۱۳۹۱ مهر ۳۰, یکشنبه

جامعه مدنی



جامعه مدنی٬ چالش ها و فرصت های فرارو

یادداشت: این نوشته در تازه ترین شماره مجله جامعه مدنی افغانستان به چاپ رسیده است.

حشمت الله رادفر


یکی از دستاورد هایی که ظاهراً افغانستان در ده سال گذشته بدان دست یافته٬ شکل گیری نهاد های جامعه مدنی به مثابه بازیگران٬ شکل دهندگان٬ اصلاح گران و پیش برندگان فرایند های اجتماعی در مسیر تکوین سازه های زندگی مدرن و نهادینه گی ارزش ها و هنجار های شهروندی بوده است.
اما به نظر می رسد٬ همانگونه که در ده سال گذشته این عرصه نوپا در افغانستان در جدال میان فرصت ها و چالش ها، در تقلای تثبیت نقش و جایگاه خود در مرحله دشوار گزار از جنگ و نهادینه گی منش ها٬ روش ها و رویکرد های جنگی و خشونت آمیز به خلق سازه ها و مولفه های روانی و اجتماعی شکل گیری جامعه مدنی به مفهوم واقعی آن در افغانستان فراز و فرود های زیادی را پیموده است.
در ده سال گذشته که به باور بسیاری ها روی هم رفته وزنه فرصت هایی که نهاد های جامعه مدنی در کنار دیگر ساختار های دموکراسی از آن برخوردار بودند٬ به تناسب چالش هایی که این نهاد ها بدان روبرو بودند٬ سنگین تر به نظر می رسید٬ افزایش کمی نهاد های جامعه مدنی کمتر از افزایش سرسام آور رسانه ها در گونه های مختلف آن مورد توجه نبوده و تاثیرات کار های صورت گرفته در عرصه های مختلف از سوی نهاد های جامعه مدنی در سطح جامعه نیز غیر قابل انکار است.
به دلیل گسترده گی زمینه هایی که کار سامانمند و همه جانبه نهاد های جامعه مدنی را ایجاب می کند، سخت جانی ساختار ها و نهاد های سنتی و قبیله یی و نهادینه گی منش ها و روش های ایدیولوژیک٬ جنگی و خشونت آمیز در جامعه عقب مانده و جنگ زده افغانستان و همچنان مشکلات٬ کاستی ها و محدودیت هایی که در نحوه کار و برخورد نهاد های مدنی کشور با روند های سیاسی ٬ اجتماعی٬ اقتصادی و فرهنگی وجود داشته٬ فعالیت ها و کار های انجام شده حداقل در راستای گسترش فهم جمعی از ارزش های جامعه مدنی و بلند رفتن آگاهی های مردم در راستای بهره مندی از حقوق و آزادی هایی که شکل گیری جامعه مدنی در سطح کلان آن را مرجعیت و موضوعیت می بخشند٬ از موثریت لازم برخوردار نبوده و روند جاری در کشور از همین رهگذار با چالش ها و آسیب پذیری های فزاینده یی روبرو می باشد.

اگر رسانه ها هم در جنب دیگر نهاد های غیرحکومتی به مثابه نهاد های جامعه مدنی افغانستان در نظر گرفته شوند٬ این نهاد ها از فرصت ها٬ امکانات و حمایت های مشابه برخوردار بوده با چالش های تقریبا یکسانی نیز روبرو بوده اند.
حمایت گسترده و سخاوتمندانه جامعه بین المللی و بهره مندی آنان از نیروی و ظرفیت های بشری اکثرا جوان٬ تحصیلکرده٬ فعال و پویا فرصت های کم نظیری را در اختیار رسانه ها و دیگر نهاد های جامعه مدنی در ده سال گذشته قرار داده و زمینه های تبدیل شدن این نهاد ها به مراجعی که صدای مردم افغانستان را در مجامع بین المللی و در برابر گروه های قدرت در داخل کشور نمایندگی کنند٬ فراهم کرده است.
برخی ها به این باور اند که اتکای اکثریت قریب به اتفاق این نهاد ها به کمک های خارجی٬ محدود بودن زمینه های خودکفایی و تداوم فعالیت آنان در جامعه و این که بسیاری از فعالان جامعه مدنی با وجود تسلط یا دست کم آشنایی به زبان های خارجی و ظرفیت های دانشی قابل ملاحظه یی که در عرصه های مختلف برخوردار اند٬ از واقعیت های موجود در افغانستان و آسیب پذیری های روند نیم بند کنونی در بخش های مختلف٬ شناخت چندانی نداشته و نتوانسته اند داعیه و پیام جامعه مدنی و ارزش های مطرح در آن را به اقشار مختلف مردم برسانند که شاید به همین دلیل و دیگر علت های ساختاری و روانی – اجتماعی٬ بیگانه گی و حتا در مواردی بدبینی مردم نسبت به مفاهیم جامعه مدنی٬ حقوق بشر و هنجار های نوین بشری در این کشور٬ یکی از چالش های عمده فراراه پایایی٬ تداوم و موثریت کار این نهاد ها بر جامعه شمرده شده می توانند.

اگرچه به روایت تاریخ کار در راستای ایجاد نهاد های جامعه مدنی و پایه گزاری سازه های نخستین جامعه مدنی به مفهوم مدرن آن در افغانستان به نیمه نخست سده ی ۲۰ میلادی و جنبش مشروطه خواهی دوم بر می گردد٬ اما ده سال گذشته را شاید بتوان نقطه عطف تاریخ معاصر و فرصت های کم نظیر برای شکل گیری نهاد های جامعه مدنی و در مجموع راه اندازی جنبش های مدنی و روشنفکرانه در کشور قلمداد کرد.
از آنجایی که تقویت زمینه های مشارکت آزادانه مردم در روند های سیاسی و اجتماعی٬ پشتیبانی از مطالبات و خواست های آگاهانه مردم٬ بالا بردن فهم عمومی در پیوند با رعایت و نهادینه گی احترام به حقوق بشر٬ تقویت روحیه قانونمندی٬ دادخواهی و عدالت محوری مهم ترین و اساسی ترین پایه های فعالیت و منطق وجودی نهاد های جامعه مدنی دانسته می شوند٬ ارزش های مندرج در قانون اساسی افغانستان نیز نقش فعال نهاد های مدنی و رسانه ها در راه اندازی و پیشبرد فعالیت ها در زمینه های مختلف را در کنار نهاد های رسمی دولتی را به رسمیت شناخته است.
جامعه بین المللی نیز همپای تقویت نهاد های حکومتی و ایجاد ساختار های شکلی یک نظام دموکراتیک در افغانستان به تقویت نهاد های مدنی در بیرون از ساختار حکومت نیز توجه ویژه  وبی سابقه یی مبذول داشته و میلیون ها دالر را در این عرصه ها به مصرف رسانید.   
با این حال در سال های پسین به ویژه بعد از این که راهبرد خروج نیرو های جهانی از افغانستان در سال ۲۰۰۹ از سوی ایالات متحده امریکا روی دست گرفته شد و در پایان سال ۲۰۱۰ میلادی روی خروج نیرو های بین المللی تا پایان سال ۲۰۱۴ میلادی از افغانستان توافق شد٬ روند کاهش کمک های جهانی به نهاد های غیردولتی و زیر مجموعه ها و بازیگران خارج از ساحت قدرت دولتی در افغانستان٬ شتاب و دامنه بیشتر یافت٬ نگرانی ها در پیوند با تداوم کار نهاد های جامعه مدنی و اثرگزاری آنان در فرایند های کلان سیاسی و اجتماعی در کشور در حال افزایش است.
اگرچه در همین سال ها نهاد های جامعه مدنی در نشست های جهانی که پیرامون مسایل افغانستان برگزار شده حضور چشمگیری داشته اند و تقریبا در تمامی نشست ها و نمایش های دیپلوماتیک به حمایت جهانی از این نهاد ها و داعیه ها٬ برنامه ها و پروژه های شان اعلام حمایت گسترده یی شده است اما در عمل و در داخل افغانستان بسیاری از نهاد های جامعه مدنی از کمبود یا نداشتن منابع مالی متداوم٬ محدود شدن ساحه های فعالیت آنان در نتیجه گسترش دامنه نا امنی ها٬ موجودیت فرهنگ معافیت و فساد اداری به شدت رنج می برند.
بی باوری بلندپایه گان نظام به موثریت کار نهاد های مدنی مزید بر علت های گوناگون دیگر در این زمینه بوده و دادخواهی ها و موقف گیری های این نهادها در زمینه های مختلف در بیشتر موارد از سوی دولت جدی گرفته نمی شود.
 به تازه گی برخی از رسانه های تنظیمی و ایدیولوژیک تبلیغات در برابر نهاد های جامعه مدنی و ارزش های مطرح در آن راه اندازی کرده و در تلاش اند تا جامعه مدنی را یک مفهوم و یک پدیده غربی و متضاد با جامعه اسلامی و ارزش های آن معرفی کنند و به انگیزش افکار عامه در مسیر خواست ها و اندیشه های تندروانه گروه های ارتجاعی و در فرجام اهداف استراتیژیک سازمان های استخباراتی منطقه و کشور هایی بپردازندکه شکل گیری جنبش های مدنی در افغانستان را با خواست ها و برنامه های کلان شان در پیوند با افغانستان سازگار نمی بینند.
 در حالی که این رویکرد می تواند به مثابه بخشی از جنگ روانی- تبلیغاتی در برابر نظام و روند جاری در کشور به حساب آید و واقعآ سوء استفاده بخشی از افراد و دسته های تندرو در برابر نهاد های جامعه مدنی را به ویژه در ولایت ها و مناطق دور دست کشور به دنبال داشته باشد٬ اما واکنش های صورت گرفته در برابر این حرکت اصلاً قابل ملاحظه نبوده است.
 برعکس آنچه ادعا می شود٬ مردم به ویژه در روستا ها و مناطق دور دست کشور به دلایل مختلف نه تنها شناخت چندانی از مفاهیمی مانند جامعه مدنی٬ حقوق بشر و ارزش های شهروندی ندارند٬ بلکه با وجود تلاش های صورت گرفته در شناساندن مفاهیم و ارزش های جامعه مدنی؛ ذهنیت های منفی و دیدگاه های بدبینانه در برابر این مفاهیم به صورت بالقوه در اذهان بخشی از مردم وجود دارد و می تواند برای بسیاری از فعالیت هایی که نهادهای جامعه مدنی به ویژه در مناطق معروض به نا امنی انجام می دهند٬ مشکل ساز باشد. 
به هر حال یک دهه پس از آغاز روند جدید در افغانستان و شکل گیری نهاد های مختلف به ویژه جامعه مدنی و تلاش های گسترده و توان فرسایی که از سوی فعالان این عرصه صورت گرفته و موثریت بخشی از فعالیت های این نهاد ها هم اصلا قابل چشم پوشی نیست و هنوز تا رسیدن به وضعیتی که جامعه مدنی در جایگاه حنجره یی برای رساندن صدای رسای مردم به گوش مسوولان قرار بگیرد و فرهنگ و اخلاقیات مدنی جانشین ذهنیت های عصبیت آمیز و بسته و رویکرد ها و رفتار های برآمده از آن گردد راه دراز و پر وفراز و فرودی در پیش است و بدیهی است که گام برداشتن در این مسیر در جامعه یی مانند افغانستان بدون پشتیبانی سامانمند٬ ارزش مدار و آگاهانه جامعه جهانی برای یک مدت طولانی امکان پذیر نست. بنابران لازم است تا فعالان جامعه مدنی جدی تر و متفاوت تر از گذشته و با در نظر داشت تهدید های فراوان و فرصت های اندکی که تا فرارسیدن سال ۲۰۱۴ و پس از آن در پیش روی شان باقی مانده در راستای راه اندازی گفتمان های کلان اجتماعی٬ بلند بردن فهم عمومی در پیوند با ارزش های جامعه مدنی و برجسته کردن نقش دادخواهانه ی شان در جامعه ی قانون گریز و دارای ساختار های حکومتی فساد اندود تلاش نمایند و در کنار استفاده بهینه از کمک های جامعه جهانی به جستجوی راهکار ها٬ شیوه ها٬ ابزار ها و امکاناتی بپردازد که موجودیت و موثریت کار و فعالیت آنان را حتا در صورت قطع شدن کمک های جامعه بین المللی در کشور تداوم ببخشد٬ تا باشد که جامعه مدنی و فعالان این عرصه تا سطح افراد و موسساتی که تمامی هم و غم شان بدست آوردن کمک های بین المللی بوده و از اندیشه ها و برنامه های دورنمایی و جدی برای آینده های افغانستان بهره یی ندارند٬ در اذهان مردم افغانستان تقلیل ماهیت داده نشوند.         








هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر