از خوش بینی جنرالان آمریکایی تا امیدواری های دشمنان افغانستان
درهفته های اخیر خوش بینی ها بدبینی ها در مورد دورنمای جنگ افغانستان نوسان بیش تری یافته است.
جنرالان امریکایی دیدگاه های متفاوتی در پیوند با این جنگ بی سر انجام ارایه می دارند، مقامات افغان تلاش می کنند انتقادات مطرح شده در پیوند با ناکاره گی ها و ناتوانی های شان را با لفاظی عوام فریبانه یی پاسخ بگویند، سیاست پیشه گان موافق و مخالف گرم سیاست بازی و روزمره گی اند، نامزدان انتخابات پارلمانی از بام تا شام برای مردم شعار های گزاف می دهند، کسبه کاران کابل و دیگر شهر های کشور، اگر از شر حمله های کور هراس افگنانه و یا هم زور گویی های جنگ سالاران در امان بماندند، در پایان هر روز با پول یک لقمه نان "حلال" به خانه بر می گردند، دهقانان این سرزمین یا تریاک و چرس می کارند یا هم با کاشتن گندم و جواری و شالی در کشتزار های شان لقمه نان بخور و نمیری برای فزرندان شان درمی آورند و مشاوران و نزدیکان رییس جمهوری و دیگر بلند پایه گان نظام هم به حدی از فهم و فراست برخوردار شده اند که در یک روز می توانند به اندازه ی معاش یک ساله ی آموزگاران لغمان و دایکندی و فراه و بدخشان و دیگر بخش های "ملک خداداد افغانستان" پول در آورند، روزانه بر بنیاد آمار های رسمی به صورت میانگین بین سی تا چهل تن از جوانان افغان در لباس پولیس، اردو و استخبارات در مصاف با برادرخوانده های رییس جمهوری (طالبان و حزب اسلامی حکمتیار) جام شهادت می نوشند و چهار تا شش تن از همسنگران آنان که از جوامع رفاه به خاطر "بحران زدایی" به این جغرافیای قاتل آمده اند، نیز به "جهنم" فرستاده می شوند، مشروعیت و عدم مشروعیت نظام سیاسی برآمده از انتخابات رسوای 29 اسد پارسال و آنهمه افتضاحی که در این انتخابات به خاطر تداوم قدرت حامد کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان به میان آمد، اینک در بهبوهه ی سیاست بازی های افغانی، منطقه یی و جهانی به فراموشی سپرده شده و به این صورت چرخه های قدرت و سیاست در سرزمین شهید پرور و قهرمان خیز افغانستان در گردش است.
از سوی دیگر در حالی که جنرالان اردوی امریکا و سخنگویان نهاد های امنیتی افغانستان از پیش رفت های شان در عملیات های نظامی سخن می گویند، کمسیون انتخابات از بسته شدن 900 مرکز رای دهی در بخش های وسیعی از25 ولایت کشور به دلیل مشکلات امنیتی خبر داده و بسیاری از نامزدان همه چیز فهمی که در جریان زیادپاین ها (مبارزات انتخاباتی) با وجود چاپ و تکثیر عکس ها و بیلبورد های "جگه شمله" دار توانایی رفتن به محلات نا امن را از دست داده اند، چشم امید خود برای تکیه زدن به چوکی "نماینده گی ملت" شبکه های مافیایی رای فروشی و تقلب سالاری را قرار داده اند، هم اکنون در بسیاری مناطق امن و نا امن کشور بسان نیمه های دهه ی هفتاد خورشیدی افراد بیشماری از نام عالمان دینی که در مدرسه های پاکستان درس خوانده اند، مردم را آزادانه به جهاد در برابر نیرو های خارجی فرا می خوانند، انتخابات را رسم یهودی و نصرانی قلمداد می کنند حتا گفته شده که در برخی موارد از خواندن نماز جنازه بالای کشته شده گان اردو و پولیس افغانستان خود داری می کنند که آرام آرام زمینه ها برای برقراری دوباره ی حکومت جهل و بربریت طالبانی فراهم می نمایند و سازمان های جاسوسی منطقه در تلاش اند تا با استفاده از دست پروردگان خود، ساختار های اجتماعی به شدت عقب مانده ی کشور که ظاهرا از هضم آموزه ها و هنجار های دموکراتیک ناتوان پنداشته می شوند، برای پذیرش ایده ی تکرار تاریخ آماده می سازند.
همین اکنون شیرازه های اصلی قدرت افغانستان از راس تا قاعده در انحصار افراد و دسته هایی قرار دارد که خود از دامن جنگ سربرآورده وتجربه ی هشت سال گذشته ی کشور نشان داد که اندک ترین ذهنیتی برای سازنده گی ویرانی های ناشی از سه دهه بحران در سرندارند و در این مدت مراجع فساد اندود قدرت را در شکل ها و سیما های گوناگون آن قبضه کرده و درسایه حضور سنگین و پرخرج جامعه ی جهانی فرصت ها و زمینه های کم نظیری را برای ثروت اندوزی و تحکیم پایه های قدرت در اختیار این نسل پر ادعا اما ناتوان و بی ابتکار قرار داده تا با خبره گی و کارفهمی تقدس مابانه یی، به تاراج محترمانه ی دارایی های عامه و کمک های جامعه ی جهانی ادامه دهند و فرصت های بی نظیر ناشی از حضور پرقدرت ترین کشور های جهان در افغانستان را در پای تفکرات تندروانه و ایدیولوژیک از یکسو و عصبیت های قومی و نژادی از جانب دیگر، قربانی کنند.
به این صورت می توان گفت که خوشبینی ها و بدبینی هایی که گاه ناگاه از سوی جنرالان امریکایی در پیوند با این جنگ بی سرانجام مطرح می شود، شاید هرکدام آنها برای گفته های خود توجیه هایی داشته باشند، اما تصویر دقیق از وضعیت موجود و اثرگزاری تلاش های انجام شده در راستای اعمار صلح در سطح داخلی و مبارزه با هراس افگنی در سطح بین المللی را می توان در چشم های آن بخش از ساکنان مناطق جنوبی و جنوب غربی و به این تازه گی ها در دیگر مناطق کشور دید که می گویند حاکمیت دولتی به جاده هایی که در سال های اخیر قیرریزی شده اند، محدود است و این که شورشیان مسلح در چندکیلومتری فرماندهی پولیس فلان ولایت یا فلان ولسوالی توان این را یافته اند تا زنان را شلاق بزنند، سنگسار کنند و آنانی که در نهاد های حکومتی کار می کنند را به چوبه های دار آویزان کنند، به دقت و تاملی نیاز دارد که اگر این دقت و تامل از سوی کاخ نشینان اطراف رییس جمهور کرزی و هم پیمانان جهانی آنان صورت نگیرد؛ دیری نخواهد گذشت که دشمنان قسم خورده ی عزت، آرامش، صلح و ثبات پایدار افغانستان به خود بگویند، "یادمان باشد که روز و روزگار خوب است و همه چیز بر وفق مراد."
درهفته های اخیر خوش بینی ها بدبینی ها در مورد دورنمای جنگ افغانستان نوسان بیش تری یافته است.
جنرالان امریکایی دیدگاه های متفاوتی در پیوند با این جنگ بی سر انجام ارایه می دارند، مقامات افغان تلاش می کنند انتقادات مطرح شده در پیوند با ناکاره گی ها و ناتوانی های شان را با لفاظی عوام فریبانه یی پاسخ بگویند، سیاست پیشه گان موافق و مخالف گرم سیاست بازی و روزمره گی اند، نامزدان انتخابات پارلمانی از بام تا شام برای مردم شعار های گزاف می دهند، کسبه کاران کابل و دیگر شهر های کشور، اگر از شر حمله های کور هراس افگنانه و یا هم زور گویی های جنگ سالاران در امان بماندند، در پایان هر روز با پول یک لقمه نان "حلال" به خانه بر می گردند، دهقانان این سرزمین یا تریاک و چرس می کارند یا هم با کاشتن گندم و جواری و شالی در کشتزار های شان لقمه نان بخور و نمیری برای فزرندان شان درمی آورند و مشاوران و نزدیکان رییس جمهوری و دیگر بلند پایه گان نظام هم به حدی از فهم و فراست برخوردار شده اند که در یک روز می توانند به اندازه ی معاش یک ساله ی آموزگاران لغمان و دایکندی و فراه و بدخشان و دیگر بخش های "ملک خداداد افغانستان" پول در آورند، روزانه بر بنیاد آمار های رسمی به صورت میانگین بین سی تا چهل تن از جوانان افغان در لباس پولیس، اردو و استخبارات در مصاف با برادرخوانده های رییس جمهوری (طالبان و حزب اسلامی حکمتیار) جام شهادت می نوشند و چهار تا شش تن از همسنگران آنان که از جوامع رفاه به خاطر "بحران زدایی" به این جغرافیای قاتل آمده اند، نیز به "جهنم" فرستاده می شوند، مشروعیت و عدم مشروعیت نظام سیاسی برآمده از انتخابات رسوای 29 اسد پارسال و آنهمه افتضاحی که در این انتخابات به خاطر تداوم قدرت حامد کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان به میان آمد، اینک در بهبوهه ی سیاست بازی های افغانی، منطقه یی و جهانی به فراموشی سپرده شده و به این صورت چرخه های قدرت و سیاست در سرزمین شهید پرور و قهرمان خیز افغانستان در گردش است.
از سوی دیگر در حالی که جنرالان اردوی امریکا و سخنگویان نهاد های امنیتی افغانستان از پیش رفت های شان در عملیات های نظامی سخن می گویند، کمسیون انتخابات از بسته شدن 900 مرکز رای دهی در بخش های وسیعی از25 ولایت کشور به دلیل مشکلات امنیتی خبر داده و بسیاری از نامزدان همه چیز فهمی که در جریان زیادپاین ها (مبارزات انتخاباتی) با وجود چاپ و تکثیر عکس ها و بیلبورد های "جگه شمله" دار توانایی رفتن به محلات نا امن را از دست داده اند، چشم امید خود برای تکیه زدن به چوکی "نماینده گی ملت" شبکه های مافیایی رای فروشی و تقلب سالاری را قرار داده اند، هم اکنون در بسیاری مناطق امن و نا امن کشور بسان نیمه های دهه ی هفتاد خورشیدی افراد بیشماری از نام عالمان دینی که در مدرسه های پاکستان درس خوانده اند، مردم را آزادانه به جهاد در برابر نیرو های خارجی فرا می خوانند، انتخابات را رسم یهودی و نصرانی قلمداد می کنند حتا گفته شده که در برخی موارد از خواندن نماز جنازه بالای کشته شده گان اردو و پولیس افغانستان خود داری می کنند که آرام آرام زمینه ها برای برقراری دوباره ی حکومت جهل و بربریت طالبانی فراهم می نمایند و سازمان های جاسوسی منطقه در تلاش اند تا با استفاده از دست پروردگان خود، ساختار های اجتماعی به شدت عقب مانده ی کشور که ظاهرا از هضم آموزه ها و هنجار های دموکراتیک ناتوان پنداشته می شوند، برای پذیرش ایده ی تکرار تاریخ آماده می سازند.
همین اکنون شیرازه های اصلی قدرت افغانستان از راس تا قاعده در انحصار افراد و دسته هایی قرار دارد که خود از دامن جنگ سربرآورده وتجربه ی هشت سال گذشته ی کشور نشان داد که اندک ترین ذهنیتی برای سازنده گی ویرانی های ناشی از سه دهه بحران در سرندارند و در این مدت مراجع فساد اندود قدرت را در شکل ها و سیما های گوناگون آن قبضه کرده و درسایه حضور سنگین و پرخرج جامعه ی جهانی فرصت ها و زمینه های کم نظیری را برای ثروت اندوزی و تحکیم پایه های قدرت در اختیار این نسل پر ادعا اما ناتوان و بی ابتکار قرار داده تا با خبره گی و کارفهمی تقدس مابانه یی، به تاراج محترمانه ی دارایی های عامه و کمک های جامعه ی جهانی ادامه دهند و فرصت های بی نظیر ناشی از حضور پرقدرت ترین کشور های جهان در افغانستان را در پای تفکرات تندروانه و ایدیولوژیک از یکسو و عصبیت های قومی و نژادی از جانب دیگر، قربانی کنند.
به این صورت می توان گفت که خوشبینی ها و بدبینی هایی که گاه ناگاه از سوی جنرالان امریکایی در پیوند با این جنگ بی سرانجام مطرح می شود، شاید هرکدام آنها برای گفته های خود توجیه هایی داشته باشند، اما تصویر دقیق از وضعیت موجود و اثرگزاری تلاش های انجام شده در راستای اعمار صلح در سطح داخلی و مبارزه با هراس افگنی در سطح بین المللی را می توان در چشم های آن بخش از ساکنان مناطق جنوبی و جنوب غربی و به این تازه گی ها در دیگر مناطق کشور دید که می گویند حاکمیت دولتی به جاده هایی که در سال های اخیر قیرریزی شده اند، محدود است و این که شورشیان مسلح در چندکیلومتری فرماندهی پولیس فلان ولایت یا فلان ولسوالی توان این را یافته اند تا زنان را شلاق بزنند، سنگسار کنند و آنانی که در نهاد های حکومتی کار می کنند را به چوبه های دار آویزان کنند، به دقت و تاملی نیاز دارد که اگر این دقت و تامل از سوی کاخ نشینان اطراف رییس جمهور کرزی و هم پیمانان جهانی آنان صورت نگیرد؛ دیری نخواهد گذشت که دشمنان قسم خورده ی عزت، آرامش، صلح و ثبات پایدار افغانستان به خود بگویند، "یادمان باشد که روز و روزگار خوب است و همه چیز بر وفق مراد."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر