسمي و نمادين مقام هاي نظامي و ديپلوماتيك خارجي و افغان مي ريزد و از همين اكنون قانع كردن افكار عامه و رفع نگراني هاي شهروندان افغان در پيوند با پرسش هاي فراواني از اين دست كه پس از بيرون شدن نيرو هاي خارجي در سال 2014 ميلادي در اين كشور چه اتفاق خواهد افتاد؟ با دشواري هاي زيادي روبرو است.

پيچيده گي ها و چند جانبه بودن روند مذاكره با سردسته هاي شورشي و انتباه هايي از اين دست كه امريكا و هم پيمانان آن از روي ناگزيري و سرخوردگي از ناكامي در نبرد با هراس افگني و ياهم در چارچوب بازي هاي استخباراتي به اين روند نه چندان شفاف تن داده اند، آنچه بنام مذاكرات صلح در عربستان سعودي كه دولت افغانستان از آن سخن گفته واكنش محض و خالي از درونمايه ي عملي در برابر روند قطر است و پاكستان در صدد احيا و اثبات نقش پارينه به عنوان ژاندارم منطقه از وراي در دست گرفتن كنترول يا حداقل نظارت بر روند گفتگو ها ميان امريكاييان و سردسته هاي طالبان است، ذهنيت هاي مردم را انباشته از بي باوري نسبت به سرنوشت شان كرده و پيامد هاي رواني اين وضعيت بسياري از عرصه هاي حيات اجتماعي را به ركود روبرو خواهد كرد. و رويكرد هاي ناپايدار و مقطعي همپيمانان كليدي ناتو در افغانستان اين ذهنيت را تقويت كرده كه تعريف جامعه جهاني از ثبات در افغانستان با وضعيتي كه حداقل خلق فرايند هاي ثبات محور در كشور از وراي آن دستكم در ميان مدت متصور باشد، متفاوت است و مسوولان در رده هاي مختلف تظام سياسي كشور نيز يا به ابعاد و پيامد هاي "تصاميم دشوار" ناتو و جامعه جهاني در قبال افغانستان درك درستي ندارند، يا هم به عوام فريبانه ترين اشكال ممكن سياه روزي هاي پس از سال 2014 براي مردم افغانستان را سفيد نمايي كرده و از زير بار مسووليت هايي كه متوجه آنان است، با زيركي تمام شانه خالي مي كنند.

در ده سال گذشته اگرچه همراه با كاستي هاي فراوان اما تلاش هاي زيادي در راستاي پاسداري و تلاش در راستاي نهادينه گي ارزش هاي نوين بشري بسان، حقوق بشر، بهره مندي زنان و دختران از حق آموزش و كار در بيرون از خانه، ايجاد ساختار هاي دموكراتيك و بهره مندي شهروندان از حداقل خدمات و تامينات اجتماعي در افغانستان صورت گرفته اما به دلايل مختلف اين دستاورد ها ناپايدار، ناكافي و نهادينه ناشده اند و نيازمند زمان و زمينه هايي كه تداوم و پويايي آنها را ضمانت كند، مي باشد. اما آنچه نگران كننده است اين كه به نظر مي رسد تقريبآ تمامي طرف هاي منازعه افغانستان در تلاش اند تا با تكميل شكليات روند انتقال مسووليت هاي امنيتي به نيرو هاي مسلح افغاني و گرد آوردن بخش هايي از دسته هاي شورشي در زير چتر دولت افغانستان به هر صورت و به هر قميت ممكن تا سال 2014ميلادي، عنان قدرت افغانستان را به دولت جمهوري اسلامي افغانستان كه در واقع به آوردگاه قدرت و ثروت شماري از دلالان سياسي – قومي مبدل شده است سپرده، سربازان شان را به خانه فرابخوانند.

با اين حال، به نظر مي رسد كه برگ برنده ي تحولات پس از نشست ليسبون تا تكميل روند خروج نيرو هاي جهاني از افغانستان در سال 2014 ميلادي به دست همسايه گان افغانستان و قدرت هاي بزرگ منطقه يي افتاده و آنان از همين اكنون ابزار ها و عوامل بالقوه و بالفعل خود را به كار گرفته اند تا بلافاصله پس از خروج نيرو هاي جهاني از افغانستان حتا اگر هم اداره ي ناتوان و فاقد ديدگاه از حمايت هاي نمادين سياسي در چارچوب سند هاي استراتيژيكي كه در اين اواخر رييس جمهور كرزي با شماري از كشور هاي شرقي و غربي امضا كرده است وجود داشته باشد، اين كشور را به ميدان سنجش و كاربرد گونه هايي ناشناخته تري از ظرفيت ها و ظرافت هاي استخباراتي، تبليغاتي خويش تبديل نمايند و دستاورد هاي ده سال گذشته ي افغانستان را يا از درون و با استفاده از ستون پنجم خويش در درون دستگاه قدرت مسخ نمايند و يا هم با تقويت دسته هاي شورشي مسلحي كه در لباس دين و هنجار هاي قبيله يي و با آب و نان سازمان هاي جاسوسي اين كشور ها به تسخير ساختار هاي بسته و سنتي جامعه پرداخته اند، زمينه هاي اندك باقي مانده براي تامين دموكراسي و تثبيت موجوديت كشوري بنام افغانستان در جغرافياي سياسي جهان را از ميان بردارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر