۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه

از پنجم میزان ۷۵ تا پنجم میزان ۹۰

چهار شنبه, ۰۶ میزان ۱۳۹۰

تاریخ معاصر افغانستان روز های زیادی را در خود دارد که برای بخش های مختلف مردم افغانستان معنا های منفاوتی داشته و دارند.

پنجم میزان برابر با ۲۷ سپتامبر در دیگر کشور ها روز جهانی جهانگردی است و در افغانستان روزی که طالبان در سال ۱۳۷۵ خورشیدی شهر کابل پایتخت کشور را اشغال کردند و در نخستین ساعت های پس از ورود شان به کابل، داکتر نجیب الله رییس جمهوری پیشین را همراه با برادرش پس از کشتن در جلو درب غربی کاخ ریاست جمهوری به دار آویختند.

در پنجم میزان ۱۳۸۰ خورشیدی و پس از ترور احمدشاه مسعود فرمانده جبهه مقاومت بر ضد طالبان توسط شبکه تروریستی القاعده و حمله بر برج های سازمان تجارت جهانی در نیویارک، افغانستان آبستن تحولات شگرفی بود که تا اکنون ادامه دارد.

در حال حاضر که طالبان/هراس افگنان پس از چیدن شماری دیگر از دانه درشت های مربوط به جبهه مقاومت و با ترور استاد برهان الدین ربانی رییس جمهوری پیشین و رییس شورای عالی صلح بیش تر از هر زمان دیگری در ده سال گذشته، خود را در وضعیت بهتری می بینند، بسیاری از اندیشمندان و آگاهان مسایل افغانستان نگرانی خود از افتادن دوباره افغانستان به کام بحران و نا امنی ابراز کرده اند.

بسیاری از مردم افغانستان که از پنجم میزان ۱۳۷۵ تا میزان ۱۳۸۰ چه در زیر سلطه ی سده های میانه یی طالبان و چه هم در میدان کارزار مقاومت در برابر آنان مصیبت های بیشماری را متحمل شده بودند، اما در ده سال گذشته روی هم رفته توانسته اند در زیرا سایه ی حضور سنگین و پرخرج نیرو های بین المللی در کشور شان روی هم رفته خد اقل نسبت به گذشته نفس های راحت تری بکشند در برابر این پرسش بزرگ قرار گرفته اند که در صورت خروج نیرو های جهانی از این کشور چه سرنوشتی در انتظار آنان خواهد بود؟

اگرچه آمدن تحولات مثبت در زندگی افغان ها از میزان ۱۳۸۰ تا میزان ۱۳۹۰ از بدیهیات روزگار ما تلقی شده می تواند و ما در این کشور ظاهرا تجربه های دموکراتیک مانند چند مورد انتخابات داشته ایم و روی هم رفته نهاد های دموکراتیک نیز در افغانستان شکل گرفته اند، اما از آنجایی که عوامل و زمینه های بحران و نا امنی در افغانستان و منطقه همچنان به قوت خود باقی اند، نمیتوان انتظار داشت که در صورت خروج زودهنگام نیرو های جهانی از افغانستان دستکم آنچه دستاورد های ده سال پسین خوانده می شود در این این کشور تداوم یابد.

با تمام شرمساری هایی که پس از کشته شدن اسامه بن لادن در چندکیلومتری یک پایگاه نظامی در پاکستان و پس از آن هم ارایه شواهد دقیق از سوی سازمان های استخباراتی و امنیتی غربی در پیوند با دست داشتن پاکستان در نا امنی ها و بحران سازی ها در افغانستان برای دولتمردان پاکستانی ایجاد کرد، به ویژه این که به تازه گی گفته شد در پس پرده ی دومورد حمله ی مرگبار به سفارت ایالات متحده امریکا در کابل و به تازه گی هم ترور برهان الدین ربانی رییس شورای عالی صلح دست سازمان استخبارات ارتش پاکستان (آی اس آی) دخیل است، مقام های این کشور با قلدری و دیده درآیی تمام از این حقایق چشم پوشی می کنند و در حالی که به نشانی حامد کرزی و مردم افغانستان به این مناسبت پیام های تسلیت می فرستند، ساکنان مناطق مرزی کشور را موشک باران می کنند.

در حالی که این رویکرد ها نشانه های آشکاری از قصد اسلام آباد مبنی بر آغاز یک جنگ تمام عیار در برابر همسایه ی غربی اش که همین اکنون بیش از ۱۰۰ هزار نیروی تادندان مسلح جهانی برای نگهداری امنیت آن در این کشور خزیده اند، عنوان شده می تواند، تا اکنون نه دولت افغانستان و نه هم همپیمانان بین المللی آن واکنش درخور توجهی نشان نداده اند. چه این که شماری از مقامات پاکستانی به تازه گی بر حمایت خود از بیرحم ترین دسته های شورشی- شبکه حقانی نیز اذعان کرده و گفته اند که تنها پاکستان از این هراس افگنان پشتیبانی نمی کند...

از سوی دیگر فساد ناکارآمدی مدیریتی، پایین بودن ظرفیت در نهاد های خدمات عامه، نبود برنامه های مدون و همه جانبه برای از میان برداشتن زمینه های گسترش تفکر طالبانی در کشور از یک طرف باعث گسترش دامنه ی نا امنی ها در کشور شده و از جانب دیگر در درون ساختار حاکمیت افغانستان به حدی تفوذ کرده که جابجایی مهره ها و حدف فزیکی افرادی که با تفکرات طالبانی و عصبیت های قبیله یی آنان سر سازگاری نداشته باشند، برای آنان به ساده گی امکان پذیر است. چه این که به باور بسیاری از آگاهان مسایل افغانستان هم اکنون شماری از گماشته گان دسته های شورشی در تصمیم گیری های کلان کشوری در درون ارگ ریاست جمهوری و در کنار رییس جمهوری افغانستان به حیث ستون پنجم آنان عمل می کنند.

به این صورت قتل های زنجیره یی مقام های بلند پایه و شخصیت های بانفوذ سیاسی از یکسو و دوام کشتار غیرنظامیان توسط شورشیان از سوی دیگر، در حالی که به دلایل مختلف فاصله های موجود میان مردم و دولت در حال افزایش است، پیام های نگران کننده یی از افزوده شدن به روز های سیاه و تاریک تاریخ معاصر کشور بسان پنجم میزان به ما میدهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر